هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (آیلین.پرینس)



پاسخ به: كلاس فلسفه و حكمت
پیام زده شده در: ۱۲:۵۶ یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸
آخرش نفهمیدم کسی اون پسره رو نجات داد یا نه


............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفترچه خاطرات
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸
آیلین داشت تو سالن عمومی ریونکلا راه می رفت و آهنگ گوش می داد. او عاشق آهنگ بود. حتی موقع خواب هم آهنگ گوش می داد. او داشت فکر می کرد:
- دیگه تقریبا آخر ترمه؛ وقتی رفتم خونه بابا از من می پرسه این یک سال کجا بودی من چه جوابی بدم؟ مامان هنوز به بابا نگفته ساحرست!
- خب حافظه باباتو پاک کن! آخیی! بیچاره ریونکلاوی ها!
-تالانتالگرا
آیلین بدون اینکه فکر کند این طلسم را به طرف پشتش فرستاد. مهم نبود کی این حرف را زده باشد؛ آیلین تحمل چنین حرفی را نداشت. حالا سرش را برگرداند: پسرک اسلایترینی درست پشت سرش ایستاده بود! او چنان عصبانی بود که ممکن بود هر لحظه او را شکنجه کند.
-کرو...
-اینسندیو
ردای اسلایترینی آتش گرفت.
-تا تو باشی دیگه به من نگی بیچاره
بعد پسر را به حال خود رها کرد و به سمت کلاس تغییر شکل راهی شد.


............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۸
بالاخره از محفل رسیدم خونه ریدل ها


............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: **همانند يك سفيد اصيل بنويسيد**
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۸
آیلین داشت دور اتاق می چرخید؛ این کار همیشگی اش بود. همیشه دنبال این بود که اربابش را خوشحال کند. همینطور می چرخید و می چرخید. یک دفعه خفاش بنفش جیغ جیغو ای وارد اتاق شد.

-داری چیکار می کنی؟

آیلین همین طور که دور اتاق می چرخید گوش دراز خفاش را گرفت و به یک سو پرت کرد.

ربکا گفت:

- آخخخ. نمی خوای بگی چیکار می کنی دیگه چرا منو پرت می کنی؟
آیلین ناگهان به سمت در دوید؛ انگار نه انگار کس دیگری در اتاق بود. او فهمیده بود که باید چکار کند. او غیب و مستقیم در محل برگزاری محفل ظاهر شد. آرام آرام در زاویه خارج از دید محفلیون( ریونی هستیم ) راه می رفت.
پشت مبل های خاک گرفته و قدیمی با خودش فکر کرد :

-اینها هنوز چیزی نفهمیدن. شاید بهتر باشه با استفاده از پشمک آقا چند تایی شون رو بیهوش کنم تعدادشون کمتر شه.

و با این فکر چوبدستیش رو به سمت دامبلدور گرفت و زیر لب گفت:

-ایمپریوس
انگار گرمایی از دستش به سمت دامبلدور جریان یافت؛ اما او احساس خاصی نکرد. او ده ها بار از این طلسم استفاده کرده بود.
دامبلدور که اکنون در اختیار آیلین بود چوبدستی اش را برداشت ولی کسی را طلسم نکرد. آیلین تکانی به خود داد و خودش را جمع و جور تر کرد.

و حالا بود که دامبلدور دستش را بالا آورد و...

-استوپفای

سیریوس بلک نقش زمین شد
آيلین از پشت مبل بیرون پرید و اولین کسی رو که دید نفش زمین کرد. تنها کسی که دست به مقاومت زد لوپین بود اما آيلین که از یک گرگینه ی ننر نمی ترسید بنابرین...

-کروشیو

-پتریفیکوس توتالوس

آیلین لحظه ای سر جایش خشک شد ولی بعد با حرکت موجی پیچ و تاب داری خودش را خلاص کرد لوپین هم تازه بلند شده بود که

-انسندیو

کلاه روی سر لوپین آتش گرفت ولی آیلین به او فرصت نداد که آتش را خاموش کند

-لوکوموتور مورتیس

پاهای لوپین بسته شدند و او حتی دیگر جرات نکرد جیغ بزند
آیلین با خنده های شیطانی یه سمت در خروجی رفت و علامت شوم را شلیک کرد. به محض ظاهر شدن علامت او به خانه ریدل ها برگشت.

ولی بشنویم از محفلی ها؛ دامبلدور تازه به حالت اول خود برگشته بود. او سرش را برگرداند، نگاهی به اطراف انداخت.

او با دیدن کپه ی خاکستر روی زمین و بقیه محفلی ها که کنار هم جمع شده بودند و می لرزیدند با تعجب گفت:

اینجا چه خبر شده؟




ویرایش شده توسط آیلین پرینس در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۲۵ ۱۹:۳۹:۳۸

............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۰ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸
نام:
آیلین پرینس
توانایی ها:
جانور نمایی به شکل عقاب طلایی
ویژگی های ظاهری:
موهاش طلایی و بلند و موج داره و رنگ چشم هاشم مثل رنگ چشم های اربااااابه و خودشم خیلی به این موضوع افتخار می کنه. همیشه یه ردای بلند و مشکی تنشه.
ویژگی های اخلاقی:
زود عصبانی می شه و برای هر بار که عصبانیش کنید ۳ تا آودا نصیبتون می شه. اخلاقش به ارباب می خوره. عاشق نوشتن رول های طنز و مسخره کردن دامبلدوره
نژاد
دورگه
گروه:
ریونکلا
پاترونوس:
شاهین بزرگ
بوگارت:
دامبلدور تو دوئل از ارباب برنده بشه
توضیحات:
اون توی امارتی زیبا در لندن به دنیا اومد. مادرش که ساحره ی زیبایی بود توی محفل ققنوس عضو بود و او به همین دلیل از مادرش بدش می اومد. پدر اون هم مشنگ بود و آیلین از او بدش می آمد. یک روز آیلین برای تفریح داشت برای دامبلدور لقب هایی مثل پشمک سفید پیدا می کرد که ناگهان اتفاقی که سال ها انتظارش را می کشید افتاد: جغدی با نامه ی هاگوارتز برای او آمده بود. خلاصه او به هاگوارتز رفت. هر چه بزرگ تر می شد علاقه اش هم به جادو ی سیاه و اربااااب بیشتر می شد. احتمالام می گویید چرا به اسلایترین نرفت؟ پس باید بدانید که او باهوش بود؛ باهوش تر از آنکه به اسلایترین برود.بعد از اینکه سال های تحصیل او در هاگوارتز به پایان رسید، مستقیم پیش لرد سیاه رفت و درخواست مرگخوار شدن کرد. لرد سیاه هم پذیرفت و او اکنون یکی از وفادار ترین خادمان لرد سیاه است

تایید شد.

خوش اومدی.


ویرایش شده توسط آیلین.پرینس در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۲۲ ۱۶:۰۱:۱۳
ویرایش شده توسط آیلین.پرینس در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۲۲ ۱۶:۰۴:۰۱
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۲۳ ۱۴:۲۸:۱۷

............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: هری یا نیوت
پیام زده شده در: ۱۴:۴۰ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
نیوت چون اگه بخوایم حساب کنیم دقیقا ۵۷ نفر به خاطر پاتر ( هری پاتر ) مردن! در این صورت اصلا هری شخصیت منفیه!


............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۵۲ شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸
نام:
آیلین پرینس
گروه:
ریونکلا
پاترونوس:
عقاب طلایی
بوگارت:
مورچه ( اینو از ته دل گفتم )
جبهه:
مرگخواران
فرزند:
سوروس اسنیپ
ویژگی های ظاهری:
موهای بلند طلایی و نسبتا روغن خورده ( پسر به مادر رفته ) ، با قیافه ای دلربا و قد بلند، من شوخی کردم !
توضیحات:
اون توی لندن به دنیا اومد و در سن یازده سالگی نامه ای از هاگوارتز براش اومد. بعد از هفت سال تحصیل در هاگوارتز دو سال رو توی تیم کوییدیچ کار کرد و بعد با مشنگی ازدواج کرد و اولین بچه اش به دنیا اومد ، یعنی سوروس اسنیپ. بعد از به دنیا اومدن سوروس به مرگخواران پیوست و علاقش به جادوی سیاه و اربابش رو پرورش داد


خصوصیات ظاهری رو خیلی خیلی کم توضیح دادی و درباره اخلاق و شخصیت آیلین چیزی نگفتی. خیلی توضیحات بیشتری میشه راجع به زندگی آیلین نوشت. معرفیت واقعا کوتاهه! لطفا یه معرفی کامل تر بنویس.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط آیلین.پرینس در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۷ ۲۰:۳۰:۵۰
ویرایش شده توسط آیلین.پرینس در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۷ ۲۰:۳۶:۲۰
ویرایش شده توسط آیلین.پرینس در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۸ ۱۴:۰۲:۰۳
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۲۰ ۹:۱۸:۵۶

............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۱۷ چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸
نام:

آیلین پرینس

گروه:

only raven

چوبدستی:

چوب افرا و مغز پر ققنوس

لقب:

مرگخوار بال دار

پاترونوس:

شاهین

جبهه:

مرگخوار

کوییدیچ:

کاپیتان و مهاجم

و‌یژگی های ظاهری:

لاغر ، قد بلند ، مو های طلایی و چشم های آبی

اخلاق:

معمولا آرومه و به کسی کاری نداره ولی اگر اونو عصبانی یافتید فاصله تونو حفظ کنید ( حد اقل ۳۰ متر )عاشق مزه پیکسی هاست و معمولا لینی رو دنبال می کنه.

توانایی ها:

اون یه جانور نمای خیلی قویه و جانور نماییش هم عقاب طلاییه. معمولا به شکل عقاب دیده می شه و کم به شکل انسانیش در می آد.

علاقه مندی ها:

اربااااااااااااااااااااااااااااااااب، پیکسی خوری.

محل زندگی:

روی دستای ارباب.

توضیحات:

اون توی لندن به دنیا اومد و در سن یازده سالگی نامه ای از هاگوارتز براش اومد. بعد از هفت سال تحصیل در هاگوارتز دو سال رو توی گرینگوتز کار کرد و بعد با مشنگ مهربانی ازدواج کرد و اولین بچه اش به دنیا اومد ، یعنی سوروس اسنیپ. بعد از به دنیا اومدن سوروس به مرگخواران پیوست و روزگار خوشی را در کنار اربابش گذراند


می‌دونی اصلا قشنگ نیست که معرفی شخصیت کس دیگه‌ای رو کپی کنی؟
امیدوار بودم توی ویرایشی که انجام دادی سعی کنی بخشای کپی شده رو با خلاقیت خودت جایگزین کنی، که نکردی.

لطفا یه معرفی شخصیت دیگه بنویس و این‌بار از رو من(یا یکی دیگه) کپی نکن. خودت خلاقیت به خرج بده!

تایید نشد.


ویرایش شده توسط باران در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۴ ۲۰:۵۶:۳۳
دلیل ویرایش: غلط املایی
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۴ ۲۲:۰۹:۰۵

............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


پاسخ به: اپیدمی
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸

لینی گفت:
-من از سوراخ در می رم تو و هر وقت مناسب بود بهتون می گم.
بعد از سوراخ کلید رد شد. دامبلدور روی مبل نشسته بود و داشت حرف می زد ولی این وسط توجه لینی به چیز دیگه ای جلب شد:
ریموس لوپین داشت سرفه می کرد و ظاهرا گلو درد داشت؛ لینی شنیده بود که مشنگ ها به این می گویند کرونا. یک دفعه لینی یادش اومد که باید به مرگخوار ها خبر بده؛ پس با بیش ترین صدایی که یک حشره می تونست فریاد زد:
-حالا
تنها کسی که صدای او را شنیده بود لوسیوس بود اما بقیه مرگخواران با دیدن حمله ی او متوجه قضیه شدند. آِنها یک دفعه در را شکستند و بر سر اعضای محفل ریختند؛ لینی دامبلدور را نیش زد، هکتور معجون خشک کننده به خورد لوپین داد ( که برای این کار مجبور شد دستش را به لوپین بزند) و بلاتریکس هم سیریوس بلک را خلع سلاح کرد. بعد وین زمین را کند و زیر زمین یک سنگ پیدا کرد که روی آن نوشته بود ۳ !
وین آن را به بلاتریکس نشان داد. بلاتریکس به هکتور و لینی گفت:
-شما دو تا، بیاین اینجا.
هکتورقدم زنان و لینی بال بال زنان به بلاتریکس نزدیک شدند.
بلاتریکس گفت:
-لینی سنگ رو نیش می زنه، من با جادو به سنگ حمله می کنم و تو، هکتور با معجون هات. خب من شروع می کنم. بلاتریکس چوبدستیش رو رو به سنگ گرفت و گفت:

فینیته اینکانتاتم

سنگ مقداری ترک برداشت. لینی جلو اومد و با تمام زورش نیششو در سنگ فرو کرد. سنگ بیشتر ترک برداشت. حالا نوبت هکتور بود. او پاتیلی رو از تو کیفش بیرون آورد و شروع به ساخت معجونی پیچیده کرد. وقتی معجون تموم شد هکتور اونو روی سنگ ریخت. سنگ شکست و کاغذی زیر اون پدیدار شد. هکتور کاغذ رو به لوسیوس داد. آنها به سمت خانه ریدل ها رفتن که آن را به اربابشون بدن که دیدن هکتور داره سرفه می کنه!



............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده


اپیدمی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۳ دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸
آن شب سر لرد شلوغ بود؛ کلی کار و دستور ناتموم داشت که باید انجام می داد.
لرد اولویت رو در نظر گرفت و گفت:
-امروز به گوشم رسیده که توی محفل ققنوس رازی هست که اونا نمی خوان ما بفهمیم...
لینی با خوشحالی بال هاش رو به هم زد؛ او بود که این خبر را به لرد داده بود.
-اونا در جایی که انجمن رو برگزار می کنن، گنجی رو پنهان کردن. لینی وقتی یکی از اعضای محفل ققنوس از دهنش پرید اینو شنیده...
لرد این رو گفت و نگاه تشویق آمیزی به لینی انداخت.
او ادامه داد:
-ماموریت شما اینه که بی خبر به محفل ققنوس برید و این گنج رو پیدا کنید!
بلاتریکس گفت:
-کی اینکار رو انجام بدیم سرورم؟
- امشب!
مرگخوار ها به هم خیره شدند؛ بعد از نیم ساعت زل زدن به هم، ربکا به خودش اومد و بقیه هم دست از زل زدن به همدیگه برداشتن. لینی هم بال بال زنان به دنبال بقیه مرگخوار ها رفت تا از ماموریت عقب نیفته.
لوسیوس گفت:
-باید این ماموریت رو همین امشب تموم کنیم.
بقیه هم به نشونه موافقت سر تکون دادن؛ بعد راه افتادن به سوی پلاک شماره ۱۲ میدان گریمولد!


............................... Bird of death ................................

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.