هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: خانه شماره دوازده گریمولد
پیام زده شده در: ۸:۵۸ دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷
#51
حالا که عطر آشتی بین مرگ خوارا پیچیده/ حالا که خوب میدونی دلم هواتو کرده
آلبوس چها ک نکرده ،کاش بودیو میدیدی / تامو محفلی کرده، کاش بودیو میدیدی

لودو که سیستم جدید برای جارویش بسته بود میخواست قبل از رسیدن ب امارت ریدل ها ولوم بگیرد و رخی نشان دهد.

-خب دیگه فکنم همینجاس... اوهوع چه قصریم دارن ابن ولدا... ووواااوو اصلا فکر نمیکردم ب حیاطشون این جوری برسن
فکنم همش زیر سر دامبلدوره ،بهتره برم تو ببینم چخبره.

لودو از سنگ فرش حیاط عبور کرد و از عطر شب بوهایی ک آلبوس کاشته بود لذت میبرد ، وقتی ب در رسید با اکراه کوبه یه مار مانند در رو کوبید و منتظر باز شدن در بود.

-تو دیگه چ خری هستی؟
-خر چیه بی ادب؟ برو اونور ببینم ، تویی پرومتیل؟ آاااخ اون گربهه... اون گربه گرنجر نیست پشت سرت؟

دم بازیک از ترس سفید و زرد شد و از تو خونه پرید بیرون.

-مرسی از مهمان نوازیت پرومتیل

قبل از این ک دمباریک حرفی بزند در روی صورتش بسته شد و تنها در حیاط ماند.
لودو که با دیدن فضای خونه شکه شده بود زیر لب شعر جدیدی که بر جارو گوش میکرد رو زمزمه میکرد و به طرف پله ها میرفت.

-آاااه ببین کی اینجاس لو...
-لودو،لودو بگمن ، وزیر ورزش و تفریحات جادویی . خوب ب سر و گوش اینحا رسیدی آلبوس ، چطوری مرده خورا تونستن دووم بیارن؟
-راستشو بخوای مشکل همینجاس لودو ، از اونجایی که همه خانوادت اسلیترینی بودن و تو یکی ریونی شدی گفتم ازت کمک بگیرم ، شاید تجربه تو در مهار کردن خشم و بدیه درون بتونه کمکمون کنه...
-هووم پس هنوز سفید مفید نشدن اون ابن ولدیا؟
خب آلبوس همشونو بیار تو سالن من برم سیستم جارورو بیارم تو خونه .
-میخوای چیکار کنی لودو؟
- من از نوجوونی همیشه برای مهار کردن خشم درونم ورزش میکردم و با فعالیت انرژیه منفیه خودمو تخلیه میکردم ، نکنه فکردی این ماهیچه ها با آمپول اومده بالا؟
-آمپول دیگه چیه ؟
-هیچی لطفا دوستای خشنمونو بیار به سالن...

آلبوس رفت که برنامه جدیدشونو برای مرده خورا بگه و بلاتریکسو از اتاقش دراره .
لودو هم به همراه میکس مسترو دوتا باند و سابش وارد سالن شد.
مرده خورا با تعجب به لوازم عجیب لودو نگاه میکردن و پچ پچ میکردن...

-خب همه به صف شین ، از قیافتون معلومه نمیفهمین چی میگم ، وایسا ببینم ... خب آره ریزه میزه ها جلو و درشت ترا عقب واسن ... آره اول لینی کنارش لاتینا و ... نه رودولف تو جات بین این دوتا نیست برو پیش گری بک ، آره آره همونجا خوبه .
خب وقتی آهنگ شروع ب خوندن میکنه من یکسری حرکات میکنم شماهم باید مثل من تکرار کنید و خشم درونتونو تخلیه کنید..

مرده خورا با شنیدن خشم درون گوششون تیز شد و تصور کردن لودو روش خوبی براشون داره...

یک دو سه چهار / پاشو پاشو واسا
پنج شیش هفت هشت / دستا بالا پاهاتو جفت کن

ریتم آهنگ ب مزاج لینی و لاتینا خوش اومد شروع کردن به ادای لودورو درآوردن... بقیه از ریتم و حرکات دیوانه وار لاتینا ب وجد اومده بودن

نه و ده و یازده /پاهاتو بکن بازتر
دوازده و سیزده/ بپر بالا سریعتر

خلاصه عرق همه درومده بود و لودو تا عدد صد رفته بود.

-خب از اونجا که خوب ورزش کردین براتون یه سورپرایز دارم..

لودو لوازمشو دست کاری کرد ویهو::
-go sharty it's ur brithday...
-u wana party it's ur brith..

آلبوس:
مرده خورا :
لینی :


تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۳۵ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷
#52
اوضاع بکامه منم لودوشونم /
پشتم حرف زیاده در حالی که من جلوشونم
آاا ... آره ...
-ااا رو آنتنیم؟ شرمنده اخلاق ورزشیتونم...
میخواستم نقادای عزیز پست شماره ۵۰ بنده در پناهگاه با موضوع تاپیک خونه تکونی نقد کنن. اصا همه نقدینگیا واس ماس از این ببعد همه نقدا برا ما خرج بشه .

الان آلبوس میاد میگه :
-اگرچه من متوجه نشدم این یه داستانه یا درخواست ولی ما به شکل درخواست نگاهش میکنیم.

داداشی لودو علائم نگارشیو دوسداره ، درخواستاشم مثل دیالوگ مینویسه بعد اجراشون میکنه .


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پناهگاه
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷
#53
لودوی بیچاره که آخرین بار دامبلدور دست رد به سینش زده بود برای ورود به محفل ، اون شب با اسرار فراوان خانوم ویزلی مهمون پناه گاه و محفلیا شد...
همه اعضا متوجه جو سنگین آشپزخونه و نگاه های دلخورانه لودو به دامبلدور شده بودن.


هرماینی با آرنجش ب پهلوی رون میزنه...


-هیییی...هرماینی تو چته؟ نمیبینی دارم شام میخورم ؟ دردم گرفت خب !!
-دهنتو ببند رونالد ، هیچ متوجه جو اینجا شدی؟
-جو؟ خب اینجا همیشه دوستانس و همه ب هم کمک میکنن و الانم مثل همیشه در حال جک گفتن و.... ااااا فکنم نه مثل همیشه نیستن
چه اتفاقی افتاده؟؟
-دامبلدور درخواست لودورو برای پیوستن به محفل رد کرده و اون بنظر میاد یکم دلخور باشه.
-خیلی دلخوره.
-خب،آره خیلی. رووووون...!

رون در حالی که داره کتف مرقشو گاز میزنه،؛

-هووووم؟ اگه گزاشتی از غذام لذت ببرم!!
-بهتره یکاری کنی.
-نظرت راجع به این که بگم بدل نگیر لودو از نظر منم دامبلدور یه پیر فرتوته که هر لحظه ممکنه ماروهم یادش نیاد چون جدیدا براش تولد ۱۵۰ سالگیشو گرفتیم چیه؟؟؟

رون به هرماینی خیره میشه ، هرماینی سعی میکنه به چشمای رون نگاه نکنه ولی در نهایت دوام نمیاره و با صدای خاصی اول تو دماغی بعد با صدای بلندتری که توجه همرو جلب میکنه میخنده.

-آاااه هرماینی مطمانم تو همیشه چیزی برای خندوندن ما محفلیای خسته داری ، بگو تا همه ما لذت ببریم.

هرماینی شکه شده و نمیدونه چی بگه ، دهنش نیمه بازه و با تعجب توام با خجالت داره تک تک افراد دور میزو از نظر میگذرونه ک بهش خیره شدن تا دوباره نگاهش به رون میرسه و همون لحظه یه نقشه خوب تو ذهنش میاد که هم لودو رو از دامبلدور دور کنه هم انتقام اون آبرو ریزیو از رون بگیره.؛

-آاا...نه آقای ویزلی من و رون یاد یه بازیه کوییدیچ افتادیم در دوره یه تحصیلیمون و رون به من گفتش که میتونه از آقای بگمن بخواد به اتاقش برن تا کلکسیون پوستر ها و امضا های بازیکنان تیم ملی کوییدیچ ایرلند و بلغارستانشو بهشون نشون بده و برای تزیین اتاقش که بعد مدت ها ب بهونه خونه تکونی مرتبش کرده از ایشون کمک بگیره.

لودو که خودشم از این جو سنگین با حضورش ناراضی بود از فرست استقبال کرد،؛

-آااه.. جدی پسرم؟ خوشحال میشم ببینمشون ، میدونی خیلی از اونا هم تیمیای من تو دوره تحصیل و لیگ اسنیچ انگلستان بودن ، من میتونم خاطرات زیادیو برات تعریف کنم و البته که میدونم امضای یکیشونو نداری...
-امضای کیو آقا؟
-امضای بهترین جستوجوگر جهان ، وزیر ورزش و تفریحات جادوییه انگلستان ، امضای لودورو... فقط نمیدونم دیگه چ افتخاراتی محفل برای اذن دخول نیاز داره...

هرماینی خودشو کج میکنه سمت رون و آهسته در گوشش میگه؛

-بجنب رونالد تا دوباره بحث نشده.

و ایندفعه با صدای بلند تر ؛

-خب دیگه رون !! پاشو تو همیشه ب من میگفتی امضای آقای بگمنو میخوای !! چ فرستی بهتر از این ، فکنم هری هم دلش بخواد بیاد ، پاشین پسرا بجنبین هری هم یه جستو جوگره دیگه...
رون:
هری:
جینی و هرماینی :
لودو:


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۴ ۲۱:۱۷:۰۷
ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۴ ۲۱:۱۹:۱۱

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷
#54
سلام چطورین ؟
دوستای خوب و دشمنان عزیز بنده تازه واردم و بهم پیشنهاد کردن برای سرگرمی و پیشرفت رول نویسیم با قوی تر از خودم خودمو به چالش بکشم ...
پس... بنده با کمال احترام دوشیزه هرماینی گرنجر رو به دوئل دعوت میکنم و داورشم بدم نمیاد لاتینا از گروه خودم باشه و خب دوشیزه گرنجرم یه داور به سلیقه خودشون انتخاب کنن.

من تازه فهمیدم میشه با دوئل امتیاز گرفت، برای همین ویرایش کردم تا بنویسم برای هاگوارتز دوئل میکنم.


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۵ ۱۴:۳۷:۰۵

تصویر کوچک شده


پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۳:۵۲ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷
#55
با درود فراوان ،؛
بنده "میعاد بنائی" ۲۵ ساله ساکن شهر تهران ، مهندس عمران هستم .
خب شاید بسیار ناباورانه باشه برای اکثریتتون که بنده کتاب شماره یه ۱ هری پاتر و سنگ جادورو با زبان اصلی خوندم و بر خلاف اکثر نوشته هایی که از شما دوستان مختلف دیدم به لطف خاله ی پدرم که از آمریکا برای بازدید ما به ایران آمده بود و سوغاتیه آن مرحوم کتاب اول خانوم رولینگ بود بنده از ابتدا درگیر داستان شدم.
باید بگم خیلی وقت من گرفته شد تا اون کتابو با زبون اصلی بخونم ، ولی ارزششو داشت.

از نظر من داستان پاتر بدرد افرادی میخورد که وقتی اولین قسمت منتشر شد سنین بین ۶ تا ۱۵ سال داشتن ، همه میدونن که قسمت های ۱ تا ۳ مخصوصا ۲ قسمت اول برای یه جوان بالغ ممکنه یمقدلر کسل کننده باشه ولی یه کودک ۱۰ ساله ۲ قسمت اول بهش حسابی حال میده و قسمت ۳ که یمقدار جدی تره وقتی منتشر میشه اون کودک حالا ۱۳ سالشه ب همون میزان میتونه داستانو جدی تر دنبال کنه.
خب سود اصلی از این داستان رو امثال ما بردن که هر قسمت رو در سن مناسب دیدن و حالا اگه ۷۰ سالمونم بشه قسمت ۱ و ۲ برامون مسخره نیست و درکش میکنیم و مارو یاد خاطرات میندازه .
خلاصه من دیر با سایت آشنا شدم در حد یک هفتس ، و یمقدار حالم گرفته شده چون هی میبینم جشنا و تولدا گرفته شده و چالشا و ترم تموم شده و به هر داستان و تاپیکی میرسم انتهاشه و خب مثل اینکه بد موقعمزاحم شدم 😁، ولی امیدوارم هروز شیرینیه خودشو داشته باشه با دوستای خوبم در ریونکلا با شخصیت شوخ آقای بگمن بگیم و بخندیم .


تصویر کوچک شده


پاسخ به: مجله شايعه سازی!
پیام زده شده در: ۹:۰۰ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷
#56
گزیده یه خبر ها ...

فردا همه ی ما باصفحه یه اول پیام امروز شوگه خواهیم شد.
ویکتور کرام ملقب به آبنبات بلغارستانی ممنوع الخروج شد.

طی بیانیه ای از طرف آقای لودو بگمن وزیر ورزش و تفریحات جادویی این گونه خبر نشر شد:

اون آبنبات بلغاری بعد از گلی که به اسکاتلندیا زد شادیه جالبی انجام نداد ، ایشون با همکاریه هم تیمی های خود صحنه ی بسیاااار رکیکی را ایجاد کردند ک آقای آبنبات بیشتر شبیه به آبنبات چوبی شده بود...

در ادامه آقای لودو بگمن میفرمایند:
بنده ایشان را محکوم به پرداخت ۱۰ ملیون گالیون ب وزارت ورزش کردم و همچنین در راستای درس عبرت شدن بازیه برگشت را در اسکاتلند از دست خواهند داد.
(مهر ممنوع الخروج)

آیا پای رشوه خاریه لودو بگمن در کار است؟
آیا اسکاتلندی ها گالیون های براق خود را خرج آبنبات چوبیه بلغاری کردند؟

- اوتو؟
☆پا ورقی: اوتو بردار لودوئه...
-جانم لودو؟
-باز دم انتخابات وزارت ورزش شد تو یمشت اراجیف تحویل خبر نگارا دادی؟
-نه دااااداااش ، مدیون فکنی کار من بوده اااا !!
-اوتو جان انقدر شیکر اضافی نخور ، بده مرض قند میگیریاااا...



ویرایش شده به دلیل اشتباه تایپی.


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۴ ۹:۰۴:۴۱

تصویر کوچک شده


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۰:۴۱ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷
#57
یک دو سه س..س..س..
امتحان میکنیم...!
میکروفن نداریم؟
خب امتحان نمیکنیم.
آقایون خانوما ساکت ...
میکروفن نداریم ، نزارید من داد بزنم ساکت باشید تا صدای من به همه برسه.

مرسی.

سلام، من...

-لودویی ، لودو بگمن ، وزیر ورزش و تفریحات جادوییه انگلستان...

-بله همونطور که دوستمون گفت من لودوام ، لودو بگمن، وزیر ورزش و تفریحات جادویی انگلستان( دیگه تلاش نکنید این سه جملرو از دهن من بندازید سعی کنید عادت کنید)

بنده با توجه به تلاش های پیاپی ابن ولدای ( فرزندان ولدمورت، این اصطلاح مختص بندس لطفا ندزدینش ، ایشالله زیگیل بزنه زبون هرکی که بگه بجز من)
ابن ولد های بی خردو تکو توک با خرد از طرف جامعه یه ورزشی اعلام میدارم ، تمام مردم ورزشکار و ورزش دوست عزیز ما اعم از پیر و جوان ، زن و مرد موظف هستن بپا خیزن و ثابت کنن ولدی صفتا نمیتوانند چوب دستیمونم بخورن .
محفل بما و ما ب محفل احتیاج داریم.
و درضمن بنده این اطمینان خاطر رو به تمام فرزندان هاگوارتز و دامبلدور میدم که با وجود پرنگ شدن حضور ابن ولدا هیچ خدشه ای به مراسم جام آتشی وارد نیمشود.
دروووووود بر لودو وزیر ورزش
درووووود بر لودو وزیر ورزش....


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ماندگارترین دیالوگ ازنظرشما
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷
#58
نویل : مهم نیست هری مرده.

فینیگان: خفه شو نویل.

نویل : نه جدی میگم ، همه میمیرن مثل فرد ، ریموس و تانکس.... اما مهم اینه که اونا بیهوده نمردن. اونا بخاطر عشق به اونا بخاطر دیگران فدا شدن .
اما تو نه تام .... تو هیچوقت معنیه عشق رو نمیفهمی و مرگ بیهوده ای خواهی داشت.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۱۲:۳۵ شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷
#59
من واقعا ناراحتم که اینطوری رولینگ قضاوت میشه...

رولینگ هری رو قهرمان نکرد، اون همه یه مارو وادار کرد قهرمان زندگیه خودمون بشیم.

سه چیز اصلی و یک چیز فرعی هری رو ب پیروزی رسوند:

۱.عشق
۲.خود باوریی که شاید هری در ضمیر ناخوآگاهش این موضوع رو داشت.
۳.اعتماد به نفسی که از دیگران به او میرسید.

و گزینه فرعی : انتقام مرگ دوستان در نبرد آخر و انتقام روزهای مرده بخاطر والدین مرده.

باید در جهت انتقاد به دوستانی که رولینگ رو متهم میکنن بگم که رولینگ به همه یه ما یاد داد با اون سه گزینه اول همه میتونیم قهرمان زندگیه خودمون باشیم.

این فقط یک داستان نیست، بلکه سرلوحه ای گران بهاست.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: اگه قرار باشه يك نفر كه تو هري پاتر مرده برگرده شما ميگيد كي بر گرده؟
پیام زده شده در: ۱۲:۱۶ شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷
#60
ااا
همیشه یه شخصیت جذاب انتخاب یه جنتلمنه

بلاتریکس جان کاش یکی از اون ۷ تا هورکراس آقای خبیث برای تویه خبیث بود.


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.