1
. سه تعریف از پیشگویی ( بنا بر برداشت خودتان) بنویسید1. حدس اتفاقاتی که در آینده می افتد
2. رفتن در حالت خلسه و دیدن آینده (مانند اقوامی که در هاوایی زندگی می کردند !)
3. گزارش اتفاقاتی که احتمالا در آینده می افتد با توجه به گذشته ی فرد .
2. یک رول طنز بنویسید که در آن خودتان پیشگویی اتفاقی که درون کلاس از آن صحبت شد را انجام می دهیدآندرومیدا به همراه لینی و لونا که ته کلاس نشته بودند مشغل صحبت بود.
_ امروز کلاس آتیش میگیره تقصیرش هم می افته گردن گودریک .
_خیالاتی شدی .از لونا هم بد تر !!
_یه دقیقه وایسا لینی !! گفتی تقصیرش می افته گردن گودریک ؟؟!!
_من ؟! نه !! گفتم تقصیر گودریکه !!!
_ لینی خانوم حالا میبینی که آتیش میگیره یا نه !!!
در افکار آنی : _اگه نگرفت چی ؟!!
_میگیره !!
_حالا اگه نگرفت ؟!!
_باشه خب بابا سر ده گالیون . خوبه ؟!!
_و من هم پیش گویی میکنم تو امروز ده گالیون به من می بازی !!
_خواهیم دید !!
آندرومیدا در حالی که یک شیشه بنزین به دست داشت به سمت قسمتی از کلاس رفت که گازی برای درست کردن قهوه در آن قسمت قرار داشت و بنزین را بر روی زمین پاشید و منتظر گودریک ماند .
زمانی که گودریگ برای درست کردن قهوه برای گروهش آمد او گفت : گودریک !! کبریت داری ؟!!
_برای چیته ؟!!
_حتما کار دارم دیگه !! حالا داری ؟!!!
_آره بیگیر !!! (
)
_اگه میشه روشنش کن بده .
تق تق چق چق ( افکت روشن کردن کبریت !!)
_بگیر .
_دستت درست .
و کبریت را از عمد بد جو گرفت که بر روی زمین بیافتد !!
_ای وای خاک تو سرم !!
_چیزی نیس !! الان درسشتش میکنم !!
پروفسور که بوی دود را میان بوی ادکلن گوچی اصلش (
) تشخیص داده بود به سمتی برگشت که آنی و گودریک بودند .
_اون جا چه خبره ؟!!
گودریک پشتش را کرد به آتش و گفت : هیچی نیست!!!
_از هیچی نیس که دود بلند نمیشه !! اونجا چه خبره ؟!!!
(در این قسمت ردای گودریک آتش می گیرد !!)
_اوی اوی !!!! سوختم !! باو یکی کمک کنه !!
و گودریک وسط زمین و هوا داشت جلز و ولزش در می آمد !!
_گودریک رو ببریدش درمونگاه و آندرومیدا تو هم همراه گودریک شنبه ی دیگه میای دفتز من تا تنبیه جدیدم رو روتون اعمال کنم که یاد بگیرید دفعه ی دیگه کاغذ دیواری اسپرت قشنگم رو خراب نکنید و بوی عطر گوچی اصلم زو از بین نبرید .
و ادامه داد : جلسه ی امروز تمومه !! بفرمایید گروهاتون !!
_رد کن بیاد ده گالیون رو !!
_ولی گودریک مقصر شناخته شد !!!!!
_ همراه با تو !!!! بده بیاد !!!
آندرومیدا با انزجار ده گالون رو انداخت بالا !
_دفعه ی دیگه هم از این پیشگویی نکن که برات ده گالیون خرج برداره !!!! بریم لونا !!
و لونا همچنان در این فکر بود که :
چطوری لینی دو تا پیشگویی درست کرد ؟!! هم مو های من آتیش گرفت هم آنی بهش ده گالیون باخت !! نکنه اون واقعا یه پیشگو س ؟!! من کم کم دارم بهش ایمان می آرم !! نکنه ......