هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۵
#81
سلام

درخواست دوئل[ البته درخواست نيست چون قبلا قبول شده] با لاكرتيا بلك رو دارم. هماهنگ شده باهاش. مهلت دوئل هم تا سر هشتم ارديبهشت باشه.
منظورم اينه كه تا هفتم ارديبهشت باشه ولي تا شب باشه. :worry:
قبل از هشتم و بعد از هفتم ارديبهشت.
اکسپليارموس اصلا.

مرسى.


Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: ثبت نام و اطلاعیه های هالی ویزارد!
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵
#82
قوانین امتیازدهی مسابقه ی هالی ویزارد

• هر پست، توسط سه داور، جداگانه از صد امتیازدهی می شود. میانگین امتیاز داوران، امتیاز اصلی آن پست را تعیین می کند.
در نهایت میان امتیازات نهایی پست ها، مجددا میانگین گرفته شده و امتیاز نهایی تیم/فرد تعیین می شود.

• در کنار امتیازات پست ها، هر تیم می تواند با فعالیت های جانبی( تبلیغات و... که به صورت رول باشد) با توجه به کیفیت کار، از صفر تا پنج امتیاز گرفته و به نتیجه ی پایانی اضافه کند.

• هر تیم/ فرد دو بار تا تاریخ یکم اردیبهشت مهلت اعتراض به قوانین را دارد. اگر هر دو اعتراض مورد قبول باشد، همچنان دو فرصت اعتراضشان باقی خواهد بود.

• هر تیم/ فرد بعد از اعلام نتایج می توانند یک بار اعتراض کنند. این اعتراض می تواند یا شامل بررسی مجدد پست ها و یا درخواست ریز نمرات باشد.

• در آخر لازم به ذکر است که مهلت ثبت نام تا تاریخ بیستم فروردین تمدید شد.


درصورت وجود ابهام یا سوال، می توانید از طریق پیام شخصی با داوران مسابقه درمیان بگذارید.


ویرایش شده توسط آریانا دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۵/۱/۱۶ ۲۲:۳۰:۲۹

Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: بند ساحرگان
پیام زده شده در: ۰:۴۵ پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۵
#83
خلاصه:

آريانا، رودولف رو به عنوان وسيله ى شکنجه به بندساحرگان فرامى خونه. اما وقتى رودولف و چندتا خانم همراهش که بهشون قول ازدواج داده بوده، فرا مى رسن، آريانا تو زندان نبوده. به همين علت اونا تصميم مى گيرن سر خودشون رو گرم کنن يه طورى. حالا رودولف با يه حکيم رفته تا چندتا زندانى رو ببينه و ساحره ها هم قهر مى کنن و گريه کنان ميرن دفتر آريانا.
و حالا ادامه...


درحالي كه زنداني ها نيشخند و لبخند و پوزخند تحويل رودولف و حکيم همراهش مى دادن و باى باى مى کردن...

تق

در آهنى محکمى بين زندانى ها و رودولف قرار گرفت. رودولف که از ديدن دوستاش خوشحال شده بود، با ناراحتي به اطراف نگاه کرد.
- چى شده؟

آريانا دود سر چوبدستيش رو فوت کرد.
- چيزى نشده. فقط يه اکسپليارموس کوچولو بود.
- تو زدي اونا رو؟ تو از کجا پيدات شد؟
- رودولف مثل اينكه يادت رفته من رئيس اين زندانم. رفتم دفترم ديدم ساحره ها دارن خون گريه مى کنن. سريع اومدم. من خواستم كه تو اينجا باشي و حالا هستي. اما اين حكيم...

حكيم سريع تسبيحش رو دور دستش چرخوند.
- درود بر تو رئيس زندان... ما اومديم اينجا تا...

تق

- چى شده؟
- حكيم بي اجازه اومده بود فرستادمش اتاق بوسه.
- منم برم اتاق بوسه؟لطفاااااا.
- رودولف!

آريانا به سمت يکى از ديوانه سازاش دويد و چيزى تو گوشش گفت. ديوانه ساز با سرش اطاعت کرد و به سمت در دويد.

- تو رو به بند ساحرگان مى فرستم...
-
- رودولف! قراره تو وسيله ى شکنجه باشى. براى اينکه خطايى ازت سر نزنه، اون ساحره هايى که بهشون قول ازدواج داديى رو هم باهات مى فرستم اونجا.
- نههههه!

آريانا بي توجه به زجه هاي رودولف، كليد بند رو از جيبش بيرون آورد و دست رودولف داد.

- به ديوانه ساز دستور دادم تا همه چى رو آماده کنه. جلوي بند، ساحره هايي كه بهشون قول دادي هم بهت ملحق ميشن.

سپس دکمه اى رو روى منوى زندان فشار داد تا رودولف جلوى بند ظاهر بشه.


ویرایش شده توسط آریانا دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۵/۱/۱۲ ۰:۴۹:۰۷

Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: گزارشات روند تکمیل فرهنگنامه!
پیام زده شده در: ۱۲:۳۸ پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴
#84
تغییر شکل

طلسم: Varies( تغییر بده!)

نوع:
Transformation(تغییر شکل فیزیکى یک هدف)، Switching( تغییرماهیت فیزیکی بین دو هدف)، Vanishment( غیب کردن)، Conjuration( به وجود آوردن)، Untransfiguration( بازگرداندن هدف تغییر داده به حالت عادى)

حرکات دست: حرکاتى محکم و قاطع

سبک: تغییر دادن

اثر: تغییر شکل و پیدایش یک شىء، حیوان یا شخص

خالق:
چندین فرد

امیدوارم اونا زودتر شروع کنن، چیزاى زیادى واسه ى یادگیرى هست. من مخصوصا به تغییرشکل علاقه مندم، مى دونید، تغییر دادن یه چیزى به چیز دیگه. البته، اون به نظر خیلى سخت میاد_

-- صحبت هاى هرماینى گرنجر درمورد تغییر شکل

تغییرشکل شاخه اى از جادو است که تمرکز دارد بر تبدیل صورت یا ظاهر کردن یک شىء از طریق تغییر ساختار ملکولى اشیاء.

تغییر شکل مى تواند به بیشتر( اگر همه نه) اشیاء انجام شود و بیشتر شکل هاى جادو را در بر بگیرد. اما به شدت محدود به وردهاى تغییرشکل است. به علاوه تغییرشکل به عنوان یک "کار خیلى سخت" در نظر گرفته مى شود و از هر شکل دیگر سحر و جادو "علمى تر" است. شما باید دقیقا درست تغییر شکل را یاد بگيريد تا آن را با موفقیت انجام دهید.

نوع

شما باید تغییرشکل را کاملا یادبگیرید، تغییرشکل بیشتر یک مسئله ى علمى است.

-- جى. کى. رولینگ


تغییرشکل یک مسئله ى بسیار منظم و قاعده دار از نظم و انضباط دقیق جادویى است، بهترین روش و طرز کار براى یک ذهن علمى. همچنین این جادو به عنوان یک کار خیلى سخت پنداشته مى شود( به خصوص در مقایسه با charm <تغییر یا اضافه کردن بدون تغییر ماهیت> که یک تفاوت بارز برای قدرت ابداع شخص حاصل می شود). همچنین" در تغییرشکل مهم است که حرکات چوبدستى محکم و ثابت باشد، شما نباید چوبدستیتان را بى جهت بجنبانید یا بچرخانید، در غیر این صورت تغییرشکل ناموفق خواهد بود" توضیح از امریک سوییچ در کتاب راهنمایى مبتدى ها براى تغییرشکل.

شمارى از عوامل وجود دارد که یک جادوگر باید در هنگام اجراى طلسم تغییر شکل، محاسبه کند. معرف تغییرشکل(t).رابطه ی مستقیم دارد با وزن بدن(a)، شرارت(v)، قدرت چوبدستى(w)، تمرکز( c) و یک متغیر ناشناخته ی پنجم( z)، توضیحى با پیروى از فرموهاى ریاضى( درس داده شده در سال هاى ابتدایى در مدرسه ى سحر و جادوگرى هاگوارتز).

تصویر کوچک شده


محدودیت ها

درحالی که تغییرشکل یک شاخه ی بسیار مفید از سحر و جادو است، درواقع یک سرى محدودیت هاى خودش را دارا است.

شاخه ى تغییرشکل که به عنوان جادوى تغییرشکل شناخته شده است، بیشترین شمار از محدودیت هایى که بر آن قرار داده شده را دارد( از لحاظ قانونى و طبیعى). در ابتدا، همواره پیش از اینکه یک شخص جانورنما بشود( تغییرشکل فرابشرى و بشرى) شخص از نزدیک بر تقلا کردن براى تغییر شکل ناظر است و چنین چیزى بسیار خطرناک است و اگر فردى موفق بشود، باید آن را در وزارت سحر و جادو ثبت کند( در غیر این صورت محاکمه مى شود). رسیدگى به بسیارى از استفاده هاى پنهانى از این نوع تغییرشکل در قسمت فعالیت هاى جنایى انجام مى شود. یک جانورنما همچنین با این حقیقت که آن ها فقط به یک نوع حیوان مى توانند تغییر شکل بدهند محدود است. اما بالعکس، تغییرشکل یک انسان عام در محدوده ى مجاز تغییر شکل، متنوع تر است براى تبدیل شدن به مجموعه اى از حیوان هاى مختلف. اما از طرفى دیگر، هدف تغییرشکل یافته، بینش و ذکاوت جانورى که به آن تغییرشکل یافته را خواهد داشت( برخلاف جانورنما که تمام قواى ذهنى خود را در فرم حیواناتى که به آن ها تغییریافته حفظ مى کند). اگر این حیوانى با هوش و ذکاوت کمتر باشد( که به احتمال زیاد نیست) بنابراین، شخص براى بازگشتن به شکل اولیه اش، کاملا به یک چرخه وابسته است که حتى مى تواند به صورت بالقوه سبب شود یک فرد براى همیشه در آن شکل باقى بماند( به همین دلیل استفاده از این نوع تغییرشکل بر روى خود، توصیه نمى شود).

معمولا، یک ساحره یا جادوگر در اقدام به اجرا کردن ورد تغییرشکل باید اغلب آنى را که آسان تر است پیدا کند براى تغییرشکل دادن یک چیز به چیز دیگر مشروط بر اینکه آن حالت، در شکلى به آن تبدیل خواهد شد مشترک باشد( براى مثال یک مجسمه اژدها به یک اژدهاى واقعى، البته از نظر سایز مشترک).

تغییر شکل همچنین محدود است با توجه به این حقیقت که مرده نمى تواند از طریق سحر و جادو زنده شود. و از این رو هیچکس نمى تواند با تغییرشکل، یک مرده را به زندگى بازگرداند و اصلا مهم نیست که مرگ به تازگى رخ داده باشد. جرم و سایز یا ماهیت شىء اى که قرار است تغییرشکل پیدا کند نیز باید در نظر گرفته شود. از این رو هرماینى گفته است که تغییرشکل دادن چیزى به بلندى یک اژدها حتى توسط متخصص ماهر تغییرشکل مانند مک گونگال نیز بسیار دشوار است.

به وجود آوردن چیزى( Conjuration) عمدتا توسط پنج استثناى اصلى در قانون عنصرى تغییرشکل گمپ( Gamp's Law of Elemental Transfiguration) محدود شده است. اولین( و تنها عنصر استثناى شناخته شده) این محدودیت ها این است که هیچکس نمى تواند غذا به وجود بیاورد( اگرچه پیش از به وجود آوردن غذا، مى توان به روش هاى خاصى غذا تهیه کرد- مانند به پرواز درآوردن غذا از مکا هاى دیگر( summoning) و چند برابر کردن( multiplication)- و تغییر شکل دادن به روش هاى دیگر). به همین نحو قانون جادوگرى، محدودیت هاى حقوقى را بر چیزهایى که افراد اجازه دارند و اجازه ندارند ظاهر کنند تعیین کرده است. در نهایت حتى اگر چیزى براى ظاهر کردن هم امکان پذیر باشد و هم قانونى، آن شىء هرگز پایدار نخواهد بود).

به طورى عجیب، درحالى که محدودیت هاى گوناگونى براى ظاهر کردن وجود دارد، شاخه ى معرفى شده ى غیب کردن، به نظر مى رسد به طور کامل آزاد و بدون محدویت است( این موضوع همچنین درمورد بازگرداندن اشیاء به حالت عادى خود نیز صدق مى کند).

خطرات

تغییرشکل تقریبا پیچیده ترین و خطرناک ترین جادوییه که شما قراره یاد بگیرین تو هاگوارتز. هر کى که توى کلاس من شلوغ کنه، میره بیرون و دیگه هم برنمى گرده. به شما هشدار داده شده!

-- نطق مینروا مک گونگال در ابتداى سال


به دلیل طبعیت دقیق و کاربردی جادوی تبدیل، پتانسیل آن برای به بار آوردن اشتباهات فجیع حتی توسط متخصصان بالاست! این موضوع (اشتباه کردن) به خصوص در مواقعی که فرد با جدیت کافی عمل نمی کند یا جادویی بالاتر از سطح خود انجام میدهد، صادق است.

اگر تغییرشکل به صورت اشتباهى انجام شود، شىء تغییرشکل یافته مى تواند ناقص تغییرشکل پیدا کند یا تا ابد در آن حالت باقى بماند( چه کامل تغییرشکل یافته باشد چه ناقص)؛ براى مثال ویکتور کرام اولین بار خودش را در دومین مرحله جام آتش در سال 1994 به صورت ناقص به یک کوسه ماهى تغییر شکل داد( اگرچه او در آن شکل باقى نماند بنابراین این کار ممکن است عمدى بوده باشد).

طبقه بندى

در حال حاضر، تغییرشکل به چهار شاخه تقسیم شده است( اگرچه مبنى بر اطلاعات قانونى- نوع شناسى آن حدسى است). در این چهارشاخه ى اصلى نیز زیر شاخه وجود دارد، مانند تغییر شکل انسان( human Transfiguration) و تغییر ماهیت فیزیکى بین دو هدف( Switching) ، که باید زیر شاخه ى تغییر ماهیت فیزیکى اشیاء( Transformation) باشند. به ترتیب صعودى از لحاظ دشوارى: تغییر ماهیت فیزیکى اشیاء، غیب کردن، ظاهر کردن و بازگرداندن به حالت عادى. این ها در زیر شرح داده شده است.

مقاله ى اصلى: تغییر ماهیت فیزیکى اشیاء( Transformation)

این مطلب اشاره دارد به هر نوع تغییرشکلى که از طریق بعضى روش ها، تغییر مى دهد یا اصلاح مى کند.

لازم به ذکر است در حالى که این شاخه از تغییرشکل اولین درس قرار داده شده در برنامه ى درسى هاگوارتز است( شامل تغییرشکل هاى ساده مانند چوب کبریت به سوزن)، این جادو مى تواند به پیچیده ترین و خطرناک ترین شکل هاى تغییرشکل نیز مربوط شود. براى مثال، سنگ شدگى یک نوع از تغییرشکل بوده و بسیار سیاه است، جادویى پیچیده و قدرتمند.

تغییرشکل ماهیت فیزیکى اشیاء، به سه زیر گروه تقسیم مى شود، که هر کدام با هم در بعضى مراتب تفاوت و شباهت هایى دارند.

مقاله ى اصلى: تغییر شکل انسانى( Human Transfiguration)

تغییرشکل انسانی زیر شاخه و شکلى از تغییرشکل است که در آن یک بخشى از قطعات بدن انسان و یا تمام بدن به شکل دیگرى تبدیل مى شود. این شاخه سخت تر از هرگونه ى دیگر است و فقط در سطح آزمون هاى طاقت فرساى جادوگرى ( N.E.W.T) درس داده مى شود.

بسیارى از وردهاى عمومى تغییرشکل انسانى که وجود دارد، در دسته هاى زیر جادوى تغییرشکل قرار مى گیرند مانند:

• جانورنما ها
• دگرگون نما ها( توانایى تغییر ظاهر فیزیکى)
• گرگینه

مقاله ى اصلى: تغییر ماهیت فیزیکى بین دو هدف( Switching)

سوئیچینگ یکى دیگر از زیر شاخه هاى جادوى تغییرشکل است. در طول سوئیچینگ، یک ویژگى فیزیکى از یکى از دو هدف( که براى تغییرشکل انتخاب شده اند) با هدف دیگر تغییر پیدا مى کند، از این رو این جادو این نام را دارا است. این طلسم به دو دلیل با تغییرشکل فیزیکى( transformation ) فرق می کند: ابتدا، در سوئیچینگ، هدف دو شىء به طور همزمان است، دوم اینکه تغییر در یکى از شىء ها وابسته به تغییر در دیگرى است.

مقایسه ى دقیق میزان دشوارى سوئیچینگ با دیگر نوع هاى تغییرشکل( transfiguration ) سخت است زیرا سال دقیقی که این طلسم کشف شدع معلوم نیست. با این حال، پرفسور مک گونگال زمانى که هرماینى به عنوان یک دانش آموز سال اولى درباره ى سوئیچینگ اطلاعات داشت تحت تأثیر قرار گرفت اما مأیوس شد وقتى نویل موفق نشد حتى طلسمى مشابه سوئیچینگ را تا سال چهارم انجام بدهد. بنابراین دانش آموزان باید شروع کنند به یادگیرى در سال دوم، سوم یا( زودتر) چهارم( به احتمال زیاد سوم)، تقریبا زودتر از تمام شاخه هاى دیگر تغییرشکل( transfiguration ) به جز تغییرشکل فیزیکی یک شیء( transformation ).

تنها زیرگروه شناخته شده ى سوئیچینگ، تغییر جنبه هاى خاصى از گونه هاى مختلف( Cross-Species Switches) است.

Trans-species Tranformations

این یک اصطلاح است که به جادوى تغییرشکل( transformation ) منسوب می شود که( تا حدی یا کاملا) اندام های هدف مورد نظر را به نوعی جدید تغییر می دهد. این طلسم شامل Cross-species switches می شود و از این رو اشتراکاتی با سوئیچینگ دارد.

مقاله ى اصلى: غیب کردن( Vanishment)

غیب کردن فنى است که سبب غیب شدن اهداف موردنظر مى شود، تا باعث نیستى آن ها شود. غیب کردن نسبتا دشوار است- آموزش آن در سال پنجم تحصیلى است- و این طلسم به عنوان یکى از سخت ترین تغییرشکل هایی( transfiguration ) است که در سطح جادوگرى معمولى( O.W.L) امتحان گرفته مى شود. دشوارى غیب کردن در ارتباط است با پیچیدگى اندامى که غیب مى شود( براى مثال، اندام هاى بى مهره راح تر از مهره داران غیب مى شوند).

عجیب است، تنها یک طلسم براى غیب کردن هر شىء اى لازم است- Evanesco تلفظ لاتین براى disappear<ناپدید کن!>( با هدف هدایت کردن آن) برخلاف طلسم conjurations <ظاهر کردن>( که می تواند انواع طلسم های پیچیده را نیاز داشته باشد).

مقاله ى اصلى: به وجود آوردن( Conjuration)

به وجود آوردن فنى براى ظاهر کردن اهداف است و از این رو برخلاف طلسم غیب کردن( vanishment) است. این طلسم سخت تر از طلسم عکسش است که در آزمون های طاقت فرسای جادوگرى( N.E.W.T) امتحان گرفته مى شود.

یکى از نکاتى که باید توجه داشته باشید این است که، محدودیت هاى متعددى( در قانون و طبیعت) در مورد ظاهر کردن قراره داده شده است، بر خلاف غیب کردن که به نظر مى رسد بدون محدودیت است. به عنوان مثال، چیزى که به وجود بیاید پایدار نخواهد بود اما از طرف دیگر، معلوم نیست که آیا چیزى که ناپدید شده مى تواند براى همیشه نیست شود اگر به حال خود رها شود یا نه.

مقاله ى اصلى: بازگرداندن تغییرشکل به حال اولیه( Untransfiguration)

آن ترنسفیگریشن فن بازگرداندن حالت قبل از تغییرشکل است( و از این رو هم تغییرشکل است و هم عکس آن). این طلسم، شاخه اى اسرارآمیز از تغییرشکل است که خیلى مفصل درمورد امتیازاتش شرح داده نشده است، اگر چه به نظر مى رسد در برخى از موضوعات بر برنامه ى درسى هاگوارتز جاى داده شده است( به احتمال زیاد در سطح آزمون هاى طاقت فرساى جادوگرى N.E.W.T)

Reparifarge (یکى از وردهاى آن ترنسفیگریشن) یک ورد عمومى است که براى مقابله با اثرات طلسم تغییرشکل استفاده مى شود تا طلسم به صورت ناقص اجرا شود و فقط اندکى از شىء تغییر پیدا کند. این ورد در کتاب " راهنماى مبتدى ها" آمده است.


تغییرشکل هاى شناخته شده

• تغییرشکل جانورنماى مک گونگال
• اسکویبرت یک قورى را به یک موش تغییرشکل داد
• دم کرمى( پیتر پتى گرو) به یک موش صحرایى تغییرشکل داد
• پا پهن( سیریوس بلک) به یک سگ سیاه تغییر شکل داد
• شاخ دار( جیمزپاتر) به یک گوزن تغییرشکل داد
• ریتا اسکیتر یک جانورنماى ثبت نشده است
• هاگرید سعى در تغییر دادلى به یک خوک را داشت، و شکست خورد
• نشانه هایى از یک مرد که قادر شد همسر خود را به یک گاومیش تبدیل کند بعد از گذراندن دوره ى آموزشى مبتدیان براى اجراى سحر و جادو( Kwikspell)
• تغییر یک خرگوش سفید و چاق به یک کلاه ابریشمى و بازگشتنش به شکل عادى در باغ وحش جادویى
• فرد و جرج، نوشته ى نشان پرسى را به عبارت" پسر از خود راضى" تغییر دادند
• بالا بردن حداقل یک نمره ى صفر یک دانش آموز در آزمون هاى سطح معمولى جادوگرى
• بعد از مرگ مودى چشم بابا قورى، هرى حدس زد که او احتمالا چشمش را تغییرشکل داده و پر کرده است
• اسلاگهورن خودش را به یک مبل تغییرشکل داد
• کورنلیوس فاج یک فنجان را به یک موش صحرایى تغییر داد در زمانى که سعى داشت تا به نخست وزیر بریتانیا ثابت کند که جادوگر است
• هرماینى سعى داشت یک قالب نان را در هرى پاتر و یادگاران مرگ تغییرشکل بدهد
• زمانى که او زنده بود، نیک تقریبا بى سر، به طور تصادفى دندان شکسته ى بانوى غمگین را به یک دندان دراز و تیز تغییر داد
• ونوگ جونز عادت داشت مردمى که با او مخالف بودند را به یک شپش چوب تبدیل کند
• مک گونگال مهره هاى شطرنج را براى محافظت از سنگ جادو به حالت زنده تغییر داد
• دامبلدور ممکن است وقتى که او امتیازهایى را در لحظات آخر به گروه گریفیندور اعطا کرد، پرچم اسلیترین موجود در سالن را به پرچم گریفیندور تغییر شکل داده باشد
• ناودان کله اژدرى در بیرون دفتر دامبلدور، هرگاه رمز گفته شود، زنده مى شود
• دراکو مالفوى به یک موش سرزنده ى شگفت انگیز تغییرشکل داد
• هرى با استفاده از طلسم سوئیچینگ دندان اژدها را به پاستیل تغییر داد
• سدریک یک سنگ را به سگ شکارى لابرادورى تغییرشکل داد براى پرت کردن حواس و دیوانه کردن سگ هاى شکارى
• هرى آرزو داشت به یک جانورنما تبدیل شود تا بتواند زیر آب نفس بکشد مانند یک ماهى یا قورباغه
• تغییرشکل ناقص ویکتور کرام به کوسه ماهى
• کمر قوز کرده به یک کمر استخوان بندى شده تغییرشکل پیدا کرد
• لوپین براى تغییرشکل در آزمون هاى سطح معمولى جادوگرى مطالعه کرد
• اسنیپ آتشى که مک گونگال به وجود آورد به یک مار سیاه و سفید تبدیل کرد
• مک گونگال مار اسنیپ را به دود و سپس آن دود را به خنجر تبدیل کرد
• مک گونگال ده ها میز و زره را براى کمک به دفاع از هاگوارتز تغییرشکل داد
• پرسى ویزلى پیوز را به نوعى جوجه تیغى دریایى در طول جنگ هاگوارتز، تبدیل کرد

طلسم هاى تغییرشکل


• Animagus Reversal Spell: بازگرداندن جانورنما به شکل انسان
• Arrow-Shooting spell: پرتاب کردن تیر از سر چوبدستى
• Avifors Spell (Avifors): تغییرشکل مى دهد چیزهاى کوچک یا مجسمه ها را به پرندگان
• Badgering: انسان را به یک گورکن تبدیل مى کند
• Beetle Buttons: طلسم تبدیل سوسک به دکمه
• Bird-Conjuring Charm (Avis): پرندگان را از سر چوبدستى ظاهر مى کند
• Bluebell Flames: شعله هاى آبى ظاهر مى کند
• Book Transfiguring Spell: یک کتاب را به کتابى دیگر تغییر مى دهد
• Bridge-conjuring spell: پل به وجود مى آورد
• Butterfly-conjuring spell: پروانه ها را به وجود مى آورد
• Candle to Purple Rabbit: شمع ها را به خرگوش هاى بنفش تبدیل مى کند
• Cat into tea cosy: گربه ها و احتمالا نیزل( موجوداتى شبیه گربه) را به چاى گرم
• Caught!: طلسم تغییر شکلى است که اشیاء را به مانع تبدیل مى کند براى گرفتار کردن دشمن
• Cauldron to Sieve: پاتیل ها را به الک تبدیل مى کند
• Crinus Muto : رنگ و شکل موهاى افراد را تغییر مى دهد
• Desk into Pig : یک میز را به خوک تبدیل مى کند
• Dinner Plate to Mushroom : یک بشقاب شام را به یک قارچ تبدیل مى کند
• Draconifors Spell : مجسمه و اشیاء کوچک را به اژدهایى که آشت فوت مى کند تبدیل مى کند
• Ducklifors Jinx : حریف را به یک ارطک تبدیل مى کند
• Ears to kumquats : گوش یک فرد را به میوه ى کوم کوات تبدیل مى کند
• Endless Sandwiches : بشقاب بزرگى ساندویچ که به نظر مى رسد مدام خودش را پر مى کند
• Ebublio Jinx : براى باد کردن حریف و سپس ترکاندنش به صدها حباب آبس استفاده مى شود
• Epoximise : وصل می کند دو چیز را به هم
• Eye of rabbit, harp string hum, turn this water into rum :
• Ferula : عصاى چوبى و نوارهاى زخم بند ظاهر مى کند
• Fiendfyre : آتش ظاهر می کند
• Flagrate: طناب آتشین ظاهر می کند
• Flintifors : چیزها را به بسته ى چوب کبریت تغییر مى دهد
• Fire to Snake Spell: یک طناب آتشین را به ماری تبدیل می کند که از آتش است و تحت کنترل فرد
• Fire-Making Spell (Incendio): یک جریان سریع از شعله را ظاهر می کند
• Fish to Flower: ماهی را به گل ها تغییر شکل مى دهد
• Fountain of wine: شراب ظاهر مى کند
• Gemino Curse (Geminio): المثنى یه چیز را ایجاد مى کند
• Glass to sand shield: در یک شعاع خاصى شیشه را به شن تغییر مى دهد
• Guinea Fowl to Guinea Pig: یک پرنده را به یک خوکچه ى هندى تغییر مى دهد
• Hardening Charm (Duro): چیزها را به سنگ تغییرشکل مى دهد
• Hedgehog to Pincushion: یک جوجه تیغى را به جاسنجاقى تغییر مى دهد
• Herbifors: گل ها را از روى سر ظاهر مى کند
• Human to armchair: انسان را به صندلى راحتى تبدیل مى کند
• Human to bat: انسان را به یک خفاش تبدیل می کند
• Human to bone: انسان به یک استخوان تبدیل می کند
• Human to chicken: انسان را به یک پرنده ى کوچک تبدیل مى کند
• Human to pig: انسان را به یک خوک تبدیل می کند
• Human to shark: انسان را به یک کوسه ماهی تبدیل می کند
• Human to yak: انسان را به یک گاومیش تبدیل مى کند
• Lapifors Spell: (Lapifors): برای تغییر دادن یک شی ء کوچک یا به وجود آوردن خرگوش استفاده مى شود
• Inanimatus Conjurus Spell: ناشناخته
• Leek Jinx : از گوش حریف تره فرنگى به وجود مى آورد
• Litter-Box to wildebeest: سطل زباله را به گوزن یالدار تبدیل مى کند
• Incarcerous: طناب یا زنجیرهایى علیه حریف ظاهر مى کند
• Incarcifors: براى تبدیل یک شىء که حریف را اسیر کند استفاده مى شود
• Match to needle: چوب کبریت را به سوزن تغییر مى دهد
• Meddling Man to Monkey: یک فرد فضول را به یک میمون تغییر مى دهد
• Melofors Jinx (Melofors): براى تبدیل سر دشمن به کدوتنبل استفاده مى شود
• Mice to Snuffboxes: تبدیل موش به انفیه دان
• Changes the colour and style of a person's outfit: تغییر رنگ و سبک لباس یک شخص
• Orchideous: گل ها را ظاهر مى کند
• Owl to Opera Glasses: جغد ها را به دوربین کم برد تبدیل مى کند
• Piertotum Locomotor: مجسمه ها و لباس هاى جنگى را جان مى بخشد
• Piscifors: هدف را به یک ماهى تبدیل مى کند( به احتمال زیاد)
• Pullus Jinx (Pullus): براى تبدیل حریف به غاز استفاده مى شود
• Rabbit Slippers: خرگوش ها را به کفش راحتى تبدیل مى کند
• Raven to Writing Desk: کلاغ را به میز نگارش تبدیل مى کند
• Reparifarge: طلسم معکوس تغییرشکل
• Rock to dog: یک سنگ را به سگ تبدیل مى کند
• Sardine Hex: ماهى هایى ریز از دماغ حریف به وجود مى آورد
• Scribblifors: براى تبدیل اشیا به پر بال پرنده استفاده مى شود
• Silver Shield Spell: یک سپر نقره اى براى محافظت ایجاد مى کند
• Smoke to Daggers: دسته اى خنجر از دود ایجاد مى کند
• Snail to Teapot: یک حلزون را به قورى تغییر مى دهد
• Snake Summons Spell (Serpensortia): کتاب را به موش تبدیل مى کند
• Steelclaw: براى بزرگتر کردن پنجه هاى حیوان و ساختن شمشیر استفاده مى شود
• Sunshine, daisies, buttermellow, Turn this stupid fat rat yellow: تبدیل مى کند یک موش زرد را؛ کار نمى کند
• Switching Spell: ماهیت فیزیکى دو هدف را به هم تغییر مى دهد
• Table Trouble: سطح میز به حال اسید تبدیل مى شود
• Take Root: یک جانور را به ریشه ى گیاه تبدیل مى کند
• Teapot to Tortoise: یک قورى را به لاک پشت تغییرشکل مى دهد
• Teddy Bear to Spider: یک خرس عروسکى را به عنکبوت تغییر مى دهد
• Tentaclifors: براى تبدیل سر فرد به شاخک حساس استفاده مى شود
• Transfiguration Spell: چیزها را تغییر مى دهد
• Unidentified Buffalo Spell: یک گاو وحشى ظاهر مى کند
• Vanishing Spell (Evanesco): غیب مى کند
• Vera Verto: یک حیوان را به یک لیوان آب تبدیل مى کند
• Vipera Evanesca: مارها را غیب مى کند
• Water-Making Spell (Augamenti): آب را ظاهر مى کند
• Whistle into Watch: سوت را به ساعت تغییر مى دهد

تغییرشکل دهنده هاى شناخته شده

• آلبوس دامبلدور- استاد درس تغییرشکل در هاگوارتز پیش از مدیریت
• مینروا مک گونگال- استاد درس تغییرشکل در هاگوارتز، جانورنماى شناخته شده( به شکل یک گربه). پیش از مدیریت
• هوراس اسلاگهورن- موفق در تغییرشکل انسانى. مى تواند به شکل یک مبل دربیاید
• جیمز پاتر- موفق در تبدیل شدن به جانورنما( ثبت نشده). شکل یک گوزن را گرفت
• پیتر پتى گرو- موفق در تبدیل شدن به جانورنما( ثبت نشده). شکل یک موش را گرفت
• سیریوس بلک- موفق در تبدیل شدن به جانورنما( ثبت نشده). شکل یک سگ سیاه و بزرگ را گرفت( با صداى بلند نفس مى کشید)
• هرماینى گرنجر- یکى از معدود دانش آموزان در سال هاى هرى پاتر که مى توانست تکالیف مک گونگال را با موفقیت در وهله ى اول یا با کمى تلاش انجام دهد
• هرى پاتر- در آزمون طاقت فرساى جادوگرى موفق شده و سپس کارآگاه شد
• رون ویزلى- در آزمون طاقت فرساى جادوگرى موفق شد
• ریتا اسکیتر- موفق در تبدیل شدن به جانورنما( ثبت نشده). به شکل یک سوسک
• نیمفادورا تانکس- یک دگرگون نماى ذاتى، همراه با پسرش تدى لوپین
• تدى لوپین- یک دگرگون نماى ذاتى، همراه مادرش نیمفادورا تانکس
• لى لى اوانز- با موفقیت یک گلبرگ یاس را تبدیل کرد تا یک ماهى شود وقتى اسلاگهورن آن را یافت
• ویکتور کرام- به صورت ناقص خود را به یک کوسه ماهى تبدیل کرد
• لرد ولدمورت- طناب آتشین دامبلدور را به یک مار تبدیل کرد و یک دست نقره اى براى پتى گرو درست کرد
• بارتیموس کراوچ جونیور- دراکو مالفوى را به یک موش تبدیل کرد

پشت صحنه

• همانطور که در پاترمور فاش کرد، جى.کى. رولینگ در اصل این کلاس را با نام تغییرشکل/ مسخ ابداع کرده است.

حضور

• هرى پاتر و سنگ جادو( اولین حضور)
• هرى پاتر و سنگ جادو( فیلم)
• هرى پاتر و سنگ جادو( بازى ویدیویى)
• هرى پاتر و تالار اسرار
• هرى پاتر و تالار اسرار ( فیلم)
• هرى پاتر و تالار اسرار ( بازى ویدیویى)
• هرى پاتر و زندانى آزکابان
• هرى پاتر و زندانى آزکابان ( فیلم)
• هرى پاتر و زندانى آزکابان ( بازى ویدیویى)
• هرى پاتر و جام آتش
• هرى پاتر و جام آتش ( فیلم)
• هرى پاتر و جام آتش ( بازى ویدیویى)
• هرى پاتر و محفل ققنوس
• هرى پاتر و محفل ققنوس ( فیلم)
• هرى پاتر و محفل ققنوس ( بازى ویدیویى)
• هرى پاتر و شاهزاده ى دو رگه
• هرى پاتر و شاهزاده ى دو رگه ( فیلم)
• هرى پاتر و شاهزاده ى دو رگه ( بازى ویدیویى)
• هرى پاتر و یادگاران مرگ
• بازهای ویدیویی هری پاتر( LEGO): شخصیت های دنیای جادویى
• بازى هاى ویدیویى هرى پاتر(LEGO): سال های 1-4
• بازى هاى ویدیویى هرى پاتر(LEGO): سال های 5-7
• هری پاتر: دگرگونى شخصیت ( فقط ذکر شده)

عالی بود!
لینک صفحه : Transfiguration


ویرایش شده توسط آریانا دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۲۷ ۱۲:۵۲:۲۰
ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۲۷ ۱۵:۲۷:۵۵

Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: بهترین ایده سال
پیام زده شده در: ۰:۵۲ سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴
#85
هکتور دگورث گرنجر.


Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: **همانند يك سفيد اصيل بنويسيد**
پیام زده شده در: ۰:۱۳ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴
#86
- آريانا!

آريانا که جلوى آينه ايستاده بود، با شنيدن صداى برادرش، سريع چپ و راست موهايش را نامرتب بافت.
- بله؟

کش را پيچيد سر موهايش و به سمت در دويد. وسط راه انگشت کوچک پاي چپش طبق معمول خورد به صندلى. آريانا درد کشان در را باز کرد و بلافاصله بوى املت به مشامش رسيد.
- بازم املت؟ از زماني كه مامان رو كشتم هر روز داريم املت مي خوريم.

دامبلدور بزرگ با ريش و موى شانه کرده و با لبخند مليح و عشقى سرشار در چهره، مقابلش بود.
- حالا چرا گريه مى کنى آريانا؟ دلت واس مامان تنگ شده؟
- نه خان دادش گريه واسه اينه که انگشت کوچيکه ى پاى چپم خورد به صندلى. ولى من املت نمى خورم.

آلبوس جلو آمد و دستش را روى شانه ى خواهرش گذاشت. آريانا اول به دست برادرش و بعد به چشمان او که برق مى زد نگاه کرد.

- اشكال نداره زود زود انگشت کوچيکه ى پاى چپت خوب مى شه. املت رو نخور. من مى خواستم بهت بگم که... امروز مى خوام ورد اکسپليارموس رو بهت ياد بدم.

چشمان آرياناى فشفشه هم برق زد. و آن روز بود که او صفحه اى جديد در تاريخ جادوگرى ايجاد کرد و حتى درد انگشت کوچک پاى چپش هم مانع اين اتفاق نشد.

زمين تمرين

آريانا و آلبوس دست در دست هم وارد زمين تمرين شدند و در وسط راه اين بار، انگشت کوچک پاى راست آريانا از فرصت استفاده كرد و خودش را زد به سنگى بزرگى که معلوم نبود ناگهان از کجا پيدايش شد.

درحالى که آريانا از دست آن انگشت کوچک که به صورت بى رحمانه، چپ و راست خودش را به هر شىء دردآورى مى کوبيد درد مى کشيد، با دستانى لرزان چوبدستى را گرفت و در فاصله ى چند مترى برادرش ايستاد.

از ديدگاه آلبوس، خواهرش يک فرشته بود... قند عسل حتى. و حالا قندعسلش مى خواست طلسم کردن ياد بگيرد.

- آريانا چوبدستى رو محکم سمت من نگه دار و بلند بگو: اکسپليارموس!

آريانا براى به خاطر سپردن، زير لب زمزمه کرد:
- اکسپليارموس...
- تأثيرش اينه که چوبدستى منو مى گيره. البته چون اولين طلسميه که مى زنى شايد چوبدستى رو نگيره و يه رعشه اى وارد کنه بهش.

آريانا با اندوه به برادرش زل زد.

- البته نگران نباش من به تو اعتماد دارم.

آريانا سرش را به نشانه موافقت تكان داد. چوبدستى را به سمت برادرش گرفت. آب دهانش را قورت داد.

- فقط بگو اکسپليارموس...
- اکسپليارموووووووس!

چوبدستى تکان هاى شديدى خورد.

- نگران نباش آريانا.

سنگى به اندازه ى کف دست روى هوا ظاهر شد.

- اينا همه طبيعيه آريانا. :worry:

سنگ با سرعت بالايى به سمت صورت آلبوس دامبلدور رفت.
- من به تو اعتماد دا...

تق

و دماغ آلبوس شكست.

در واقع علت ثبت نشدن دليل شکستگى بينى آلبوس در تاريخ، اين بود که او اعتقاد داشت قندعسلش منظورى نداشته است. حقيقت اين است که آريانا واقعا منظورى نداشت... او يک فشفشه بود و از طلسم هايش نمى شد انتظار بالايى داشت.

فقط آلبوس نمى داند با آموختن ورد اکسپليارموس به آرياناى فشفشه، چه شوخى بدى با بشريت کرد.


ویرایش شده توسط آریانا دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۲۰ ۰:۳۷:۵۳
ویرایش شده توسط آریانا دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۲۰ ۰:۴۹:۲۲

Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۳۰ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴
#87
ارباب ميشه اين رو نقد كنيد. مرسي.


Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: اتاق تسترالها
پیام زده شده در: ۳:۰۲ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴
#88
كراب خواست بزند زير گريه. کراب خواست" هاى هاى" اشک بريزد و به روزگار بدش لعنت بفرستد ولى بعد متوجه شد که ريمل زده و ممکن است با گريه، بريزد. به همين علت گريه نکرد. خواست دهانش را باز كند و هر چى فحش است به تسرال ها بگويد، بگويد که در زندگى اش تسترالى مثل آن ها نديده، خواست بگويد آخه تسترال هم انقدر تسترال! خواست بگويد خيلى تستراليد! ولى بعد متوجه شد که ممکن است صورتش چروک شود و پير ديده شود به همين علت فحش هم نداد.

کراب که نه توانست گريه کند و نه حتى توانست فحش بدهد، افسرده شد. با چشمانش خيره شد به يک گوشه و حرف نزد. بعد سکته کرد، قلبش گرفت، سرطان گرفت، مغزش جا به جا شد، ماشين از رويش رد شد، خاکش کردند و سر قبرش فاتحه خواندند و خرما پخش کردند و چند اداى ديگر را هم درآورد اما وقتى ديد در تمام مدت تسترال ها با حالت نگاهش مى کنند فهميد که" هيچ وقت در زندگى با يک تسترال درد و دل نکند!". بعد از جايش بلند شد و با عصبانيت از پيش تسترال ها دور شد و تسترال ها به خنديدن ادامه دادند.

درحالى که سرش پايين بود و ناراحت، از راهرو مى گذشت که ناگهان کسى صدايش کرد.

- هى کراب!

هكتور بود. از هميشه سالم تر و شاداب تر. كراب در دل با خود گفت که چطور قرار است هکتورى با اين انرژى را بکشد؟ که ناخودآگاه جلو رفت و گردن هکتور را فشار داد.
- خفت مى کنم. بايد بميري!

کراب با تماااام توان گردن هکتور را فشار مى داد.
- بميير!

قطره هاي عرق خستگى و ترس و عذاب وجدان از پيشانى کراب شر شر پايين مى ريخت. نمى دانست ناراحت باشد يا خوشحال. به هر حال هکتور دوستش بود اصلا دوست هيچ! کراب خودش را يک فرد کاملا متشخص و فرهنگى مى دانست، لباس هاى جديدى خريده بود با يک عالمه لوازم آرايشى و حتى از آن کيف ها که مهندس ها دارند و حالا... با دو دستش گردن يکى را گرفته بود و فشار مى داد! مردم چه مى گويند اصلا؟

ولي در سمت ديگر دستور لرد بود به همين علت کراب عذاب وجدان را کنار گذاشت. صداي هکتور به خاطر فشردن گلويش به گوش نمى رسيد. کراب نزديک ده دقيقه گردن هکتور را فشار داد و وقتى عقل حکم مى کرد که آدم بعد از ده دقيقه بى هوا بودن مى ميرد، گلوى او را رها کرد. اما به محض رها کردن...

- کراب چرا منو غلغلک مى دادى؟

گويا هكتور به اين راحتي ها نمي مرد.


Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱:۰۲ یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴
#89
نقل قول:
آریاناااااااااااااااااا!! 

برای پاره‌ای توضیحات ماه که کامل شد بیا خونمون (دم در کلبه فریادکش!) 


تدي به چند دليل من نمي تونم ماه کامل شد بيام دم خونتون( دم در کلبه فريادکش!) اوليش اينکه مامان کندرا مرلين بيامرز قبل از اينکه بکشمش بهم گفت آفتاب که غروب کرد دختر نبايد بره بيرون. بعد مامان عمرش رو داد به بابا و قبل مرگ به بابا سفارش کرد که شبا نذاره من از خونه بيرون برم. بعد بابام رو هم باعث مرگش شدم با اذيت کردن سه تا مشنگ و بابا هم عمرش رو داد به داداش آلبوس و قبلش سفارش کرد که دختر شب نبايد از خونه بيرون بره. و حالا داداش آلبوس( عمرش طولانى باد) فعلا گويا نمى خواد عمرش رو به کسى بده. منم نمى تونم رو حرف داداشم حرف بزنم( غيرت و اينا) به همين علت اگه باهام کار دارى يه سر بيا خونه ى ريدل.

نقل قول:

خب دوست دارم تدى باشم خب.


Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around




پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۷:۲۵ جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴
#90

پیوست:


zip Ariana.D.zip اندازه: 423.48 KB; تعداد دانلود: 83


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۷ ۱۹:۳۸:۳۷

Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.