کشف شبانه!پروفسور مک گانگال با خمیازه ای کلاس را تمام کرد:
-خب بچه ها ... مشقتون هم همون که گفتم .
جیانا چند وقتی بود پروفسور را زیر نظر داشت. ناهارش را می خورد، که رز کنارش نشست و شروع کرد به صحبت:
-راستی جیانا مشق کلاس تغییر شکل رو انجام دادی؟
- آره انجام دادم ولی پروفسور خیلی زیاد مشق میده!
-به هر حال مشقش این بار کمتر بود.
جیانا سریع از رز خداحافظی کرد و رفت.رز متعجب و جا خورده سر جای خود نشست:
-عجب ! دوباره غیبش زد ، معلوم نیست این دختر چی تو سرشه!
جیانا با سرعت به سمت خوابگاه اسلیترین حرکت کرد، باید آلبوس را می دید.
-آلبوس میشه دوباره ازت شنل نامرعی کننده رو قرض بگیرم؟
-دوباره؟
-آره خب راستش این بار...
-جیانا اگه بخوای کاری کنی منم دوست دارم باهات بیام.
-خطرناکه منم اگه پیدا کنن نمرات رو به باد میدم.
-
-نگران نباش بابا کسی رو نمی کشم.
- گفتم که ، منم میام!
جیانا سعی کرد حالت چشم هایش رو مثل گربه چکمه پوش کند ولی به خرج آلبوس نرفت که نرفت!
- باشه بابا بیا ولی اگه چیزی شد پای خودت.دیر نکنی.
-
شبجیانا توی تختش دراز کشیده بود. وقت اجرای نقشه اش بود. آرام بلند شد و شنل نامرعی کننده را توی کیفش گذاشت.
-آخ این چرا این قدر سنگین شده؟ آها یادم اومد اینم از این .
جیانا طلسمی را که روی کیف گذاشته بود تا از سرقت وسایلش یک جا جلو گیری کند را برداشت و راه افتاد.
-آلبی کجای؟
-اینجام بیا...
-این چیه؟
-خب فکر کردم حالا که خودمون رو تلپورت می کنیم ، بد نیست یکم شکلات هم داشته باشیم .میدونی که تاثیراتش چیه ...
-باشه ... اومد.
پروفسور مک گانگال آرام از راهرو رد شد.
-بریم.
جیانا و آلبوس در تاریکی و زیر شنل نامرعی کننده پروفسور را دنبال کردند .
-این جا که ...
- نه امکان نداره!
فلش بکبچه ها از هاگوارتز خارج شده و با تلپورت خود را به همان مکانی رساندند که پروفسور رفته بود:
-رسیدم.
پروفسور وارد یک گیم نت ماگلی شد!
پایان فلش بک-قبلا این جا ها اومدم ولی آخه ...
-نگاه کن.
در کمال تعجب آنها گروهی از مرگخوار ها را دیدن که آنها هم به گیم نت می رفتند . در بین آنها لرد ولدموت که به شکلی عجیب کلاه گیس گذاشته بود هم دیده می شد.
-آلبوس منو نیشگون بگیر.
-چرا؟
- می خوام ببینم خوابم یا بیدار.