وقت ناهار بود دانش اموزان سال اولی داشتند از کلاس ماگل شناسی برمیگشتند.
-اخیش... بالاخره تموم شد جاستین!
-اره بالاخره، میدونی گب الان می خوام بپرم روی صندلیه سرسرا و همینطوری پشت سر هم غذا تو دهنم بچپونم.
-اره موافقم.
بعد از ناهار
-خب الان چه کلاسی داریم گب؟
-معجون سازی با پرفسور هکتور
-عالی شد!
-چیه مگه تا حالا که توش شرکتت نکردی نکنه کردی؟
-خسته ام خب گب!
-تنبل خان بلند شو ببینم اندازه ی یه غول غذا خورده بعد میگه خستم!
- خیلی خب بابا!
گابریل و جاستین بالاخره به صف میرسند...
-چیشده که پرفسور هکتور کلاسو هنوز شروع نکرده؟
-نمی دونم معنیه این کاراش چیه؟
-مگه چیکارا کرده؟
این سوال جاستین بود.
-ههه اقارو چیکارا کرده ؟
-خب چیه مگه؟
-جاستین یادت نیست وسط سرسرا داشت اپرا کار میکرد؟
-اوه،الان یادم اومد .ممنونم گب که گفتی
-خواهش میکنم.
-دو تا خلین به خدا ههه ههه
-با کی بودی جوجه؟
-با تو اقای فیلچ هههه ههه
-میخوای با هم دوئل کنیم نه چون تنت خیلی می خاره
-دوئل نه بابا هنوز زوده واسه دوئل.
-هی هی جاستین ول کن اه جاستین به من نگاه کن!
-ولم کن گب
-یه فکری دارم فیلچ چطوره مسابقه ی رقص بزاریم ها؟
- مگه دختری؟
-اره
-ههه ههه باشه قبوله !
-جاستین داری ابرومونو میبری با این کارات!
-نگران نباش فقط تماشا کن.
-خب اول کی شروع می کنه؟
-کسی که نظرو داده دیگه نه ؟
-باشه حالیت میکنم..
-بکن
-اهان بیا ... چپ راست یکی جلو میام اینم از حرکت گردن
یه اینطوری هم بکنم ...
-ههه ههه
-جاستین مرض داری میخندی میزنه لت پارمون می کنه به مرلین قسم!
-اه هی حرف بزن تو هم گب داریم حال میکنیم ها!
-باشه من رفتم جاستین ببینیم چی می...
-اقای گانت این چه کاریه؟
-اوفففف حالا اینطوری هم بیام ملانی بلک کجایی ببینی منو
حالا همه منو ببی.....
پر..پرفسور!
-سلام اقای گانت با من کاری داشتین ؟
-س سسلام پرفسور
بله خوده خودش بود پرفسور ملانی بلک مدرس طلسم های باستانی!
-عرض کردم با من کاری داشتین اقای گانت؟
-نه،نه نه یعنی درواقع نه اصلا عبدا من به شما چیکار دارم اخه؟
-خودم هم نمی دونم ولی شنیدم اسم منو گفتین
-من؟ نه بابا مگه میشه ؟
-بله ،عرض کردم که شما اسم کامل منو تلفظ کردین!
-من میرم دیگه جاستین
-نه بمون نگاه کن چطوری تنبیه میشه
-اگه تو این بازی رو شروع میکرد...
-سلام بر نوگلان علم معجون سازی و اوه پرفسور بلک ... ام میشه دلیل زیارتتون را بهم بگویید؟