خیلی این قسمت سوژه کش داده شده! با اجازه یکم جلو می برمش!
~~~~~~~~~~
- بلا بذار حداقل نقششو بگه شاید به درد بخور بود.
ایوان تشکر میکنه و ادامه میده : فلور ، تو یه جوری با نسخه ت ارتباط برقرار کن و کاری کن که رفتارش باهات خوب بشه و ازت اطاعت کنه.
فلور : خب؟
- خب بعدش با هم از اون عشوه ها بیاین دیگه! چیکار می کردین که جادوگر ها رو محو خودتون میکردین و بعضی هاشون هم غش می کردن؟!
تری که از ایده ی ایوان خوشش اومده بود ، واسه جایزه ی ایوان یه شکلات از جیبش در میاره و میذاره تو دهنش!
فلور از غار بیرون میره و چشم همه ی نسخه ها اون رو دنبال می کنه! فلور به طرف نسخه ی خودش میره. نسخه ابتدا با تعجب نگاهی به فلور میکنه. فلور که از روحیات خودش خبر داشته ، شروع میکنه به تعریف و تمجید از نسخه ش! نسخه هم خوشش میاد و دستشو به طرف فلور دراز میکنه.
همه :
بلا : فلور چی گفت که نسخه ش داره این کارو میکنه؟
فلور روی دست نسخه ش میشینه و اشاره میکنه که دستش رو ببره بالا. نسخه دستش رو کنار گوشش میگیره ، فلور چیزی میگه ، نسخه هم با تکون دادن سرش به فلور می فهمونه که قبول کرده! فلور و نسخه کارشون رو شروع می کنن...
مرگخوار ها از دور شاهد بودند که فلور و نسخه ش چطوری دارن همه رو محو خودشون میکنن. حتی نسخه ی ایوان کبوتر رو پرت کرد اون طرف و به نسخه ی فلور زل زده بود. فلور به مرگخوارا اشاره کرد. همه از غار خارج شدند.
فلور به نسخه ش چیزی گفت ، نسخه دستش رو پایین آورد و فلور پایین پرید. فلور به نسخه چشمکی زد و نسخه به کارش ادامه داد و حواس همه ی نسخه ها را پرت کرد تا فلور و دوستانش بروند.
تری شتابان به سمت فلور رفت و خودش رو تو بغلش انداخت و گفت : آفرین فلور ، کارت عالی بود! بیا این شکلات مال تو!
فلور از کار تری خنده ش میگیره و میگه : مال خودت تری!
تری هم خوشحال و شاد و خندون شکلات رو تو دهنش میذاره!
همه به طرف ققنوس ها روانه میشن ...