هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۳:۴۱ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
گفتم یه پست بزنم یادتون بیاد اینجا چه اتفاقی افتاد!
بی زحمت یه نگاهی به پست پایینی بنده بندازین بی نوا لای جلبک ها گیر کرده!(کپی رایت بای ابرکسس!)خیر سرم تو قالب رول نوشته بودم از خوندنش خسته نشین... خب دلتون نمی خواد اون پستو بخونین اینو بخونین... کم هم هست در حد یه پاراگرافه بدبخت!
هرکس موافقه بریم مورفینو برگردونیم و این بلبشو رو خاتمه بدیم همینجا اعلام آمادگی کنه بی زحمت. البته فکر نکنم لازم باشه تاکید کنم فقط اعضا!



پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۳:۲۹ جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۳:۴۱ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
درب با صدای خشکی روی پاشنه چرخید و آیلین پرنس درحالیکه زاغ سیاهی پیشاپیش رویش پرواز می کرد وارد شد.ورود ناگهانی و بی مقدمه او به اتاق کنفرانس سبب شد تا صدای همهمه های موجود در اتاق بخوابد. سواحریون در سکوت به او که با گام هایی بلند خود را به میز کنفرانس می رساند خیره شدند. آیلین با سرعت پشت میز نشست و بی مقدمه پرسید:
- همه حاضرن؟
نگاه او بی آنکه منتظر پاسخی بماند چهره افراد حاضر را از نظر گذراند. آماندا با سردرگمی پرسید:
- میشه بپرسم چی باعث شد درخواست تشکیل جلسه فوری کنی؟
آیلین نگاهش را از صورت مرلین که در آن لحظه در حالت خلسه مانندی فرو رفته بود برداشت و به صورت مندی دوخت.
- چی شده؟مندی؟جدیدا به نت دسترسی نداشتی؟
آماندا سری به نشانه منفی تکان داد. آیلین دستی به موهایش کشید.
- خب پس جای تعجبی نداره.
لینی از درحالیکه با بی قراری روی میز ضرب گرفته بود از آنسو گفت:
- آیلین بی زحمت زودتر بگو چرا خواستی ما اینجا جمع شیم؟من واقعا خیلی سرم تو وزارت شلوغه ولی همه کارارو گذاشتم زمین و اومدم اینجا تا تو جلسه شرکت کنم.
آیلین که دیگر نشانی از خونسردی همیشه در چهره اش به چشم نمی خورد با صدای آرامی گفت:
- مشکل همینه لینی!وزارت!در عرض کمتر از یه ماه ما دوتا کودتا داشتیم...می دونین این یعنی چی؟
ساحره ها درحالیکه آه می کشیدند سری به نشانه مثبت تکان دادند. اما آیلین که ظاهرا از این تایید چندان خوشش نیامده بود با لحنی اندک تند ادامه داد:
- اتفاقا کاملا واضحه نمی دونین چی شده که می پرسین چرا گفتم بیاین اینجا!
آپولین خمیازه ای کشید.
- خب وزیر عوض شده به همین سادگی. ما که سرجامونیم!
آیلین نگاه مایوسانه ای به او انداخت و با لحن سردی گفت:
- بله فعلا سرجامون هستیم چون وزیر فعلی نه کابینشو معرفی کرده و نه مواضعشو اعلام کرده. ولی آپولین...فکر کردی اگه فردا وزیر جدید مواضعشو اعلام کنه ممکنه چه اتفاقی بیافته؟
آپولین پرسشگرانه به آیلین خیره ماند و چیزی نگفت. آیلین ادامه داد:
- ممکنه تا چند ساعت دیگه وزیر جدید به سادگی اعلام کنه اصلا به حضور سازمانی به اسم سازمان حمایت از ساحره ها نیازی نیست و با زدن دکمه قفل همه امون به کوچه منتقل بشبم!به همین سادگی و بعد از اون همه بدبختی که برای سرپا کردن سازمان کشیدیم. اگر هم به بقای سازمان اعتراضی نکنه فکر کردی به راحتی می ذاره منو و تویی که برای سرکار آوردن دلورس تلاش کردیم سر کار بمونیم؟همون کسی که با جامعه گرگینه ها و غول ها و دورگه ها مشکل داشته؟ فکر کردی تدی کاری رو که دلورس با ریموس تو زمان وزارت فاج کردو یادش رفته؟ در اون صورت من برای هر کدوم از شما چند سال اقامت افتخاری در پنت هوس آزکابانو تضمین می کنم!
جمیع سواحریون و مرلین:
مرلین در حالیکه به طرزی ناجوانزنانه از حالت خلسه بیرون کشیده شده بود نگاهی به اطراف اتاق انداخت. چنانکه گویی منتظر بود هر لحظه مامورین وزارت به درون اتاق بریزند.
- ولی من ساحره نیستم...من جادوگرم!من قبله این ملت هستم جد همه شما!همه شما در همه حالت به منو لوازم جانبیم متوسل میشین! امکان نداره....نه اونا نمی تونن با من اینکارو بکنن!اگه من نبودم رولینگ نمی تونست دنیای شمارو خلق کنه!
آیلین به آرامی گفت:
- مرلین عزیز!خودتو حرص نده... پیر که هستی نمی تونم بگم پیرتر میشی!ولی امکان بروز برخی عوارض ناگوار قلبی و عروقی هست!درسته تو جادوگری ولی عضو سازمان هستی و نکته مهمتر اینکه حتما طی این چند قرن عمر شندیدی که میگن سیاست پدر و مادر نداره!
مرلین درحالیکه به کمک ریش چند متریش می کوشید عرق پیشانیش را خشک کند زمزمه کرد:
- پس چاره چیه؟ این درست نیست... نمی تونه درست باشه...
مالی که برخلاف همیشه حاضر شده بود ملاقه اش را از خود جدا کند و در حال حاضر آن را روی میز قرار داده بود پرسید:
- منم با مرلین موافقم.چکار باید کرد؟من که دیگه دوست ندارم برگردم به خونه اون آرتور عشق مشنگی که زندگیمونو پر از وسایل مشنگا کرده بود!
آیلین نفس عمیقی کشید. ظاهرا داشتند به اصل مطلب نزدیک میشدند.
- ببینید من احتمالاتو بررسی کردم. به برگشت دلورس نمی تونیم چندان امیدی داشته باشیم. ظاهرا نصف اعضا و جوارح بدنش رو درآوردن و اگه شانس بیاره و زنده بمونه من فکر نمی کنم بدون کمک قادر باشه کارای خودشو انجام بده چه برسه به وزارت!خودم اول فکر کردم به دولت تدی اعلام وفاداری کنیم ولی چون ما جز اعضای کابینه دولت کسی بودیم که تد و پدرش دل خوشی ازشون ندارن بعید می دونم موفق بشیم نظر مثبتشو به دست بیاریم. ضمن اینکه فراموش نکنید که حدود هشتاد تا نود درصد اعضای این سازمان مرگخوارن درحالیکه تدی عضو محفله و در بهترین حالت همه مون رو میریزن تو کوچه تا بریم غاز بچرونیم و اوقات خوشی رو سپری کنیم! درحالیکه ما رسالت بزرگی رو شروع کردیم و واقعا حیفه که در آغاز کار و زمانیکه تازه تونسته سرپا وایسه شاهد نابودیش باشیم. من که نمی تونم نابودی حمایت از ساحره هارو ببینم.
ساحره ها و مرلین:
آیلین دستی به صورتش کشید.
- ما الان دو تا انتخاب بیشتر نداریم. یا خیلی مودبانه و محترمانه سازمانو رها کنیم و بریم به سوی خفت و خواری که طی قرن ها بهمون تحمیل شده یا... کمک کنیم تا مورفین برگرده سرکار!
با بیان عبارت آخر زمزمه های مبهمی از هرگوشه اتاق بلند شد. پادما با صدای زیری جیغ کشید:
- این امکان نداره. ما به سقوطش کمک کردیم حداقل منو چند نفر دیگه. فکر کردی برگرده سر کار چه بلایی سر ما میاد؟این اصلا عاقلانه نیست. من ترجیح میدم کمک کنم کس دیگه ای وزیر بشه!
چند ساحره با چهره های وحشت زده در تایید سخنان پادما سر تکان دادند. آیلین برای برقراری آرامش چندبار روی میز کوبید. با ملایمت گفت:
- حرف تو درسته.من هم که خودم توسط مورفین به این مقام رسیدم هیچ کمکی برای جلوگیری از سقوطش نکردم پس وضع منم چندان بهتر از تو نیست. اما در خصوص وزیر مجهول الهویه ای که می خوای بیاری سر کار فکر کردی کی باشه؟وقتی بنا باشه کسی به قدرت برسه باید حداقل وجود داشته باشه و مهمتر از اون اینکه پتانسیل لازم برای رهبری یه جریان به این عظمتو داشته باشه. ولی در حال حاضر نه چنین کسی وجود داره و نه تو این وضعیت آشفته زمینه برای ظهور چنین کسی فراهمه. تنها گزینه موجود مورفینه!
پادما دهان گشود تا مخالفت کند ولی چون چیزی برای مخالفت پیدا نکرد دومرنبه سکوت کرد. آیلین به چهره های مضطرب و منتظر اعضا نگاهی انداخت.
- ما درسته که به جلوگیری از سقوط مورفین کمکی نکردیم ولی مطمئنم با کمک به برگردوندنش سر کار این کار مارو ندیده می گیره. در ضمن فراموش نکنید که در زمان اون ساحره ها تا چه حد راحت بودن. ما تو همه عرصه ها حضور داشتیم اگه یادتون نرفته باشه و همه جا دستمون باز بود تا برای سازمانمون تبلیغ کنیم و عضو بگیریم و به هیچ ارگانی پاسخ گو نبودیم ولی تو دولت دلورس برای عضوگیری محدودیت پیدا کردیم و با رفتن اون و سرکار اومدن دولت جدید معلوم نیست چه بلای دیگه ای سرمون میاد!
ساحره ها:
آماندا با رنگ و روی پریده که مشخص نبود به علت نرسیدن خون کافی ایجاد شده یا از شدت وحشت از تصور آینده ای گنگ و مبهم پرسید:
- میگی چکار کنیم؟ :worry:
آیلین آهی کشید.
- ما می تونیم بریم دنبالش و راضیش کنیم برگرده. باید پیداش کنیم. در وهله بعدی با تبلیغات مفید تو رسانه ها می تونیم زمینه برگشتشو فراهم کنیم. الان بهترین ابزار برای ما برگزاری میزگرد های مختلفه و همینطور تجزیه و تحلیل وضعیت دولت مورفین با وضعیت دو حکومتی که تا الان سر کار اومدن با استفاده از روزنامه ها و مجلات و رادیو تلویزیون و خبرگزاری و اینا. البته هالی ویزارد هم تو این زمینه می تونه کمک بسیار خوبی باشه. ما از طریق فیلم و مستند و... می تونیم به راحتی خواستمون رو منعکس کنیم و حرفمون رو به گوش مورفین و کساییکه می خوان برگرده برسونیم. در همین جا هم اعلام میکنم هر ساحره ای از هر جناح و فرقه ای که به حمایت نیاز داره یا علاقه مند به حقوق ساحره هاست می تونه به ما بپیونده و هیچ محدودیتی دیگه وجود نخواهد داشت. پس همین جا به اسم ساحره و حقوق ازتون می خوام به یاد دوران آرومی که در حکومت آزادی و پرواز داشتین کمک کنین تا مورفینو برگردنیم. خب دیگه فعلا این جلسه تموم شده ست.و دیگه اینکه ازتون می خوام حتما در بزستان و بیمارستان حضور فعالی داشته باشن. ساحره ها نباید از قافله عقب بمونن... آماندا بی زحمت تو هم ترتیبی بده تا قبل از اینکه کله پا شیم ساحره های بیشتری دور خودمون جمع کنیم.
ساحره ها با چهره هایی هیجان زده و نگران از جا برخواستند و برخلاف همیشه در سکوت اتاق را ترک کردند.




پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱:۰۲ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۳:۴۱ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
چه افتخاری!ای مرلین کبیر...ای بنیان گذار علم جادوگری نوین!من چه کسی باشم که بخوام در این خصوص(تایید یا رد)اظهار نظر کنم.چه افتخاری بالاتر از همراهی شما با سازمان ما.
بسیار خوش اومدین.این سازمان محقرو به قدوم مبارکتون نورانی کردین...می بخشید فقط مجبور شدین این فرمو پر کنین. باید ظاهر سازی می کردیم خب تا به پارتی بازیو اینا متهم نشیم دیگه...جای شما محفوظه...
تایید گردید!

ای اعضا!چه نشسته اید که شانس به سازمان ما رو آورده و عضو جدیدی داریم که بسیار با سایرین فرق دارند!معرفی می کنم: مرلین کبیر پدر علم نوین جادوگری!
راستی با به اتمام رسیدن فصل امتحانات گوش به زنگ باشین که خیلی وقته نرفتیم گشت و گذار و شکار!



پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۰:۴۹ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۲

گریفیندور، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
امروز ۱:۲۰:۳۱
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
گریفیندور
ناظر انجمن
پیام: 735
آفلاین
با استعانت از خودمان و توسل به ریش مبارکمان، داخل میشویم!

1.از نظر شما جادوگران شایسته چه طرز برخوردی هستند؟ روش یا ورش های مورد علاقه خود را نام ببرید.

جادوگران به سه خوشه تقسیم میشوند، خوشه ی اول که همان خوشه ی اربابان میباشد و تنها ارباب قدر قدرت، لرد ولدمورت در آن حضور دارند و احترام ایشان از اوجب واجبات میباشد و شایسته ترین ِ جادوگران برای طرز برخورد هستند.
در خوشه ی دوم که خوشه ی جادوگران موسس میباشد که جادو و جادوگری را اختراع کرده اند که شامل اینجانب میباشد و کس دیگری را در این خوشه جای نیست، و برای جادوگران این خوشه نیز باید احترام فراوان قائل شد به دلیل اینکه در کسری از ثانیه میتوانند قانون جادوگری را کان لم یکن تلقی کرده و نابود کنند.
خوشه ی سوم که جایگاه مابقی جادوگران میباشد، از بدبخت ترین و توسری خور ترین جادوگران جامعه تشکیل میشود و از آنجایی که این افراد توسط خود بنده لعن شده اند، زدنشان درست نیست ولی اینجانب به تمام ساحرگان این اجازه را میدهم که هرگونه خواستند، با این افراد طرز برخورد ناشایست داشته باشند و با روش های مورد علاقه ی خویش این خوشه را بیشتر از پیش به سوی بدبختی و فلاکت ببرند.

2.تـنـها جادوگـری که او را شایسته احتـرام و وعلاقه خود می دانید کیست؟

جادوگران خوشه ی اول و سپس دوم!

3.برخی از اسطیر حقوق زنان را نام ببرید(در دنیای جادوگری)

اساطیر ترین اساطیر حقوق زنان، مادر بزرگوار لرد ولدمورت کبیر میباشد که این نوگل نوشکفته را به جامعه ی جادوگری عرضه کرد تا جادوگران و ساحرگان را به راه کج منحرف کند. در درجه ی دوم میتوان به مادر خویش و در درجه ی سوم، همسرمان و در درجات بعدی بانوان دیگر!

4.نظرتان در مورد حضور مرلین جد جادوگران و سواحریون در سازمان چیست؟

لطفا وقتشو بیشتر کنید!

5.تصور کنید در جمعی حضور دارید که حقوق ساحره ها آشکارا توسط جادوگری نقض میشود. اگر در آن لحظه این وسایل را در دسترس داشته باشید از کدامیک چه استفاده ای می کنید؟
الف)ساطور
ب)کفش با پاشنه چهل سانتی
د)اره برقی
ج)پیف پاف
د)ملاقه مالی
ه)وردنه
ط)سم.
ظ)جاروی فیلچ.


در جایی که ما حضور داریم کسی نمیتواند پنهانا حقوق ساحره ها را نقض کند، چه برسد به آشکارا. ولی خب احیانا اگه این اتفاق، اتفاق افتاد، از اونجایی که تمام این وسایل مخصوص ساحرگان گرامی میباشد، یا از سم استفاده میکنیم یا از یکی از ساحرگان درخواست رسیدگی به عمل می آوریم.

6.برای کمک به سازمان حمایت از ساحره ها حاضرید چه فداکاری بنمایید؟

حاضریم از خودمان مایه بگذاریم و طلسمی بر روی ساحرگان سازمان اجرا کنیم که هرگاه با جادوگری رو به رو شوند، چوبدستی جادوگر عمل نکند یا به صورت بالعکس عمل کرده و خود جادوگر را ناک اوت کند!
و هزاران فداکاری های دیگر...

7.چه توقعی از سازمان حمایت از حقوق ساحرگان دارید؟

از حقوق بنده و بقیه ی ساحرگان حمایت نماید. ( خطاب به بقیه ی جادوگرا: تک خور خودتونید. )




پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۲۲:۵۷ سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۳:۴۱ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
ملت ساحره توجه بفرمایین!
هم اکنون صدای منو از سازمان بین المللی حمایت از سواحریون می شنوید!
این شما وای فرم جدید عضویت در سازمان!
برای عضویت رسمی در اینجا تنها کافیست این لیست را پر کنید!(البته قبل از اون اول جنسیتتونو چک کنین! )


ا.از نظر شما جادوگران شایسته چه طرز برخوردی هستند؟ روش یا ورش های مورد علاقه خود را نام ببرید.

2.تـنـها جادوگـری که او را شایسته احتـرام و وعلاقه خود می دانید کیست؟

3.برخی از اسطیر حقوق زنان را نام ببرید(در دنیای جادوگری)

4.نظرتان در مورد حضور مرلین جد جادوگران و سواحریون در سازمان چیست؟

5.تصور کنید در جمعی حضور دارید که حقوق ساحره ها آشکارا توسط جادوگری نقض میشود. اگر در آن لحظه این وسایل را در دسترس داشته باشید از کدامیک چه استفاده ای می کنید؟
الف)ساطور
ب)کفش با پاشنه چهل سانتی
د)اره برقی
ج)پیف پاف
د)ملاقه مالی
ه)وردنه
ط)سم.
ظ)جاروی فیلچ.

6.برای کمک به سازمان حمایت از ساحره ها حاضرید چه فداکاری بنمایید؟

7.چه توقعی از سازمان حمایت از حقوق ساحرگان دارید؟


توضیح یک:با توجه به کودتا و جریانات بعد از اون و رکود سازمان از اونجایی که گرفتن عضو جدید فقط زمانبره و کارارو عقب می ندازه تصمیم گرفته شد سازمان با همون اعضای قبلی دومرتبه کارش رو شروع کنه.

لیست اعضای قبلی و سمت هاشون طی ای دو دوره قبل و بعد کودتا:
1.آیلین پرنس(رییس سازمان)
2.آماندا بروکل هرست(معاون)
3.فلور دلاکور(امور جمع آوری ساحرگان ترشیده، تخمیر یافته، نیمه منجمد و بیوه)
4.سلسیتنا واربک (امور تنظیم سیستم های گرمایشی کوره جادوگر پزی)
ساحره شماره 3 : (آنتن)
6.پآولین دلاکور(سینسترای قبلی): ویتامین
7.دافنه گرینگرس
8.لینی وارنر
9.الادورا بلک
10. پادما پاتیل
11.پروتی پاتیل
12.چو چانگ
13.بانوی چاق
14.مالی ویزلی(عزیزم.من از طرف همه از شما تشکر میکنم.با اینکه تا حالا یه دونه پستم نداشتین ولی حضورتون تو سوژه ها واقعا تحسین برانگیزه!)
15.هلنا راونکلا
16.آملیا سوزان بونز
17. زاغی. چیه؟بد نگاه می کنین؟کسی اینجا هست که فکر کنه زاغ من مونث نیست؟!

توجه دو:این گفته رو بارها تکرار کردم که در سازمان به روی تمام ساحره های عزیز که طرفدار حقوق زنان هستن یا نیاز به حمایت می بینن بازه.با این همه طی بخشنامه ای که از سوی دولت فعلی به دستم رسیده متاسفانه با وجودی که خودم قلبا ناراضیم ولی از پذیرش ساحره های عزیزی که در جناح وزیر سابق هستن متاسفانه باید خودداری کنم.ولی این عزیزان بدونن که من قلبا به فکرشون هستم.
توجه سه: به تنها جادوگری که اجازه عضویت در سازمان داده شده مرلین کبیره.ایشون و بانو دلورس این موضوعو پذیرفتن که حضور مرلین در سازمان می تونه به ایجاد سوژه بیشتر کمک کنه.
توجه چهار: سمت آنتن(؟!) خالیه در حال حاضر که می تونید براش درخواست بدین.خودم هنوز نمی دونم کارکردش چیه!
مرلین جان...بفرماین این فرم جدید!هرچند عضویت شما از قبل در دستوره کاره(هرگونه پارتی بازی و زیر میزی و اینارو بنده رد می کنم!)با این همه برای اینکه ظاهر قضیه حفظ بشه پرش کنین بی زحمت!
منم برم دنبال دانلود بقیه فیلم محبوبم... شایدم رفتم یه گوشه به درد خودم بمیرم.


ویرایش شده توسط آیلین پرنس در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۴ ۲۳:۱۲:۳۴
دلیل ویرایش: حال و حوصله توضیح دادن نداریم!


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۲۰:۲۹ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۲

پادما پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۱ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
از چادر سرخ پوستى
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 271
آفلاین
سلا م آيلين

من بخوابم؟

من سر جلسه بخوابم؟

ديشب دير خوابيدم

همگى بياين براى حقوق ساحره ها تلاش كنيم.

آيلين يه كار به ما بده ، الان بيكارم.




به ياد قديما


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۳ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۳:۴۱ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
درب به آهستگی روی پاشنه چرخید و پیکری سیاهپوش به آرامی به داخل گام نهاد. لحظه ای ایستاد تا به دور و برش بنگرد. از آخرین مرتبه ای که به آنجا قدم گذاشته بود مدت زمان زیادی نمی گذشت با این حال در طول این مدت آشکارا تفاوت زیادی با آنچه در ذهن داشت یافته بود. پنجره های بلند اتاق شکسته و خرده های آن به همراه خرت و پرت ها و کاغذهای پراکنده ای که احتمالا بقایای شعارهای کودتایی بودند بر کف زمین خودنمایی می کرد. ایلین آهی کشید و نگاهش را به میز و صندلی های واژگون شده ای دوخت که زمانی خود و اعضای سازمان جلساتشان را پشت آن برگزار می کردند. سپس نگاه چشمان سیاهش به آرامی سر خورد و بر روی دیوارهای اتاق کنفرانس ثابت ماند. دیگر از نقشه ها و طرح هایی که زمانی بر روی دیوارها به چشم می خورد خبری نبود و جای جای دیوارها را تصاویری از اعلامیه های مربوط به موفقیت مربوط به کودتا و متحدین دولت پیشین پوشانده بود که مهر تردید ناپذیر "تحت تعقیب" بر بالای تصویر هرکدام به چشم می خورد. در اتاق دیگر نشاط و جنب و جوش همیشه احساس نمی شد و فضا حالتی سرد و غمبار یافته بود. ایلین بی اراده لرزشی کرد. لرزشی که خوب می دانست ناشی از سردی هوایی نیست که موذیانه به درون رخنه کرده بود.
در همان لحظه درب با سر و صدا گشوده شد و ساحره های بلند بالا و زیبا داخل شد. حالت شاد و سرزنده ی او در تضاد کامل با سکوت و سردی حاکم بر فضا بود. درحالیکه موهای زیبایش با هر حرکت به طرز دل انگیزی به اطراف تاب می خوردند به طرف ایلین حرکت کرد و در همان حال گفت:
- ایلین! چه ملاقات هیجان انگیزی!
ایلین بازگشت تا نگاه عمزده اش را به صورت فلور بدوزد و چیزی نگفت. فلور مقابل ایلین ایستاد و موهایش را با یک حرکتی دلبرانه به یکسو راند. با لحنی اندک سرزنش بار گفت:
- چیه؟مگه چی شده؟حالا یه کودتای ساده که بیشتر نیست!تازه باید خوشحال باشی که یه ساحره برای گرفتن حق و حقوق ما امورو به دست گرفته...بیا بریم... ملتی منتظرتن!
و بی توجه به لحن تعجب آمیز ایلین که داشت می پرسید ملت؟کدوم ملت؟! دست او را چنان کشید که زاغ همراه آیلین با سر و صدای اعتراض آمیزی از روی شانه اش برخاست تا به دنبال دو ساحره بقیه مسیر را پرواز کند.
تا دقایقی دیگر هردو به یک طبقه بالاتر از اتاق کنفرانس رسیده بودند. ایلین در حالیکه همچنان به دنبال فلور کشیده میشد نگاهی به دور و برش انداخت.
- عجیبه در تمام مدتی که اینجا بودم یادم نمیاد این طبقه رو تا حالا دیده باشم!
فلور با خوشحالی بار دیگر دست ایلین را کشید و بی توجه به سکندری خطرناکی که ایلین خورد با سرزندگی گفت:
- نبایدم دیده باشی!این طبقه رو دلورس دو روز بعد از کودتا درست کرد تا بتونه از اینجا دید بهتری رو ملت داشته باشه!
سپس بی توجه به نگاه متعجب آیلین در مقابل دربی ایستاد و به آهستگی در زد. بی آنکه منتظر پاسخ بماند درب را باز می کرد و ایلین را با ملایمت به داخل هل داد. آیلین مردد به داخل اتاق گام گذاشت. اتاق بزرگی بود که سرتاسر دیوارهای سنگی آن را تصاویری مربوط به خشونت علیه زنان و شعارهای گوناگونی در باب حقوق زنان و درخواست انقراض نسل مردان و دادن امور به دست زنان پوشانده بود. در میان آنها چند آگهی تبلیغاتی و شعار مربوط به کودتا به چشم میخورد. در مقابل سکوی باشکوهی که حداقل یک متر از سطح زمین فاصله داشت دو ردیف صندلی چیده شده بود. بر روی ردیف صندلی های دست چپ آپولین با ناز و کرشمه نشسته بود و روی اولین صندلی های ردیف دست راست پادما و لینی را توانست تشخیص دهد . هرچند از سر پادما که بر روی شانه ی لینی رها شده بود به سادگی بر می آمد که چندان با میل و رغبت پا به این جلسه نگذاشته است. در انتهای همان ردیف ایلین قادر بود تا موجود کوچک و مچاله شده ای را با لباسی شبیه به رومیان باستان ببیند که بر تن نحیف و چروکیده اش زار می زد. موجود کچک سرش را به سمت زانوهای استخوانیش خم کرده و ظاهرا چنان در فکر فرو رفته بود که حتی سرش را بالا نیاورد تا تازه واردین را ببیند. فلور با دیدن نگاه پرسشگری که ایلین به موجود ریز نقش کوچک اندام می کرد زمزمه وار گفت:
- چیزی نیست...هوکیه!
ایلین با تعجب و صدایی نه چندان آهسته گفت:
- چی؟ هوکی؟ اون اینجا چیکار میکنه؟ مجلس زنونه است!
فلور با نگرانی نگاهی به جن خانگی انداخت و وقتی مطمئن شد که او چیزی نشنیده است با لحن سرزنش آمیزی گفت:
- هیس!مگه نمی دونی بانو آمبریج اعلام کرده هوکی مونثه؟
ایلین: :hyp:
اتاق کنفرانس:
حقوق زنان:
فلور از این فرصت بهره جست و این بار ایلین را به سمت سکو هل داد.
- برو دیگه...ملت منتظر سخنرانی تو سه ساعته اینجا نشستن!
ایلین نگاهی به جماعت مشتاق و منتظر درون سالن انداخت.
- سخنرانی برای این ملت؟! چقدرم زیادن...می ترسم صدام بهشون نرسه از اون بالا!
فلور کنار لینی و پادما نشست و با خونسردی گفت:
- نگران نباش...چندتا میکروفن جادویی برات گذاشتیم تا صدا به همه جای سالن برسه!
ایلین:
دقایقی بعد ایلین پشت میز کنفرانس قرار گرفته بود. حضور او با تشویق پر شور جمعیت کثیر(!) در سالن و قارقار زاغ وفادارش و خروپف پادما رو به رو شده بود. درحالیکه رو به روی جمعیت مشتاق درون سالن ایستاده بود انقباض ناخوشایندی را در دل حس کرد. با این همه زیر نگاه خیره و مشتاق جمعیت کثیری که شامل فلور و مادرش، لینی، پادمای غرق در خواب هفت پادشاه،هوکی سردرگریبان که میان بحران جنسی کماکان دست و پا میزد و زاغ پر سر و صدایش خونسردی خود را حفظ کرد.
- درود بر ملت ساحره! ای مدافعان حقوق زن همیشه در صحنه! متاسفانه همیشه در دنیا شاهد ظلم و ستم در حق ساحره ها بودیم و چقدر تاسف انگیزه اعتراف به این موضوع که قرن ها ساحره های عزیز حقوقی برابر بلکه کمتر از جن های خونگی داشتند و همیشه توسط جادوگرها مورد استثمار قرار گرفتند. اما گذشت اون زمان!گشت دوران تبعیض جنسیتی و نادیده گرفتن حقوق ساحره ها! ما امروز در اینجا جمع شدیم تا در اعتراض به این ظلم و نابرابری که قرن ها در حق ساحره های شده صدامون رو به گوش جادوگران برسونیم و مشتی محکم باشیم بر دهان استکبار مردسالاری!
ملت حاضر در صحنه و پشت صحنه:
پادما:
هوکی:
- اکنون که به من این فرصت داده شده تا از پشت این تریبون با شما صحبت کنم باید خدمت شما عالیجنابان عرض کنم امروز و با این فرصتی که دولت موقت و مقتدر ساحره سالار برای ساحره ها فراهم شده باید با اتحادمون مقتدرانه تر از هر زمان دیگری وارد عمل بشیم و قدرت و شکوه ساحره هارو به دنیا نشون بدیم و ثابت کنیم که مردها بدون وجود ما زنها حتی کرم فلوبر هم نیستن!
ملت حاضر در صحنه و پشت صحنه:
پادما:
هوکی:
- ما نیاز داریم تا در وهله اول به جمع کردن نیروهای جان بر کف اقدام کنیم تا بتونیم در قدم های بعدی با گسترش فرهنگ ساحره سالاری و مبارزه با ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ساحرگان عزیز در سرتاسر دنیا مشتی باشیم بر دهان هر کور دلی که نمی تونه اقتدار و عظمت ساحره هارو ببینه!از همین جا اعلام می کنم که در سازمان حمایت از ساحره ها به روی هر ساحره ای با هر قومیت و ملیتی، از هر دسته و گرایشی با هر تفکر و جهت سیاسی...
آیلین با شنیدن سرفه هشدار آمیز فلور آهی کشید و ادامه داد:
- ظاهرا از جلوی صحنه اشاره می کنن متاسفانه ساحره های عزیز وابسته به حزب چیز تا زمانیکه از جبهه چیز رو برنگردوندن در سازمان جایی ندارن! البته این عزیزان بدونن این سخن من نیستآ! اهم...بله...سازمان ما فارغ از هرجهت گیری سیاسی، البته و در کمال تاسف جز دسته ای که اشاره شد پذیرای ساحره های عزیزه با هدف مبارزه با تضییع حقوقشون و گسترش نابرابری حقوق ساحره و جادوگر به صورت حق همیشه با ساحره هاست!البته به هیچ وجه هدایت جادوگرانی که حقوق ساحره هارو نادیده می گیرن به سمت کوره های جادوگرپزی که از دستاوردهای دولت موقت بانو دلورسه نباید فراموش کرد! با تشکر!
آیلین در میان تشویق پرشور حضار و سروصدای ناهنجار قاقار کلاغ،خروپف پادما و آه کشیدن های هوکی به آرامی از پله های سن پایین آمد.


ویرایش شده توسط آیلین پرنس در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۰ ۲۰:۰۶:۱۴
ویرایش شده توسط آیلین پرنس در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۰ ۲۳:۴۴:۳۷


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ جمعه ۶ دی ۱۳۹۲

دلوروس آمبریج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۶ شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۵۲ شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۸
از چاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1592
آفلاین
بسیار خب ! ساحره های عزیزتر از جونم !

توجه داشته باشید. لطفاً به وظایف واقف بشین:

فلور دلاکور (امور جمع آوری ساحرگان ترشیده، تخمیر یافته، نیمه منجمد و بیوه)
سلسیتنا واربک (امور تنظیم سیستم های گرمایشی کوره جادوگر پزی)
ساحره شماره 3 (آنتن)
آپولین دلاکور (ویتامین)

صاب خونه:‌ آیلین پرنس

از این پس آیلین عزیز به همراهی خودتون اینجا رو اداره میکنه و ماموریت هاتون رو بهتون ابلاغ میکنه. کوره ها داغ و آماده هستن...


No Country for Old Men




پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۷:۰۱ جمعه ۶ دی ۱۳۹۲

سلستینا واربکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۷ یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۵۴ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹
از کنده شدن تارهای صوتی تا آوای مرگ،فاصله اندک است!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 152
آفلاین
زمــستان یا تــابستان؟
زمستان به خاطر برف و باران دلپذیرش!


2. بــرای گرفتن انتقام این همه جوان از دست رفته چه می توان کرد؟
به کمک بانو آمبریج و کودتای باشکوه شان حق مان را از این وزیر معتاد بگیریم و او را به سزای اعمال زشتش برسانیم. (البته با کمک گرفتن ازکوره های گرمایشی جادوگر پزی )


3. نـظـر شما در مورد بانو آمبــریج!
من بسیار خوشحالم که بلاخره از جامعه ی ساحره ها، بانویی بسیار با شخصیت مثل بانو آمبریج صاحب مقام وزیر سحر و جادو شد تا بتواند حق ساحره های مظلومی که جادوگران آنها را با بی رحمی آزار و اذیت می کنند بگیرد.



ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بانو آمبریج نزول اجلال می فرمایند:

چطوری تو آبجی؟ چه خبر؟ بیا بغل دلور ! بیا !
خیلی خب ! مرسی. بسه دیگه بیا پایین. دست توی جیبم نکن. بیا پایین. بیا پایین.
بسیار عالی. بانوی سبز، من تو رو برای سمت "ساحره شماره 2 (امور تنظیم سیستم های گرمایشی کوره جادوگر پزی)" در نظر دارم. امیدوارم همواره در این راه موفق باشی و دلت برای هیچ جادوگری نسوزه. مبادا خطایی کنی و مرلینی نکرده یک ساحره رو به اشتباه بندازی داخل کوره ها ! حتماً قبل از مصرف، پوست بکن قربانی رو و مطئمن شو طرف جادوگره و ساحره نیست.
اصلا هم دلت نسوزه به حرف های طرف که میگم من زن و بچه دارم و این حرفا. قطعاً زن و بچه هم داشته باشه بدون اون نفس راحت تر میکشن. عمری با جورابش آلودگی هوا ایجاد کرد، هاگوارتز تعطیل شد، مدرسه بچه اش ! آخر ترم بچه اش 6 تا تجدیدی آورد انداخت گردن زنش که تو فلانی و به بچه تغذیه ندادی ببری مدرسه و مخش کار نکرد و افتاد !

به سازمان خوش اومدی. به زودی آیلین وارد عمل میشه و ماموریت هاتون رو ابلاغ میکنه.


ویرایش شده توسط سلسیتنا واربک در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۶ ۱۷:۰۸:۲۴
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۶ ۲۲:۳۶:۵۲
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۶ ۲۲:۳۹:۲۲

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۰:۲۵ جمعه ۶ دی ۱۳۹۲

آپولین دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۸ جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۲۱ دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 69
آفلاین
هووووووووووووووووم!!! چشممان روشن دخترمان بدون اجازه ی مادرش فعالیت میکند.فعلا فرم را پر کنیم.بعدا برایش داریم.

1. زمــستان یا تــابستان؟

زمستان است
نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون ابری شود تاری‍ک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کین است......
اهم ...اهم ... مثل اینکه اشتباه شد اینجارو با شب شعر اشتباه گرفتم .بله دخترم مگه بارش برفو نمیبینی ؟برف تو چه فصلی میاد؟ آفرین زمستون!آخه اینم سواله؟ آبروی خانواده رو بردی!!!

2. بــرای گرفتن انتقام این همه جوان از دست رفته چه می توان کرد؟

مورفین را با همه ی چیز هایش در مقابل چشم عموم ساحرگانی که زندگیشان بر اثر چیز از هم پاشیده در کوره ی جادوگر سوزی ریخته و به آتش بکشیم.


3. نـظـر شما در مورد بانو آمبــریج!

گربه های خوبی دارد!!
محاسبه کردیم هرکدام از روباه های ما روزانه دوتا گربه مبخورند پس به عبارتی غذای روباه های ما تا آخر عمرشان تامین است!!




فلووووووووور بی اجازه مسئولیت قبول میکنی؟ بیا تالار ریون٬ تا حقتو بذارم کف دستت






ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بانو آمبریج صحبت میکنه:

فلور جان ! به مادرت پست "ساحره شماره 4 (ویتامین)" رو بده. همین الان براش حکمشو زدم، فیش حقوقیشم صادر میشه.
در درگیری با جادوگرها، میتونید از مادرتون انرژی دریافت کنید.


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۶ ۱۴:۳۰:۳۱

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.