سلام آگاتانه...این جا مختص مرگخوارا نیست. همه(مرگخوار، محفلی، عضو بدون گروه) می تونن پست بزنن. همونطور که مرگخوارا هم می تونن تو انجمن محفل ققنوس پست بزنن.
بررسی
پست شماره 159 گلخانه تاریک، آگاتا تراسینگتون:
پست شما کمی طولانیه. این یه ایراد نیست. فقط برای این می گم که خیلیا فکر می کنن کوتاه نوشتن یه ایراده. اگه لازمه داستان رو به جای خاصی برسونین می تونین طولانی بنویسین، یا اگه مثلا پستتون توضیحاتی لازم داره که باعث طولانی شدنش می شه هم اشالی نداره که طولانی بشه. ولی اگه دلیل خاصی نداره، بهتره کوتاه بنویسین. اینجوری هم وقت خودتون خیلی گرفته نمی شه و هم پست های کوتاه معمولا خواننده های بیشتری دارن. احتمال ادامه داده شدنشون بیشتر می شه.
نقل قول:
_پیا...پیاز؟
_آره،پیــــــــــــاز.
_ولی آخه...
_ولی و اما نداریم،من پیاز میخوام.
دیالوگ، توضیح، توصیف بی دلیل ننویسین. هر چیزی باید هدفی داشته باشه. یا برای داستان مفید باشه، یا طنز خوبی داشته باشه، یا بالاخره به یه دردی بخوره. حرفا و توضیحای اضافی و بی هدف، خواننده رو خسته می کنه. پست رو هم بی دلیل طولانی می کنه. اینا رو بهتره حذف کنین.
در مورد یه موضوعی توضیح بدم. این حالت رو بیشتر تازه واردا دارن.
وقتی یه سوژه ای داده می شه، فکر می کنن هدفمون اینه که سریع بریم جلو و به هدف برسیم. به آخر سوژه.
ولی وقتی برسیم چی می شه؟
مجبوریم بگردیم و یه سوژه جدید بدیم!
برای همین، هدفمون اصلا سریع پیش رفتن نیست. استفاده از موقعیت هاست. سوژه رو باید تا جایی که می تونین کند پیش ببرین. باید از هر موقعیت و سوژه ای که وجود داره استفاده کنین.
الان اینا می خوان سوپ درست کنن. این که هکتور مجبور بشه مدتها دنبال یه پیاز بگرده و گیرش نیاره، خیلی مفید تر از اینه که فورا یه کاسه سوپ بدن دستش.
تو سوژه های دیگه هم اینجوریه. گره های ماجرا رو سریع باز نکنین...گاهی همون گره ها بهترین ایده برای نوشتن هستن.
دلیل طولانی شدن پست شما همینه که می خواستین داستان رو به اون قسمت برسونین. این کار لزومی نداشت. شما می تونین فقط تا یه قسمتی جلو برین و بقیه شو بذارین به عهده نفر بعد.
شخصیت ها رو حتما بشناسین. شخصیت های سایت، مهم تر و گاهی به دردبخورتر از شخصیت های کتاب هستن. مثلا ممکنه لوسیوس سایت یه ویژگی خاصی داشته باشه که لوسیوس کتاب نداره. هر شخصیتی اخلاق و رفتار و سبک زندگی خودشو داره. اینا موقع نوشتن خیلی بهتون کمک می کنن. مثلا هکتور یکی از شخصیت های خیلی مشخص سایته. معجون سازه...ولی معجوناش هیچوقت درست از آب در نمیان. یه ذوق زدگی بی دلیل داره...حرف حساب هم سرش نمی شه. هکتور پست های شما هم باید کم و بیش اینجوری باشه. تا حدودی هم بود البته...برای قسمت های ساده پست می شه از شخصیت های کم سوژه تر استفاده کرد.
جمله هاتون خوبه. این خیلی مهمه که بتونین منظورتونو خوب و درست برسونین. چون مثلا با شخصیت ها بالاخره آدم آشنا می شه، ولی یاد گرفتن جمله بندی سخت تره. این که از اول، درست بنویسین خیلی خوبه. بهترین ایده ها هم اگه مبهم نوشته بشن به درد نمی خورن.
نقل قول:
چند دقیقه بعد،آشپزخانه هاگواتز
چرا هاگوارتز؟ اگه می رفت تو آشپزخونه یه رستوران کار می کرد منطقی تر بود. هاگوارتز رو نمی شه همینجوری و به همین سادگی رفت.
نقل قول:
هکتور با شنیدن این مکالمه فکری به سرش زد،تا بناگوش لبخند زد و به سمت آشپزخانه هاگوارتز دوید.
هکتور به خود افتخار می کرد و می بالید که همچین فکر نابی به سرش زده است.
این "هکتور" لازم نبود تکرار بشه. بهتر بود دو تا جمله با هم ادغام بشن. اینجوری:
با شنیدن این مکالمه فکری به سر هکتور زد. در حالی که از این فکر به خودش افتخار می کرد و می بالید، تا بناگوش لبخند زد و به سمت آشپزخانه هاگوارتز دوید.فضای آشپزخونه رو خوب توصیف کردین. جمله ها کوتاهن و کمی خلاصه اس. مثلا همین قسمت می تونست یه پست کامل باشه. روی هدف تمرکز نکنین. موقعیت ها مهم ترین. تو همچین موقعیتی، فقط در مورد آشپزخونه بنویسین. اینم همیشه یادتون باشه که این جا دنیای جادوییه. برای همین کمی آزاد تر و خلاق تر باشین. اتفاقایی که تو یه آشپزخونه جادویی می تونن بیفتن، خیلی می تونن عجیب و غریب و جالب باشن.
نقل قول:
سرآشپز که یک جن خانگی بود تا به حال ازش این چنین تعریف نشده بود،میخواست جیغ بزند،اما جلوی خود را نگه داشت.
این جاش خیلی خوب بود. یه سرنخ خوب هم بهمون می داد. این که شما اگه شخصیت ها رو خوب بشناسین، خیلی خوب می تونین درباره شون بنویسین. چون اینجا شخصیتی داریم که نمی شناسیمش...ولی همین "جن" بودنش باعث شده شما بتونین طنز خوبی از شخصیتش بگیرین.
نقل قول:
_خب من خواهر کوچیکم سخت مریضه و دکتر یه سوپ مخصوص براش تجویز کرده که فقط آشپز های زبر دست شم بلدن اونو درست کنن.اگه شما لطفا کنیدو به من کمک کنید.
ایده خوبی بود.
هنوزم معتقدم که اینجور سوژه ها باید مرحله به مرحله پیش برن، نه یهویی. ولی گذشته از این، روش پیش بردن داستان خوب بود. یه ذره می شد از سادگی درش آورد:
نقل قول:
_اینم خدمت شما.امیدوارم خواهر کوچولوت حالش بهتر بشه.
این که هکتور گفت خواهرم مریضه و آشپز قبول کرد و سوپ رو بهش داد...
اینو می شد کمی متفاوت نوشت. مثلا هکتور به عنوان آشپز یا ظرفشور یا سبزی پاک کن یا هر چی، وارد آشپزخونه می شد...و به محض آماده شدن سوپ برش می داشت و فرار می کرد.
نقل قول:
آشپز ها همینطور که فریاد زنان دور آشپزخانه می چرخیدند گارد را صدا زدند.
داستان رو خوب پیش بردین...خوب توضیح دادین. عضویتتون خیلی جدید نیست ولی تعداد پست های ایفای نقشتون خیلی کمه. اینم یعنی تازه کار محسوب می شین. با توجه به این موضوع، نوشته تون خیلی خوب بود. خیلی از ایرادای رایج تازه کارا رو نداشتین. ایرادایی داشتین که خیلی ساده رفع می شه. مثلا آشنا شدن با شخصیت ها و سوژه ها و بهترین روش پیش بردنشون. اینا موارد پیچیده ای نیستن. با خوندن و نوشتن چند پست می شه یاد گرفت.
از روی سوژه ها رد نشین. وقتی می شه توی سوژه در جا زد این کارو بکنین. مثلا یکی قراره بره یه جایی...لازم نیست سریع به مقصد برسه. تو مسیر می تونه خیلی اتفاقا براش بیفته. شما نباید از همون اول روی این موضوع تمرکز کنین که اینو برسونم به فلان جا.
از موقعیت ها هم رد نشین. مثلا قسمت آشپزخونه و اون جن آشپز و تعریف هکتور ازش به نظر من خیلی جالب بود. موقعیت خوبی بود که خودتون ایجاد کرده بودین. اون قسمت اگه کمی مفصل تر نوشته می شد می تونست یه پست کامل باشه.
یا حتی نشستن و فکر کردن هکتور به بدبختیاش...این جا می شه از تخیلمون کمک بگیریم و چند مورد از بدبختیای هکتورو مثال بزنیم. سوژه پیش نمی ره...ولی ما ایده برای نوشتن داریم.
فاصله ها رو خوب گذاشتین، تیتر ها رو خوب مشخص کردین. اینا باعث می شن پستتون راحت تر خونده بشه.
بازم بنویسین...و حتما بخونین. شخصیت ها رو از پست های اعضای قدیمی تر بشناسین. بعدش نوشتن براتون خیلی راحت تر می شه.