هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۰

اسلیترین، مرگخواران

دوریا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۵ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۴۰:۴۹
از جنگل بایر افکار
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
اسلیترین
مرگخوار
گردانندگان سایت
ناظر انجمن
مترجم
پیام: 305
آفلاین
درود بر پروفسور عزیز!

1- وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن. توضیح اضافه‌ای نمیدم تا با ذهن باز جواب بدین. هرچی خلاقانه‌تر و تمسخرآمیرتر و بامزه‌تر، امتیاز بیشتر. (8 نمره)
پروفسور حقیقتا من وقتی بالاخره بعد از تلاش‌های فراوان تونستم این دستگاه عجیب و بامزه‌ی مشنگی رو رمز گشایی کنم دستم رو روی یک شکل جالب توجه گذاشتم. به نظر من شبیه یک کرم فلوبر چاق و چله میومد که سعی میکنه برقصه. به هرحال وقتی داخل این چیزی که بعدا متوجه شدم ماگل‌ها بهش میگن اپلیکیشن شدم، دیدم هیچ اتفاق خاصی توش نمیوفته و واقعا متعجب شدم! شما گفتین ماگل‌ها خیلی علاقه به فضای مجازی دارن اما اینجا یه جوری خار و خاشاک میاد و میره که حتی نیوت اسکمندر هم نمیتونه نشونه‌ای از حیات توش پیدا کنه! عاقلانه به نظر میرسید که فکر کنم من یه اشتباهی کردم پس یک ماگل زاده رو پیدا کردم و وقتی ازش پرسیدم چرا توی این فضای مجازی تسترال پر نمیزنه، بهم گفت این مدلش همینه و باید یکی دیگه رو امتحان کنم. (در ضمن مثل اینکه اپلیکیشن اسم کلی این چیزهاییه که توی گوشی وجود دارن نه اسم خاص.)

بعد از اون یک شکل به سیاهی ردای ارباب سیاه با یک برق سفید مثل صورت لرد بزرگ و با هاله‌ای از رنگ خون منو جذب خودش کرد.(یه رنگ آبی هم داخلش دیده میشه که اگه سبز بود تاریکی علی تاریکی بود. ) وقتی وارد این یکی شدم، با حجم عظیمی از صدا، تصویر و حرکت مواجه شدم. از ماگل‌هایی که قیافه‌های عجیب غریب درمیارن بگیر تا کسایی که ادای 20 نفر رو همزمان درمیارن! تازه بعضی‌ها هم به بقیه در مورد تربیت بچه‌هاشون نصیحت می‌کنن. این برنامه باز داخلش چندتا شکل داشت که وقتی روشون دست میذاشتی میتونست بسته به شکلش معنی 1. من ازت خوشم اومد 2.میخوام یه چیزی بهت بگم و 3.میخوام تو رو به بقیه معرفی کنم، بده. به نظر میرسه ماگل‌ها در این برنامه وقتشون رو میگذرونن تا هم چیزی یاد بگیرن هم از وقت اضافه‌شون لذت ببرن. گرچه من نمیدونم چقدر وقت اضافه دارن! شاید اونا یک زمان برگردان برای خودشون ساختن که ما ازش بی اطلاعیم.
تصویر کوچک شده

برنامه‌ی سومی که من واردش شدم عکس پرنده داشت روش. اولش فکر کردم شاید در مورد غذا یا سفر باشه اما مردم داخلش کل داستان زندگیشونو مینویسن. گاهی به هم حرفهای ناجور میزنن و گاهی از هم تعریف میکنن. یک سری هم قصد دارن دنیا رو تغییر بدن اما مثل اینکه نمیتونن بجز نوشتنش کاری در عمل انجام بدن. این برنامه خیلی قابل توجه بود چون به نظر میرسید همه در مورد همه چی نظر دارن و حتی اگه یکیشون مریض بشه اونجا هم رو درمان میکنن. (من فکر میکردم ماگل‌ها درمانگر داشته باشن ولی مثل اینکه همه خودشون درمانگرن.) در ضمن من یک پیام هم در مورد این آیفونی که شما گفتین پیدا کردم، گفتم براتون بفرستم شاید به درد خورد.
تصویر کوچک شده


2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟ می‌تونین فضای داخل گوشی رو فیزیکی تصور کنین که اینجوری جواباتون بامزه‌تر هم میشن. (2 نمره)
یه قانون نانوشته هست که میگه اگه یه چیزی دکمه داره باید دکمه ها رو فشار بدی. منم هرچی دکمه بود رو فشار دادم و وقتی دیدم از صفحه نور میزنه بیرون از اینکه مشنگ‌ها تونستن جادوی خاص خودشون رو اختراع کنن شگفت زده شدم. گرچه این تمام ماجرا نبود و فقط با زدن دکمه نمیشد وارد این فضای غریب شد. وقتی این دستگاه رو گذاشته بودم روی میز، بچه کایوتی جدیدی که ازش مراقبت می‌کنم پرید روش و یه دفعه صفحه عوض شد! مثل اینکه با دست زدن به صفحه میشد کارهای باحالی کرد. (من همیشه از هوش کایوتی‌ها گفتم)
از اینجا بود که فهمیدم چطوری میشه باهاش کار کرد.



Tranquil Departure
,Out beyond ideas of wrongdoing and rightdoing
.there is a field. I’ll meet you there
*
.I believe in poems as I do in haunted houses
.We say, someone must have died here
*
You are NOT the main character in everybody's story
*
Il n'existe rien de constant si ce n'est le changement
*
Light is easy to love
Show me your darkness


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۸:۱۲ شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۰

آلیشیا اسپینت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۰ جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۰:۲۲ شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱
از روی جارو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 140
آفلاین
1- وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن. توضیح اضافه‌ای نمیدم تا با ذهن باز جواب بدین. هرچی خلاقانه‌تر و تمسخرآمیرتر و بامزه‌تر، امتیاز بیشتر. (8 نمره)
اولین شبکه مجازی که آلیشیا تونست بعد ماها تلاش وکوشش فراوان باهاش کار کنه برنامه ای به اسم تویتر بود.
شبکه ی ابی رنگ که هنوزم کاریشو کامل درک نکرده .
ملت مشنگ در این برنامه یه سری جملات مینویسن تا بقیه نظر بدن معمولا باجملات اینجوری مواجه میشید در این برنامه"یه برنامه دریافت موسیقی برای ایفون 12پرومکس 256گیگ معرفی کنید"وملت مشنگ هم به ریشش میخندن وجوابشو میدن.

برنامه بعدی برنامه زرد رنگ بامزه ای به نام اسنپ چته آلیشیا از این یکی خیلی خوشش امد.
تصویر مشنگا رو خیلی قشنگ تر نشون میداد.حتی جادوگرا هم قشنگ نشون میداد .یه عالمه افکت باحالم داشت که آلیشیا خیلی پسندید. مشنگا این افکت ها را روی صورتشون قرار میدادن وزیبا تر میشدن .یا یه سری افکت که تبدیل به سیب زمینی یا هویج یا چیزای دیگه میشدن.یا حتی ادما رو پیر یا جون نشون میده.

برنامه بعدی که خیلی مورد استفاده مشنگاست وآلیشیا واسه اینکه بفهمه چه جوری باهاش کار کنه حتی معتاده این شبکه هم شد.
این برنامه یک عالمه عکس وفیلم های چالشی با موزیک های مختلف وجود داره.یه سری افراد وجود دارند که از صبح که بیدار میشن عکس از ساعت،تخت خواب،صبحونه ،ناهار وهرچی جلوشون باشه را به بقیه نشون میدن و بقیه رو صاف میکنن با این عکس وفیلما.جوری که انگار اونا فقط ناهار دارن وبقیه ندارن.
یک سری هم جلو دوربین چیزایی که خریدن را به بقیه مشنگ ها نشون میدن که خوب یعنی چی اخه.با یه عالمه تولید صدا از پلاستیک های که دارن که خیلی هم گوش خراشه .
آلیشیا وقتی وارد این شبکه شد اولین چیزی که دید یه مشنگ بود که داشت اتاقشو به بقیه نشون میداد .که بازم خوب که چی اخه.
آلیشیا تا تونست با این برنامه کار کنه حسابی این مشنگا رو نفرین کرد مرلین بزنه تو سرشون.


2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟ می‌تونین فضای داخل گوشی رو فیزیکی تصور کنین که اینجوری جواباتون بامزه‌تر هم میشن. (2 نمره)
آلیشیا اول با چوب دستی حسابی به گوشی فلک زده ضربه زد وانواع اقسام نفرین مرگ بار روی گوشی اجرا کرد ولی هیچ اتفاقی نیوفتاد.
وقتی دید چوب دستی کار انجام نمیده گوشیو گرفت جلوش وبهش گفت:بهت دستور میدم وارد برنامه تویتر بشی ای گوشی-پناه بر مرلین وارد شو دیگه
حتی اعصبانی هم شد وگوشیو آتیش زد.
مجبور شد یه گوشی دیگه گیر بیاره وگوشی بدی هم بعد از ضربه های فراوانی که به زمین خورده بود اونم به سطل زباله منتقل شد.
گوشی بعدی رو با ملایمت بیشتری رفتار کرد باهاش ولی بازم نتونست کاری کنه.تا اینکه دستش خورد روی یه برنامه ابی رنگ وباز شد وآلیشیا فهمید باید با نوک انگشت با این گوشی کار کنه .
بعدش فهمید این برنامه تویتره .






ویرایش شده توسط آلیشیا اسپینت در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۹ ۱۹:۲۹:۱۵

تا عشق و امید است چه باک از بوسه ی دیوانه ساز


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
1_وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن. توضیح اضافه‌ای نمیدم تا با ذهن باز جواب بدین. هرچی خلاقانه‌تر و تمسخرآمیز تر و بامزه‌تر، امتیاز بیشتر.

پروفسور، خیلی تجربه‌ی عجیبی بود!
واقعا نمی‌دونم چرا مشنگ‌ها انقدر به خودشون سخت می‌گیرن، وقتی همه‌ی کارها رو خیلی راحت می‌تونن انجام بدن. مثلا توی یکی از این شبکه‌ها، با هم تماس می‌گرفتن تا همدیگه رو از روی صفحه‌ ببینن، یا فقط صدای همدیگه رو بشنون، یا با هم از طریق نوعی نامه‌نویسی کوتاه ارتباط برقرار می‌کردن! اونم وقتی که خیلی راحت می‌تونن آپارات کنن و برن پیش همدیگه!

یا مثلا، توی یکی از شبکه‌های مجازی‌شون، از غذایی که دارن می‌خورن عکس می‌گیرن و می‌ذارنش یه جایی که همه بتونن ببینن... آخه کدوم آدم عاقلی این کار رو می‌کنه که اینا می‌کنن؟ کی براش مهمه که فلانی چی می‌خوره؟

پروفسور، شاید باورتون نشه ولی مشنگ‌ها واسه هر کسی که بیشتر از بیست نفر بشناسنش فن‌پیج می‌زنن و از لباسی که می‌پوشه تا نوع چایی‌ای که می‌خوره رو بررسی می‌کنن و قربون‌صدقه‌ی مدل دست توی دماغ کردنشون می‌رن! اونم در حالی که شخص مورد نظر اصلا نمی‌شناسدشون و شاید هیچوقت توی زندگی‌شون از نزدیک همدیگه رو نبینن.


تازه، دیشب اصلا نخوابیدم و تا صبح در حال خوندن دعوای کامنتی پایین یه پست بودم. ‌‌‌مشنگ ها به جای اینکه با کسی که باهاش مشکل دارن رو در رو و در نبرد تن به تن دوئل کنن، ترجیح می‌دن زیر ‌‌پست‌های همدیگه با هم دعوا کنن و به هم فحش بدن. که خیلی عجیبه.

در کل، می‌تونیم این نتیجه رو بگیریم که مشنگ‌ها همه‌ی کارها رو به روش سخت انجام می‌دن، در حالی که می‌تونن خیلی راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر از پسشون بر بیان.

2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟ می‌تونین فضای داخل گوشی رو فیزیکی تصور کنین که اینجوری جواباتون بامزه‌تر هم میشن.

پروفسور، گوشی‌ای که به من دادید خیلی تنبل بود و به محض اینکه حمومش کردم خوابید و دیگه بیدار نشد.

واسه همین، مجبور شدم به جای اینکه خودم وارد این شبکه‌ها بشم، شبکه‌ها رو از توی گوشی بکشم بیرون. راستش خیلی سخت بود و همش مقاومت می‌کردن، ولی بالاخره تونستم روح گوشی رو با انواع طلسم‌ها احضار کنم و اینجوری بتونم با این شبکه‌ها آشنا بشم و تکلیفم رو انجام بدم.


گب دراکولا!


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۰:۰۲ جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰

جسیکا ترینگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۶ پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۱:۴۵ جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
سلام پروفسور آبرکرومبی ! این هم از تکالیف من :
1- وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن.
پروفسور من حقیقتش تا جایی که می شد گشتم ولی چیز خاصی پیدا نکردم فقط یه مشت چیز میز چرت و پرت بود یه چیزی بود یه عکس مثلثی داشت می شد روش کلیک کرد بعد یه تصویر متحرک باز می شد که صدا هم داشت بعدا بعضیاش توش غذا می خوردن که من اصلا فازشونو نمی فهمیدم خیلی چیز جالبیه ؟ بعضیام بقیه رو اذیت می کردن فیلم می گرفتن می گذاشتن . بعضیام ویدیو سرکاری می گذاشتن . کلا فکر کنم مشنگا مشکل مغزی دارن مخصوصا اونایی که می رفتن وسیله می خریدن میومدن تو شبکه های مجازی پز می دادن واقعا عجیب غریب بود نصفشم که پر ویدیو های رقص بود یا عکس ناخون رنگ شده و لباس . کلا پر از چیزای چرت و پرت و مسخره بود مخصوصا اون غذاها . تازه اگه بدونین همونا چندتا قلب داشتن ! مشنگا واقعا چشونه ؟ راستی این مال یه دکمه ای بود که یه مستطیل قرمز روش بود و وسطش یه مثلث کج سفید پایینشم نوشته بودم چی..... یوتوب ؟ تیوب ؟ یه چیزی تو این مایه ها . یه دکمه دیگه بود که یه دایره سبز بود که گوشه اش مثلث شده بود و توش علامت تلفن داشت . اون تو چند نفر بودن که وقتی یه چیزی می نوشتی بهت جواب می داد خیلی عجیب بود یه علامت تلفن هم داشت که روش می زدی مخاطب از اون طرف حرف می زد ! یه علامتم بود شبیه دوربین مشنگی که روش می زدی مخاطبتو می دیدی و با هم حرف می زدین ! بعدا می شد با چند نفر هم زمان پیام داد و حرف زد و یا با تصویر حرف زد عحیب بود..... من همین ها را پیدا کردم ولی همین ها هم واقعا عجیب بودند مشنگا از یه لحاظ باهوش هستند از یه لحاظ واقعا.......

2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟
درسته که من دو رگه ام ولی هیچ وقت با چیزای مشنگی ور نرفتم . اول سعی کردم واقعا برم تو ولی درش بسته بود سعی کردم بازش کنم ولی نشد . بعد دیدم یه دستگیره هست از اون دستگیره دکمه ای ها زدمش یهو در نورانی شد ولی ظاهرا باز شده بود و توش این بود پر از دکمه های عجیب غریب رو هر چی می زدم یه چیزایی می آورد و بعد تو اونام باز دکمه و نوشته بود و اینا منم تو چند تا از دکمه ها همینجوری گشتم و اینا تا چیزهایی که خواسته بودید و پیدا کردم . کلا خیلی چیز عجیبی بود بعدا همون دستگیره دکمه ای رو فشار می دادید درش بسته می شد . این هم طرز ورود و خروج من .



در کشاکش شجاعت و اصالت، در هیاهوی هوش و ذکاوت، اتحاد و پشتکار سو سو میزنند...فرزندان هلگا میدرخشند!
تصویر کوچک شده
بله تا زنده ایم واسه هافل می جنگیم.
123 هافل برنده می شه !


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۶:۲۹ پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰

میوکی سوجی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۴ یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۳:۰۸ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱
از تو کتابا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 100
آفلاین
1_وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن. توضیح اضافه‌ای نمیدم تا با ذهن باز جواب بدین. هرچی خلاقانه‌تر و تمسخرآمیرتر و بامزه‌تر، امتیاز بیشتر.

«روبیکا»

خب راستش پروفسور من اول از همه توی برنامه‌ای به نام «گوگل پلی» گشتم و چندین برنامه مختلف پیدا کردم که از نظر مشنگ ها، پر کاربرد بود.
از معروف ترین اون برنامه ها می‌تونم به «تلگرام»، «واتساپ» و «اینستاگرام» اشاره کنم که خیلی از مشنگا داشتنش. اما حقیقتا نتونستم تصویری که روی برنامه ها بود رو بپسندم... بنابراین بیشتر گشتم تا شاید یه بهترش رو پیدا کنم!! اتفاقا به یه نتیجه زیبا هم رسیدم. اسم اون نتیجه «روبیکا» بود که منو یاد یه وسیله مشنگی انداخت... من با این وسیله خیلی وقت پیش توی یه کتاب ماگل شناسی آشنا شده بودم و خیلی وسیله سرگرم کننده‌ای بود. اسمش هم «روبیک» بود. بنابراین تصمیم گرفتم تحقیقاتم رو در مورد این برنامه خوش تصویر بنویسم. حالا بگذریم که با چه بدبختی هایی رفتم داخلش...
داخل برنامه چهار تا بخش عجیب وجود داشتند. من با بخشی که تصویر چرخ دنده روش بود شروع کردم. (بعد ها فهمیدم اسم اون بخش تنظیمات روبیکا بود). توی این بخش می‌تونستین یه عکس بزارین (خیلی ها عکس‌ خودشون رو می‌زاشتن یا بعضی دیگه هم عکس گل و گیاه و حیوون می‌زاشتن). این عکس رو همه مشنگ های تو روبیکا می‌تونستن ببینن و خیلی جالب بود ها!
پایین عکس هم می‌تونین یه جمله درمورد خودتون بنویسین. (در اصل باید توی یه جمله خودتون رو تعریف می‌کردین). به نظر من یه جادوگر فقط می‌تونه خودش رو تو جمله «جادوگری گیر افتاده در برنامه های مشنگی» توصیف می‌کرد! یکم ضایع هست ولی در عوض حقیقته.
حالا از این بخش بگذریم... می‌رسیم به بخشی با تصویر ستاره که مشنگ ها بهشون میگن «ویترین».
یه بخش مزخرف که بعد از تحقیقات بسیار فهمیدم خیلی شبیه برنامه «اینستا» هستش.
توی این بخش محبوب ترین دسته، دسته «سرگرمی» می‌باشد که توش کارای حوصله سر بری مثل خورد کردن صابون یا بازی کردن با خمیر های رنگارنگ چندشی رو انجام می‌دادن. (از همه چندش تر این که بقیه میومدن غذا می‌خوردند فیلم می‌گرفتن می‌زاشتن ) البته یه چندتا آدم هم اومده بودن از خودشون ویدئو طنز گرفته بودن گذاشته بودن مردم هم بهشون می‌خندیدن!
از این بخش مزخرف که بگذریم می‌رسیم به بخش «پیام رسان» که توش همه باهم حرف می‌زنن، ارتباط برقرار می‌کنن و کانال می‌زنن و رول پلی درست می‌کنن!
بخش چرتی بود حتی توش هاگوارتز های الکی هم زده بودن!!
آخرین بخش هم جایی بود که می‌شد ازش فیلم و سریال دید و یا خرید کرد و از اینجور کارای چرت و پرت انجام داد.


2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟ می‌تونین فضای داخل گوشی رو فیزیکی تصور کنین که اینجوری جواباتون بامزه‌تر هم میشن.

من اول از همه رفتم کتابخونه ماگلی! یه کتاب طرز استفاده از گوشی گرفتم و بعدش به راحتی تونستم قدم به قدم باهاش پیش برم. خیلی آسون بود. اینشکلی که اول گوشی رو باز کردم، یه شماره گرفتم(اینیکی یکم سخت بود)، واسه شمارم شارژ گرفتم(مردم ماگلی واسه استفاده از برنامه هاشون به اینترنت نیاز دارن و اینترنت به بسته نیاز داره و بسته به خرید یا شارژ نیاز داره)در آخر بسته اینترنتی گرفتم و یه راست رفتم گوگل! بعدشم برنامه های مورد نیاز رو دانلود کردم.
به همین پیچیدگی
البته شاید خیلی پیچیده باشه ولی گوشی فکر کرده کیه مگه من کم میاوردم؟ الآنم یه استاد گوشی داره باهاتون حرف می‌زند بله پس چی... در کل مشنگ ها آدمای جالبی هستن که تونستن بدون جادو همچین چیزی درست کنن.


حالا امضا به چه دردی می‌خوره؟


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۱:۴۵ پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۱ دوشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۳:۱۳ جمعه ۱۹ شهریور ۱۴۰۰
از ایران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 13
آفلاین
۱- وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن. توضیح اضافه‌ای نمیدم تا با ذهن باز جواب بدین. هرچی خلاقانه‌تر و تمسخرآمیرتر و بامزه‌تر، امتیاز بیشتر. (8 نمره)


سلام پرفسور

من وارد این که شبکه‌های مجازی شدم بعدش شنیدم به این شبکه های معجزه میگن پیام رسان یکی شون بهش میگن اینستاگرام وارد شدم وای پرفسور یه چیزای نشون میده که نام براتون خیلی زشته نگم بهتره


دومی بهش میگن تلگرام که واسه ی ما ایرانیان یه برنامه ای میخواد تا باز بشه نمیدونم چی ولی وارد شدم دیدم که میتونیم بدون جغد نامه بدیم و سریع نامه میره اینا به نامه میگن پیام😯😯😯


و اخری واتساپ هست که همون نامه پخش میکنه ولی بدون اینکه کنار هم باشیم میتونیم هم رو ببینیم خیلی خیلی عجیبه




2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟ می‌تونین فضای داخل گوشی رو فیزیکی تصور کنین که اینجوری جواباتون بامزه‌تر هم میشن. (2 نمره)

پرفوسور اینا با یه چیزی به نام ایترنت کار میکنن که میگن پولیه و اگه ایترنت نباشه کار نمیکنن اینترنت یه چیز خیلی خیلی قویه

قربان ایا به هر جاییشون دست بزنیم تکون میخوره و یه بار گازش گرفتم ولی خون نیومد خیلیی عجیب بود
و خیلی زود هم انرژیشون تموم میشه و باید بزنیم به چیزی که ماگل ها بهش میگن شارژر وقتی انرژیش اومد بالا میتونیم باهاش کارکنیم ولی در کل خیلی گوشی باحالی هست


خداحافظ


H


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۹:۴۲ چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰

گریفیندور

آستریکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۹ شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۵:۴۷:۲۲
از شبانگاه توی سایه ها.
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
گریفیندور
پیام: 274
آفلاین
1- وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن. توضیح اضافه‌ای نمیدم تا با ذهن باز جواب بدین. هرچی خلاقانه‌تر و تمسخرآمیرتر و بامزه‌تر، امتیاز بیشتر. (8 نمره)


آقا ما وارد شبکه های مجازی شدیم. خیلیم وارد شدیم. یعنی یجوری وارد شدیم که دا ، نمیتونیم خارج شیم.
آقا مشنگا خیلی کارا توش میکنن. یعنی یکارایی که به عقل تسترال هاهم نمیرسه. بعنوان مثال طبق تحقیقاتی که بنده داخلش انجام دادم یک سری نتایجی بدستم رسیده که واقعا یامرلین داره.
من تونستم یک سازمان مخفی جادوگری مشنگی رو شناسایی کنم که که شدیدا خلاف شرع عمل میکنند! بزارید روشن تر بگم. یک سری جادوهایی رو انجام میدن که تو خود مدرسه ما و حتی دنیای جادوگری ماهم قفله! برای مثال متوجه شدم چندی از مشنگا با جادو کردن انواع حیوانات در راستای انجام دادن جادو هاو اعمال فراتر از جادوی سیاه هستند.
مثلا نمونه هایی که من بهشون برخوردم شامل خرچنگی میشه که مشق مینویسه یا دلفین سخنگو یا خرگوشی که سیگار میکشه یا حتی طوطی ای که بسکتبال بازی میکنه!
خب در همین حین برای تکمیل کردن تحقیقاتم تصمیم گرفتم تا با یکی از این جادوگران مشنگی ارتباط برقرار کنم و قرار این شد تا بنده با یکی از این حیوانات اهریمنی ملاقاتی شخصی داشته باشم که اونقد جادوگری فراتر از سیاه بود که توبه کردم تا طرف اینا نرم.

خب در ادامه بررسی هایی که انجام دادم مشنگا به خوبی تونستن از فضای مجازی برای پر کردن خلاء جادوگر نبودن خودشون استفاده کنن. حالا بیشتر توضیح میدم تا بهتر متوجه بشین.
بعنوان مثال ما برای انجام تغییرات در خودمون حتی کوچک مجبور به خوندن یک سری ورد و درست کردن یک سری معجون های خاص هستیم ولی مشنگا به کمک شبکه های مجازی به راحتی میتونن اینکارو انجام بدن. کم و زیاد کردن اندازه سن ، قد و اندام های خاص. تغییر جنسیت خود، تغییر اسم و هر اطلاعات ظاهری و اخلاقی که دارن و ااین به نظر من یعنی اون ها پیشرفت خوبی داشتن و یه جورایی حسودی ما جادوگران رو در بر داره. البته اینم باید اضافه کنم که همه این ها بستگی به یک چیز داره. درست شنیدی. چیز! اسمی من روی اون شی مجهول گذاشتم.
ما جادوگران برای انجام جادو های خود نیاز به یک چوبدستی داریم ، مشنگا هم برای انجام جادو های خودشون نیاز به یک قدرتی دارن که اسمش رو اینترنت گذاشتن. البته من اسم چیز رو روش گذاشتم بنظرم اسم اینترنت یکم مجهول تر و مرموز تره. اسم چیز برای اینترنت که نه دیده میشه و نه شنیده ولی قدرتی بی نهایت داره کاملا با ابهته.

که مشنگا ازشون برای به رخ کشیدن قدرت جادوگریشون استفاده می کنن.
اولین برنامه که خیلی استفاده میشه اسمش ولگرامه. همونطور که از اسمش معلومه توش ول میگردن. البته بعضیا بخاطر لهجشون بهش تلگرام هم میگن ولی درستش همونیه که من گفتم دا.

حتی یکی دیگه هم بود که اگه درست یادم بیاد اسمش کله پوک بود . البته قبلا خیلی طرفدار داشت و لهجه دار ها بهش فیسبوک میگفتن ولی الان کم شده استفاده ی مشنگا ازش.
خلاصه که نتایج زیاده ، برنامه هاهم زیاده. ولی نمیخوایم زیاد وقت بگیریم ، پس فعلا همینا دیگه.


2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟ می‌تونین فضای داخل گوشی رو فیزیکی تصور کنین که اینجوری جواباتون بامزه‌تر هم میشن. (2 نمره)

والا ما که تاحالا همچین چیزی رو تو عمرمون ندیده بودیم و یهو دولوب وارانه جلومون ظاهر شده بود اصلا بلد نبودیم چجوری ازش استفاده بکنیم. پس اولین کاری که کردیم این بود که تو دهنمون گذاشتیم و با دندون های نیشمون گاز گازش کردیم تا بلکه خونی چیزی ازش بزنه بیرون ولی خب اصلا ایده جالبی نبود. ولی بعدش یکم فرهنگ به خرج دادم و از انگشتام استفاده کردم ولی بازم موفق نبودم. چون زیاد از حد پیشرفته بود و هرجاش دست میزدی یچیزی بالا میومد پس ؛ کاملا بروسلی وارانه همزمان با غودا آیفون رو از پنجره بیرون پرت کردیم. بعدش با یک دوتا بشکن زدن یک عدد 1100 جلومون ظاهر شد و خیلی شیک و مجلسی شروع به تحقیقاتمون کردیم.


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۷:۲۵ دوشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۰

آمانو یوتاکا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۰ یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۹:۴۲ شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰
از هرجایی که امید باشه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 65
آفلاین
1- وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن. توضیح اضافه‌ای نمیدم تا با ذهن باز جواب بدین. هرچی خلاقانه‌تر و تمسخرآمیرتر و بامزه‌تر، امتیاز بیشتر. (8 نمره)


با چشمای گرد شده به گردی های توی گوشی نگاه کردم. با احتیات دستمو بردم سمت اونی که پایینش نوشته بود "instagram" و رنگی رنگی بود.
صحفه ای که باز شد بدتر دهنمو وا گزاشت.

-یا حضرت مرلینننننننننننن!

(اینجاست که هیچ استیکری گویای تعجب آمانو نیست!)
مشنگ بودن. کلییییییی مشنگ! نصفشون لباس داشتنو نصف دیگه....اه خودتون میدونید تو اینستاگرام چه خبره دیگه...
کمی سرفه کردم که هذم عکسای جلوی چشمم راحت تر بشه ولی...

-پروفسوررررررررررررر! این کیهههههههههههههه!؟ اومده بهم میگه باهام دوست شووووووووووووووو!

جیغ و داد هایی که میکشیدم دیگه برای بقیه عادی شده بود حتی پروسفور ابرکرومبی!
کم کم بغضم گرفت و سعی کردم از اون برنامه وحشتناک دور شم.

-انگاری این به دردم نمیخوره...بریم واتساپ...

دستمو گزاشتم رو گردالوی سبزی که اسمش واتساپ بود و...

دینگ!
دینگ!
دینگ!

-اینا دیگه چینننننن؟
-دوشیزه یوتاکا صداتون تا طبقه هفتم رفت!

با چهره ترسیده به پروفسور خیره شدم.آب دهنمو قورت دادم.

-ببخشید پروف-
دینگ!

با سرعت گوشیو نگاه کردم.

لینی وارنر:
سلام صبحتون بخیر!

چشمام گرد میشه.جیغ بلند تری میزنم.

-لینیییییی! لینی جونم چطوری رفتی اون تووووووو! بیا بیرونننننننننننننن!

با گریه چوبدستیمو در آوردم.

-لینیییییی وایسا کنار الان نجاتت میدمممممممممم! بومباردا!

گوشی با طلسم من نیست و نابود شد و اثری از لینی نبود. با گریه خودمو انداختم وسط کلاس(بدون اهمیت به جماعتی که داشتن بهم زل میزدن و از صدای انفجار کر شده بودن)

-نههههههههههه من لینی رو کشتممممممممممم!

-و اینجاست که شاعر میگوید: گوشی دست آدم کارنابلد ندید که این اتفاق میوفته!-




2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟ می‌تونین فضای داخل گوشی رو فیزیکی تصور کنین که اینجوری جواباتون بامزه‌تر هم میشن. (2 نمره)

جالبه! خب باید بگم کمی قضیه خجالت آور و مفصله ولی از اونجایی که تکلیفه مجبور به بازگو کردنش هستم دیگه...

اهم اهم:
حدود ربع ساعت تمام به گوشی عجق وجق جلوی چشمام زل زده بودم.

-چطوری روشن میشه؟

یهو فکر بکری به سرم زد. چوبدستیمو در آوردم. نفس عمیییییییق کشیدم.

-خب آمی!تو میتونی!

چشمامو محکم بستم و چوبدستیو گرفتم رو به گوشی.

-روشن شو!

ولی هیچییییی نشد. با ناراحتی نفسمو دادم بیرون و بدعنق شدم. داشتم زیرلب غرغر میکردم که چشمم به یه دکمه عجیب خورد. با تعجب دکمه رو زدم و...
دنگ!

-من تونستمممممممم


کسی باش که میخوای نه کسی که میخوان=)

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۸:۱۰ یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰

گریفیندور، مرگخواران

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۴ دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲
از زیر زمین
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
گریفیندور
کاربران عضو
پیام: 454
آفلاین
سوال اول

اصلاح شده!

اولین چیزی که توسط چشمانم دیده شد، یه توپ قلقلی بود!
توپی رنگ و وارنگ، که بیشتر از همه اسباب بازی ها، چشمم رو گرفت. اما وقتی دستمو، روش زدم، ترکید و همه جا، سفید شد. خیلی نا امید شدم، اما فهمیدم که این توپ، قابلیت باز سازی داره. واقعا جالب بود! فکرشم نمیکردم که ماگلا بتونن توپی بسازن که قابلیت باز سازی باشه. جالب تر اینه، وقتی روش نگه میداشتی، تو صفحه، حرکت میکرد. اما مشکل اینجا بود که خیلی حساس بود. اگه یه بار روش میزدی، میترکید. توشم خیلی جالب نبود و چشممو نگرفت. در کل، توپ خودمو ترجیح میدادم. برای همین چیزو پرت کردم به اون طرف و رفتم سر توپ خودم، اما بعدش یادم اومد که باید یه گزارشی بنویسم. برای همین با ناامیدی برگشتم.
دومین چیز، یه داره ی... منظورم اینه که، یه دایره سبز! با علامتی وسطش. این دایره، خیلی منو، به خودش جلب کرد. با تحقیقات فراوان ( منابع: قاقارو، توپ محترم ) فهمیدم که این علامت، مال آدم فضایی هاست. ترس، کل وجودمو گرفت و وقتی که قاقارو گفت، هر وقت خواستن حمله کنن خبر میدن، گوشی را آن طرف پرت کردم. بعد از یک ساعت که با قاقارو، سنگر گرفتیم، دینگی، از گوشی بلند شد. جلیقه ای ضد گلوله پوشیدیم و گوشی را برداشتم. قطعا پیامشان، لایق پوزخند بود. چون پیام از طرف دیزی بود. و نوشته بود میخوام به خونت بیام. هستی؟ آدم فضایی های خنگ، تصور کرده بودند که اگر اسم خودشان را دیزی بگذارند، میتوانند، سرم را گول بمالند.

سوال دوم

وقتی که سعی میکردم از چیز استفاده کنم، بلایایی، سرم نازل شد. اول که کیسه ای برنج، نزدیک بود گردنم را بشکاند، بعد از آن هم، کلی به دهکار شدم. روش کردنش، ساده بود. یک بار، با متکا به آن میکوبیدی، بعد روشن میشد. سپس مانند وقتی که قاقارو را می خاراندی، با انگشت، چیز را می خاراندی. بعد، داخل چیز گردالی مانندی میروی، ( به نام نت ) و میتوانی کلی کار، بکنی. اول از آن که رفتم و وارد یک سایت ضد جادوگر شدم... بعد از معرفی کردن خودم به عنوان جادوگر و دادن آدرس خانه ام به یکی از آنها که من را دوستش صدا زده بود، کیسه ای برنج، سقف خانه را سوراخ کرد. قطعا، دادن آدرس خانه ام، کاری احمقانه بود.
بعد از آن داخل سایتی شدم که وسایل خیلی قشنگی داشت. حیف که پولی بود و من، آهی در بساط نداشتم و برای بار دوم، تحت تعقیب ماگل ها، قرار گرفتم. آن هم به خاطر سفارش چند وسیله ناقابل!


ارباب من Lord

گر کسی مرا ببیند نتواند که ببیند چون که او قارقارو نیست!

قاقاروی بدون مو!



پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰

هافلپاف

نیکلاس فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۳ دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۵:۳۱
از تارتاروس
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
هافلپاف
ناظر انجمن
پیام: 212
آفلاین
پروفسور یوان این گزارش به عنوان پاسخ هر دو سوال تهیه شده است.
----

تیندر شبکه ی اجتماعی بسیار داغ و خیس که به مشنگ ها کمک میکند در سرتاسر جهان نیمه ی گمشده ی افراد دیگر را پیدا کنند و برای خودشان بردارند.

برای اینکه وارد این شبکه اجتماعی شویم باید گوشی مان خارجی و تاچ باشد. بعد روی شکلکی که بیشتر شبیه یک شعله ی اتش کوچولوست میزنیم. وقتی وارد ان میشویم تعدادی قلب به سمتت پرتاب میشود که با توجه به مرگخوار یا محفلی بودن میتوانید ان هارا دریافت کرده یا کنسلشان کنید تا به جای دیگری سیفون شوند.
این قلب ها از افراد مختلفی است که طی 24 ساعت گذشته روی صورت شما... اومدن.... منظور اینکه خوش اومدن ینی اینکه خوششون اومده... بله... .
با گزینه ی " نزدیکی من کیا هستن" میتوان به نزدیک ترین و با کمالات ترین جنس مخالف دسترسی داشت. البته اول باید جنسیت خودمان رو احراز هویت کنیم. من عکس از انگشت پای راستم فرستادم اما قبول نکردن و گفتن باید جزئی تر باشه عکستون. منم از زیر بغلم فرستادم که باز قبول نشد. استخوان ترقوه... نه. دندان عقل... نه. زوم کردم و حتی عکس پلک سومم فرستادم که خودشون تماس گرفتن گفتن اقاجان باید خیلی جزیی تر باشه برو تو حموم عکس بگیر. منم رفتم تو حموم عکس گرفتم ولی باز هم قبول نکردن و یک اخطار هم دادن. فکر کنم از لگن حمام من خوششون نیومد. خلاصه به هر بی ناموس بازی بود خودم و جزئیاتم را احراز کردم و وارد صفحه ی جست و جو شدم. نکته: شما میتوانید بدون نیاز به احراز هویت وارد شوید ولی بعضی قابلیت ها برای شما غیر فعال خواهند بود.

اینجا قسمت هیجان انگیز این شبکه اجتماعی است. جایی که مشنگ ها دنبال کسی میگردند تا برایشان غذا و لباس فراهم کند چون نمیخواهند که مال خودشان را خرج کنند پس مال دیگری را میگیرند و اینقدر میمکند تا تمام شود. البته هستند هنوز افرادی که به دنبال یک دوستی سالم و مفرح و با صداقت کامل با هم معاشرت میکنند. اما اکثرا پروفایل خود را تنگ کرده اند و به راحتی نمیتوانید وارد بشید و حتما باید اول درخواست بفرستید تا جزئیات شمارا مشاهده کنند اگر اذیت نمیشدند شما را به داخل پروفایل راه بدهند.
بنده هم بعد از گذراندن اندک زمانی تصمیم گرفتم انگشتم را روی گزینه ی "مورد علاقه ترین های جهان" بمالم و از توی لیست شاخ ها شخصی را پیدا کنم. نکته دوم: علامت ذره بین در واقع برای جست و جو هستش. ماگل های احمق.

از همان بالای لیست شروع به دید زدن کیس های مناسب میکنیم و دنبال کسانی میگردیم که ........................ . (این قسمت را خودتان توسط فتیش خودتان پر کنید)
اولین اسم از بالا که به چشم میخورد "مروپ گانت صد در صد طبیعی" است که عکس صفحه اش...
-کات! اقا دیگه شورشو دراوردی هر چی هیچی نمیگیم ما.
-من چیکار کنم اخه؟ جدی جدی مادر لر.. .
-خفه کار کن. اصلا از اسامی حقیقی استفاده نکن تو گزارشت.
-چشم چشم.

بله شخصی که اسمش "ارگانیک فروش خانه ی ریدل" است از مورد علاقه ترین های تیندر است و همین الان... او مای گااااد... پنجاه ملیون طرفدار در حال حاضر ایشون رو دنبال میکنند حالا بگذریم بریم سراغ نفر بعدی و بله... نفر بعدی با سی و هشت ملیون دنبال کننده زوج عنکبوت و مرد چاقی هستند که محتوایی که تولید میکنند...واقعا... مردشور این مشنگ ها با علایق و شبکه هایشان را ببرد. کلا بریم قسمت بعدی که اسمش هست: بکش بکش.
کار ما در این مرحله همین است؛ میکشیم. به سمت راست و چپ میکشیم تا ان هارا قبول و رد کنیم.

یک...دو...سه...شروع!
-کنیچیوا نیکلاس سان!
-چپ.
-
-چپ.
-چشم هارا باید شست جور دیگر باید....
- چپ.
-تو چه قدر جذابی. بیا من یه لیوان دارم تو گونی برنج زندگی میکنه میخوای بهت نشونش بدم؟
-نههه. چپ.

و به همین منوال اینقدر ادامه پیدا میکند تا بالاخره شما روی یک نفر راست بکنید جهت انگشت تان را.
البته در این گزارش میخواستیم به روش های جمع کردن دنبال کننده در این شبکه ی مجازی به سبک cosplay هم اشاره ای کنیم که احتمالا در قسمت دوم خدمتتون عرض میکنم، شاید هم نه!



ویرایش شده توسط نیکلاس فلامل در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۳ ۱۵:۴۰:۳۲

تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.