هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۰:۳۵ شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۵

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
به نام دوست

نام:استرجس پادمور
گروه:گریفیندور

توضیح:کلاس بسیار خوبی دارید پروفسور ضمنا اگر در اول کلاس از داخل تخته داخل نشید ممنون میشم میترسیم لطفا از در وارد شوید !!!
در کل ممنونم از کلاس خوبتان


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲:۳۸ شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
جلسه ی چهارم آموزش دوئل : چگونه در يك دوئل به پيروزي برسيم

ایام دهه ی مبارک حذب هست ( دهه ی پیروزی حذب بر مدیران ) و همه ی مدرسه ی هاگوارتز تزئین شده و مدرسه در جشن و سرور به سر میبره به مناسبت این روز کلاس های درس تعطیله
جشن بزرگی در مدرسه بر پاست که با سخنرانی اعضای برجسته ی حذب ققی و سرژ ادامه پیدا میکنه تمام بچه های کلاس آموزش دوئل در جشن هستند
سرودهای انقلابی با صدای سرژ در حال پخش شدنه و شور و حال خاصی به جشن داده مدیران هاگوارتز در چنین روزی به مرخصی دسته جمعی رفتند و خبری ازشون نیست هاگوارتز در این ایام تماما در اختیار حذب هست

-------------------------------------------------------------------------------------
ساعاتی پس از جشن کلاسها برپا میشه
کلاس آموزش دوئل
بینز در کلاس سخنرانی میکنه
بینز : خوب بچه ها حذب در تاریخ فلان بوجود آمد بوجود آورندگان اصلی اون فلانی و فلانی بودن که در آغاز کار خودشون رو پنهانی آغاز کردند بعد کم کم افرادی به اونها گرویدند و حذب به قدرت بسیار فراوانی دست یافت....

دقایقی بعد

بینز : خوب این تاریخچه ی کامل حذب بود که به مناسبت این ایام براتون گفتم تا کاملا روشن بشین
در این هنگام الستور مودی سئوالی میپرسه
مودی : ببخشید پروفسور چرا اعضای حذب دسترسی دارن اونوقت ما نداریم ؟ چرا اعضای حذب پست میزنن ولی پاک نمیشه ؟ چرا اعضای حذب بلاک نمیشن ؟ چرا اعضای حذب از بهترین نویسنده ها هستند ولی ما نیستیم ؟ چرا اعضای حذب پشتیبان دارن ؟ چرا اعضای حذب با برخی مدیران دوست هستند ؟ چرا ....
بینز با صدای بلندی میگه
بینز : خوب بسه من به این سئوالات پاسخ میدم باید بگم که اعضای حذب برا پیشرفت رول خیلی زحمت کشیدن و کار کردن اونا از جمله بهترین نویسنده های سایت هستند در مورد دسترسی باید بگم شما به شایعات دشمنان منافق گوش نکنین اگر دسترسی بوده با اجازه ی خود مدیران بوده و لا غیر در مورد زدن پست و پاک نشدن باید بگم پست های بسیاری رو اعضای حذب زدن و بلافاصله پاک شده و حتی به خاطر اون بلاک شدن یادم میاد بنده در دوران مبارزه یک پستی زدم علیه مدیران که بلافاصله بلاک شدم و پستم هم پاک شد تاپیک مربوطه قفل شد که بعد از اون قضیه من به حذب راه پیدا کردم
مودی : ببخشید پروفسور آخه هاگوارتز باید برای همه به یک اندازه باشه
بینز : هاگوارتز برای همه به یک اندازه که اصلا درست نیست هاگوارتز بیشتر برای کسانیه که بیشتر در اون زحمت میکشن و عملکرد بهتری دارن نه برای ارزشی هایی مثل تو
مودی شرمنده شد و سر جای خودش نشست
بینز : خوب این جلسه به مناسبت این جشن عظیم من فقط مقدار خیلی کمی درس میدهم تا خسته نشید و بتونید از این جشن بزرگ لذت ببرین
بینز میره پای تخته و شروع میکنه به نوشتن
چگونه در يك دوئل به پيروزي برسيم
بینز : خوب من نکاتی رو در این مورد خیلی خلاصه میگم
ابتدا شما باید به طلسم های مورد استفاده در دوئل مسلط باشین
در مرحله ی بعدی در هنگام دوئل هیچ گاه نباید از حریف مقابلتون بترسین ترس از حریف باعث شکست خوردن در دوئل میشه
در مرحله ی بعدی انتخاب طلسم مورد نیاز در هنگام دوئله که باید خیلی به موقع اجرا بشه
اگر شما به این موارد خوب توجه کنین به راحتی میتونین در یک دوئل به پیروزی برسین
تکلیف هفته ی بعد
به مناسبت این جشن بزرگ و پیروزی انقلاب حذب همه ی دانش آموزان از دادن تکلیف معاف هستند و فقط کافیه یک پست در این کلاس بزنن تا نمره برای اونها محاسبه بشه
پست در این جلسه میتونه فقط معرفی به این شکل باشه
نام : ...
عضو گروه : ....

با تشکر تا دو هفته ی دیگه بای


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱:۴۸ شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
نمرات جلسه ی سوم آموزش دوئل

ریونکلاو

کریچر : 28
وینکی : 24
آنیتا دامبلدور : 22


هافلپاف

اما دابز : 24
ارنی مک میلان : 23
سدریک دیگوری : 24



اسلایترین

جاکسن اون : 20
اينيگو ايماگو: 25
الستور مودی : 20
ایگور کارکاروف : 20

گریفیندور

پروفسور سینیسترا:20
پرسی ویزلی : 24
مرلین کبیر : 25
پروفسور پي ير برنا كورد :20
دارن الیور فلامل : 22
مینروا مک گونگال : 23
آبرفورث دامبلدور : 25
هرمیون گرنجر : 24
استرجس پادمور : 25
جسيكا پاتر : 24
سارا اوانز : 25
جوزف ورانسكي : 23




جمع کل

ریونکلاو : 74
هافلپاف : 71
اسلایترین : 85
گریفیندور : 280

----------------------------------------------------------------------------
توبیاس اسنیپ برای اینکه شناسه ی بسته شده است من امتیازشو همینجا میدم
توبیاس اسنیپ : 24


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۰:۱۲ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵

جوزف ورانسكي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۹ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۵۹ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰
از دارقوز آباد !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 916
آفلاین
دوئل سارا اوانز با هدویگ :
سارا اوانز در حالی که با حرکاتی ارزشی چوبدستی رو نگه داشته داره هدی رو تهدید می کنه و هدی هم با کمال بی توجهی نوکشو خلال میکنه .
سارا : بزنم پرات بریزه .
هدی : اینکاره نیستی !
دوئل شروع می شود .
هدی : کچلیوس بیفاروس !
سارا از کنار نفرین کچلی هدویگ جا خالی میده و به طرف اون طلسمی میفرسته : ارزشیوس پاپیروس !
طلسم به هدویگ بر می خوره ولی هیچ اتفاقی نمی افته .
بینز : این طلسمی بود که طرف رو ارزشی می کرد ولی در مورد ارزشی جماعت کار نمی کنه .
هدی :
سارا : ایموبلوس جغدیوس !
ناگهان پرهای هدویگ ریخت !
بینز : این طلسم کچلی رنده بود ولی هنوز نیومده پر های هدویگ از ترس ریخت . باید گفت طلسم هم ناقص اجرا شد .
هدی :
و طلسم وحشتناکی حواله سارا کرد : سرپنسورتیا !
یک مار از چوبدستی هدی بیرون اومد و به سمت سارا رفت .
سارا با بیخیالی : بچه برو بقل عمو کفتر !
مار به سمت هدویگ میره و هدی هم می خواد اونو با زبان مار ها از خودش دور کنه .
هدی : گت ( به زبان ترکی یعنی از من دور شو . مترجم )
مار : آنامیرم ( یعنی خاک بر سرت که به جای پاراسل ترکی حرف میزنی )
هدی : ویپرا ایواناسکا !
مار از بین رفت .
هدی بسیار عصبانی : کوفتیوس زهرماریوس !
طلسم به سارا برخورد کرد و سارا سیخ بر زمین افتاد .
بینز : این چه طلسمی بود ؟
هدی : این طلسم سالهاست در خانواده ی جغد های ارزشی گشته و حالا به من رسیده .
و با حالتی بی اعتنا به لعش سارا صحنه را ترک کرد .


[


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵

سارا اوانز old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۶ شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۳۵ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از بالای سر جسد ولدی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 993
آفلاین
دوئل سارا اوانز با هدویگ

سارا آستین دستشو می زنه بالا و چوب دستیشو می کشه بیرون:
_آماده مرگ باش ای یگانه جغد سایت!
هدویگ خیلی بی خیال میگه:
_ تو می خوای منو بکشی؟ فکر می کنی من اون مرگ خوارای دست و پا چلفتی هستم که بتونی به این راحتی منو بکشی؟ خیال کردی...همین الان یه طلسم بهت می زنم ناکارت می کنم!
سارا خنده شیطانی می کنه و هیچی نمی گه...سپس با خواندن یک ورد طلسم آبی رنگی رو به سوی هدی می فرسته...اما بعد با کمال تعجب می بینه که هدی اونو با بالهاش خنثی کرد! اما چطوری؟؟!
سارا :
هدویگ:
حالا نوبت هدویگ بوده...اون هم یه طلسم می فرسته اما سارا خیلی راحت اونو جا می زاره!باز هم ورد و ورد...اما هیچ کدام به هیچ جا قد نمی داده!
سارا شاکی می شه و میگه:
_ من می دونم...تو دوپینگ کردی....الان می رم به مقامات گزارش می دم!
هدی هم با خیال خوش:
_برو هر کار دوست داری بکن!
و این یعنی اینکه مقامات رفیقای خودمم و هیچ کاری نمی تونی بکنی! و هم چنین معنی این رو هم می ده که اگه مدیر رو هم جلوش چشمم بیاری همین جوری خنثی اش می کنم!
سارا فکر می کنه و فکر می کنه تا یه دفعه یاد استفاده از طلسم های سیاه و نابخشودنی می افته! و با خودش می گه:
_آره همین راهشه...اونو می تونم با این طلسم ها شکست بدم!
اما بعد از استفاده از اون باز هم هدویگ زنده بود...و براحتی پرواز می کرد...خلاصه اونها هفت روز و هفت شبانه روز جنگ می کنن تا وقتی که دیگه سارا خسته می شه . اون موقع بوده که هدویگ می گه:
_حالا موقع مرگته...بمیر ای خفنز!
و سپس با کمال نامروتی سارا رو می کشه! بله در این دوئل هدی برنده می شه اما این برنده شدن چند روز بعد باعث افسوس خوردن وی می شه!
می دونید چرا؟
چون وقتی مرگ خوارا از موضوع مطلع می شن میرن تا هدی رو بکشن و در همان لحظه ایی که می خواستن هدی رو بفرستن اون دنیا هدی به اشتباه خودش پی می بره! و می گه :
_ای کاش الان سارا اینجا بود! و نجاتم می داد!!!!!



Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۱:۴۸ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۵

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ياهو


دوئل سارا اوانز با هدويگ!
- سارا بدوووو!
- هدويگ بدووووو!
بزن ان به توان 10 !
هدويگ و سارا بعد از 5 دور گشتن دور حياط هاگوارتز خسته و كوفته در حالي كه نفس نفس ميزدند وارد تالار سراسري شدند !
آتش خشم سارا از اينكه هدويگ به مناسبت ناظر شدنش به وي تبريك نگفته بود هر لحظه بيشتر و بيشتر ميشد ، در سمتي ديگر هدويگ كه نيمي از پرهاش ريخته بود توسط عده اي از پسراي گريف دلداري داده ميشد.
- هدويگ جان ، پسرم!...همانا بهترين صلاح در برابر زنان سر تعظيم فرود آوردن است!
هدويگ كه با هر كلمه اي كه ميگفت انگار قلبش داشت كنده ميشد گفت:
- آخه من جواب طرفدارامو چي بدم؟؟... نميگن اين ترسوه؟... من بايد حسابشو برسم!
- هووووم!.... هر جور راحتي !

چند دقيقه بعد!
- اندرو اون ساطورم رو بده !!!!!
اندرو بدو بدو ميره و در حالي كه با خنده هاي شيطاني خودش رو سرگرم ميكرد گفت:
- هه هه !... چقدر هيجان انگيز !!!! برو آبجي هواتو دارم!
و سارا در حالي كه موهاش نيمي از صورتش رو پوشونده بود وارد سن ميشه .
دوربين چشماي هر دو تا رقيب رو نشون ميده ، ولي هدويگ به دليل داشتن عينك جوشكاري فقط نوكش رو به علامت قدرت به هم ميزنه.
.
.
چند دقيقه بعد تر!
.
.
هدويگ با يقه ي پاره و سارا در حالي كه خون از گوشه ي لبش ميرفت روي زمين وولو شده بودند.
در همين حال مرلين به عنوان پير محفل مياد كنار اونها و پيش از 10 شروع ميكنه به شمردن.
10...9...8....7...6
هيچ صدايي نمياد. نه سارا توان ايستادن داشت نه هدويگ بال زدن.
5...4...3...2...1
و باز هم سكوت!
در همين حال مرلين كمرش رو راست ميكنه و بعد از ابراز تاسف نسبت به آن دو ميگه:
- با اينكه هدويگ خيلي خوب مبارزه كرد ؛ همينطور سارا !... ولي چون احترام به ساحره ها بسي واجب است ما دوشيزه سارا اوانز رو پيروز مسابقه ميدونيم!





Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۰:۴۳ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۵

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
_ دستا بالا!
سارا که چوبش رو گذاشته روی شقیقه(!) هدی، داره تهدید میکنه، ولی با عکس العمل ضایع کننده ی هدی رو برو میشه:
_ ناچ ناچ ناچ! سارا نکن این کارو! خیلی ارزشی گفتی!!
سارا میشینه زمین و گریه میکنه و میگه:
_ اوهو! من دیگه اون جذبه سابق رو ندارم! من دیگه خفنز نیستم!
هدویگ دلش می سوزه و می یاد کنار سارا میشینه، و با مهربونی میگه:
_ ببین سارا! تو هنوز هم بچه توپی هستی! من خودم قبولت دارم! ولی واقعیت اینه که اینا توطئه آستکبار ولدمورتیسمه! اینا میخوان محفلیا رو به جون هم بندازان و بشینن تخمه... هوووع!

سارا: ydevil:

به دستور کارگردان فیلم رو میزنن عقب:
هدی داره چینگ میزنه که سارا چوب جادوش رو میکنه تو گوش(!) هدی و آروم میگه:
_ شپلخیوس!
و به این صورت هدی کله پا میشه و این دوئل ارزشنمد در همین نقطه( .) تموم میشه!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۸:۳۲ یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۵

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
به نام دوست

دوئل هدویگ و سارا:

سارا نقاب خفنش رو میزنه به چهره و وارد میدان میشه ... هدویگ که یک تیکه چوب خشک انداخته بود گوشه ی نوکش اونو جا به جا میکنه و میگه:
بیا جلو ببینم !!!
سارا چوب دستیشو میکشه بیرون :
استیوپیفای!!!
هدویگ:جالب بود !!!
سارا کمی آرام میشه و میبینه یک چیزی روی زمین پودر شده میره جلوتر میبینه مجسمه ی هدویگ نصف شده و روی زمینه ...
صدای هدویگ:
یک کم فکر کن ببین من کجام ...
سارا فریاد میزنه و ...
_الفرار!!!
هدویگ واقعی در هوا پرواز میکرد و از ورد هایی که به سمتش می آمد جا خالی میداد ....

*نیم ساعت بعد*

سارا و هدویگ رو به روی هم بودن ولی هر دوتاشون خسته ی خسته داشتن به همدیگر نگاه میکردن استر وارد میدان میشه و میره سمت هدویگ ...

_هدویگ بباز دیگه ملت زندگی دارن...
_چی عمرا !!!
_بابا خانم ها مقدمترن !!!
_به من چه!!!
_به تو چه؟؟؟
بومممم

سارا برنده ی این دوئل شد ... البته با مشتی که استر به هدویگ زد

======

در اینجا از هدویگ به خاطر مشتی که خورد تشکر میکنم


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۷:۴۳ یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۵

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از خونمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 256
آفلاین
در خفا
یه نفر به هدویگ:ببین فهمیدی؟چی کار میکنی پس؟
هدویگ با حالت شک:من...وقتی یه طلسم طرفم فرستاد ...سه دور ،دور خودم میچرخم و خودمو میکوبونم زمین و بعدش هوار میکشم.
همون یه نفر:آفرین! معلومه پول روت اثر داشته...
ولی صدایی حرفشو قطع میکنه :شرکت کنندگان هدویگ و سارا اوانز
پس یه نفر هدویگ رو پرت میکنه وسط زمین!
-------
مکان:همون جا
سارا یه چشمک به هدویگ میزنه و هدویگ همون لحظه میاد وظیفه شو خوب انجام بده ،غش میکنه !میان بلندش میکنن ،و هر دو آماده ی دوئل میشن.
گزارشگر:1.2.3.
و گزارشگر میذاره میره
سارا:کروشیو!
هدویگ:کوفت!(زیر لب) . تا میاد روی لب چیزی بگه طلسم سارا به طرف خودش برمیگرده و سارا پخش زمین میشه!
همون یه نفر از گوشه ای از سالن:هوی تو خوبی؟
هدویگ:آره خوبه!
لونا از گوشه ی دیگه ی سالن:هدویگ تو یه قهرمانی!
و هدویگ که خوشحال شده با بیشترین انرژی پشت سر هم طلسم های مختلفی رو نثار سارا میکنه و اون شهید میشه!


همه چیز همینه...
Only Raven


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
دوئل سارا اوانز با هدویگ

سارا و هدویگ مقابل یکدیگر ایستاده بودند.معلوم بود قیافه هر دو بسیار بی خیال بود ولی در باطن هرکدام دلهره باخت در این بازی رو داشتند.

سارا در دل خود آشوبی داشت.این دوئل شاید میتوانست فرد برتر محفل و گریفیندور را به عوض کند و خود سارا این فرد باشد.از طرف دیگر هدویگ نگران بود جایگاه خود را از دست بدهد و آبرویش برود.

-1،2،3
دوئل شروع شد.تا 15 ثانیه هیچکس وردی پرتاب نکرد تا سارا این سکوت مرگبار رو شکست و ورد قرمز رنگی را به طرف هدویگ پرتاب کرد.
هدویگ کنار رفت ولی ورد به گوشه پیرهنش خورد و لباسش رو پاره کرد.این کار سارا باعث خشم ایگور شد و او هم طلسم سبز رنگی را به طرف او پرتاب کرد.
دوئل ادامه ادامه داشت و صدای تماشاگران با هیجان بیشتری شنیده میشد.

20 دقیقه بعد--
صورت هر دو بازیکن پر از عرق بود.هر دو خسته بودند و نا امید شده بودند.ولی ناگهان در حرکتی غیر منتظره چوب دستی از دست هدویگ به طرف زمین پرتاب شد.او باور نمیکرد،سارا برنده شده بود.آبروی او رفته بود و مقام و برتریش در گریفیندور و محفل از دست رفته بود.


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.