چند لحظه بعد
ملت اسلی همگی در دور تالار جمع شدند و فکرای خودشونو در وسط تالار روی هم ریختند و مشغول فکر کردنن ( چه صحنه بی ناموسی )
دراکو : هووووووم پس اسموتی ها میخوان به تالار ما حمله کنن.....
هوکی : تا وزیر غیر مردمیه مارو ....
لارا : اسموت کنن .....
همه ملت با هم : هوووووووووووم
دوباره همه به فکر فرو میرند و فکراشون روی هم شروع به جلیز ویلیز میکنه .
دراکو : فکر میکنم تنها یه چاره هست دیگه .
ملت از فکر کردن باز می ایستند و به دراکو خیره میشن .
دراکو : من توی تالار میمونم و پناه میگیرم شما هم میرین بیرون تالار در برابر اسموتی ها از من دفاع میکنین
ملت
در همون لحظه هدویگ پرواز کنان از کنار پنجره گذشت از صحنه خارج شد . ( فضا سازی )
بلیز : من فکر کنم راه دیگه ای هم هست .
دراکو : چه راهی ؟
بلیز : ما تو رو میندازیم بیرون تالار خودمون توی تالار پناه میگیریم
لارا : احسنت احسنت !!! چه فکر بکری ! اسموتی ها که با ما کار ندارن با دراکو کار دارن
ملت
دراکو
: چی میگین پس اتحاد ما چی شد ؟ همه باید پشت هم باشیم و هوای هم داشته باشیم . ما فرزندان اسلی بزرگ هستیم . ما باید تا پای مرگ و تا پای حذف شناسه پشت یکدیگر باشیم . باید دست همدیگر رو بگیریم و به هم کمک کنیم . هیچ وقت همدیگر رو در مقابل سختی ها رها نکنیم !و......اخخخخخخخ
چند لحظه بعد
... دوربین از بیرون در تالار رو نشون میده ..... ناگهان در تالار باز میشه و دراکو از آنجا به بیرون شوت میشه و در تالار از پشت بسته میشه و صدای بسته شدن قفل های متعدد آن به گوش میرسه .
بلافاصله دراکو به سمت در هجوم میاره تا بلکه راهی به داخل تالار پیدا کنه !
دراکو : خواهش میکنم به من رحم کنین !!! اونا منو اسموت میکنن
اونور تالار ملت اسلی چسبیدن به در و مانع ورود دراکو میشن !
در همون لحظه کله دراکو از سوراخ کلید میاد تو !
دراکو : آقا خواهش میکنم ! الان اسموتی ها میرسن !
ملت
هوکی : یکی سوراخ در رو بگیره این نیاد تو .
بلافاصله رودلف با انگشتش به دراکو رو میکنه اونور کلید . بلافاصله کله دراکو از زیر در نمایان میشه .
دراکو : ملت دارن میان صدای پاشونو میشنوم بزاریین بیام تو
بلافاصله لارا پاشو میزاره رو گردن دراکو و دراکو مجبور میشه کلشو از زیر در بیرون بکشه ( بچه همه با مرامن
)
اون ور در
صدای اسموتی ها به گوش میرسید که با سرعت داشتند به سمت دراکو هجوم میاوردند . دراکو با آخرین قدرت به در تالار ضربه میزد تا بلکه یکی در رو براش باز کنه .
دراکو : کمک ... کمک ... کمک ... کمک ....
ملت
اسموتی ها
دوباره اونور در
ملت اسلی گوشهای خودشونو تیز کردن و مشغول گوش دادن به صدا ها هستند .....
دووووش بوووووم گیشششش
کمک !!! گیشش دووووم داممم
یکی بدادم برسه ! گووووووم بووووووم
آخ !ملت هم با آخرین توان به در تالار چسبیدن تا مبادا دراکو وارد بشه و نقششون خراب بشه .
پنج دقیقه بعد
بلرویچ : ملت مثل اینکه صداها خوابیدش !
همه گوشها رو به در چسبوندن
لارا : آره صدایی نمیاد .
هوکی : ما موفق شدیم . بالاخره اسموتی ها رفتند .
ملت
ملت اسلی در تالار را باز میکنن و با چهره خشمگین وزیر مردمی مواجه میشن که باز چهره ای اسموت شده و لباسای پاره پاره در جلوی در ایستاده بود .
ملت
وزیر