هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲

پروفسور فلیت ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۷ چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۹:۲۷ سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۳
از خوابگاه اساتید هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 288
آفلاین
با درود به دبیر بسیار گولاخ کلاس ماگل شناسی !


A) هر کدام از این نکات را تعریف کنید و برای هر کدام یک مثال بزنید. (10 امتیاز)

1- مکان

تعریف : لباس های هر مکان با یک مکان دیگر متفاوت است؛ به این دلیل که هر مکان دارای ارزش اسلامیک و غیر آسلامیک متفاوتی است و هر مکانی لباس مخصوص به خودش را دارد و گرنه با گشت آرشاد طرفید ؛ مثلا برای ورود به آسلام خانه باید با لباس هاچی آقا ها و یخه دیپلمات رفت و یا برای رفتن به قصاب خانه باید لخت و پتی و آماده برای شقه شقه شدن رفت.

مثال : به طور مثال با یخه دیپلمات وارد یک عدد پارتی مختلط شویم؛ خب مسلما آن لباس اصلا مناسب آن مکان نیست. و یا به طور مثال اگر یکی از جادوگران دولت مقتدر برای چیزستیزی بخواد وارد یه محفل مشنگی چیزکشی بشه باید مثه چیزیا لباس بپوشه که برای اطلاعات بیشتر می تونید با آقای گانت صحبت کنید.

2- کار

تعریف و مثال : کار هر فرد تعیین کننده لباس اون فرد هست؛ دنیای مشنگ ها مثل دنیای جادوگرا مشنگ نیست که همه با یه ریخت و قیافه همه جا برن و حتی توی رختخواب هم با ردا برن؛ دنیای مشنگا برای هر کار یه نوع لباس معین کرده که اگر مثل اون رو نپوشیم به ما شک می کنند. اگر برای انجام شنا لباس دوستان سیبریایی در قطب شمال رو بپوشیم، خب مسلما هر تسترالی متوجه جادوگر بودن ما میشه ! البته به جنس تسترال و از کشور بغلستان بودنش هم بستگی داره ...


3- وضعیت آب و هوایی

تعریف و مثال : هر آب و هوا دارای یک نوع پوشش هست که توی دنیای مشنگی هم تقریبا با یه شکل دیگه رعایت میشه؛ اگر جایی سرد باشه، باید مناسب با همون آب و هوا و مثل دوستان خرس قطبی مون در قطب شمال (کت خز دار) بپوشیم و یا اگر هوا گرم هست باید مثل دوستان آفریقایی ( ) بی چیز، لخت و پتی بگردیم ...



B) رولی بنویسید که در آن مشکلات استفاده از لباس نا مناسب مشخص شود. (20 امتیاز)

- سلام به شنوندگان همیشگی شبکه ی سراسری جادوگران!

- من فلیت ویک، مجری همیشگی این شبکه هستم؛ به خبری که همین الان به دستمون رسید توجه کنید:

- یک جادوگر 45 ساله که به همراه همسرش در راه خانه بودند، سر راه با عده ای جوان مشنگ رو به روشدند. جادوگر 45 ساله که "آلبرت پینس" نام داشته و اتفاقا در وزارت خانه در اداره ی موجودات جادویی (قسمت مردم دریایی) کار می کرده، لباس شبی صورتی رنگ و پولک دوزی شده به تن داشته که ظاهرا در جامعه ی مشنگ ها لباسی زنانه به شمار می رفته است.

- احتمالا پسران مشنگ هم به همین دلیل شروع به تمسخر او می کنند. اما آقای پینس که تصور کرده جوانان مشنگ در حال تمسخر همسر او هستند به شدت خشمگین شده و به سمت جوانان مشنگ حمله ور می شود. پس از چند ثانیه درگیری بین آن ها شدت گرفته و آلبرت که خونش به جوش آمده چوبدستی اش را کشیده و افسون «دیفیندور» را روی یکی از آن ها اجرا کرده و دیگری را بیهوش می کند.

- جوان دیگر که از این صحنه مات و مبهوت شده پا به فرار می گذارد و نیروی امنیتی مشنگ ها (پلیس) را خبر می کند. پلیس بسیار گیج شده و در اخبار اعلام کرده که شخصی بدون هیچ دلیلی بیهوش شده و فرد دیگری بدون کوچکترین اثر اصابت چاقو دچارخونریزی شدید شده!

- رئیس سازمان رازداری شخصا در محل حاضر شده و با اجرای ضد طلسم دیفیندور جان جوان مشنگ را نجات داده است!

- جوان دیگر هم بهوش آمده و حافظه اش اصلاح شده. حافظه جوانی که فرار کرده بود نیز توسط یکی از کارآگاهان اصلاح شده است. احتمال می رود که در طی امروز یا روز آینده علت اصلی این حادثه توسط شخص وزیر به اطلاع نخست وزیر مشنگ ها برسد.

- رئیس اداره رازداری اعلام کرده که هنوز برای مجازات آقای پینس تصمیمی گرفته نشده،ولی در چند روز آینده برای مجازات او تصمیم گیری خواهد شد.

- در ضمن شما جادوگران نیز نگران نباشید زیرا وی همچنین افزود که در آینده ای نزدیک جزوه ای مربوط به نحوه ی لباس پوشیدن همانند مشنگ ها منتشر خواهد شد!


ممنون از شما پرفسور خفنز و پاشنه بلندِ ماگل شناسی !


دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۲

هلگا هافلپاف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱:۱۴ جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 211
آفلاین
► ماگل شناسی، جلسه ی اول ◄


در یکی از روز های زیبای زمستانی که با به قدرت رسیدن دولت مقتدر دلوروس آمبریج با شکوه تر از همیشه برف زیبایی در حال بارش بود. در محوطه ی هاگوارتز دانش آموزان با خوشحالی و سرخوشی حاصل از تدابیر دولت موقت با یکدیگر شوخی خرکی می کردند.
عده ای داخل گلوله ها برفی شان سنگ می گذاشتند و به سوی دوستانشان پرتاب می کردند و وقتی مغز طرف پاشید به در و دیوار با خوشحالی فریاد « Head Shot » سر می دادند.
دانش آموزانی که در کلاس ماگل شناسی بودند با نگاه کردن از پنجره خدا را شکر می کردند که توی محوطه نیستند و مورد هِد شات قرار نمی گیرند.

در همین لحظات در کلاس باز شد و پروفسور هافلپاف با کفش هایی پاشنه بلند تیلیک تیلیک تیلیک تیلیک وارد شد.
ردای بلند و طلایی رنگی که همخوانی عجیبی با رنگ موهایش داشت باعث شد تنی چند از دانش آموزان کف و خون ها قاطی نموده و حتی در مواردی دیده شده که خشتک ها دریدند.

پروفسور با لحن گرم و دلنشینی شروع به صحبت کرد:
- سلام به شما جادوگران و ساحرگان آینده. این ترم من درس ماگل شناسی رو برای شما تدریس می کنم و امیدوارم بتونیم روزای خوبی با هم داشته باشیم. من میخوام بر خلاف ترم های پیش بهتون مطالب کاربردی رو آموزش بدم که بتونین ازش به خوبی استفاده کنین. :aros:

- ببخشید پروفسور، مگه درس ماگل شناسی هم کاربردیه؟ یعنی ما چجوری باید توی زندگی ازش استفاده کنیم؟

صدایی از ته کلاس گفت:
- خب معلومه دیه، مشلاً اگه بخوای به یکی چیژ بفروشی باید تابلو نباشی و گرنه پلیش می گیرتت آبژی. شما تژربه نداری نمی فهمی.

هلگا لبخندی زد و گفت:
- ممنون آقای گانت از جواب کارشناسی تون. اما دوشیزه ویزلی، ما برای این که بتونیم قوانین رازداری بین المللی رو رعایت کنیم باید ماگل ها رو بشناسیم و بتونیم مثل اونا عمل کنیم تا کمترین جلب توجه رو بکنیم. به همین دلیل این درس خیلی مهمیه و باید حتماً خوب یادش بگیرین. حالا بیاین درس رو شروع کنیم.

هلگا با چوبدستی اش اشاره ای به تخته کرد و نوشته ای روی آن ظاهر شد:

درس اول، لباس های مشنگی

- همونطور که می دونید یکی از بزرگ ترین چیز هایی که باعث میشه جادوگر ها و ساحره ها خیلی توی چشم بزنن و رفتارشون بیشتر جلب توجه کنه نحوه ی نا متعارف لباس پوشیدن آن هاست. ماگل ها لباس های مختلفی دارند که برای جاهای متفاوت می پوشند و ترکیب این لباس ها با یکدیگر مشکل است.

سپس با اشاره ی دیگر چوبدستی دو عکس روی تخته ظاهر شد.


تصویر کوچک شده


- در تصویر سمت راست شخصی را می بینیم که به درستی المان های پوشیدن لباس را رعایت کرده و تصویر سمت چپ شخصی را نشان می دهد که به اشتباه و بدون آشنایی با ماگل ها لباس انتخاب کرده است.

برای انتخاب لباس به چند نکته ی اساسی باید دقت کرد:
1- مکان
2- کار
3- وضعیت آب و هوایی

حالا بریم سراغ تکالیف:

A) هر کدام از این نکات را تعریف کنید و برای هر کدام یک مثال بزنید. (10 امتیاز)
B) رولی بنویسید که در آن مشکلات استفاده از لباس نا مناسب مشخص شود. (20 امتیاز)

C) امتیاز اضافه: یک نقاشی از لباس غلط بکشید!





پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۸:۰۶ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
کلاس ماگل شناسی با تدریس پروفسور هلگا هافلپاف !

*لطفا اطلاعیه های هاگوارتز و قوانین هاگوارتز را به طور کامل مطالعه نمایید .

با آرزوی موفقیت .


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۰:۳۸ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲

سالازار اسلایتیرین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۰ یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۳۵ یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۳
از ما هم نشنیدن . . .
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 618
آفلاین
پایان کلاس ماگل شناسی ترم پانزدهم هاگوارتز

با تشکر از پرفسور دالاهوف عزیز بابت تدریس های زیبایشان و دانش آموزانی که در این کلاس شرکت کردند.


تاپیک تا ترم بعدی قفل خواهد شد .

پ.ن : پرفسور دالاهوف عزیز، برای ثبت امتیازات به تابلوی شنی مراجعه بفرمایید.


" -زندگي آنچه زيسته ايم نيست ، بلكه چيزي است كه به ياد مي آوريم تا روايتش كنيم ."
گابريل گارسيا ماركز




پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۰:۰۲ یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۲

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
با سلام

1) سوال هوش مشنگی: دالاهوف بر چه اساسی دانش آموزان را برای اجرای کنسرت به دو گروه تقسیم کرد؟ هر دانش آموز بر چه اساسی در گروه اول یا دوم قرار گرفته است؟ (5 امتیاز)

خب یه گروه می خونه و گروه دیگه هم با دهنش صدای های شبیه موسیقی در میاره!

خب در گروه اول 5 تا دختر هست و چهار تا پسر! استاد خواسته اینا با هم جفت بشن و یکی کم بمونه و ظایع بشه! در گروه بعدی هم 5 تا پسر و 4 تا دختر و تو این گروه هم یکی از پسر ها بیرون می مونه و ضایع میشه! و در اخر کلاس این دو نفر ضایع شده ، با هم دوست میشن و عشقی جاویدان بینشون ایجاد میشه! استاد زحمت کشیدن یک عشق افسانه ای رو پایه ریزی کردن!

2) فکر میکنید هنرهای مشنگی بر چه مبنایی شکل گرفته است؟ چه نیازی در مشنگ ها باعث میل به این هنرها شده است؟ چرا جادوگران به این هنرها نمیپردازند؟ به این سوال ها دقت کنید، آن ها را تجزیه و تحلیل کنید و پاسخ دهید. بعنوان راهنمایی این را در نظر داشته باشید که بتهوون، یکی از بزرگ ترین موسیقی دانان مشنگی وقتی ناشنوا بوده بزرگترین اثرهایش را خلق کرده است. (15 امتیاز)

خب اصولا مشنگ ها بی کارن! مشنگ ها روز تا شب همینطور می شینن و غذا می خورن! تنبل هم هستن و کار نمی کنن! جنگ و خونریزی هم ندارن چون همشون از ترس جونشون صلح طلب هستن! مثلا همین امریکا! هی میگه می زنم این سوریه ولی نمی زنه!

خب در نتیجه مشنگ تقریبا از 24 ساعت شبانه روز ، بجز اوقات خواب بی کارن! تو این مهلت بیکاری به این فکر می افتن که کار هایی بکنن که نه زحمت زیادی داشته باشه و همینطور باز احساسات انسان رو لمس کنه! نه بازو ها هاشو! و این شد که هن ایجاد شد تا انسان ها بدون این که کاری کنن و زحمت بکشن ، بشینن و فیلم ببینن و بخندن و گاهی هم گریه کنن!

جادوگر ها هم به دلیل جنگ های زیاد این هری و ولدمورت وقت هنر و هنرمندی ندارن! همش در حین جنگ هستن و خیلی هاشون دنبال قدرت هستن! جادوگر های کمی خوش قلب هستن که اونا هم زود عاشق میشن و پی عشق بازی میرن! برای همین هیچ وجه به فکر هنر نیفتادن!



3) کدامیک از هنرهای مشنگی در کلاس بصورت عملی انجام شد؟ (5 امتیاز)
الف_ تئاتر
ب_ کنسرت موسیقی
ج_ کشتی کج
د_ الف و ب


4) لی جردن و مورفین گانت چه نقشی در کلاس داشتند؟ (5 امتیاز)
الف_ موش آزمایشگاهی
ب_ سوسک ازمایشگاهی
ج_ مواد آزمایشگاهی
د_ فامیل دور


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۹ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
1) سوال هوش مشنگی: دالاهوف بر چه اساسی دانش آموزان را برای اجرای کنسرت به دو گروه تقسیم کرد؟ هر دانش آموز بر چه اساسی در گروه اول یا دوم قرار گرفته است؟ (5 امتیاز)


استاد! شما اینقدر دل رحم بودین؟ پس چه جوری مرگخوار شدین؟! پروفسور دالاهوف بر اساس دلسوزیشون بچه ها رو تقسیم کردن. دلشون برای گروه اول می سوخت و برای گروه دوم نه. کلا در زمینه ی گروه دوم دُنت مایند بودن و حتی بعضا بدشون میومد!
اما با زیرکی اومدن و جوری اسم ها رو چیدن که همه به اشتباه بیفتن و فکر کنن بر اساس حروف الفبائه!
مشاهده کنین که استاد چه جوری برای گروه اول دلسوزی کردن و برای گروه دوم نکردن! من از دید خودم دلسوزی میکنم واسه شون تا بهتون ثابت بشه.

گروه اول:

آیلین پرنس: اوه خدای من! پرنسه؟! ولی اینکه دختره! باید پرینسس باشه. بیچاره چقدر غصه خورده وقتی بچگیش کارتون های پرنسس ها رو میدیده... چه پدر مادر بی فکری. الهی بمیرم

پانسی پارکینسون: آخی. آخی. تو این سن به این کمی پارکینسون داره؟ دستش اونقدر میلرزه که به سختی با لیوان آب میخوره؟ پس چه جوری میخواد واسه خواستگارش چای بیاره؟ پارکینسون توی این سن؟

پادما و پروتی پاتیل: خدایا! پاتیل؟! اگه یه وقت سوروس اینا رو اشتباه بگیره و بذارتشون روی شعله و توی دهنشون سر قطع شده ی سوسک سرگین غلتان بریزه چی؟

تد ریموس لوپین: ری موس؟ ری موس؟! همه ش مجبوره برای ناهار موس شکلات بخوره؟ هی تکرار میشه؟ آخی. لوپین؟ بچه ها مسخره ش نمیکنن بگن بر وزن چوبین؟

جیم موریاتی: جیم. پدر و مادرش حتی یه اسم درست روش نذاشتن. مشخصه که حین انتخاب اسم همه ش میخواستن در برن و اولین چیزی که به ذهنشون رسیده جیم شدن بوده! یه کسره اضافه کردن گذاشتن رو بچه ی بیچاره

چارلی ویزلی: وای یه ویزلی. توی خونه ی آرتور و مالی بزرگ شده. ردای دست دوم. وای وای. بدون شرح.

دافنه گرینگرس: گرین گرس؟! دافنه؟ چمن سبز؟ قیافه ی گرد؟ سیاه؟ بدون دندون؟ معتاد؟ خدای من

ریگولوس بلک: ریگ و لوس؟ هم ریگ بودن و سخت و سفت بودن و هم لوس بودن. تناقض تا این حد؟ این بچه چه جوری به معلم ادبیاتش توضیح داده معنی اسمشو؟

و اما گروه دوم که غلط تایپی موجود در اسم یکیشون نشون از بی توجهی داره که اشاره شد! :

رون ویزلی: بازم یه ویزلی؟ چی شد؟! چی گفتی؟ با هرمیون ازدواج کرد؟ اما واتسون؟ پس دیگه گناه نداره

رز ویزلی: مرگخواره؟ ویزلیه اما موهاش قهوه ایه؟ خدا از این شانسا عطا کن!

سوروس اسنیپ: اون چیه تو دستش؟ منوی مدیریت؟

لینی وارنر: خواهر برادران وارنره؟ چه پولداره پس

لی جردن: کارخونه چکش سازی دارن؟ هعــی...!

مورفین گانت: چی؟ یه وزیر؟ چه باکلاس!

مادام رزمرتا: صاحب پرفروش ترین کافه ی هاگزمیده... خدایا!

هلنا راونکلاو: دختر بنیان گذار هاگوارتز بودن کمه انصافا؟!

یاکسلی: اسم نداره... گیج نمیشه که یکی با اسم صداش بزنه و یکی با فامیل!

مشاهده کردین؟! افتاد منظورم؟

( انصافا سوال پنج نمره ای و این طومار؟ )


2) فکر میکنید هنرهای مشنگی بر چه مبنایی شکل گرفته است؟ چه نیازی در مشنگ ها باعث میل به این هنرها شده است؟ چرا جادوگران به این هنرها نمیپردازند؟ به این سوال ها دقت کنید، آن ها را تجزیه و تحلیل کنید و پاسخ دهید. بعنوان راهنمایی این را در نظر داشته باشید که بتهوون، یکی از بزرگ ترین موسیقی دانان مشنگی وقتی ناشنوا بوده بزرگترین اثرهایش را خلق کرده است. (15 امتیاز)


خب در دو حالت بررسی میشه!

حالت اول: مگر ما دل نداریم؟
دارن از این هنرا استاد!
تئاتر داشتن! موسیقی داشتن! سلسیتنا واربک داشتن! کتاب چهارم معلوم شد رقص داشتن. ما هم دل داریم. مگه نداریم ؟

حالت دوم: همیشه حق با استاد دالاهوف است!

استاد درست میگن! ما به استاد اعتماد داریم.
جادوگرا از این هنرا ندارن.
چون خوشی زده زیر دلشون. تا حوصله ش سر رفت میزنه یکیو کروشیو میکنه. میزنه یه اسباب بازی ظاهر میکنه. دسته ی دیگه به وزارت وزیر گانت ایمان میارن تا حوصله شون سر میره! واسه همین... هنر سیری چند؟

تا اون بالایی ها رو نوشتم اما از پشت صحنه اشاره کردن که گفتین به متن سوال دقت بشه.
من تا جایی که میدونم ما ساحره ها هم هنر داریم و هم خواننده و اینا. سلسیتنا ساحره نبود؟ خواهران عجیب، برادران بودن؟ نچ!
شما جادوگرا شاید هنر نداشته باشین! ما ساحره ها داریم! بعله!

3) کدامیک از هنرهای مشنگی در کلاس بصورت عملی انجام شد؟ (5 امتیاز)
الف_ تئاتر
ب_ کنسرت موسیقی
ج_ کشتی کج
د_ الف و ب

پس مورفین و لی چرا روی هم سوار بودن اگه کشتی نداشتیم؟

والا ما که لذتی از این وحشی گیری نمی بریم! اما گویا خارجیا میبرن و خب ما هممون منشاء لندنی داریم متاسفانه

4) لی جردن و مورفین گانت چه نقشی در کلاس داشتند؟ (5 امتیاز)
الف_ موش آزمایشگاهی
ب_ سوسک ازمایشگاهی
ج_ مواد آزمایشگاهی
د_ فامیل دور

لی جردن و مورفین گانت هر دوتاشون موجودات کمیابی هستن
اولی یه گریفیِ مرگخوارِ سوسک پرست!
دومی یه وزیرِ مرگخوارِ اصیل زاده یِ مو خاکستریِ دو کلاهه یِ معتاد!
ما موش آزمایشگاهی زیاد داریم. مواد آزمایشگاهی هم که هیچی. همه هم حداقل یه فامیل دور دارن خب
سوسک آزمایشگاهیه کم پیدا میشه!



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۲۳ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۹ جمعه ۱۶ دی ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۲۸ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۶
از امدن و رفتن من سودی کو!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 674
آفلاین

1) سوال هوش مشنگی: دالاهوف بر چه اساسی دانش آموزان را برای اجرای کنسرت به دو گروه تقسیم کرد؟ هر دانش آموز بر چه اساسی در گروه اول یا دوم قرار گرفته است؟ (5 امتیاز)

بر اساس قد،زیبایی،صدا

قد بلند ها و زشت ها و بد صدا ها پشت سر بقیه

و کوتاه قد ها زیبا رویان و خوش صدا ها جلو تر از بقیه!

اگه کسی زیبا و قد بلند بود چه کنیم؟

گروه رو به شکل ذوزنقه میینیم و ان ها رو در کنار ذوزنقه قرار میدیم


2) فکر میکنید هنرهای مشنگی بر چه مبنایی شکل گرفته است؟ چه نیازی در مشنگ ها باعث میل به این هنرها شده است؟ چرا جادوگران به این هنرها نمیپردازند؟ به این سوال ها دقت کنید، آن ها را تجزیه و تحلیل کنید و پاسخ دهید. بعنوان راهنمایی این را در نظر داشته باشید که بتهوون، یکی از بزرگ ترین موسیقی دانان مشنگی وقتی ناشنوا بوده بزرگترین اثرهایش را خلق کرده است. (15 امتیاز)

جادوگر ها هم از این هنر ها دارن مثل گروه خواهران دیوانه! یا یه بار هم داخل هاگ یه نمایش اجرا شد.

ولی در کل:

میل به شهرت اولین دلیله چون:

چون اکثر ادم ها فقط به خواطر مورت توجه قرار گرفتن و شهرت پا به این عرصه میزارن

دلیل اخر:

علاقه:

تعداد خیلی کمی به این هنر ها علاقه دارند و شروع به کار میکنند ولی خیلی کم پیش میاد که یه چیزی بشن و مشهور بشن!

3) کدامیک از هنرهای مشنگی در کلاس بصورت عملی انجام شد؟ (5 امتیاز)

الف_ تئاتر
ب_ کنسرت موسیقی
ج_ کشتی کج
د_ الف و ب

4) لی جردن و مورفین گانت چه نقشی در کلاس داشتند؟ (5 امتیاز)

الف_ موش آزمایشگاهی
ب_ سوسک ازمایشگاهی
ج_ مواد آزمایشگاهی
د_ فامیل دور

یکم سخته!

لی که سوسک ازمایشگاهی بود

گانت هم که موش از مایشگاهی

در کل میشن مواد ازمایشگاهی چون تحت فرمان بودن ادم حساب نمیشن:دی پس گذینه ی جیم!


فراست بیش از هرچیزی، بزرگترین گنج انسان است که وقتی بر سر نهاده شود، هوش و خرد می آورد ...

Only Raven


هیچ چیز غیر ممکن نیست


جادوگران ، ریون ، ارباب=♥♥♥

تصویر کوچک شده



پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۸:۳۱ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین
سوال هوش مشنگی: دالاهوف بر چه اساسی دانش آموزان را برای اجرای کنسرت به دو گروه تقسیم کرد؟ هر دانش آموز بر چه اساسی در گروه اول یا دوم قرار گرفته است؟ (5 امتیاز)
براساس اینکه بچه های خوب باید تو گروه اول باشند وگروه دوم داستان بود،بچه های بد واغتشاشگران به جیمز بودندوبخاطر این که دالاهوف عاشق جیمز این کار کرده بود تا اغتشاشگران مجازات شوند.

2) فکر میکنید هنرهای مشنگی بر چه مبنایی شکل گرفته است؟ چه نیازی در مشنگ ها باعث میل به این هنرها شده است؟ چرا جادوگران به این هنرها نمیپردازند؟ به این سوال ها دقت کنید، آن ها را تجزیه و تحلیل کنید و پاسخ دهید. بعنوان راهنمایی این را در نظر داشته باشید که بتهوون، یکی از بزرگ ترین موسیقی دانان مشنگی وقتی ناشنوا بوده بزرگترین اثرهایش را خلق کرده است. (15 امتیاز)

1- بر مبنای عشق.
2- بیکار بودنشون.
3-چون بیکار نیستند.

3) کدامیک از هنرهای مشنگی در کلاس بصورت عملی انجام شد؟ (5 امتیاز)
ه-همه ی موارد

4) لی جردن و مورفین گانت چه نقشی در کلاس داشتند؟ (5 امتیاز)

د_ فامیل دور


مراقب خودت باش.


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۴:۳۵ جمعه ۸ شهریور ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
1) سوال هوش مشنگی: دالاهوف بر چه اساسی دانش آموزان را برای اجرای کنسرت به دو گروه تقسیم کرد؟ هر دانش آموز بر چه اساسی در گروه اول یا دوم قرار گرفته است؟ (5 امتیاز)

چی شده آقای مجری؟!!!... چاخانوف سوال هوش طراحی کرده؟!!!...
در دو صورت است که پاسخ به سوالات هوش بسی بسیار دشوار است. یکی اینکه طراح آن بر اساس نبوغ حاصل از چیز سوال کرده باشد و دوم آنکه یک چاخانوف سوال طراحی کرده باشد.
مورد اول مشکل است چون واقعا هوش می خواهد و مورد دوم مشکل تر است چون فراهوش می خواهد و پیش نیاز پاسخ به چنین سوالی، آشنایی با ذهن بیمار یک چاخانوف بی خانمان است که هر چند مثل سیمی است که دو گوش را به یکدیگر متصل می کند ولی استدلالات و پیچیدگی های خاص خود را دارد که نوابغ هم از حلش عاجزند. مثلا در همین مورد چاخانوف با خود استدلال کرده که گلابی ها یک طرف و هندونه ها طرف دیگر! حال اینکه منظور از هندونه و گلابی چیست، هیچکس جز ذهن بیمار چاخانوف نمی داند و بنده هم بر اساس تجربه فقط می توانم حدس بزنم که وی بر اساس همین استدلال میدان-باری اش این تقسیم بندی را انجام داده و اصلا نمی فهمد حروف الفبا چیست که بخواهد بر آن اساس تقسیم بندی کند و این هم از شانسش بوده که اینجور به ترتیب الفبا درآمده.

2) فکر میکنید هنرهای مشنگی بر چه مبنایی شکل گرفته است؟ چه نیازی در مشنگ ها باعث میل به این هنرها شده است؟ چرا جادوگران به این هنرها نمیپردازند؟ به این سوال ها دقت کنید، آن ها را تجزیه و تحلیل کنید و پاسخ دهید. بعنوان راهنمایی این را در نظر داشته باشید که بتهوون، یکی از بزرگ ترین موسیقی دانان مشنگی وقتی ناشنوا بوده بزرگترین اثرهایش را خلق کرده است. (15 امتیاز)

هنرهای مشنگی؟!
هنری که مخصوص مشنگاست؟!
جادوگران به این هنرها نمی پردازند؟!
جناب چاخانوف! لازم شد من به طور جدی با جد بزرگوارم در مورد صلاحیتت برای تدریس صحبت کنم. ای مزدور مشنگ دوست! ای نفوذی خون لجنی ها در تالار اصیل و شریف اسلیترین!

این چاخانا چیه سر هم می کنی؟
موسیقی و تئاتر مخصوص مشنگاست و جادوگران بلد نیستن؟! هنرمند ندارن؟! چرا اینقدر چاخان میگی چاخانوف؟
سلستینا واربک سمساری داشت؟!
گروه خواهران عجیب هیئت مدیره ی کارخانه ی آفتابه سازی بودن؟!
در جشن اشباحی که برای تولد نیک بی سر برگزار شد موسیقی نبود؟ تئاتر صحنه ی اعدام نیک اجرا نشد؟! دشمن هنر! مزدور مشنگ ها!

سعی داری با طراحی سوال از دروغ هات، اونا رو راست جلوه بدی؟ چرا طرف ماگلا رو می گیری؟ ماگلی؟! فشفشه ای؟! تحت تاثیر افکار پوچ اون ریش دراز خل و چلی؟!

ای ملت، هشیار باشید!
گول چاخانوف رو نخورید! این مزدور قصد داره شما اینطور نتیجه گیری کنید که مشنگ ها چون جادو ندارن، استعدادشون در زمینه ی هنر شکوفا شده و این هنرها خاص مشنگ هاست و جادوگران بی هنرن! در حالیکه دیدید چه مثال های نقض بسیاری برای این ادعا موجوده!

نه تنها این هنرها خاص مشنگ ها نیست بلکه بعید نیست بعد از بررسی به این نتیجه برسیم که هیچ هنری با اصالت مشنگی وجود نداره و هرچه هنر و ورزش و سایر ابتکارات در دنیا هست همش از صدقه سر جادوگرانه و اصلا بنده کاملا مستدل و منطقی می تونم ثابت کنم نژاد مشنگ ها اصالت نداره. توضیح اینکه نسل های اول بشر همگی جادوگر بودن ولی کم کم بر اثر اختلالات ژنتیکی ناشی از طوفان های خورشیدی، در نسل های بعدی افرادی بدون استعداد جادوگری به وجود اومدن که نام فشفشه گرفتن و به تدریج اقلیت قابل توجهی تشکیل دادن و این اقلیت در طول زمان گسترده تر شد. فشفشه ها تصمیم گرفتن کاملا از جادوگران مستقل بشن و زندگیشون رو بدون جادو اداره کنن و از همین لحظه بود که تخریب طبیعت و چرخه ی حیات آغاز شد.
با مرور زمان، افراد این جامعه کاملا فراموش کردن از نسل جادوگران بوده اند و تنها چیزی که یادشون موند کینه و ترسی تاریخی از جادو و جادوگری بود. متاسفانه این اقلیت، امروز تبدیل به اکثریت شده و ما اونها رو با نام مشنگ ها می شناسیم و در حال حاضر هم بنا به مسائلی که پیش تر هم در کلاس تاریخ جادوگری گفتم بسیار لازمه که نسلشون از بین بره و ای ملت به لرد سیاه بپیوندید!

3) کدامیک از هنرهای مشنگی در کلاس بصورت عملی انجام شد؟ (5 امتیاز)
الف_ تئاتر
ب_ کنسرت موسیقی
ج_ کشتی کج
د_ الف و ب

ه_ هیچکدام. بر طبق توضیحات قبلی هیچ هنری با عنوان مشنگی وجود نداره و هر ژانگولری که چاخانوف در کلاس اجرا کرد اگه ریشه یابی بشه، مشاهده میشه که اصالت جادویی داره.

4) لی جردن و مورفین گانت چه نقشی در کلاس داشتند؟ (5 امتیاز)
الف_ موش آزمایشگاهی
ب_ سوسک ازمایشگاهی
ج_ مواد آزمایشگاهی
د_ فامیل دور

ه_ هر دو نقش خارهای جفت چشم های چاخانوفِ مزدورِ بی اصل و نسبِ فشفشه ی خون لجنیِ نفوذیِ ریش دراز و آرتور عشق مشنگ و وزیر دیگر مشنگ های آفت حیات را داشتند.



هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۲

پانسـی پارکینسونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۷ جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۰:۰۷ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 37
آفلاین
1) سوال هوش مشنگی: دالاهوف بر چه اساسی دانش آموزان را برای اجرای کنسرت به دو گروه تقسیم کرد؟ هر دانش آموز بر چه اساسی در گروه اول یا دوم قرار گرفته است؟ (5 امتیاز)

من اعتراض دارم! چرا باید سوال هوشمون مشنگی باشه؟ مامانم مشنگ بوده یا بابام؟ هان؟هان؟هان؟ اینکه همش مارو با مشنگا مقایسه میکنین روح لطیف منو آزرده میکنه دیگه تحملشو ندارم به نشانه ی اعتراض همین الان کلاس رو ترک میکنم! ... پروفسور اشاره میکنن یه بار دیگه جلو بقیه بهم اعتراض کنی کاری میکنم با سر شیرجه بزنی رو زمین و تا سه ساعت کرال سینه بری!

اهم.. خب داشتم عرض میکردم.. مشنگها موجدات بسیار باهوش و دوست داشتنی هستن :pretty: اونا تو گروه کر، از دو دسته صدای بم و زیر استفاده میکنن اما هیچوقت این دو نوع صدا رو با هم قاطی نمیکنن چون باعث ناهماهنگی میشه و کل هارمونی رو بهم میریزه.
تو یه دسته افرادی جمع میشن که صداشون زیره و تو یه دسته هم افرادی جمع میشن که صداشون بمه.
رهبر ارکستر در قسمتهایی از آهنگ که به صدای زیر نیازه به گروه اول اشاره میکنه تا بخونن و در قسمتهایی که به صدای بم نیازه به اون یکی گروه اشاره میکنه و این همون کاری بود که پروفسور انجام دادن، گروه اولی که انتخاب کردن صداهاشون لطیف و ظریف بود و گروه دوم صداهاشون خشن و بم و کلا گوش خراش
البته این حدس من در مورد جواب این سوال بود احتمال داره که پروفسور اهداف(شوم) دیگه ای در سر داشتن.

2) فکر میکنید هنرهای مشنگی بر چه مبنایی شکل گرفته است؟ چه نیازی در مشنگ ها باعث میل به این هنرها شده است؟ چرا جادوگران به این هنرها نمیپردازند؟ به این سوال ها دقت کنید، آن ها را تجزیه و تحلیل کنید و پاسخ دهید. بعنوان راهنمایی این را در نظر داشته باشید که بتهوون، یکی از بزرگ ترین موسیقی دانان مشنگی وقتی ناشنوا بوده بزرگترین اثرهایش را خلق کرده است. (15 امتیاز)

درواقع هنر جلوه ای از زیبایی خالصه و همه ی موجودات اعم از انسان و غیر انسان رو به سمت خودش جذب میکنه. همه ی انسانها برای آرامش دادن و تسکین دردهای ذاتیه روحی شون به هنر پناه میارن، به همین دلیل هست که ما در طول تاریخ سبکهای متنوعی از موسیقی رو داشتیم.
خواننده ها با استفاده از آهنگهاشون حرف دل خودشون رو میزنن و مردم دیگه ای که تو شرایط مشابهی هستن با این آهنگها همذات پنداری میکنن در واقع وقتی انسان متوجه میشه که تو دردهاش تنها نیست و انسانهای دیگه ای هم تو همین دنیا وجود دارن که درکش می کنن و از دردهای مشابهی رنج بردن احساس آرامش میکنه و تسکین خاطر پیدا میکنه.
این فقط تو موسیقی نیست بلکه تو هنر های دیگه هم این مساله صدق میکنه برای مثال در نقاشی هم میشه اون چیزی که تو ذهن میگذره رو به زیبایی تخلیه کرد.
بتهوون هم که از ناشنوایی رنج میبرده از هنرش استفاده میکنه تا بتونه احساسش رو به بقیه منتقل کنه و سعی میکنه با زبان موسیقی با مردم حرف بزنه و ارتباط برقرار کنه. میبینیم که اون به خوبی از پس این کار بر میاد و بهترین آثار موسیقی رو رو خلق میکنه.
و البته باید اشاره کنم که این فقط مشنگ ها نیستن که به هنر علاقه مندن و بهش نیاز دارن! برای مثال در زمینه ی آهنگ و موسیقی گروه خواهران عجیب که مورد علاقه ی مالی ویزلی هم بودند و آهنگهاشون از رادیو پخش میشد و یا گروه کر مدرسه که بسیار هم قوی کار میکردن « در زمینه نقاشی هم میتونم به تابلوهای متحرک و نفیسی که از دیوارهای مدرسه آویزون بودن اشاره کنم. جادوگران آثار هنری ارزشمندی خلق کردن اما با این تفاوت که اونها مستقیما از جادو و سِحر برای خلق آثارشون استفاده می کنن اما مشنگ ها با اینکه که از قدرت جادویی برخوردار نیستن و شاهکار میسازن جادوگران روش های دیگه ای هم برای انتقال احساساتشون دارن اما دست مشنگ ها که بسته تره باعث میشه بیشتر به هنر روی بیارن و در این زمینه بیشتر پیشرفت کنن.

3) کدامیک از هنرهای مشنگی در کلاس بصورت عملی انجام شد؟ (5 امتیاز)
الف_ تئاتر
ب_ کنسرت موسیقی
ج_ کشتی کج
د_ الف و ب

پروفسور؟! از کی کشتی کج هنر شده؟ نکنه شما هم طرفدار این حرکات بزن بهادری و ارتیستی مشنگا شدین؟! این طرز تفکر واسه یک پروفسور که الگوی شاگرداشه اصلا صحیح نیست من حتما این اعتراض خودم رو به گوش مدیر مدرسه میرسونم...
خب.. از اونجایی که پروفسور دوباره بهم اشاره فرمودن، من برای اینکه به سرنوشت لی جردن و مورفین دچار نشم جواب سوال رو میدم
مطمئنا تئاتری تو کلاس برگذار نشد هر چی هم که گفتیم واسه ماست مالی کردن قضیه جلو پروفسور مک گونگال بود پس به طور حتم گزینه ی الف و به همراهش گزینه ی دال میرن کنار.
روی سوال به صورت خیلی جدی ازمون میپرسه در "عمل" چه انجام شده؟، پر واضحه که با صدای چندتا دانش آموز جیغ جیغو نمیشه کنسرت اجرا کرد این مساله زیادی اغراق آمیزه! این گزینه هم میره کنار.
پس همون گزینه ی سه درسته که شما به طورعملی یه مسابقه ی کشتی کج راه انداختین البته مورفین رو نزنی هم خودش میوفته جردن و هم میشه راحت فیتیله پیچ کرد
* فیتیله پیچ یه اصلاح مشنگیه خفنه که پروفسور خودشون تو کلاسهای خصوصیشون در آینده تدریس خواهند کرد

4) لی جردن و مورفین گانت چه نقشی در کلاس داشتند؟ (5 امتیاز)
الف_ موش آزمایشگاهی
ب_ سوسک ازمایشگاهی
ج_ مواد آزمایشگاهی
د_ فامیل دور

این سوال چرا همه ی موارد نداره؟ دلم شیکست من اعتراض... خب نه ایندفه توبه می کنم خب این دو نفر در برهه های زمانی خاص نقش متفاوتی داشتن. نقش کلی شون مواد آزمایشگاهی بود که قبل از انجام عملیات روشون موش آزمایشگاهی بودن آخر سر شدن سوسک آزمایشگاهی به همین دلیل بنده فامیل دور رو انتخاب میکنم چون در نهایت له له داغون داغون شدن.


میشناسی مارو







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.