در اتاق لرد سیاه- لرد شیاه، به سلامت باد! خواستم اژتون اژازه بگیریم یه بار دیگه به محفل برگردم تا اطلاعات بیشتری براتون بیاریم!
لرد سیاه با نگرانی به مورفین نگاه کرد. از طرفی او هم اکنون موقعیت خوبی در محفل داشت و میتوانست جاسوس خوبی برای او باشد از طرفی با توجه به آنکه آنها قصد ترک دادن او را داشتند امکان علاقه مند شدن مورفین به آنها وجود داشت.
- باشه مورفین اما باید چند تا تغییر روی علامت شومت بدم.
لحظاتی بعد- خب دیگه، حالا میتونی بری. 3 روز وقت داری که برگردی اگه برنگردی به زور برت میگردونم. فهمیدی؟
لرد سیاه لبخندی به مورفین زد. مورفین نیز با اتمام حرف او از اتاق خارج شد. لبخندی شیطانی بر لرد سیاه نقش بست. با قابلیت های جدیدی که روی علامت شوم مورفین گذاشته بود میتوانست او را کنترل کند. هروقت میخواست او را ببیند و هروقت میخواست با او تماس بگیرد.
مورفین در پشت اتاق لبخندی شیطانی زد و سپس به سمت در خروجی خانه ی ریدل رفت. تقریبا مطمئن بود که باید محفلی می شد. اما هنوز باید موضعش را حفظ میکرد.
شب در اتاق مرگخواران- خب بچه ها مورفین که دوباره رفت و هیچ خبر به درد بخوری واسمون نیاورد. اما باید دست این وزیر رو رو کنیم. اینطوری لرد ما رو میبخشه و باز به زندگی عادیمون برمیگردیم.
- اما من به مورفین اعتماد ندارم. مطمئنم پیشگویی تریلانی درست بوده!
- ما هم اعتماد نداریم. اما اگه معلوم بشه وزیر دیگر محفلیه اونوقت لرد باور میکنه که پیشگویی دوم هم اتفاق افتاده.
- آره بلیز، اما من و رز دیگه عمرا حاضر نیستیم بشین و پاشو بریم. هنوز هم به خاطر دو برابر بشین پاشویی که بهمون داده شد تمام بدنمون درد میکنه.
لینی با گفتن این حرف دست رز را کشید و او را به سمت تختش برد. سپس خود نیز بر روی تختش دراز کشید.
- مطمئنید؟
لحظاتی بعد، جلوی در اتاق لرد سیاهلینی و رز به همراه لونا و ارگ بار دیگر جلوی در اتاق لرد ایستاده بودند. لونا بار دیگر در زد، اما این بار برخلاف دفعه ی پیش صبر کرد. لحظاتی بعد لرد با همان قیافه ی شب گذشته در را باز کرد
- چیه؟ بازم میخواید تنبیه بشید؟ یا نقشه کشیدید نذارید من بخوابم؟
مرگخواران که به سختی جلوی خنده شان را گرفته بودند به یکدیگر نگاه کردند. بلاخره لونا گفت : نه ارباب، خبرهای مهمی براتون داریم. درباره ی وزیر دیگره. ما مدرک هایی داریم که ثابت میکنه اون خود وزیر دیگر نیست.
- باز میخواید زیر آبشو بزنید؟ چرا هر کس به من وفادار میشه سریع میخواید زیر آبشو بزنید؟ مطمئنم که مدرکیم که دارید محفلی بودن اونو ثابت میکنه.
مرگخواران که از قبل میدانستند لرد این حدس را میزند به یکدیگر نگاهی انداختند و پیش از آنکه لرد بخواهد به آنها بگوید که به حیاط بروند پیش قدم شدند.
- ارباب، اگه مدرکمون درست نبود... اونوقت...
- اونوقت هر جور خواستید ما رو تنبیه کنید.
لرد سیاه لبخندی زد. ضرری نداشت. حداقل می توانست از شکنجه ی آنان لذت ببرد!
در محفلمورفین جلوی در خانه ی گریمولد ایستاده بود. لحظه ای صبر کرد و سپس در زد.
جیمز در را باز کرد و با دیدن او فریاد زد : عمو مورفینه!
- سلام! واستون خبر آوردم.
در اتاق لرد- که اینطور! و شما هم فکر کردید که وزیر دیگر عوض شده هان؟
- بله ارباب! حالا فکر کنم وقتش باشه که اونو صدا کنید و ...
- آره! وقتشه که صداش کنم و ازش بخوام سه روز کامل بدون آب و غذا بهتون تمرین بده!
- اما ارباب...
- ارباب بی ارباب! من بخشی از قدرت جادوییمو در اختیار وزیر قرار دادم تا شما ازش حساب ببرید. مفهوم شد؟ صحبت دیگه ای دارید یا صداش کنم؟
- ارباب راستش اینیگو واسمون تعریف کرد که...
فلش بک- بچه ها، وقتی که تریلانی پیشگویی اولش رو کرد همه ی شما حواستون پرت شد اما من بطور اتفاقی یه پیشگویی دیگه رو شنیدم. صداش خیلی خشک تر و بی روح تر از اولی بود. و بیشتر به حالت پیشگویی اش شبیه بود.
- باز توهم زدی اینیگو؟ مورفین چیزی بهت داده؟
- دارم راست میگم. اون گفت : آخر این ماه محفل ققنوس بر ارتش سیاه چیره خواهد شد ... لرد سیاه به قتل خواهد رسید و گروه مرگخواران از هم پاشیده خواهد شد ...
پایان فلش بک لرد با تعجب به مرگخوارانش نگاه کرد. از طرفی احساس کرده بود مورفین دارد چیزی را از او پنهان میکند. و از طرفی هم بنظر نمی آمد آنها دروغ بگویند.
- دربارش فکر میکنم. اما فعلا.... وزیـــــــــــــر! بیا اینا در اختیار توئن. حسابی باهاشون تمرین کن. سر راهت تریلانی رو هم صدا کن. باهاش کار دارم!
و زمزمه کرد : کم کم داره لازم میشه با مورفین تماس بگیرم.
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۸ ۲۱:۱۷:۵۳
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۸ ۲۱:۲۷:۰۰
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۸ ۲۱:۳۳:۳۸