هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۶:۵۶ پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۶
#45

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین
مرد جوون:بله عرض میکردم خدمتتون!میدونید بنده در انتظار دختری بودم که من رو برای احساسات قلبیم بخواد نه برای قیافه ام!آخه میبینید که من خیلی خوشتیپم!کرور کرور خواستگار دارم!
ویولت:بله ملاحظه میکنم!(تو دلش:ای کالین بگم خدا چیکارت نکنه!چطور این ننگ رو قبول کنم؟چطور قبول کنم که به یکی گفتم خوشتیپ؟)
مرد جوون:بله عرض میکردم.میدونید این پیچ ابروی من سباهت خاصی با گیلدروی لاکهارت داره که باعث شده خیلی دوست داشتنی بشم...
ویولت همین لحظه کالین رو میبینه و وقتی متوجه شد که یارو حواسش نیست با حرکات لب گفتش:بیا این رو بکش من رو خلاص کن!
کالین هم همونطوری گفت:خب خودت یه آواداکداورا بزن بهش دیگه!
ویولت:نمیشه!آخه من عضو محفلم اگه از این کارای بد بد بکنم دامبلدور ناراحت میشه!
کالین:بوق بر تو که اهمین آسلام رو درک نمینمایی!همانا مرگخواران از بهترین آسلامیون میباشند!فورتسکیو یه آواداکداورا حرومش کن!
جوونک:بله میگفتم وقتی به دنیا اومدم مژه های زیبای من...
در این لحظه مردک با صدای تالاپی روی زمین افتاد و مرد!به همین راحتی به همین خوشمزگی!ماموریت گروه به صورتی بس آنتحاری تموم میشه.ولی نه نمیشه!در فضایی دورتر حاج کالین را میبینم که با آفتابه دنبال ویولت کرده:ای بووووقی ارزشی!بوق بر تو باد!ننگ بر تو که یه آواداکداورا بلند نیستی!بوق!بوق!بووووووق!(به علت بد آموزی سانسور شد!)
ویولت در حالی که با نیش باز میدوئه:آخه حاجی جون تو خیلی خوشتیپ بود!
همین لحظه آفتابه کله ویولت رو نوازش میکنه و همی دار فانی را وداع میگوید!کمی آن سو تر فورتسکیو و پیوز را میبینیم که نیششان باز است!آخ!همانا حاج کالین اینان را دید و کنون دارد به سمت آنها میدود!!!


But Life has a happy end. :)


Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۸:۰۹ چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۶
#44

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
همین لحظه اژدها بلند میشه و بعد از کش و قوس دادن به خودش چند حرکت خوف ورزشی میاد و همه رو به شدت در کف این حرکات میزاره!
ملت
اژدها: به این میگن ... نرمش. اجداد ما قبل از کشتن یک نفر ابتدا خودشونو گرم میکردن چون معتقد بودند که نرمش کردن باعث میشه تا معده بیشتر کش بیاد و منم با شکم خالی اشتهام بیشتره! در نتیجه با شکم خالی شما بسیار لذیذترید!
همه اعضای مبارزه جمع میشن دور هم و دستا رو میندازن رو گردن هم دیگه و یک دایره تشکیل میدن.
کالین: همانا این وضعیت بسیار خطیر است و آسلام در اینجاست و دشمن پیش و روست و ما باید در این مبارزه پیروز شویم تا رستگار شویم!

همه به موافقت سرهای خودشونو تکون میدند.
پیوز: حاج کالین از نظر شما اشکال ندارد تا ویولت حواس اژدها را پرت کند؟
حاج کالین: چرا اشکال دارد و گناه بزرگی است اما از آنجا که ویولت انسان است و اژدها حیوان است این حرکت از نظر شرعی اشکال ندارد و ما هم در مقابل حریف پنج سرمون حتما باید از ویولت استفاده کنیم!

در همین لحظه فورتسکیو میپره و از جلوی اژدها که مشغول پروانه زدن بود میگذره و ویولت رو ورمیداره میبردش پیش بقیه.
کالین: خوب خواهر آسلامی بلند شو که شما باید به ما کمک کنید ...
ویولت: ولی من سکته کردم مثلا!
کالین : ای از آسلام برگشته ! افرادی هستند که حاضرند ده بار در راه آسلام سکته کنند تا ما پیروز شویم! بلند شو نقشه رو بگم ....

چند لحظه بعد

اژدها مشغول نرمش کردنه و داره آخرین حرکات کششی رو میاد که ویولت میپره جلو و در همون لحظه به صورت کاملا نمایشی و اتفاقی چشمش به اژدها می افته!
ویولت: به به من ویولتم خیلی هم خوشگلم مجرد هم هستم و دنبال یک همسر مناسب میگردم!
اژدها: به به چه خانم با شخصیتی زن من میشی شما؟
پیوز: همینجور ادامه بده ویولت! سرشو گرم کن!
ویولت: اااااام خوب باشه زنت میشم!

در همون لحظه نوری خیره کننده و ماورءالطبیعی از اژدها ساطع میشه و همه جا رو در بر میگیره. اژدها همینجور کوچیک و کوچیک تر میشه تا تبدیل به یک انسان بسیار خوشتیپ و متشخص با موهایی زیبا و یک دست ردای شب نو میشه و در همون حال یک لبخند به ویولت میزنه و برق دندونای جوون توجه همه رو جلب میکنه!
ملت
جوون رشید: عزیزم یک کافه خوب این نزدیکیا سراغ دارم موافقی با هم یه سر به اونجا بزنیم؟
ویولت: مااااااااا کمک! ... خوب باشه بریم!
جوون به همراه ویولت دست در دست هم به سمت نزدیک ترین کافه راه می افتند.

پیوز: هوم؟ ایول عجب پایان جالبی داشت! یاد اسب سیندرلا افتادم!
فورتسکیو: ولی سیندرلا که اسب نداشت!
پیوز: باز تو منو ضایع کردی؟ بزنم با همون لنگه کفش ورزشی سیندرلا مختو بیارم پایین؟
فورتسیکو: کفشای سیندرلا که ورزشی نبود!!
در این لحظه دعوای پیوز و فورتسکیو بالا میگیره و دوتاشون می افتن رو هم!
کالین: بلند شید ! آسلام از همین لحظه در خطر است! من گفتم معاشرت زن با اژدها اشکال ندارد نه زن با مرد! باید ابتدا آن مرد شیطان صفت رو به شکل اصلیش برگردونیم بعد باهاش مبارزه کنیم وگرنه نفرین مرلین بر شما باد!

پیوز و فورتسکیو در همین لحظه بسیار از سخنان کالین وحشت میکنن و احساس میکنن پاهاشون سست شده و عرق سردی بر پیشانیشون نشسته و همچنین احساس میکنند که بسیار آدمای بدبختی هستند و ادامه دارد ...




Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۵:۱۶ چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۶
#43

ادوارد بونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۵ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۱۹ جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۹
از اینوره!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 475
آفلاین
درخواست عضويت در انجمن نابودي موجودات خطرناك..
نام: ادوارد بونز
جنسيت :‌زن نيست!!!!
گروه: ريونكلا
سن : خصوصيه!!
چوب جادو: چوب آبنوس و شاخ تك شاخ
سابقه فعالیت های قبلی: نداشته ام .
ممنون


ویرایش شده توسط ادوارد بونز در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۳۰ ۱۵:۲۰:۴۳

می تراود مهتاب..


"وقتش رسیده که همه‌ی ما بین چیزی که درسته و چیزی که آسونه، یکی رو انتخاب کنیم."
- پروفسور دامبلدور



Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۲:۳۸ چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۶
#42

مالسیبر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۱ چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۳۷ پنجشنبه ۷ تیر ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 56
آفلاین
ملت اژدها کش غیب میشن و دسته جمعی وسط یک جنگل ظاهر میشن.در همون حال جادوگر کچل بلندی رو جلوی خودشون میبینن که خنده ضایعی بر روی لبانش نقش بسته و یک پتو و یک کیسه دستشه
کالین:سلام...شما راهنمای ما هستید
جادوگر:بله،به اینجا خوش آمدید(کجا؟یه جایی)
کالین:خوب شد شما اینجا هستی وگرنه ما وسط این جنگل چه کار میکردیم.خوب حالا فعلا بریم هتل بعد عصر که شد میایم حال اژدها رو میگیریم
راهنما:قبل از اینکه بریم یه چند مورد تذکر بدم.اول اینکه هتل پر بود نتونستم براتون اتاق جور کنم بره همین گفتم این پتو رو بیارم روش استراحت کنید.
کالین نگاه به جمعیتی کرد که باید بر روی آن پتو استراحت میکردند و بله خشکی را تحویل راهنما داد
راهنما:بعد اینکه من گفتم حالا که هتل جور نشد پس غذا هم سفارش ندادم و یک خورده غذای سالم و مقوی اوردم خدمتتون
و پلاستیکی رو که داخلش دو تا تن ماهی و یک کمپوت لوبیا بود رو تحویل کالین میده
پیوز:من گشنمه اینا منو سیر نمی کنه
کالین:خفه..راستی اطلاعاتی که خواسته بودم و محل دقیق اژدها کجاست؟؟
راهنما:اطلاعات در مورد اژدها اگه برین پیشش خودتون میفهمید و محل دقیقش هم پونصد قدم از این طرف برید جلو همون جا خوابیده.خوب من وظیفمو انجام دادم خداحافظ.
و در همون لحظه غیب میشه
کالین:میریم طرف اژدها استراحت لازم نیست
----------------500قدم اون طرف تر---------------------
ملت به محل زندگی اژدها میرسن و یک اژدهای زشت مخوف ملعون و....که پنج تا سر داشته رو میبینن که خوابیده بوده
ملت:
کالین:ویولت برو جلو و با جارو بزن پدرشو در بیار
ویولت که چیزی نمونده بوده سکته کنه به طرف اژدها میره.هنوز نرسیده بوده که اژدها بلند میشه رو ویولت میگه:بفرمایید؟؟
ویلت:جناب اژدها من اومدم..ش....ما رو بکشم
و در هون لحظه سکته میکنه میفته رو زمین
اژدها:قبل از اینکه من رو بکشید بگم اگه یکی از سرهای منو قطع کنید جاش دوتا سر در میاد، اگه دوتا از سرامو قطع کنید به جاش سه تا سر در میاد،اگه سه تاشو قطع کنید به جاش دوتا در میاد،اگه چهارتاشو قطع کنید به جاش شیش تا در میاد ،اگه پنج تا رو قطع کنید به جاش ده تا سر در میاد
ملت:
اژدها:موهاهاااااااااااااا


ویرایش شده توسط مالسیبر در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۳۰ ۱۵:۳۶:۵۹

سلطان طلسم فرمان lord of imperius curse


Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۵:۵۵ جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶
#41

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین
کالین:خب.اژدها هه وسط این جنگله.از چندین طرف باید بهش نزدیک بشیم...پیوز بشین سر جات.و با طلسم هماهنگ بیهوشی.ویولت جان شما بیا اینور بشین.حالش رو بگیریم.پیوز به ویولت چشمک نزن!بنابراین پیوز از شمال که پر از خارو خاشاکه نزدیک میشه.قبل از این که بیرونت کنم بشین سر جات پیوز.همانا بنده مسوول منکراتم ها!نخیر.این جوری نمیشه.بیاین اینجا وظایف هرکدوم رو توی یه طومار نوشتم.اینا رو بگیرید بخونید مشکلی بود از من بپرسید.پیوز جان شما بیا با هم یه گفتمان شیرینی داشته باشیم.
پیوز و کالین با هم خارج میشن و بچه ها شروع به کار میکنن.
ویولت اخماش رو توی هم میکنه:وایسا ببینم.چرا من باید از جلوی اون اژدها هه نزدیک بشم؟
فورتسکیو:آخه نه که تو خوشگلی.حواس اژدهاهه پرت میشه ما راحت تر کارمون رو انجام میدیم!
ویولت دیگه قاط میزنه و ماموریت و اژدها و اینا رو بی خیال میشه و با جارو دنبال فورتسکیو میکنه و این وسط هم ملت دارن به این شکل اون دوتا رو نگاه میکنن که در باز میشه و کالین میاد تو:
و پیوز هم پشتشه که اثرات گفتمان شیرین و منطقی رو صورتش هست!
کالین همی در فکر فرو میرود:هوووم!این ویولت رو بفرستیم از جلو حال این اژدها رو بگیره و یه جارو هم بدیم دستش.اوکی!گرفتم.
بعد با صدای بلند:ملت سوالی نیست؟بریم سر کارمون؟یالا پاشید بی سیماتون رو بردارید و تو جاهای خودتون مستقر شید.
قبل از همه پیوز و فورتسکیو از در بیرون میپرن و ویولت هم جارو به دست سر پستش میره.کالین:همانا مرلین ما را از ناراحتی اعصاب حفظ نماید...


But Life has a happy end. :)


Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۶:۵۴ جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶
#40

فورتسکيو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۹ جمعه ۷ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۸
از اینجا، اونجا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 85
آفلاین
به نام خدا
فورتسکیو خیلی خوشحال بود که یک شغل هم در انجمن نابودی موجودات خطرناک به دست اورده بود. بالاخره او یک زمانی وزیر بود و از همه این شغل ها خوشش می آمد. اما وقتی لرد کبیر به او کمک کرد، توانست به این شغل ها دست یابد.
او به گرمی دست کالین را فشرد و از در بیرون رفت تا برای سایر نابودگران با جغد نامه بفرستد.
------------ 2 ساعت بعد ------------
اعضای انجمن لباس های مخصوص خود را پوشیدند. لباس ها خیلی بچگانه طراحی شده بودند. لباسی که فورتسکیو به تن کرده بود یک پالتو پووست خال خالی بود ! لباس ویولت یک پالتو پشمی با نقش باب اسفنجی بود ! بقیه هم به همین صورت !
کالین وارد اتاق شد.
- هوی، مردک ! خجالت بکش، سرت رو می اندازی زیر میای تو ! شاید یکی اینجا باشه که نخواد شما بدون اجازه وارد بشی ! این خانم محترم رو میگم، نه خودم !
این پیوز بود که این ها رو گفته بود. کالین کمی تعجب کرد و گفت : (( پوشیده بودن یا نبودن این خانم به تو چه ربطی داره ؟ ))
پیوز سرش رو زیر انداخت و دستش رو که دور گردن ویولت انداخته بود، برداشت.
- هیچی ! ما با هم میتونیم یه تیم قدرتمند باشیم!
ویولت با صدای خانمه که دو رگست و توی کارتونا صحبت می کنه گفت : (( دروغ میگه ، جون تو ! خجالت نمی کشه ! ))
کالین که چهره اش از عصبانیت سرخ شده بود، فورتسکیو گفت : (( باید روت، آب بریزیم. به جوش اومدی. می ترسم بترکی ! ))
کالین : دیگه کافیه! حرکت کنید ! اینم نقشه !
آنها نقشه را گرفتند و وقتی آن میر پر پیچ و خم را دیدند خنده از یادشان رفت. همیشه بعد از خنده، ناراحتی و گریست، دیگه !
--------------------------------
ببخشید اگه خیلی طنز نشد.


ویرایش شده توسط کالین کریوی در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۸ ۱۱:۱۶:۱۸
ویرایش شده توسط فورتسکيو در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۸ ۱۷:۱۷:۳۵

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۳:۵۸ جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶
#39

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
کالين فرم هاي فورتسکيو ونيوت اسکمندر رو از رو ميزش بر ميداره...يه نگاه بهشون ميگنه سرشو بالا ميگيره و با يه لبخند ميگه شما ها تاييدين...
بعد زنگ ميزنه همه اعضا بيان و ميگه: يه اژدها فرار کرده و 100 تا جاسمو کشته وخيلي خطرناکه ماموريت شما کشتن اين اژدهاي هار در ده پسته و بايد سر ده پست اژدها کشته بشه!(مطلب بايد طنز باشه نيمه جدي هم قبوله و هر پست از 20 خط تجاوز نکنه)


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۴:۴۶ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۶
#38

فورتسکيو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۹ جمعه ۷ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۸
از اینجا، اونجا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 85
آفلاین
به نام خدا
نام: فورتسکیو
نام خانوادگی: خانم رولینگ یادش رفته برام بزاره !
جنسیت: مرد
طول چوب جادو: دو تا دارم، غیر رسمیش 12 اینچه
قد: متوسط- 182سانتی متر
وزن: 60 کیلوگرم
سابقه فعالیت های قبلی: نداشته ام .
گروه : هافلپاف


تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۶
#37

نیوت اسکمندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۵۹ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶
از دور دست ....
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 198
آفلاین
در خواست برای عضویت در انجمن نابودی موجودات خطرناک:

نام: نیوت
نام خانوادگی: اسکمندر
جنسیت: مرد
طول و جنس چوب جادو: 38 سانتیمتر از چوب درخت خاس با خرده دندان شاخدم مجارستانی و خرده شاخ اسب تک شاخ
قد: 183
وزن: 56 کیلوگرم
سابقه فعالیت های قبلی: تقریبا ندارم . من تو وزارتخونه ولی سابقه دارم .
گروه : گریفندور


ویرایش شده توسط نيوت اسكمندر در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۷ ۱۳:۱۳:۱۰


Re: انجمن نابودی موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱:۴۳ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۶
#36

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
مورگان عزيز متاسفانه پستتون خيلي زياد بود من بهش دست نمي زنمخودتون کمش کنيد من خودم به زحمت خوندم خيلي سخته که همشو بخونن و فکر نميکنم کسي بعدش پست بزنه....
پيوز و ويولت عزيز هم تاييد گشتند


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.