هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸

هستیا جونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۱۴ پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۳
از دهکده شن ور دل گاارا سان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 90
آفلاین
تکلیف اول : رولی بنویسید که در آن جانور نمایی را با موجودی جادویی مقایسه کرده باشید . ( حداقل 15 خط ) ( 25 امتیاز )

سوسک بلوطی رنگ زیبایی که بال هایش همچون جواهر زیر نور مشعل می درخشیدند ، جلوی آینه قدی خوابگاه دختران هافلپاف ایستاده بود و در حالی که تصویر خودش را در آینه بررسی می کرد شاخک های درازش را تکان می داد . قدش یک و نیم سانتی از سوسک های معمولی بلند تر بود و دور چشمانش عامت هایی شبیه به عینکی بزرگ دیده می شد . هیچ کس در خوابگاه نبود .

سوسک با خیال راحت دور خودش می چرخید ، اندام متناسبش را با رضایت خاطر نگاه می کرد و حظ می برد . آنقدر محو خودش شده بود که حرکت چیزی سیاه رنگ را از پشت سرش ندید .

-پیشت!!

سوسک قهوه ای از جا پرید و پشت سرش را نگاه کرد . یک جیمینی (سوسک حمام جادویی) صدایش کرده بود و داشت به او نزدیک می شد . از دید سوسک اول ، جیمینی خیــــــــــــلی معمولی بود . بال های درازش که دو برابر خود طرف طول داشتند درست همرنگ بال های خودش بودند . دو شاخکش هم خیلی دراز بودند و یک دور پیچ خورده بودند . با این حال، خود جیمینی جثه کوچکی داشت و حتی نصف سوسک قهوه ای هم نمیشد .

سوسک قهوه ای در دل آهی کشید . دوباره نتوانسته بود یک دقیقه تمام جمال سوسکی خودش را به تنهایی نگاه کند و لذت ببرد . همیشه یکی از سوسک های قلعه پیدا می شد و ایجاد مزاحمت می کرد . باید دوباره به شکل اولش برمیگشت ؛ قبل از اینکه این یکی هم مثل قبلی پیشنهاد ازدواج بدهد .

-شپلق!

ریتا کفشش را از روی جمینی له شده برداشت .با قدم های بلند از جلوی اینه دور شد و جسد سوسک بدبخت را به حال خود گذاشت .

تکلیف دوم : دو جانور نما ( که آنها را می شناسید ) و سه موجود جادویی را فقط نام ببرید . ( تکلیف از این راحت تر ؟ ) ( 5 امتیاز )

1-ریتا اسکیتر
2-سیریوس بلک

1-هیپوگریف
2-تسترال
3-تیغالو



Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۹:۳۵ جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۸۸

الکساندر پردفوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۰۵ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از دست رفته کسی که با الکس کل کل کنه! :دی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 152
آفلاین
.: جلسه ی دوم درس مراقبت از موجودات جادویی :.

الکساندر – مثل همیشه – در کلاس را با لگد باز کرد و با لحن شاد و سرزنده ای رو به بچه ها کرد و گفت : « سلام به همگی ! »

بچه ها با بی حوصلگی زیر لب زمزمه کردند : « سلام . . . »

الکساندر با صدایی بلند گفت : « هی بچه ها ، چرا امروز یه کم بی حوصله این ؟ امروز می خوام یه درس باحال بهتون بدم ! »

ملت :

- ای بابا ، بخندین تا دنیا به روتون بخنده ! چرا امروز این جوری هستین ؟ مشکلی پیش اومده ؟

ملت :

الکساندر نصف زنگ را به کارهای جالب و خنده دار و هیجان انگیز پرداخت ، به امید این که دانش آموزان حوصله شون سر جاش بیاد و از حالت کسل بودن بیرون بیان . او کارهای زیادی را امتحان کرد ، ( از جمله در آوردن ادای قورباغه ، گورخر ، گوزن ، پنگوئن ، دلفین و جانوران دیگر ، غیبت کردن پشت سر معلمین و مدیر ، اجرای فن کشتی کج باتیستا از روی میز ( ) و . . . ) اما هیچ کدام از این کارها نتیجه نداد و بچه ها همان طور بی حوصله و بی حرکت در جای خود نشستند .

تا این که الکساندر خسته شد و گفت : « بابا من اصلا چی کار به شما دارم . من درسمو میدم . آقا من تسلیم . . . »

یهو همه ی کلاس زدن زیر خنده !

الکساندر که قیافش اینجوری ( ) شده بود داد زد :

- ای بابا ، من از صبح گلومو پاره کردم که شما رو سر ذوق بیارم اونوقت یهو شما عین خر شارژ می شین ! خدایی خیلی بی انصافیه !!!

جیمز که از شدت خنده داشت می مرد و اینجوری ( ) شده بود ، قهقهه زنان گفت : « داشتیم سر کارت می ذاشتیم ، می خواستیم وقت کلاس بیخودی بگذره . . . ! »

الکساندر تا اینو شنید گفت : « ای وای ! خیلی دیر شد . الآن درس می دم . اگر هم وقت کم اومد و زنگ خورد باید توی کلاس بشینین تا درسمون تموم شه ! با کسی شوخی هم ندارم ! »

سپس در حالی که غرغر دانش آموزان را نادیده می گرفت به سمت تخته سیاه برگشت و با چوبدستی خود همان حرکات همیشگی را انجام داد . مثل همیشه چکیده ای از درس آن روز به همراه تکالیف بر روی تخته نمایان شد :

تفاوت های جانورنما ها با موجودات جادویی و طرز تشخیص آن ها از یکدیگر :

1. تغییر پذیری .

2. انسان نمایی .

3. کنترل پذیری .


الکساندر رو به کلاس کرد و توضیحاتش را شروع کرد :

- « درس امروز به شما کمک می کنه که بتونین یک جانور نما ( انسانی که بتونه به یک جانور تبدیل بشه ) رو از یک موجود جادویی تشخیص بدین .

این دو گروه در سه مورد با هم تفاوت دارن که روی تخته اون سه مورد رو می بینین . مورد اول تغییر پذیریه که همون جور که از اسمش معلومه توانایی تغییر شکل دل به خواه جانور نماها به انسان یا حیوانه که صد البته موجودات جادویی فقط به صورت حیوانن .

مورد بعدی انسان نمایی هستش . انسان نمایی یعنی خصوصیات ظاهری انسان ها که ممکنه پس از تغییر شکل به یک جانور در اون ها باقی بمونه . مثلا همین مینروا مک گونگال ( مدیر سابقتون ) وقتی که تبدل به گربه می شه دور چشماش خطوطی مثل عینکش بر جای می مونه .

آخرین مورد کنترل پذیری هست . کنترل پذیری یعنی این که جانور نما ها می تونن بر رفتار خود کنترل داشته باشن . اما جانوران جادویی در بیشتر مواقع نمی تونن .

شما برای به یاد داشتن این سه مورد می تونین حروف اولشون رو به هم بچسبونین تا کلمه ی تاک ( درخت انگور ) به وجود بیاد . خداحافظ همگی ! »

سپس به سرعت از کلاس خارج شد .

____________________________

.: تکالیف جلسه ی دوم مراقبت از موجودات جادویی :.

تکلیف اول : رولی بنویسید که در آن جانور نمایی را با موجودی جادویی مقایسه کرده باشید . ( حداقل 15 خط ) ( 25 امتیاز )

تکلیف دوم : دو جانور نما ( که آنها را می شناسید ) و سه موجود جادویی را فقط نام ببرید . ( تکلیف از این راحت تر ؟ ) ( 5 امتیاز )


"Only Raven"


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۸:۴۲ جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۸۸

الکساندر پردفوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۰۵ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از دست رفته کسی که با الکس کل کل کنه! :دی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 152
آفلاین
.: امتیازات جلسه ی اول مراقبت از موجودات جادویی :.

گریفندور : 30

دابی : 25 + 5 = 30 عالی

تنها اشکالت این بود که تکلیف آخری رو به جای 5 خط ، 4 خط نوشته بودی که به خاطر رول زیبا و بدون نقصت نمرشو دادم .

رون ویزلی : 25 + 5 = 30 عالی

خیلی خوب بود .

ریونکلاو : 0

شرکت کننده نداشت

اسلیترین : 0

شرکت کننده نداشت

هافلپاف : 12

روفوس اسكريم جیور : 20 + 4 = 24 خوب

رولت به حد کافی خواسته شده نبود . همچنین تکلیف دومت هم یه خط کم داشت . ولی در کل بد نبود .

توجه : همون طوری که توی تابلوی اعلانات گفته ، امتیازا رو تقسیم بر 2 کردم . اگر مشکلی وجود داره در دفتر اساتید بگین .


ویرایش شده توسط الکساندر پردفوت در تاریخ ۱۳۸۸/۱۱/۱۶ ۱۲:۰۷:۴۸

"Only Raven"


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۰:۲۶ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۸

رون ویزلیold4


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۴ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۱۶ دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰
از پناهگاه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 234
آفلاین
1- رولی بنویسید که در آن توضیحاتی راجع به موجودی جادویی به دلخواه داده باشید . ( حداقل 14 خط باشد ) ( 25 امتیاز )


به آرامی از بین درختان انبوه جنگل می گذشت ، با نگاه گذرایی به نقشه ی کهنه ای که همراه داشت ، مطمئن شد در مسیر درستی گام بر می دارد .

چند ساعتی تا طلوع خورشید باقی مانده و امیدوار بود زمانی آنها را پیدا کند که خوابیده باشند ، می دانست که از تماس با انسان ها حذر می کنند و به سختی می شود آنها را گرفت .

آرام آرام به اعماق جنگل نزدیک می شد ، صدای رودخانه ای در آن اطراف ، خش خش له شدن برگ ها زیر پاهایش را می پوشاند .
ناگهان نور ِ تابناکی از میان درختان به چشمش خورد ، با گام های بلندی خود را پشت یکی از بوته ها پنهان کرد .

در کنار آبشار سنگی زیبای روبرویش ، 3 4 اسب تک شاخ ، بی خبر از اطراف به آرامی خفته بودند . منظره ای به آن زیبایی در عمرش ندیده بود !

تک شاخ سپید نقره فامی به تابناکی و روشنی ماه ، خاموش و آرام بروی زمین در کنار کره اسب های طلایی رنگ و کوچکی که زیباییشان زبان را بند می آورد ، به نرمی خفته بود .

نمی دانست چکار کند ، همان جا پشت بوته ای از گل های ارغوانی رنگ وحشی چمباتمه زده بود و غرق در تماشای این منظره زیبا و وصف ناپذیر ، دلیل آمدنش به آن نقطه از جنگل های شمالی را از یاد برده بود .

ناگهان تک شاخ دیگری از بین درختان سیاه و ظلمانی جنگل پدیدار شد و آرام به سمت آبشار حرکت کرد . تنومند تر و بلند تر از اسب های دیگر بود ، حدس می زد که باید تک شاخ نر و پدر خانواده باشد . خرامان خرامان بر روی زمین قدم بر میداشت و سر زیبایش را با آن چشم های درشت و شاخ بلند و درخشانش بالا نگه داشته بود .

شنیده بود شاخ و خون تک شاخ ها خواص جادویی حیرت انگیزی دارند و هرکسی که از خون تک شاخی بنوشد ، از لحظه ای که دهانش با خون پاک او تماس پیدا کند نفرین می شود و تمام عمر فلاکت بارش نفرین شده باقی می ماند .

کم کم هوا روشن می شد ، به سختی از جایش برخاست ، مه صبحگاهی کم کم همه جا را در بر می گرفت .
برای آخرین لحظه سرش را برگرداند و به کره اسب های طلایی رنگ و زیبایی نگاه کرد که کم کم در میان مه از نظر ناپدید می شدند .

آهی از سر رضایت کشید و با صدای " تق " خفیفی ناپدید شد .



2- یک جانور مشنگی را با یک جانور جادویی به دلخواه مقایسه کنید . ( حداقل 5 خط باشد ) ( 5 امتیاز )


مقایسه ی آکرومانتولا با عنکبوت :

آکرومانتولا عنکبوتی است غول آسا که می تواند به زبان انسان ها صحبت کند . هشت چشم و هشت پا دارد ، پاهای بلندش به پانزده فوت می رسد ، عنکبوت های معمولی اکثرا" جزو جانوران بی مهره طبقه بندی می شوند و حرف نمی زنند .

وقتیکه آکرومانتولا عصبانی و هیجان زده می شود ، چنگکهایش صدای تق تق خاصی می دهند و زهر خطرناکی تولید می کند ، در صورتی که عنکبوت های معمولی زهر آگین و خطرناک نیستند .

آکرومانتولا گوشتخوار است و شکار بزرگ را ترجیح می دهد ، عنکبوت های معمولی فاقد بخش های جونده ی دهان و بال اند و معمولا" شکارشان را از حشره های کوچک انتخاب می کنند .

علی رغم هوش سرشار آکرومانتولا که نزدیک به هوش انسان است ، تربیت ناپذیر بوده و در رابطه با ماگلها و جادوگران به طور مساوی خطرناک می باشد ، عنکبوت ها جزو حشرات طبقه بندی می شوند و هوش طبیعی آن ها در مقایسه با دیگر حشرات هم رده ی خود برتری ندارند و عموما" هم بی خطر می باشند .


[b][color=000066]نان و ستاره
نان در کنارم و ستاره ها دور،
آن دورها...
به ستاره ها نگاه می کنم و نان می خورم!
چنان غرق


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۴:۲۱ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۸

دابیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۱ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۱:۴۸ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۰
از اتاق شکنجه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 275
آفلاین
1- رولی بنویسید که در آن توضیحاتی راجع به موجودی جادویی به دلخواه داده باشید . ( حداقل 14 خط باشد ) ( 25 امتیاز )


روزها یکی پس از دیگری سپری می شد اما دابی هیچ ایده ی
جالبی برای انجام تکالیفش نداشت.
غروب آفتاب نزدیک بود و دابی به این نتیجه رسید که پس از 4 ساعت مداوم فکر کردن ، نیاز به کمی استراحت دارد بنابراین از برج گریفندور خارج شد وتصمیم گرفت کمی در محوطه هاگوارتز قدم بزند ، پس از چند دقیقه گردش به کنار رودخانه رسید و کمی آنجا نشست و به رودخانه خیره شد و با خود فکر کرد :
وقت چندانی نمانده بود ، ثانیه ها یکی پس از دیگری می گذشتند و تبدیل به دقیقه وساعت می شدند در همین فکر ها بود که ناگهان دستی را بروی شانه هایش احساس کرد ، رون با چهره ایی کک مکی ، در حالی که به پهنای صورتش در حال لبخند زدن بود در کنار دابی نشست.

- هی رفیق چت شده ؟ به نظر گرفته میای؟

دابی در حالی که با چهره ایی غمگین به رون خیره شده بود گفت:

- دابی غمگین بود ، دابی هیچ موجود جادویی توصیف نکرد.

رون چند ضربه ملایم به پشت کمر دابی زد و گفت :

- این که نارحتی نداره رفیق ، من یه نفرو می شناسم که می تونه مشکل تو رو حل کنه.

دابی با خوشحالی از جایش بلند شد و در حالی که چشمان همچون تنیسش از خوشحالی می درخشید رو به رون کرد وگفت:

- ها گرید!

رون سرش را به نشانه تایید تکان داد و گفت:

- خودشه رفیق!


نزدیکی کلبه هاگرید

لحظه ایی بعد دابی ، چند ضربه ملایم به در کلبه هاگرید زد و پس از چند لحظه هگرید با چهر ایی ژولیده در چارچوب در نمایان شد و با خوشرویی دابی را به داخل راهنمایی کرد.

دابی در حالی که بسیار بی قرار بود رو به هاگرید کرد و گفت:

- هاگرید عزیز ، من اینجا اومد چون از تو کمک خواست ، راجع به یک موجود جادویی.

هاگرید در حالی که دستش را به ریش پرپشتش می کشید از جایش بلند شد و لحظه ایی بعد با صندوق چوبی کوچکی بازگشت سپس در جعبه را باز کرد ، موجود رقت انگیزی در جعبه در حال لولییدن بود.

دابی که با انزجار به موجود وحشتناک خیره شده بود گفت:

-این چی هست هاگرید!؟

هاگرید با خوشحالی رو به دابی کرد وگفت:

- اسم این موجود دم انفجاری جهنده است...


چند دقیقه بعد برج گریفیندور:


دابی پشت میز چوبی کوچکش نشسته بود و صدای کشیده شدن قلم پرش برروی کاغذ شنیده می شد...

امروز موجود عجیبی رو دید ، اسمش دم انفجاری جهنده بود ، این موجد شبیه خرچنگ دریایی بود ، پوسته ایی لزج و نازک داشت. به نظر می آمد اندام درونی اش از زیر پوست نازکش به خوبی قابل مشاهده است.
پاهای متعددی در اطراف بدنش داشت ، عجیب ترین چیزی که این موجود داشت انفجار دمش بود که چند دقیقه یک بار با صدای مهیبی منفجر می شد! واز بدنش جدا می شد و لحظه ایی بعد دم سالمی جای آن در می آمد!
همچنین من دریافت ، که این کار عجیب در زمان احساس خطرش در برابر دشمنان صورت گرفت.
یکی دیگر از خصوصایت او قدرت ردیابی بالایش بود که در عرض چند ثانیه همانند یک رادار(وسیله ایی مشنگی) قابلیت کشف دشمنان واشیاء را داشت ، همچنین از دهانش ماده عجیبی ترواش می شد که به گفته مادام پامفری خواص دارویی دارد.

2- یک جانور مشنگی را با یک جانور جادویی به دلخواه مقایسه کنید . ( حداقل 5 خط باشد ) ( 5 امتیاز )


مقایسه عنکبوت با دم انفجاری جهنده:


دم انفجاری جهنده همانند یک عنکبوت دارای پاهایی متعدد است. دم انفجاری جهنده با انفجار دمش دشمنان را فراری می دهد اما عنکبوت به وسیله ی پرزهای میکروسکوپیی که در انتهای بدنش دارد باعث حساسیت دشمنان وفرار آنها می شود .
ماده ایی که از دهان دم انفجاری خارج می شود خواص داروی دارد اما نیش عنکبوت سمی است همچنین بر خلاف پوسته نازکی که در اطراف بدن دم انفجاری وجود دارد پوست بدن عنکبون بسیار سخت وسفت است.


[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۴:۴۲ جمعه ۲ بهمن ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
1- رولی بنویسید که در آن توضیحاتی راجع به موجودی جادویی به دلخواه داده باشید . ( حداقل 14 خط باشد ) ( 25 امتیاز )
سعي ميكردم در خود ترسي بروز ندهم و با مقاومت به راه خودم ادامه بدهم . آيا ديدن يك سانتور ، ارزش اين را داشت كه جان خود را به خطر بيندازم ؟ اما اين مهم نبود ... ديگر هيچ چيز مهم نبود ... من تصميم خود را گرفته بودم . همينطور در جنگل ممنوعه جلو رفتم . جلو ... جلو تر ...
يك لحظه خطر را حس كردم و تصميم گرفتم تا چوبدستي ام را از درون جيب ردايم در بياورم . در فكر اين بودم كه وقتي با يك سانتور روبه رو ميشوم چه كنم . كمي جلو تر رفتم كه ناگهان ... باور نميكردم ... من داشتم يك سانتور ميديدم . براي اولين بار بود كه يك سانتور از نزديك ميديدم . يك لحظه حس كردم كه او متوجه شده كه كسي دارد از دور به او نگاه ميكند . بلافاصله برگشت ولي من زود تر از او پشت يك درخت قايم شده بودم . از دور او را ديدم و سعي كردم هرچه را كه ميبينم ، تمام و كمال بر روي صفحه اي چرمي ، رسم كنم . بالا تنه ي بدن او انسان مانند بود ولي پايين تنه ي آن ،‌ مانند اسب ها ... صورتي همسان صورت انسان و البته سم هايي داشت كه با سم هاي اسب ، هيچ تفاوتي نداشت . شنيده بودم كه او قادر به حرف زدن است و حتي بعضي از آنها در هاگوارتز هم رفت و آمد ، دارند ! از بلا تنه ي او تنها يك چيز شبيه اسب ها بود و آن مو هايش بودند . موهاي او بيشتر شبيه به يال هاي يك اسب بود تا مو هاي يك آدميزاد ... تصميم خود را گرفته بودم . با تمام شجاعت از كنار درخت بيرون آمدم و مقابل او ايستادم . هم من و هم او با تعجب به هم نگاه ميكرديم و در حقيقت داشتيم همديگر را سبك و سنگين ميكرديم ! سعي كردم لبخند بزنم و موفق هم شدم ولي در كمال تعجب ، او هم لبخند زد !!!
من كه مقداري از ترسم ريخته بود ، گفتم : سلام !
او هم پاسخ داد ...
از نژادش ، از زندگي اش ، از اقوامش از او سوال كردم و او هم با مهرباني جواب ميداد . از خوشحالي در پوست خود نميگنجاندم كه با يك سانتور دوست شده بودم !

2- یک جانور مشنگی را با یک جانور جادویی به دلخواه مقایسه کنید . ( حداقل 5 خط باشد ) ( 5 امتیاز )
مقايسه ي يك سانتور و يك اسب !
همانطور كه ميدانيد ساتور يك موجود نيمه انسان است ولي در مقايسه با اسب ها بهتر است بگوييم يك موجود نيمه اسب ...
يال هاي سانتور بلندتر از يال هاي اسب ميباشند ...
دور چشم هاي سانتور ، حلقه اي سياه وجود دارد كه دور چشمان اسب اينگونه نيست ! از نظر سم يكسان هستند . بر كمر اسب ها مو وجود دارد ولي بر كمر سانتور ها مو وجود ندارد . سرعت اسب ها بيشتر از سانتور ها ميباشد !‌


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۰۱ جمعه ۲ بهمن ۱۳۸۸

الکساندر پردفوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۰۵ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از دست رفته کسی که با الکس کل کل کنه! :دی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 152
آفلاین
.: جلسه ی اول مراقبت از موجودات جادویی :.

کلاس شلوغ شده بود . بچه ها داشتند از در و دیوار و سر و کول یکدیگر بالا می رفتند ، که یکهو در کلاس با لگد باز شد و پیرمردی ژولیده با عصایی کوتاه وارد کلاس شد . یهو همه ی بچه ها پریدند سر جایشان و با قیافه های کنجکاو رفتند توی نخ معلم مراقبت از موجودات جادویی ترم جدیدشون .

پیرمرد رو به کلاس کرد و گفت : « سلام به همگی ! ترم جدید ، یعنی ترم زمستونی رو به همه تبریک عرض می کنیم ( البته به بعضی ها تسلیت عرض می کنیم ) . اسم من الکساندر پردفوته اما شما باید منو پروفسور پردفوت صدا بزنید . هرکی که منو الکساندر صدا بزنه باید شنبه شب ها به دفتر من بیاد تا از خجالتش دربیام . فکر نکنین که پیرم و زورم بهتون نمی رسه . من توی دوران جوونی بهترین جودو کار جهان بودم ! آهای پاتر ! آهای بلک ! با جفتتونم ! سر کلاس من نباید حرف بزنین ! »

جیمز که داشت با سیریوس - تقریبا - کشتی می گرفت عین بچه ی آدم سر جاش نشست .

- خوب ، داشتم می گفتم ، ای بابا چی داشتم می گفتم ؟ خوب ، حالا هر چی داشتم می گفتم مهم نیست ! بریم سراغ درسمون .

سپس عصاشو به سمت تخته سیاه گرفت و با حرکاتی موزون و باشکوه به سرعت آن را تکان داد . هیچ اتفاقی نیفتاد .

کلاس از خنده منفجر شد .

الکساندر گفت : « ای بابا ، اشتباهی به جای چوبدستی عصامو تکون دادم ! خفه خون بگیرین ! »

سپس چوبدستیش را از جیبش درآورد و همان حرکات را با آن انجام داد . ناگهان درس آن روز به همراه تکالیف بر روی تخته نمایان شد :

تفاوت های اساسی و عمده ی موجودات جادویی با موجودات مشنگی :

1- موجودات جادویی معمولا از برخی از توانایی های جادویی برخوردارند ، در حالی که موجودات مشنگی تنها توانایی امور کاملا غیر جادویی مانند شکار کردن با پنجه ها و دندان ها را دارند .

2- در بیشتر موارد خطر موجودات جادویی بیشتر از موجودات مشنگی است و گونه های خطرناک تری از حیوانات در میان آن ها یافت می شود .

3- در میان موجودات جادویی حیوانات سخن گویی یافت می شود در حالی که هیچ یک از جانوران مشنگی سخن نمی گویند .

4- موجودات مشنگی همیشه و به صورت طبیعی به یک شکل بوده اند اما ممکن است تغییراتی در جانوران جادویی به وجود آید و یا حتی آن ها شکل جهش یافته ی برخی از مردم جادوگر باشند ( مانند پنج پاها )

________________

تکالیف جلسه ی اول درس مراقبت از موجودات جادویی :

1- رولی بنویسید که در آن توضیحاتی راجع به موجودی جادویی به دلخواه داده باشید . ( حداقل 14 خط باشد ) ( 25 امتیاز )

2- یک جانور مشنگی را با یک جانور جادویی به دلخواه مقایسه کنید . ( حداقل 5 خط باشد ) ( 5 امتیاز )


"Only Raven"


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۰:۰۷ جمعه ۲ بهمن ۱۳۸۸

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
کلاس مراقبت از موجودات جادویی

با تدریس استاد الکساندر پردفوت

*جهت اطلاع از برنامه ی تدریس این کلاس به اینجا مراجعه نمایید.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۸/۱۱/۲ ۰:۱۵:۱۹

عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


امتحان مراقبت از موجودات جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۵۰ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


دو تکلیف وجود داره که در صورت تمایل هر کدوم رو که خواستید میتونید بنویسید .

1. در مورد سفر یکی از دانشمندان با حیوانات حمل و نقل برای کشف زیستگاه های آنها تحقیق کنید ( رول )

2. رولی بنویسید که در آن یکی از جادوگر ها به جنگل ممنوعه رفته و به کند و کاو در مورد موجوداتِ جادویی مشغول میشود .


* دانش آموزان پاسخ امتحانات را در همین تاپیک ارسال کنند !
* امتحانات تا 20 شهریور ادامه خواهند داشت !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۳:۵۳ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


با تشکر از تدریس پرفسور گرابلی پلنک و شرکتِ دانش آموزان در این کلاس ، بعد از اتمام امتحانات ، تاپیک امتحان با کلاس ادغام میشود ، این کلاس قفل شد !

پایان ترم هشتم هاگوارتز


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.