الدرس الاول :
بچههای تر گل ورگل و نورسیدهی باغ دانش ترم زمستونی هاگوارتز برای بار سوم برنامه ی کلاس ذهنخونی رو با هم چک کردن و و برای بار سوم مثل این فیلما که انگار یه رهبر ارکستری یا دگمهی play اینایی پشت پرده باشه، همه با هم گفتن:
- شیون آوارگان؟
و با اینکه همهشون (یا بیشترشون!!) جلد سوم هری پاتر رو خونده بودن و میدونستن ورودی این کلبهی مخوف کجاست، راهشون رو به سمت دفتر مدیریت کج کردن که در قرن ۲۱ دیگه رمز ورودی نداشت و هر دانشاموزی میتونست بعد از وارد کردن اثر ده انگشت پا منهای شست! به داخل اتاق بیاد. استرجس پادمور پشت میز قدر قدرت خودش نشسته بود که یک مرتبه با سیل دانشاموزان روبرو شد که همه با هم شروع کردن به حرف زدن.
- ماکیاتو!!
بچهها همچنان حرفمیزدن ولی صدایی که به گوش استرجس میرسید به گرمی طعم قهوهای داغ در یک روز برفی بود که خبر از نارضایتی دانشاموزان از محل تشکیل کلاس ذهنخوانی میداد. استرجس بعد از دقایقی بررسی وضعیت، بالاخره تنیجهی تفکراتش رو اعلام کرد:
- بچهها... شمایی که همیشه یه چیزی برای غر زدن دارین.. شماییکه منتظرین ترم شروع شه تا بریزین تو دفتر مدیریت ...محل کلاس عوض نمیشه، نپرسین چرا، همینه که هس! شیون آورگان یه ورودی جدید داره که فقط سر ساعت کلاس باز میشه، ورودیشم از حموم میرتل گریانه. حالا زودتر برین تا استاد لوپین یه لقمه چپتون نکرده!
راستی.. اسپرسو!
بچهها دوباره همهمهکنان به سرعت از دفتر مدیریت خارج شدن و خودشون رو به حموم رسوندن و دقیقهای بعد داخل شیون آوارگان بودن .. اتاقی نامرتب، تاریک، تارعنکبوت بسته ولی با تختهای روی دیوار و میز و نیمکتهایی به تعداد دانشاموزان. تدی سه کنج دیوار دست به سینه ایستاده بود و کلاسو نظاره می کرد. وقتی بالاخره همه سرجاشون نشستن، شروع به راه رفتن تو کلاس و حرف زدن کرد:
- اسم من تدیه... اسمایی مثل تد...تد ریموس.. استاد..لوپین..آقا اجازه!.. و از این قبیل باعث از دست دادن امتیاز میشه. القابی مث توله گرگ خشگل یا تدی مو قشنگ بهتون امتیاز تشویقی میده...
لینی با آرنج به پادما زد و جفتشون نخودی خندیدن و گفتن:
- تدی مو قشنگ!
- ده امتیاز از ریونکلاو کم میشه!
لینی با اعتراض از جاش بلند شد وگفت:
- چرا؟ خودت گفتی امتیاز تشویقی داره.
- چون من میگم!! تازشم نذاشتی حرفم تموم بشه!
... بله داشتم میگفتم امتیاز تشویقی داره به شرطی که درست و به جا استفاده بشه وگرنه میشه مثل این دو تا دوستتون که امتیاز مفتکی از دست دادن! ... خب خب خب.. بریم سر کارمون... بگین ببینم.. اسم این کلاس چیه؟
کلاس کلهم دوباره Play کرد که:
- شیون آوارگان!
- اینکه اسم اتاقه مشنگای باغ دانش!
سر چه کلاسی هستین؟!
- هاااا... ذهنخوانی!
- غلطه! ۵ امتیاز از همه گروهها کم میشه هر چند که در نهایت تو امتیاز کلتون فرقی نمیکنه ولی خب حال میده!
این کلاس ذهنخوانی نیست... این کلاس ذهنجوییه..
بعد مثل این نقالها که دارن با حرارت یه داستانی رو تعریف میکنن دستاش رو از هم باز کرد و تو هوا تکون داد و به سر خودش اشاره کرد و ادامه داد:
- ذهنجویی یعنی پیدا کردن تاریکترین نقاط ذهن یک شخص ولی شما برای اینکه استاد این کار بشین باید اول از ذهن خودتون شروع کنین و اونو خوب بشناسین... کاری که شما توی اولین جلسهی کلاس باید بکنین اینه.. ذهن خودتون رو بجویید و تاریکترین افکارتون که اونجا هستن رو شناسایی کنین.. این مثل یه سفره.. یه سفر خطرناک به گوشههای ناشناختهی مغزتون... ببینم چیکار میکنین... راستی برای خروج همتون کافیه سه بار بگین «استاد جِی.اِس.پی بوقی»!
و قبل از اینکه خودش از در اصلی کلبه خارج بشه، زوزهای کشید و تکالیف جلسهی بعد روی تخته ظاهر شدن:
نقل قول:خلاقیت رمز موفقیت شما در این کلاسه! و اما تکالیف:
۱. رولی بنویسید و در اون به تاریکترین نقاط ذهنتون سفر کنید و سه مورد از افکار شیطانی (غیر بیناموسی!)تون رو بازگو کنید. (۲۰ امتیاز)
۲. چرا محل برگزاری کلاس شیون آوارگان بود؟ (۲ امتیاز)
۳. دو طلسمی که استرجس پادمور استفاده کرد چه بود و اثر هر یک را توضیح دهید. (۵ امتیاز)
۴. جی.اس.پی. کیست و چرا بوقی است؟ ( ۳ امتیاز)
ویرایش شده توسط تد ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۰ ۱۹:۵۲:۵۴