هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: خواندن ذهن
پیام زده شده در: ۳:۲۰ جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۲

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
الدرس الاول :


بچه‌های تر گل ورگل و نورسیده‌ی باغ دانش ترم زمستونی هاگوارتز برای بار سوم برنامه ی کلاس ذهنخونی رو با هم چک کردن و و برای بار سوم مثل این فیلما که انگار یه رهبر ارکستری یا دگمه‌ی play اینایی پشت پرده باشه، همه با هم گفتن:
- شیون آوارگان؟

و با اینکه همه‌شون (یا بیشترشون!!) جلد سوم هری پاتر رو خونده بودن و می‌دونستن ورودی این کلبه‌ی مخوف کجاست، راهشون رو به سمت دفتر مدیریت کج کردن که در قرن ۲۱ دیگه رمز ورودی نداشت و هر دانش‌اموزی می‌تونست بعد از وارد کردن اثر ده انگشت پا منهای شست! به داخل اتاق بیاد. استرجس پادمور پشت میز قدر قدرت خودش نشسته بود که یک مرتبه با سیل دانش‌اموزان روبرو شد که همه با هم شروع کردن به حرف زدن.

- ماکیاتو!!

بچه‌ها هم‌چنان حرف‌میزدن ولی صدایی که به گوش استرجس میرسید به گرمی طعم قهوه‌ای داغ در یک روز برفی بود که خبر از نارضایتی دانش‌اموزان از محل تشکیل کلاس ذهن‌خوانی میداد. استرجس بعد از دقایقی بررسی وضعیت، بالاخره تنیجه‌ی تفکراتش رو اعلام کرد:

- بچه‌ها... شمایی که همیشه یه چیزی برای غر زدن دارین.. شماییکه منتظرین ترم شروع شه تا بریزین تو دفتر مدیریت ...محل کلاس عوض نمیشه، نپرسین چرا، همینه که هس! شیون آورگان یه ورودی جدید داره که فقط سر ساعت کلاس باز میشه، ورودیشم از حموم میرتل گریانه. حالا زودتر برین تا استاد لوپین یه لقمه چپتون نکرده! راستی.. اسپرسو!

بچه‌ها دوباره همهمه‌کنان به سرعت از دفتر مدیریت خارج شدن و خودشون رو به حموم رسوندن و دقیقه‌ای بعد داخل شیون آوارگان بودن .. اتاقی نامرتب، تاریک، تارعنکبوت بسته ولی با تخته‌ای روی دیوار و میز و نیمکت‌هایی به تعداد دانش‌اموزان. تدی سه کنج دیوار دست به سینه ایستاده بود و کلاسو نظاره می کرد. وقتی بالاخره همه سرجاشون نشستن، شروع به راه رفتن تو کلاس و حرف زدن کرد:

- اسم من تدیه... اسمایی مثل تد...تد ریموس.. استاد..لوپین..آقا اجازه!.. و از این قبیل باعث از دست دادن امتیاز میشه. القابی مث توله گرگ خشگل یا تدی مو قشنگ بهتون امتیاز تشویقی میده...

لینی با آرنج به پادما زد و جفتشون نخودی خندیدن و گفتن:

- تدی مو قشنگ!
- ده امتیاز از ریونکلاو کم میشه!

لینی با اعتراض از جاش بلند شد وگفت:

- چرا؟ خودت گفتی امتیاز تشویقی داره.
- چون من میگم!! تازشم نذاشتی حرفم تموم بشه! ... بله داشتم میگفتم امتیاز تشویقی داره به شرطی که درست و به جا استفاده بشه وگرنه میشه مثل این دو تا دوستتون که امتیاز مفتکی از دست دادن! ... خب خب خب.. بریم سر کارمون... بگین ببینم.. اسم این کلاس چیه؟

کلاس کلهم دوباره Play کرد که:

- شیون آوارگان!
- اینکه اسم اتاقه مشنگای باغ دانش! سر چه کلاسی هستین؟!
- هاااا... ذهن‌خوانی!
- غلطه! ۵ امتیاز از همه گروه‌ها کم میشه هر چند که در نهایت تو امتیاز کلتون فرقی نمیکنه ولی خب حال میده! این کلاس ذهن‌خوانی نیست... این کلاس ذهن‌جوییه..

بعد مثل این نقال‌ها که دارن با حرارت یه داستانی رو تعریف میکنن دستاش رو از هم باز کرد و تو هوا تکون داد و به سر خودش اشاره کرد و ادامه داد:

- ذهن‌جویی یعنی پیدا کردن تاریک‌ترین نقاط ذهن یک شخص ولی شما برای اینکه استاد این کار بشین باید اول از ذهن خودتون شروع کنین و اونو خوب بشناسین... کاری که شما توی اولین جلسه‌ی کلاس باید بکنین اینه.. ذهن خودتون رو بجویید و تاریک‌ترین افکارتون که اونجا هستن رو شناسایی کنین.. این مثل یه سفره.. یه سفر خطرناک به گوشه‌های ناشناخته‌ی مغزتون... ببینم چیکار میکنین... راستی برای خروج همتون کافیه سه بار بگین «استاد جِی.اِس.پی بوقی»!

و قبل از اینکه خودش از در اصلی کلبه خارج بشه، زوزه‌ای کشید و تکالیف جلسه‌ی بعد روی تخته ظاهر شدن:

نقل قول:
خلاقیت رمز موفقیت شما در این کلاسه! و اما تکالیف:‌

۱. رولی بنویسید و در اون به تاریک‌ترین نقاط ذهنتون سفر کنید و سه مورد از افکار شیطانی (غیر بی‌ناموسی!)‌تون رو بازگو کنید. (۲۰ امتیاز)

۲. چرا محل برگزاری کلاس شیون آوارگان بود؟ (۲ امتیاز)

۳. دو طلسمی که استرجس پادمور استفاده کرد چه بود و اثر هر یک را توضیح دهید. (۵ امتیاز)

۴. جی.اس.پی. کیست و چرا بوقی است؟ ( ۳ امتیاز)






ویرایش شده توسط تد ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۰ ۱۹:۵۲:۵۴

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خواندن ذهن
پیام زده شده در: ۸:۰۴ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
کلاس خواندن ذهن با تدریس پروفسور تد ریموس لوپین !

*لطفا اطلاعیه های هاگوارتز و قوانین هاگوارتز را به طور کامل مطالعه نمایید .

با آرزوی موفقیت .


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خواندن ذهن و چفت شدگی
پیام زده شده در: ۲۰:۲۵ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱

اسلیترین

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
دیروز ۲۳:۴۷:۵۰
از هاگوارتز
گروه:
اسلیترین
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 505
آفلاین
امتیازات :


گریفیندور :


پروتی پاتیل : 28 امتیاز




پاسخ به: خواندن ذهن و چفت شدگی
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۱

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
-اگر بین لرد ولدمورت و اسنیپ دوئلی انجام بشه و هر دو جادوگر از ورد چفت شدگی استفاده کنن ، کدوم جادوگر برنده خواهد شد و چرا ؟ ( باید جواب تشریحی باشه ، رول نمیتونید بنویسید در بارش )

به نظر من اسنیپ برنده میشه.
چون با اینکه ولدمورت جادوگر قدرتمندیه اما در کتاب ها بارها بیان شده هیچ کس در چفت شدگی قوی تر از اسنیپ نیست .یکی از مهمترین عواملی هم که دامبلدور به هری چفت شدگی رو یاد نداد همین بود چون طبق باور اون اسنیپ در چفت شدگی بسیار فوی است.در ضمن اگر اسنیپ در این کار مهارت زیادی نداشت لرد ولدمورت می تونست به راحتی وارد ذهنش بشه و بفهمه که اسنیپ پس از مرگ لی لی پاتر مبدل به یک خیانتکار شده و یک محفلیه.تمام این دلایل ثابت می کنن که اسنیپ در چفت شدگی به راحتی لرد رو شکست می دهد.


ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در تاریخ ۱۳۹۱/۱۲/۱۳ ۱۷:۵۱:۰۷

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: خواندن ذهن و چفت شدگی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۱

اسلیترین

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
دیروز ۲۳:۴۷:۵۰
از هاگوارتز
گروه:
اسلیترین
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 505
آفلاین
جلسه چهارم :

اسنیپ با ردایی خاکی و زخم هایی بر روی صورتش با عجله وارد کلاس شد و به طرف میزش رفت . تکالیف دانش آموزان رو از کشوی میزش در آورد و با چوب دستیش اشاره ای بهش کرد . برگه ها پرواز کنان به طرف دانش آموزان رفت .

نقل قول:
گریفیندور : 30

پروتی پاتیل : 30 امتیاز



با آهستگی از جاش بلند شد و به طرف دانش آموزان رفت . نگاهی به همشون انداخت و گفت :

-جلسه آخر این کلاس رو به تمرین عملی میپردازیم . به ترتیب اینجا صف وای میستید و من وارد ذهنتون میشم . شما باید تا اونجا که میتونید سعی کنید از این کار جلوگیری کنید . نگران نباشید ، من علاقه ای به داستان های کودکانه مخفی شما ندارم .

دانش آموزان به کمی دلهره به آرومی از جاشون بلند شد و جلوی اسنیپ صف وایستادن . اولین دانش آموز ، رون ویزلی بود . اسنیپ لبخند تمسخر آمیزی زد و با چوب دستی به رون اشاره کرد و فریاد زد : اکلومنسی

رون کمی در خودش پیچید . میتونست وجود یک فرد دیگه رو در ذهن و افکارش احساس کنه . کمی تمرکز کرد و سعی کرد که لایه های مغزش رو ببنده ولی تمرکز با وجود درد شدید در مغزش امکان پذیر نبود . کمی در خودش پیچید و بالاخره از تلاش دست کشید و بر روی زمین نشست . اسنیپ لبخندی زد و گفت :

- جناب ویزلی ، کسی از شما انتظار بیشتری هم نداشت . فقط حواست باشه ، اینکه هم میخوای با پروتی پتیل باشی هم با هرمیون گرنجر خیلی کار خوبی نیست . یکی رو انتخاب کن .

هرمیون و پروتی به هم نگاهی کردن و با قیافه ای خشونت آمیز به رون خیره شدن . رون از ترسش به طرف دیگر کلاس رفت و همونجا نشست .

1 ساعت بعد !

همه دانش آموزان در حالی که دستشون رو بر روی سرشون گرفته بودن و از درد سر به خودشون میپیچیدن ، گوشه از کلاس رو انتخاب کرده و همونجا پهن زمین شده بودن . اسنیپ به آرومی به همه نگاه کرد و گفت :

-میبینم که بعد از این 4 جلسه هیچکس هیچ چیز خاصی یاد نگرفته . از قبل میدونستم که دارم وقتم رو تلف میکنم تو این کلاس . اگر امتحان ازتون بگیرم ، همتون رد میشید در نتیجه فقط تکلیف بهتون میدم و تا هفته بعد بهم تحویلش بدید .


تکلیف :

-اگر بین لرد ولدمورت و اسنیپ دوئلی انجام بشه و هر دو جادوگر از ورد چفت شدگی استفاده کنن ، کدوم جادوگر برنده خواهد شد و چرا ؟ ( باید جواب تشریحی باشه ، رول نمیتونید بنویسید در بارش )






پاسخ به: خواندن ذهن و چفت شدگی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
-3جادوگر حرفه ای در عمل ذهن خوانی و چفت شدگی نام ببرید و توضیح کوتاهی در مورد اونها بدید .

1.آلبوس دامبلدور:دامبلدور یکی از مدیران هاگوارتز بوده است، تنها کسی بوده که لرد ولدمورت از او می ترسیده و دارای عناوین زیادی بوده است.او بنیان گذار محفل ققنوس نیز هست.چند بار به وی پیشنهاد وزارت داده شد ولی قبول نکرد.وی در ذهن خوانی و چفت شدگی تبحر داشت ولی در سال پنچم به دلایلی خودش به هری این هنر را نیاموخت.
2.لرد ولدمورت:وی سیاه ترین ،خطرناک ترین و پست ترین جادوگر حال است .اکثر مردم او را اسمشو نبر خطاب می کنند . ولدمورت حامیانی داشت که به مرگخواران شهرت داشتند .وی شکست ناپذیر ترین جادوگر حال است ولی در زمان کودکی هری پاتر بر اثر جادویی که هیچ کس نمی داند آن چه بود از آن کودک شکست خورد.او نیز از کسانی بود که در ذهن خوانی و چفت شدگی تبحر داشت و در بارهای متمادی توانست وارد ذهن هری پاتر شود.
3.سوروس اسنیپ:او سال های زیادی (دقیقا مطمئن نیستم ولی فکر کنم 16 سال بود.)معلم معجون ها در هاگوارتز بود .یک سال معلم دفاع در برابر جادوی سیاه و سال آخر زندگی اش نیز به عنوان جانشین دامبلدور مدیر هاگوارتز بود.ولی بر خلاف تصور همه یک محفلی بود و برای دامبلدور بر علیه ولدمورت جاسوسی می کرد او از زمانی جاسوسی خود را شروع کرد که لرد به خواسته اش مبنی بر نکشتن لی لی توجه نکرده بود .او از دشمنان جیمز پاتر در دوران کودکی بود و بدین علت که هری پاتر پسر جیمز بود از او نیز تنفر داشت ولی به خاطر عشقش به لی لی از پسرش هری مراقبت کرد .وی در سال پنجم به دستور دامبلدور ذهن خوانی و چفت شدگی به هری پاتر آموخت .او در ذهن خوانی و چفت شدگی مهارت بسیاری داشت به طوری که حتی لرد هم نمی توانست ذهنش را بخواند.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: خواندن ذهن و چفت شدگی
پیام زده شده در: ۱۷:۵۴ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱

اسلیترین

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
دیروز ۲۳:۴۷:۵۰
از هاگوارتز
گروه:
اسلیترین
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 505
آفلاین
جلسه سوم :

اسنیپ به دانش آموزان خیره شده و 10 دقیقه ای میشد که حرفی نزده بود . دانش آموزان با نگرانی به همدیگه نگاه میکردن تا بلکه کسی رو پیدا کنن که بدونه اسنیپ در حال انجام چه کاری هست . فقط زوزه بادی که در بیرون از کلاس در حال وزش بود جرات شکستن این سکوت رو داشت . اسنیپ بعد از مدتی روش رو برگردوند و به طرف میزش رفت . لبخندی زد و گفت :

-پاتر تو هم مثل پدرت هستی . همیشه میخوای تمام ساحره های حال حاضر رو در اختیار بگیری . تو این دقیقه حداقل تصویر 5 دختر متفاوت از توی ذهنت عبور کرد .

هری که حتی جرات نگاه کردن به جینی رو نداشت کمی پایین رفت و دست به سینه به اسنیپ خیره شد و سعی کرد که تو ذهنش توهینی بهش نکنه چون میدونست که اسنیپ در حال ذهن خوانی هست . اسنیپ دوباره لبخندی زد و بر روی صندلی نشست .

- چرا ما نیاز به چفت شدگی داریم ؟ جواب این سوال رو با یه مثال میزنم . زمان های قدیم لرد سیاه برای تفریح وارد ذهن دشمنانش میشد و افکارشون رو کنترل میکرد و تصویر ها و تفکرات رو واردشون میکرد تا حدی که اون جادوگر برای کشته شده التماس میکرد و فقط در اون زمان بود که لرد اونها رو میکشت . فک کنم همین مثال کافی باشه برای اینکه چفت شدگی رو یاد بگیرید . مساله اینجاست که چفت شدگی سخت هست و ذهن ضعیف خیلی از شماها قدرت این کار رو نداره ولی با این حال این هنر رو بهتون یاد میدم .

اسنیپ از جاش بلند شد و به طرف هری قدم زد و چند لحظه بهش خیره شد و بعد گفت :

- فک نکنم جینی ویزلی خوشحال بشه که بدونه چه تفکراتی در مورد چو چانگ داری انجام میدی ، پاتر !

اسنیپ از پاتر دور شد و به طرف ته کلاس رفت و بر روی یکی از صندلی های ته کلاس نشست و ادامه داد :

-بیشتر کار چفت شدگی در مغز شما باید انجام بشه . باید اینقد تمرکز داشته باشید تا نذارید کسی وارد ذهنتون بشه . اکثر جادوگران بدون چوب جادو و گفتن ورد وارد ذهن شما میشن در نتیجه شما هیچوقت متوجه نخواهید شد که چه زمانی باید آماده باشید . وردی برای چفت شدگی وجود نداره ولی اگر تجربه کسب کنید و بتونید روی تفکراتتون کار کنید ، میتونید جلوی خونده شدن ذهنتون رو بگیرید . جادو فقط سرعت عمل یا دانش زیاد نیست بلکه قدرت فکر و تفکر نقش زیادی ایفا میکنه .


اسنیپ حرف آخرش رو زد و بعد به سرعت از کلاس خارج شد . تکلیف جلسه بعد بر روی تخته نمایان شد :

- 3 جادوگر حرفه ای در عمل ذهن خوانی و چفت شدگی نام ببرید و توضیح کوتاهی در مورد اونها بدید .


-----------
امتیازات تکالیف هفته قبل :

گریفیندور : 25

گودریک گریفیندور : 25 امتیاز
اينيگو ايماگو : مهلت انجام تکلیف جلسه اول تمام شده . به همین دلیل امتیازی به شما تعلق نمیگیره .
گیلدروی لاکهارت : مهلت انجام تکلیف جلسه اول تمام شده . به همین دلیل امتیازی به شما تعلق نمیگیره .
لوکسیاس : 25 امتیاز ( رول نگفتن بزنید که )

راونکلاو : 25

کینگزلی شکلبوت : 25 امتیاز ( رول نگفتن بزنید که )






پاسخ به: خواندن ذهن و چفت شدگی
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۱

لوکسیاس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۰ دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 23
آفلاین
طلسم های متعدد از سوی انگشتانش به سوی مرلین روانه می شد. شاید کمتر مواقعی پیش می آمد که مرلین احساس ترس کند. اما این یکی از آن دفعات بود، اشعه ی زرد رنگی به سینه اش برخورد کرد و صدها متر عقب تر برروی زمین افتاده بود.

انگشتانش را برروی سینه اش کشید، پوست چروک چروک شده اش که نشانه از پیری او هم می داد دوباره به حالت صاف اولیه برگشت و صدای جاخوردن چند استخوان به گوش می رسید. سرش سوت می کشید و صدای عجیبی در گوش هایش می چرخید. هروقت دیگری بود سعی در خواند صداها می کرد اما الان فرصت برای فکر کردن هم نداشت، وقت طلا بود.

این موضوعات بخش کوچکی از حافظه ی گذرایش را به خود اختصاص داده بود، اما همین برای یک جرقه در ذهنش کافی بود. ذهن خوانی!

به سرعت در جایش ایستاد و مشغول مبارزه با حریف قدرتمندش بود، سالها بود در طول زندگی اش برای ذهن خوانی تلاش کرده بود، یک ایده ی نو، تحولی در تاریخ جادوگری، اگر موفق می شد نه تنها بر رقیبش غلبه کرده بود و دنیای جادوگری را نجات داده بود، بلکه اینبار دریچه ی جدید از علم جادوگری را به روی تمام نسل ها گشوده بود.

باید تمام توانش را جمع می کرد، خوب می دانست کوچکترین غفلتی به معنای نابودی همه ی زحمت هایش است، با کسی مبارزه می کرد که سعی کرده بود با قدرتش اورا از بین ببرد تا جادوگران در آرامش زندگی کنند.

باید کلمه ای برای طلسمش درست می کرد، بدون ورد نمی شد جادویش را اجرا کند، الف را از آرتور برداشت،ک را از کارمین دشمن همیشگیش که حال مقابلش ایستاده بود، و را از ورد به معنای طلسم تا برای تمام نسل های جادوگران باقی بماند، م را از مغز که اشاره به کاربرد طلسم داشت،ت را از تمرکز که لازمه ی اصلی اجرای طلسم بود و سی را ناخود آگاه به آخر کلمه اش اضافه کرد.

-اکلومنسی

اشعه ای سریع تر از هر جسمی دیگر از نوک انگشتانش خارج شد و به سر کارمین(رقیبش) برخورد کرد، حال تمام حواسش را جمع کرد و توانست به ذهن کارمین نفوذ کند، حتی وارد شدن به یک لایه از مغز برایش کافی بود، طلسم مرگ مورد نظر را پیدا کرده بود و سپس جستی به سمت راست زد، خود را آماده ساخت و طلسم را بر زبان آورد و کارمین به زمین افتاد.

این پایانی همیشگی برای او بود

( استاد خب طلسم به این شکل و با این مظمون ساخته شد و طی تاریخ رشد یافته، عده ی زیادی تمام عمرشون صرف تمرکز برروی طلسم کردن و اینکه چجوری تمامی لایه های مغر خوانده شود)

با تشکر از کلاس مفیدتون
لوکسیاس


تا خودم هستم به امضام نیازی نیست


پاسخ به: خواندن ذهن و چفت شدگی
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱

گیلدروی لاکهارت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۸ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۵
از شبنم عشق خاک آدم گِل شد...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 143
آفلاین
خب با ذهن خوانی میشه از اسرار فرد آگاه شد.البته ذهن خوانی هم میتونه بد باشه هم خوب.مثلاً میشه برای تشخیص مجرمان ازش استفاده کرد.البته باید فرد برای ذهن خوانی خیلی تمرین کنه.در کل به نظر من کار خوبیه.
در خصوص سوال دوم باید بگم که میشه ذهن خوانی رو فقط به افراد مطمئن یاد داد و از اونا تعهد نامه گرفت تا قول بدن که اونا هم ذهن خوانی رو فقط به افراد مطمئن یاد بدن تا این عمل از شر سوئ استفاده محفوظ بمونه


ما سزاواران قدرتیم نه شیفتگان خدمت


ملقب به مرگخوار الشعرا ، از جانب جناب لرد




تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: خواندن ذهن و چفت شدگی
پیام زده شده در: ۲۳:۵۳ چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۱

اينيگو ايماگو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۲ پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۵ دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۲
از از همین دور و ورا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 121
آفلاین
-نظرتون در مورد ذهن خوانی و چفت شدگی چیست ؟ (15 امتیاز)

ذهن خوانی یک عمل بسیار پیچیده است تازه خیلی باحاله سرامتحان جوابارو از توذهن معلم بکشی بیرون
تازه این عمل برای جلوگیری از بهدر رفتن انرژی طراحی شده و ما لازم نیست چیز رو به کسی بگیم این جارو با دافنه موافقم لازم نیست مثلا سر امتحان برای پرسیدن سوال انرژی هدر بدیه تا وقتی ذهن خوانی است صرف انرژی چرا؟



2- ذهن خوانی خلاف قوانین هست ؟ (15 امتیاز)

به نظر من اگه ما ذهن کسیو بخونیم هیچ اشکالی نداره اما اگه طرف مقابل بخواد بدون اجازه این کارو کنه مخالف قوانینه و غیر قانونیه تازه طرف خیلی عسل خورده بااجازه کی؟
بنابراین کسی هم لازم نیست ذهن ما را بخواند!
باتشکر اینیگو

پیوست:



jpg  index.jpg (5.42 KB)
34180_50db5cd60aa04.jpg 217X232 px


اگه توزندگی زمین خوردی از جات پاشو پوز خند بزنو بگو: همه ی زورت همین بود؟؟







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.