نام معجون : موشیوس میترکیدوس
رنگ معجون : کرم
حالت معجون : مایع
مزه ی معجون : بوی پنیر
مواد تشکیل دهنده ی معجون : ( دیدیم داستان هری پاتری نشد وسیله های معجونمون همه هری پاتری کردیم ) :آب ، برگ گیاه بومادران معطر ، گل خربق سیاه ، پنیر

شرح کار : آب را در پاتیلی می ریزیم و میجوشانیم ، سپس برگ گیاه بومادران معطر را می سابیم و خشک می کنیم و در معجون میریزم و معجون را 15 بار خلاف جهت عقربه های ساعت هم میزنیم بعد گل خربق سیاه را با چاقویی از جنس نقره تکه تکه کرده و در پاتیل میریزیم ، صبر می کنیم تا معجون به رنگ آبی کم رنگ در بیاید و بعد پنیر را خورد کرده و در پاتیل می ریزیم و به مدت 1 ساعت می جوشانیم و بعد از یک ساعت معجون به رنگ کرم در می آید و قابل استفاده است .
ویژگی : این معجون اگر به موش داده شود موجب مرگ موش می شود اگر به موجودی با جسه ی بزرگ تر از موش مانند انسان داده شود باعث شکم درد شدید در وی شده و اگر به موجودی کوچک در از جسه ی موش داده شود هم کشنده خواهد بود البته امکان این وجود دارد که این معجون نوزادان موجوداتی که جسه ای بزرگ تر از موش دارند را نیز از پای در آورد .

با سلام .
معرفی شخصیت معجون .
طرفداران : مرگخوارها .
نام معجون : تاولزای افریقای .
بوی معجون : امیزه ای از بوی لجن و دود .
رنگ معجون : بادمجونی .
کاربرد :
اگر تنها یک قطره از این معجون را روی چوبدستی خود بریزید , چوبدستی شما هر کاری را که لازم باشد , در هر زمانی انجام میدهد
مثلا :

شما در مقابل هری پاتر ایستاده اید . هیچ وردی به ذهنتان نمیرسد . چوبدستی جوگیر شما این ورد را اجرا میکند !

. با خوردن این معجون , تاول های بزرگی میزنید و به شدت فنا ناپذیر میشوید . جای نگرانی نیست چرا که تاول ها از بین میروند .
* اخطار : استفاده ی بیش از حد از معجون ممنوع اعلام شده .*
توضیحات :
قرن ها پیش , در حدود قرن دوم بود که این معجون توسط یکی از افراد گروه گریفندور به وجود امد . البته , این معجون در ان زمان کارهای متفاوتی انجام میداد .
در ان زمان برای از بین بردن قدرت نیز از این معجون استفاده میشده . که البته الان درست کاربرد مخالفی دارد . یعنی قدرتمند کردن .
نام سازنده ی معجون : خودم ! ( لاوندر براون )
زمان : 2:08
سال : 2007
مکان : سازمان معجون سازان قرن
مواد سازنده :
گوش راست خر , نمک و فلفل به مقدار لازم , لوبیا , عدس , برنج , هرچی که دستتون اومد , صابون , چکش , گیتار شماعی زاده , چرک زیر ناخون , آشغال گوش , اب لیمو , چرک رغیق خیارک غذه .
* توجه کنید که به هیچ وقت در خوردن این معجون زیاده روی نکنید!*
متاسفانه امکان دارد که شما در هنگام ساختن معجون سکته ی ناقص بزنید . هیچ دلیلی هم نداره .
طرز تهیه :
اول از همه که عدس و لوبیا را له میکنید ( با استفاده از چکش ) و بعد انرا با برنج مخلوط کرده باز هم له میکنید . اشغال گوش و هرچیزی که به دستتون رسید رو اضافه کرده , چرک ناخون رو هم اضافه میکنید .
تعجب نکنید که چهره اتان این شکلی شده :
صابون را رنده کرده و داخل چرک خیارک و اب لیمو میریزید . نمک و فلفل به میزان لازم میریزید . بعد هم گیتار رو داخل ان خورد میکنید . بعد چوبدستی خود را به طرف ان میگیرید ظربدری در هوا میکشید و این ورد را تکرار میکنید :
معجوناتروم !
چهار بار این حرکت را نجام میدهید .
* توجه :
در تمام مدت باید زیر پاتیل روشن باشد . *
حتما باید رنگ ان در این لحظه به بنفش تبدیل شده باشد . بیست دقیقه ی بعد شما میتوانید معجون را استفاده کنید .
بازم توجه :*
به هیچ وجه معجون را هم نمیزنید خودش هم میخورد ! *
طرز خوردن :
میریزید تو لیوان . یک شمع روشن میکنید . به جزایر هاوایی فکر میکنید بعد لیوان را میخورید .
توجهی دیگر : *
بعد از مصرف این شکلی میشوید :*
عواقب بعد از مصرف : قیافه اتون . وجود تاول ها . نازنین شدن شخصیت شما . خشونت . معتاد بدبخت میشی به معجون !( ابلته در صورت زیاده روی ) !

اسم:رسیدمان(Residman)
نوع:سم
نام مخترع:الکساندر رکسیدمن.
رنگ:قرمز تا کمی قهوه ای
مزه معجون:کسی که معجون رو امتحان کرده مرده و برای همین نامشخص است!!

موارد مورد استفاده:
آب- پوست مار-برگ گل بیستار(برای خوش رنگ شدنش)-خون موش-موی شیردال-خون تک شاخ
-----------------------------------
اول مقداری آب را در داخل پاتیل ریخته و به مدت 20 دقیقه پاتیل را روی آتش قرار دهید.
بعد از جوشیدن آب،مقداری پوست مار را رنده کرده و داخل آب رییخته وبعد کمی از برگ گل بیستار را دران برزید.بعد از رنگ گرفتن معجون 0.1 لیتر از خون تک شاخ و را خون موش را داخل لیوانی ریخته و با موی شیردال مخلوط کنید و بعد معجون را داخل پاتیل پرت کنید
و بعد از هم زدن معجون شما آمادست!!
--------------------------------------------
معجون در سال 1678 به وسیله الکساندر رکسیدمن کشف و بر روی یک موش آزمایشگاهی آزمایش شد.
رکسیدمن میخواست معجونی برای رویدن سریعتر گلهایش درست کند ولی معجون سمی و کشنده از آب درامد.

نام معجون: معجون آمبریج زدگی!

رنگ معجون: صورتی تند! (رنگ کت آمبریج!)

مزه ی معجون : مسلما تلخ!

مواد شامل شده : یه دسته پرز از کت آمبریج!! نوک خرد شده تیر سانتورها! یک فروند فشفشه دکتر فیلی باستر! موی سر گرواپ! مله طفره زن! و در کل هر چیزی که باعث انفجار خشم آمبریج بشه!

شرح کار و درست کردن معجون جدید : هر چی با ویژگی بالا دستتون اومد میریزین تو پاتیل! ولی قبل از هر کاری پرزهای کت آمبریج رو میریزین تو آب و اونقدر هم میزنین که آب رنگ پرزهارو به خود بگیره! بعد موارد بالا رو به جز فشفشه اضافه میکنین! بعدش تا میتونین معجون رو خلاف جهت عقربه های ساعت هم میزنین! مهم هم نیست چند دور، هرچقدر بیشتر بهتر!
در آخر فشفشه دکتر فیلی باستر رو روشن میکنین و میندازین تو معجون ...وقتی فشفشه ترکید باید روی معجون شما واژه "اهم اهم" دوبار تکرار بشه!
در این حالت معجون آماده ست و میشه اون رو به خورد هر گونه مرگخواری داد تا تلف شه!

ویژگی ها :معجون مورد نظر جزو معجونهای فوق مرگبار بوده و بسیار هری پاتری هم می باشد! (آقا دیگه چیکار کنم معجون هری پاتری جز این در نمیاد!)

كوچه ي دياگون كنار مغازه ي فلوريون و فورتسكيو اعلاميه اي چاپ شده بود كه مضمون آن اينگونه بود :
نقل قول:

نيوت تا چشمش به اين اعلاميه افتاد به سرعت به سمت اتقي كه رد كوچه ي دياگون اجاره كرده بود رفت و معجوني به همراه برگه اي كه روي آن نوشته بود :
- معجون همه كاره !!!
و در ادامه ي آن طرز كار آن را نوشته بود را برداشت و به سرعت از اتاق بيرون رفت و به سمت وزارتخانه رفت كه ديد دارن درها را مي بندند ...
... به سرعت به سمت در رفت و لاي آن ايستاد و داشت له مي شد و گفت :
- درو باز كنين . اين بهترين معجونه .
و آنها در را باز كردند و به داخل رفت و وارد سازمان معجون سازان شد و گفت :
- سلام . من يه معجون ديگه آوردم .
شخصي كه اسامي را مي نوشت گفت :
- بيا اينجا جوانك !!! اسمتون ؟
نيوت مشخصات خود را گفت و رفت تا در مورد معجونش صحبت كند و گفت :
- اين معجون هر طور كه شما بخواهيد عمل مي كند و طرز ساخت خيلي خيلي راحيت دارد . مواد آن : گل كلم , ريشه ي افسنتين , كمي گرد شاخ تك شاخ و سخترين مواد آن نيش باسيليسك و گرد دندان اژدها كه شاخدم بهتر است .
و معجون را به آنها داد و طرز ساخت را هم توضيح داد و مصاحبه گر گفت :
- خب . نتايج دو هفته ديگر اعلام مي گردد . دو هفته ي ديگر بياييد و نتايج را ببينيد . به بورس تحصيلي رد هاگوارتز داده يم شود .

دوستان اینجا تاپیک رول نیست پس به سبک خود تاپیک پست ارسال کنید.ممنون

پیوز بالای پاتیل معلق بود. کمی فکر کرد و سر انجام صدا زد : « پریور ! وسایلم رو بیار ! »
یک پسر سیزده-چهارده ساله با قد و قامت کوچک داخل آمد. سبدی در دستش بود و با قدم های بلند و تند راه می رفت. پریور گفت:« مطمئنید پشیمون نمی شید ؟ »
پیوز جواب داد :« بله ، من سال ها روی این سم کار کردم ! نمی خوام شانس امتحانش رو روی اون راونکلاوی از دست بدم ! اونم اینجا ... توی مقر اصلی سازمان معجون سازان قرن !»
سپس پیوز یک بطری کوچک را برداشت و داخل پاتیلش ریخت و شروع به توضیح کرد : « این سم یک نوع سم از خانواده سم های مخربه ! یک سم مخرب جسمی که می تونه با سرعت بسیار بالایی تمام استخوان های بدن رو ناپدید کنه ! »
سپس به موادی که از بطری کوچک درون پاتیل ریخته بود اشاره کرد و گفت : « اول از همه به شیره ی مهرگیاه نیاز داریم ! این مهمترین بخش کاره ! یک بطری 200 سی سی شیره مهر گیاه رو داخل پاتیل می ریزیم و بعد 200 سی سی آب مقطر بهش اضافه می کنیم ! »
پیوز همانطور که توضیح می داد کار ها را انجام می داد : «وقتی آب مقطر رو هم اضافه کردی یک شاخه موی دم تک شاخ رو بهش اضافه می کنی ! خوب حالا باید زیرش رو روشن کنیم ! » و با یک حرکت چوبدستی آتشی زیر پاتیل شعله کشید.
- « بعد نیاز به پشه آفریقایی داریم ... بله اونها رو با کناره چاقو له می کنیم و میریزیم توی معجون ... ده بار بر خلاف جهت عقربه های ساعت و یک بار هم در جهت عقربه های ساعت هم می زنیم !» و شروع به هم زدن کرد.
وقتی هم زدن پیوز تموم شد او گفت : « حالا آخرین مرحله است. باید ساقه کدوتنبل هندی رو به ذرات ریز تقسیم کنی و توی اون بریزیم ... رنگ معجون باید بعد از 20 بار هم زدن در جهت عقربه های ساعت بنفش بشه تا بفهمیم آماده است. »
وقتی هم زدن پیوز تموم شد گفت : « خوب ... تو باهوش ترین شاگرد منی ! یک بار برام توضیح بده معجون نون بونز رو ! »
و پریور شروع به توضیح کرد ...

بخش جادو و جادوگري وزارت سحر و جادو از علاقمندان به معجون سازي دعوت کرده بود تا معجون هاي خود را با دو خاصيت سمي و مرگبار ساخته و در ديد علاقمندان معجون هاي دنياي جادوگري قرار دهند ؛ به همين خاطر جادوگران و ساحره هاي بسياري در سازمان معجون سازان قرن حاضر شده بودند تا با شرح معجون خود بتوانند آن را در کتاب معجون سازان قرن معجون خود را با نام خودشان ثبت کنند
پرسي ويزلي سومين کسي بود که در صف هزاران نفري علاقمندان به معجون سازي ايستاده بود و انتظار ميکشيد تا از او براي شرح معجونش دعوت شود ؛ بعد از دقايقي که گويا به ساعت ها مي انجاميد : پرسي ويزلي ، شماره 3 !
نگاه هزاران علاقمند معجون و معجون سازي به او و کريستال کوچکي که معجون در آن قرار داشت دوخته شده بود ، نگاه هاي خيره حضار توانايي تسلط بر شرح معجون را لحظه به لحظه ميکاست ! تا بالاخره با صداي لرزاني شروع کرد :

نام اين معجون بيتاراکا است ، دليل انتخاب اين نام ايتاليايي براي اين معجون به اين خاطر هست که تمام مواد مورد استفاده در آن جزو مواد ايتاليا هستند و از آنجا آورده شده اند !
مواد مورد استفاده در ساخت معجون بيتاراکا :
مارمولک سه دندان ، خون اژدها ، زهر داکسي ، گلبرگ گل مجيک و آب شور مخصوص
شرح ساختن اين معجون :
در ابتدا پاتيل مورد نظر را به مدت 10 دقيقه گرم کرده ، سپس آب شور مخصوص ، خون اژدها و زهر داکسي را به آن اضافه ميکنيم ؛ اين سه مايع بايد به مدت 5 الي 6 دقيقه روي شعله کم بجوشند ، سپس مارمولک سه دندان قطعه قطعه شده و گلبرگ گل مجيک را در پاتيل اضافه ميکنيم ؛ شعله زير پاتيل بايد سه برابر قبل شود ، بعد از گذشت زماني حدود 30 ثانيه ، زير پاتيل را خاموش کرده و معجون را سرد ميکنيم ، حالا معجون قابل استفاده ميباشد ، فراموش نکنيد که تکه هاي بدن مارمولک را از معجون خارج کنيد در آخر کار
زمينه استفاده : اين معجون براي کشتن افراد که با زجر فرد مورد نظر همراه است استفاده ميشود ، بعد از استفاده اين معجون ، فرد استفاده کننده ، از درد به خود ميپيچد و معجون به آرامي در سراسر بدن وي پخش ميشود تا بالاخره بعد از 5 دقيقه از بين ميرود فرد مورد نظر !

ممنون ، معجون شما به ثبت رسيد !

بخار هایی از داخل پاتیل ها بیرون می آمد و فضای اتاق معجون سازی مملو بود از انواع بو های مختلف و رنگ های متنوع.
در برای چندمین بار در امروز باز شد و فردی به داخل معجون سازی پا گذاشته و پس از کمی تامل در آستانه در به طرف یکی از پاتیل های خالی رفت.
بی صدا مشغول کارش شد ... ابتدا دسته ای اسفناج را خورد کرده و با سه قطره خون تک شاخ به داخل پاتیل ریخت.سپس آتش زیر پاتیل را روشن کرده و محتوا را سه بار بر خلاف عقربه های ساعت هم زد.
کمی بعد با قطره چکانی کوچک 14 قطره چرک خیار را در پاتیل ریخته و دوباره هم زد و کمی بعد چاقویی را به طرف انگشتخود گرفت و شکافی کوچک در انگشتش باز کرد و قطره ای از خونش را در داخل پاتیل ریخت و دوباره مشغول هم زدن دیگ این بار موافق عقربه های ساعت شد.
بخار هایی که از پاتیل ها بیرون می آمد باعث شده بود که عرقی بر پیشانی فرد بنشیند ولی او فقط ذهنش را متمرکز ساخت معجون کرده بود.
بعد از 15 دقیقه هم زدن پاتیل و محتوای درون آن ، شعله را خاموش کرد و با یک حرکت چوب دستی اش مقداری از محتوای آن را در شیشه ای ریخته و در کناری گذاشت.
سپس آن را در قفسه ای که در گوشه ی اتاق معجون سازی بود برد و برگه ای برداشت و شروع کرد به نوشتن کاربرد سم:
نام سم : سیرامانایوس
کاربرد : باعث می شود که سم به مغز قربانی سرایت کرده و در بین مغزش فرو رود. بعد از مدتی مغز تورم کرده و اگر تا 20 دقیقه پادزهر آن خورده نشد مغز به تورم خود ادامه داده تا اینکه می ترکد.
تهیه کننده : بورگین
سپس برگه را بر روی شیشه چسباند و بدون هیچ حرفی از سازمان معجون سازی قرن خارج شد.

او با سرعت به طرف سازمان پیش میرفت..بالاخره توانسته بود معجونی که سالهاست در تلاش است،بسازد!معجونی قوی و مخرب!

نسیمی ملایم بر صورتش میزد و بوی خوش گلهای اطراف سازمان به او روحی تازه می بخشیدند..او ایستاد و به در بزرگ و طلایی شکل سازمان خیره شد!آن در فقط هنگامی باز میشد که شخصی واقعا کاری آنجا داشته باشد!به یاد دوره های قبلی افتاد که چقدر سعی میکرد به درون آن در برود ولی نمیشد!سرگرمی جالب دوران کودکی او همین کار بود!او تک تک پله ها را بالا رفت و از در گذشت!

حالا او در سالنی عظیم بود که افرادی زیادی در حال جنب و جوش در آن بودند..هیچکس حرفی نمیزد و همه فقط کارهایشان را انجام میدادند!خوب میدانست باید کجا برود..طبقه سوم،اتاق ثبت معجون های مخرب!!

30 دقیقه بعد!

بالاخره خسته و درمانده به اتاق مورد نظر رسید و در زد!صدای ریز خانمی شنیده شد و گفت:
-بیا تو!

او در را باز کرد و با اعتماد به نفس به درون اتاق رفت..نباید دلهره وجود او را فرا میگرفت!

-خب؟معجونی ساخته اید که میخواهید ثبت کنید؟
-بله!اسم این معجون است،تیرانتوپوس!
-مشخصاتش را بگو که نوشته شود!

او قلم پری را دید که منتظر بود تا او حرف بزند و یادداشت کند!او هم یکی از آنها در خانه داشت!
-این معجون از پر کاه و دم شاخدم مجارستانی شاخته شده است و در درمخلوط آب و گوشت گاو،جوشیده است!مهلت ساخت این معجون 2 الی 3 ماه است!و در پایان کار باید حتما دم شاخدم مجارستانی به آن اضافه شود!در ضمن پاتیل آن هم حتما باید مسی باشد..
کمی سرفه کرد و دوباره ادامه داد:
-حتما هم برای ساختش باید در محیط مرطوب قرار بگیرد!
-خب مرسی از شما!نمونه معجون رو هم بدهید و بروید!معجون شما ثبت شد!

او نمونه معجون را داد و از اتاق خارج شد..باورش نمیشد که توانسته است معجون را توضیح دهد!همیشه چنین مواقعی،حتی نمیتوانست حرف بزند!با خنده از آنجا دور شد و به طرف خانه اش رفت!او بالاخره معجون ساز شده بود!