هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶ سه شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
اما باز هم مانند رول قبلی کریس،کسی نیامد،رابستن که در اولین تجربه دکتری اش شکست خورده بود،روی صندلی نشست و دستش را روی پیشانی اش گذاشت.
-هی روزگار...با من چیکار کردن کردی ...

دلفی پوکرفیس به رابستن نگاه کرد.
-رابستن؟حالا شکستت اونقدرا هم سنگین نیست که بخوای افسرده شی،پاشو به کارت ادامه بده!
-مگه دیدن نمیکنی؟هیچ بیماری برای من اومدن نکرد!
-هی من اینجام!

سرهای دو دکتر به سمت منبع صدا برگشت،صندلی که فرو رفته بود،درحالی که کسی رویش ننشسته بود.
-تو روحی؟
-نخیر!به کجای من خوشتیپ میخوره روح باشم؟بانز هستم،خیر سرت تو خونه ریدل مرگخواریم!

دلفی و رابستن که تازه دوهزاریشان افتاده بود سعی کردند لحنشان را صمیمی کنند.
-سلام بانز!چخبرا؟خوش میگذره؟

بعد از دقایقی که از بانز پاسخی شنیده نشد،رابستن اولین مشکلی که به نظرش رسید را گفت.
-بانز تو اولین مشکلت ندیده شدنت میباشه!

بانز به نشانه اعتراض بلند شد و دستش را مشت کرد،هرچند که رابستن این حرکت را نمیدید و به صحبتش ادامه داد.
-این خیلی مشکل بزرگی میباشه،دلفی باید سیصد گالیون گرفتن کنه ازت،جزو بیمارهای خاص محسوب شدن میشی...

واقعا داشت به بانز توهین میشد،خیلی ها بانز را مسخره میکردند،اما تاحالا کسی او را بیمار خطاب نکرده بود،بانز خواست کتش را در بیارد و برای دست به یقه شدن سمت رابستن برود،اما متوجه شد لباس نپوشیده است،پس بدون هیچ عمل اضافه ای،با مشت های گره شده به سمت رابستن رفت.


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸
از اونجا که فکر نمیکنم دیگه کسی از اعضایی که پستی تا حالا نزدن بخوان پست بزنن تو این چند ساعت،ماموریت رو یک ساعت قبل از ساعت دوازده تموم میکنم...
نمرات داوران:
ماتیلدا:
8-8=16
.......
گادفری:
7-7.5=14.5
......
تام:
6-6=12
----------------------
و در اخر جایزه اوباش طلایی تقدیم میشود به:
ماتیلدا استیونز!(اسمت به شکل نامحسوسی زیر جایزس/:)
تصویر کوچک شده



مرسی از سه نفری که تو ماموریت شرکت کردن...


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دارالمجانین لندن
پیام زده شده در: ۲۲:۰۰ یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸
بعد از این اتفاقات که مانع کسب شده بود،لرد تصمیم گرفت طبق روال عادی پرتقال بخورد و آماده رسیدن مشتری شود.اما درست قبل از اینکه لرد روی صندلی بنشیند،نگاهش به کریس افتاد که به ویترین مغازه چسبیده بود و به او نگاه میکرد.
-ریس،چرا اینجا هم به ما چسبیدی و فروش نمیروی؟چرا دست از سر کچلمان ورنمیداری؟!
-ارباب دلتون میاد منو بفروشید واقعا؟!

لرد با شنیدن این حرف کریس،سریع یک کاغذ برداشت و رویش با ماژیک نوشت:
نقل قول:
تخفیف صد در صدی برای کریس چمبرز!


و سر در مغازه چسباند.

-ارباب مرگخوارای قبلی هم رایگان فروختیدا...
-پس این پرتقال چیست در دستمان بلاتریکس؟این حاصل زحمات ماست که یک ساعته نمیذارید بخوریم!

لرد همچنان که پرتقال را پوست میکند،فکر کرد که کریس را چگونه زودتر بفروشد.لرد میدانست کریس با تخفیف صد در صدی و این ها فروش نمیرود و به ویترین مغازه میچسبد...
-فهمیدیم!

لرد با خوشحالی به سمت کریس رفت و گفت:
-ریس،میدونستی سو زودتر از تو فروخته شده؟


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۹ یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸
سلام آبر.
آبر اینجا یه گروهه که باید همزمان با ایفا جلو بره،که به سرعت زیادی نیاز داره،فعلا هم اوضاع اصلا خوب نیست،تایپیک ماموریت رفته کلا از رو ایفا،در این حد...
شما خیلی فعالیتتون کمه و متاسفانه بخاطر همین نمیتونین همراه گروه بشین،ولی با توجه به تضمینی که دادین...

تایید شد!


ویرایش شده توسط كريس چمبرز در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۲۵ ۲۲:۱۵:۳۶

Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: فرهنگستان ريدل
پیام زده شده در: ۱۴:۱۱ پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸
درست هنگامی که لرد خواست کلاس را شروع کند،کریس در را باز کرد.

-باز هم دیر رسیدی ریس!
-ببخشید ارباب،حالا سو اومده؟

لرد درحالی که یادداشت میکرد دو نمره از امتحان کریس کم شود،گفت:
-بله،سو همیشه به موقع میرسد،سویی هست منظم.

کریس شکست خورده و غمگین به دنبال جای خالی میگشت،بالاخره پیدا کرد،کنار هوریس.

-آخخخ!

از قرار معلوم آن جای خالی که کریس در نظر داشت،بانز بود.
-ارباب،جا نیست بشینیم!
-بیا بشین رو کله ی ما!

کریس حرف لرد را جدی گرفت و به سمت میز لرد رفت.
-کجا میای ریس؟برو یجای کلاس وایسا،فقط بیشترین فاصله را از میز ما داشته باش.

بعد از اینکه کریس هم جای ایستادن خود را پیدا کرد،لرد گلویش را صاف کرد تا درس را شروع کند.


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: زندگی به سبک سیاه
پیام زده شده در: ۱۹:۰۷ یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۸
-اممم...نه ارباب!معلومه که نه!

قلب سو پیروز شده بود و دستورش این بود که به حرف لرد گوش کند...سو به این دلیل که مغزش درحال ریکاوری بود،خیلی به حرف لرد گوش کرد،خیلی،به طوری که بعد از اینکه قاشق و چنگالش را زمین گذاشت،چیز زیادی جز همان کاهو و سبزیجات در سفره باقی نمانده بود.
مرگخواران با دهان باز به سو خیره شده بودند،لرد لبخندی گوشه لبش داشت،بلاتریکس هم همینطور و این میتوانست نشانه خیلی بدی باشد.

-آفرین سول،تو از یاران با وفای مایی،فقط شانس اوردی غذای ما رو نخوردی!
-منتظر چی هستین؟ّبرای سو ی وفادار دست بزنین!

اما هیچکس دست نزد،این حرف را بلاتریکس زده بود و حتی مغز نیمه هوشیار سو هم متوجه میشد این جمله چه معناهایی میتواند داشته باشد.بقیه مرگخواران بعد از اینکه دهان بازشده شان را بستند شروع به خوردن سبزیجات کردند.

مغز سو که تازه بعد از ریکاوری و کلی غر زدن،به کار افتاده بود،دستور داد که سو به سمت سالن ورزش خانه ریدل برود تا تمرینات جدیدش را شروع کند،او فقط تا وقتی که غذای مرگخواران تمام میشد وقت داشت آنهمه چربی را آب کند!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۵:۳۱ یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۸
سلام به همه اوباش محترم و غیر محترم.
سه نکته میگم که به ترتیب مهم،مهم تر و خیلی مهم میباشند.
1)آواتارهای خودکفا ساختیم،قبلیا ساخت چین بود،تام جاگسنیکی از اعضای اوباش برایمان درست کرد،از تام تشکر مینماییم و اینکه خواهشا پخ هاتون رو چک کرده و امضاها رو جایگزین کنید.
2)پست پایین که به درخواست خودم توسط آندریا زده شد،اگر توجه کنید به بخش نقل قول شده،این یکی از دلایله که چرا همه افراد از همه جبهه ها قراره تو اوباش فعالیت کنن،شما همو نمیشناسین،ممکنه کسی که یه مرگخوار باهاش به ماموریت میره محفلی باشه،ولی هیچکدومشون نمیدونن فرد همکارشون کیه،این دلیلی بود که برای توجیه کردن عضویت محفلی ها و مرگخواران در یک گروه به ذهن هوریس رسید و ما پیادش کردیم،از آندریا و هوریس هم تشکر مینماییم.
3)ماموریت
ماموریت داریم!
برای اولین ماموریت سالن تئاتر هاگزمید ویزادیشندر نظر گرفته شده.ماموریتتون اینه که برید و در سالن تئاتر تا میتونید آشوب ایجاد کنید!


خلاصه کامل سوژه:

سالن تئاتر هاگزمید قصد داره نمایش "هری پاتر و لرد ولدمورت" رو اجرا کنه.دو گروه سیاه و سفید(مرگخوارا و محفل) برای تماشای نمایش به سالن رفتن.
دامبلدور و محفلی ها بلیت ردیف اول رو خریدن و رو صندلیا نشستن. ولی لرد هم می خواد ردیف اول بشینه و دیانا بلیت محفلیا رو پاره می کنه.بین محفلی ها و مرگخوارا کشمکشی بوجود میاد و در نهایت لرد بزور روی صندلی ردیف اول همراه دامبلدور میشینه و مرگخوارا هم سرجاشون میشینن،بعد از یه مدت که نمایش شروع نمیشه،مرگخوارا بی سرو صدا شروع به پاپ کورن خوردن میکنن و محفلیا هم پیاز سوخاری پاک میکنن تا آماده خوردن شه،تئاتر قراره با تاخیر شروع بشه و در این گیر و دار بلاتریکس داره سو رو بابت دراوردن صدای پاپ کورن سرزنش میکنه...
.
..
نکات ماموریت!
_زمان ماموریت از امروز تا دوشنبه هفته بعد مورخ98/1/26هست،هرکس درماموریت شرکت نکنه به اوباشانه ترین شیوه ممکن باهاش برخورد میکنم(: تعداد پستایی که میتونید بزنید آزاده،ولی چون قراره نمره بدیم،اون پستی که به انتخاب خودتون بهتره رو داوری میکنیم.(نیم نمره اضافی برای هر پست)
_درپایان ماموریت دو داور به پست ها نمره خواهند داد و سپس جایزه اوباش طلایی به برترین اوباش ماموریت خواهد داده شد.
_از نکات ریزی که تو خلاصه گفته شد هم میتونید استفاده کنید،بخاطر همین خلاصه کامل دادم،میتونید با همین نکات ریز یه پست بزنید.
_اوباش رو وارد داستان نکنید،همونطور که گفتم اعضای اوباش رو هیچکس نمیشناسه و شما هم عضوای دیگه رو نمیشناسید،آشوب به پا کنید ولی اشاره ای به اوباش نکنید.
_در مورد چجوری ادامه دادن سوژه تصمیم با خودتونه،ولی پیشنهاد من اینه که حداقل تا چند پست اول،تئاتر شروع نشه،چون اگه شروع بشه ادامه دادنش سخت تر میشه و سوژه چندشاخه میشه.

...
*در سالن تئاتر هاگزمید،آشوب ایجاد کنید!*


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۶:۴۵ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۸
سکوت کن تام!سکوووت!
من لردم؟من؟!
من غلط بکنم لرد باشم،ما چاکر لردیم اصلا،یکاری کن از اونجا هم بندازنمون بیرون.
فرمت خیلی طولانیه،خسته نشی!
بیا تو تا به بادمون ندادی،
تایید شد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: یتیم خانه سنت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۸
یتیم خانه سنت دیاگون

درحالی که همه مرگخواران روبروی آینه ایستاده بودند تا موجه ترین فرد را از میان خود انتخاب کنند،کریس با حسرت به جمعیتی نگاه میکرد که هنوز متوجه معجزه خوشتیپی او نشده اند.
-اهم...اهم!

کسی به کریس توجه ای نکرد و همه همچنان به آینه خیره شده بودند.

-کلاهم که خوشگله،قدمم بلنده...
-اهم!
-کریس!مشکلی داری؟!

کریس بی توجه به حرف بلاتریکس،سرخود به سمت دختری که پشت میز یتیم خانه نشسته بود رفت،نفسش را با حالت خاصی بیرون داد و با صدای کلفت گفت:
-سلام!

دختر بی توجه درحالی که نامه ای مینوشت،با کریس حرف زد.
-امرتون؟
-بچه میخوام!
-بچه فقط به زن و شوهر میدیم،زن داری؟

کریس عقب عقبکی به سمت مرگخواران رفت و زیرلب گفت:
-کی زن داره؟
-دشمن!
-داداش ما زن داشته میباشه!
بعد از چند دقیقه سکوت،همه مرگخواران به بلاتریکس نگاه کردند،بله،رودولف و بلاتریکس تنها شانس آنها بودند، اما مشکل این بود که رودولف در رستوران بود.


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸
گریک!
گریک از اونجا که من میشناسمت،میدونم که بخاطر دلایلی فعلا حدود چندماه نمیتونی فعالیت داشته باشی،فعالیتتم افت کرده از چندوقت پیش،میدونم خیلی لایق بودی که اینجا باشی،میدونم خیلی به ما کمک میکردی،و متاسفم که مجبورم بگم فعلا تا تیر
تایید نشد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.