هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ویلبرت.اسلینکرد)



پاسخ به: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۶:۴۸ شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲
شاید همه ی شما بدونید غم بخش بزرگی برای یک داستان هستش.

فرد که می تونست روحیه ی خواننده رو به وجد بیاره در آخر باعث غم و اندوه شد.

شاید کسی هدویگ رو به یاد نیاورده...جغدی که در زمان تنهایی هری بهش امید می داد و همدم خوبی بود و برای نجات جون صاحبش مرگ رو پذیرفت.

سوروس اسنیپ هم که بر خلاف چهره ی عبوس و رفتاری خشک ، غم زیادی رو با خودش حمل می کرد و من خیلی از این صحنه ناراحت شدم.

به هر حال....

باید کسانی مثل افراد بالا خودشون رو فدا کنند تا دیگران زنده بمانند ولی یادشان همیشه جاودان خواهد ماند





پاسخ به: اگه یه روز براتون یک نامه از یک مدرسه جادوگری بیاد چی کار می کنید ؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳ شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲
برای من در گذشته ی دور اومده بود.زمانی که کودکی بیش بودم یعنی هنگام تولد یازده سالگیم برام نامه هایی از مدرسه های دورمشترانگ ، بوباتون و هاگوارتز اومد که من از بین آنها بوباتون را انتخاب کرده بودم ولی بعد به دلیل تاریخچه ی عالی هاگوارتز ، اون رو انتخاب کردم.

اول که نامه ها اومد ، من توی تخت خوابم در خواب و آرامش بودم که یک جغد با نوک به پنجره می زد.

در ابتدا فکر کردم در رویام ولی بعد... .

نامه اول رو گرفتم و خواندم:مدرسه ی بوباتون...مهد تولد جادوگران و ساحره های بزرگ.
نامه بعدی:مدرسه ی دورمشترانگ...جادو را از ما یاد بگیرید.
آخرین نامه:مدرسه ی بزرگ هاگوارتز...علوم و فنون جادوگری.

من می دانستم که پدر و مادرم جادوگر هستند و من از این اتفاق تعجبی نکردم!!!

من در حال حاضر چهل و اندی سال دارم و نویسنده ی کتاب های درسی و غیر درسی مدارس مختلف هستم.


ویرایش شده توسط ویلبرت اسلینکرد در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۸ ۱۵:۵۲:۲۴
ویرایش شده توسط ویلبرت اسلینکرد در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۸ ۱۵:۵۸:۲۳



پاسخ به: اگه کلاه گروه بندی رو سرتون بگذارن تو کدوم گروه می افتید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۵:۲۱ شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲
اسلیترین!!!!!!!!!!!!!

چون آرزو های بزرگی توی سرم دارم و می خواهم به شهرت برسم.




پاسخ به: بررسی پست های محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۳۲ دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۲
پرویت درایو , ساعت دوازده و نیم

_دادلی , بس کن دیگه.

_آره هری دست و پاچلفتی , خسته شدی؟

_نه , ولی فکر کنم تو از نفس افتادی... .

_که این جور , پس این رو بگیر....

سنگی بزرگ با شتاب به صورت هری نزدیک می شد , ولی هری فرز و چابک سریع جاخالی داد و سنگ خورد به در ماشین آقای دروسلی.

دادلی که اشک توی چشاش جمع شده بود با نگاهی شیطانی به هری نگاه کرد و بعد به سوی خانه دوید.

همان موقع , دفتر مدرسه هاگوارتز

_پروفسور دامبلدور , بهتر نیست هری رو بیاریم اینجا؟

_پروفسور مک گونگال , هری اونجا جاش امن تره.

_ولی اونجا داره زجر می کشه.

_نگران نباش , ما از اینجا مواظبشیم

در همان لحظه , اتاق زیر راه پله , هری پاتر

_پس کن هری , امشب شام خبری نیست....
_ولی کار من نبود...عمو ورون من ماشین شما رو داغون نکردم.

_پس کی اینکار رو انجام داد؟ یعنی دادلی پسر خوب من؟

هری ساکت شد...میدونست که اگه چیزی بیشتر از این بگه..نه تنها براش مفید نیست , براش ضرر هم داره و تا فردا توی اتاق تنگ و تاریک زندانی میشد!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفا این پست بالایی رو نقد کن



همونطور که گفتم روال این هست که توی یکی از تاپیک های محفل پست بزنید و سوژه رو ادامه بدید ، ولی این رو نقد میکنم .

توی رول سوژه خیلی اهمیت داره ، وقتی سوژه قوی باشه و جا برای کار داشته باشه ، نویسنده هر چقدر هم که نا وارد باشه میتونه به خوبی اون رو پیش ببره . یه سری سوژه ها هستن ، مثل همین سوژه ای که شما باهاش نوشتی رو ، که جای کار چندانی ندارن و چون خیلی قدیمی هستن اصلا به چشم نمیان و دیگران رغبت نمیکنن که ادامه بدنش . پس اولین چیز انتخاب سوژه هست .

مسئله ی دوم فضاسازی هست ، فضاسازی یعنی اینکه وقتی یک نفر پست شما رو میخونه ، انقدر دقیق همه چیز رو وصف کرده باشی که حس کنه داره یه فیلم رو تماشا میکنه. فضاسازی یعنی به نمایش کشیدن موارد ریز و درشت توی رول . اینکه بگی مثلا هری و دادلی توی چه فضایی هستن ، توی کوچه هستن ، خیابون هستن ؛ یا روز هست ، شب هست ، هوا گرفتس ، بارونیه ، یا گرمه یا سرده و هر چیزی که به خواننده کمک میکنه وقتی رول شما رو میخونه خودش رو توی اون موقعیت حس کنه . ما وقتی کتاب های هری پاتر رو میخوندیم ، دقیقاً تمام صحنه ها و حس ها و حالات افراد مثل فیلم از ذهن ما میگذشت و ما حس میکردیم پیش شخصیت های کتاب هستیم و از نزدیک شاهد همه جریان ها هستیم ، رول هایی که ما مینویسیم هم باید همینطور باشه .

آوردن یکسری عبارات اشتباه هست ، شما نوشتی "دادلی که اشک توی چشاش جمع شده بود با نگاهی شیطانی به هری نگاه کرد و بعد به سوی خانه دوید." در صورتی که اینها اصلا به هم نمیخورن ، اینکه دادلی اشکش در اومده بعد با نگاهی شیطانی به هری نگاه میکنه ! اصلا نگاهی شیطانی اشتباه هست . میتونستی خیلی ساده تر بنویسی : دادلی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ، بدون اینکه به هری نگاه کند به سوی خانه شان دوید. استفاده از عبارات خیلی مهم هست توی رول نویسی ... ضمناً فقط موقع نوشتن دیالوگ باید محاوره ای بنویسی ، یعنی اینکه "اشک توی چشاش" اشتباه هست ! باید بنویسی " اشک در چشمانش" .

استفاده از علامت "," درست نیست ، برای مکث توی متن باید از ویرگول "،" استفاده کنی حتما . ما فارسی داریم مینویسیم ، پس علائم نگارشیمون هم باید اینطور باشه . همینطور وقتی دیالوگ رو مینویسی نباید از آندرلاین "_" استفاده کنی ، باید خط تیره "-" بذاری .

در کل اینکه این پست رو نمیشه رول گفت ، میشه گفت دیالوگ نویسی ، چون شما همش دیالوگ نوشتی و چیز دیگه ای نبود . برای نوشتن دیالوگ هم نکته ای که باید بگم این هست که سعی کن ، همه ی دیالوگ ها رو با خط تیره نشون ندی ، از اسم شخصیت ها هم استفاده کن . مثلا شما نوشتی : "_پروفسور مک گونگال , هری اونجا جاش امن تره." در صورتی که مثلا میتونستی بنویسی : "دامبلدور لبخندی زد ، عینک نیم دایره ایش را کمی جا به جا کرد و پاسخ داد : پروفسور مک گونگال ، هری اونجا جاش امن تره . "

همین یه تیکه ای که از دامبلدور نوشتی در اول دیالوگ ، خودش میتونی کلی فضاسازی حساب بشه ، چون خواننده متوجه میشه که دامبلدور داره با لبخند این حرف رو میزنه و چه شرایطی داره و اینها ، و باعث میشه بتونه صحنه های رول رو توی ذهنش تجسم کنه . اگر قرار باشه ما فقط دیالوگ رو از شخصیت ها بنویسیم که معلوم نیست اصلا کی ناراحته ، کی خوشحاله ، کی بی تفاوته ، کی عصبانیه و اینها . امیدوارم متوجه منظورم شده باشی .

و اینکه در نهایت پیشنهادم این هست که رول های نویسنده های خوب رو بخون و ببین که چطور مینویسن و سعی کن ازشون الگو برداری کنی . موفق باشی

پرسی ویزلی




ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۳ ۱۳:۳۵:۱۰



پاسخ به: دفتر توجیهات محفلیه (عضویت در محفل ققنوس)
پیام زده شده در: ۱۰:۳۰ دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۲
1- نظرتون درباره ی محفل ققنوس و انتظارتون از محفل ؟

نظرم اینه که....نظری ندارم(چون عالی هستش )
انتظارم اینه که در عضویت ما سختگیری نکنند(می دونم که این طور نیست)

2- چقدر به سران محفل اعتقاد داری ؟ به چیشون اعتقاد داری دقیقا ؟

آنقدر که اگه بخواهند جونم رو براشون میدم.من به تصمیم گیری های درست آن ها اطمینان و اعتقاد دارم.

3- اگر یک طرف نجینی ( مار محبوب تام ) و طرف دیگه فوکس ( ققنوس محبوب دامبلدور ) باشه و در خطر باشن ، کدومشون رو نجات میدی ؟ چرا ؟

من که فوکس رو نجات میدم ولی فکر کنم فوکس قدرت دفاع در برابر نجینی رو داشته باشه.و چرا؟؟؟چون که از نجینی متنفرم.

4- به نظرت قداست دامبلدور شکسته شده ؟

خیر زیرا کسی جراتش رو نداره تا اون رو از بین ببره.

5- حدس میزنی اسم رمز ورود به دفتر دامبلدور چی باشه؟

نمی دونم که دامبلدور به چی علاقه داشت ولی حدس میزنم که رمز این باشه ( هیچ جا امن نیست )

6- انقدر شجاع هستی که تام رو ولدمورت صدا کنی یا هنوز هم بهش میگی اسمشو نبر ؟

من از اون ترسی ندارم و همیشه اسمش رو ولدرمورت صدا میکردم( به خاطر همین شکنجــــــــــــــه هم شدم )



ویلبرت عزیز ، شما باید یک مقدار توی ایفای نقش فعالیت کنید ، سعی کنید رول هاتون رو ارتقا بدید و بعد درخواست عضویت در محفل رو بدید . شما فقط یک پست رول دارید و اون هم پست تایید کارگاه نمایشنامه نویسی شماست ... که اتفاقا خیلی هم خوب هست ، میتونید توی تاپیک های رول محفل پست بزنید و درخواست نقد بدید تا زمانی که پست هاتون به حد مطلوب برسه از نظر کیفیت . حداقل شما باید 15 تا پست رول داشته باشید تا سطحتون مشخص بشه برای ورود به محفل . موفق باشی

تایید نشد
پرسی ویزلی



ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۳ ۱۱:۴۷:۳۲



پاسخ به: برای ساخت یک سپر مدافع به چه خاطره ای فکر می کنید؟
پیام زده شده در: ۹:۵۲ دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۲
به زمانی فکر میکنم که توی خرداد هر سالی با معدل بیست قبول میشوم!!!!!!!!




پاسخ به: **ثبت نام الف.دال**
پیام زده شده در: ۱۰:۰۳ شنبه ۱ تیر ۱۳۹۲
نام : ویلبرت اسلینکرد

لقب : نویسنده ی قرن_جادوگر طوفان ها

شغل : نویسنده و معلم(دفاع در برابر جادوی سیاه)


1. مهمترین انگیزه شما برای عضویت در الف دال چیست ؟همیشه دوست داشتم همراه دامبلدور باشم و در کنار اون بجنگم_چون اون همیشه سرمشق من بوده

2. به نظر شما بزرگترین هدف گروه الف دال چیست ؟ برتری خیر از شر به هر قیمتی


3. در صورت مشاهده ي يكي از افراد جوخه ي بازرسي چه واكنشي نشان خواهيد داد ؟پاترس تمپروس


4. چه طلسمی را به سمت کله کچل یک انسان بدون دماغ میفرستید ؟ ایمپدیمنتا


5. به نظر شما چرا ریش آلبوس دامبلدور(مد ظله العالی) دراز است؟ به دلیل سن زیاد و تجربه های که کرده


6. برای الف دال چه آرزویی دارید ؟ پیروزی همیشگی در مقابل دشمنانش


7.نظر خود را به صورت خلاصه در مورد واژه هاي زير بنويسيد:

الف دال: قوی و پرقدرت

ایوان روزیه: منی شناسم ولی به نظرم باید آدم خوبی باشد

محفل ققنوس : هممون به کمکش نیاز داریم

گربه های آمبریج : با گربه ها مشکلی ندارم ولی با صاحبش چرا!!(چون کتاب من رو دزدید تا معروف بشه)

لرد ولدمورت : آدم بد همیشه بد می مونه...تا آخر عمرش

8. لینک یکی از بهترین پستهایتان را بنویسید.

نمایشنامه




پاسخ به: اتاق مدیریت
پیام زده شده در: ۲۳:۰۰ جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲
سلام.... .
من می خواستم اگه بشه معلم درس نویسندگی یا دفاع در برابر جادوی سیاه بشوم

با تشکر : ویلبرت اسلینکرد




پاسخ به: قدرتمند ترین جادوگرهای زنده ی حال حاضر چه کسایی اند؟
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲
همه ی جادوگران قوی و قدرتمند هستند ولی:

1:آلبلوس دامبلدور

2:سلازار اسلایترین

3:ولدمورت(تام ماروولو ریدل)

4:هری پاتر

5:مینروا مک گونگال

6:سوروس اسنیپ

7:سیروس بلک

8:بلاتریکس (شاید)

9:هرمیون گرنجر(شاید)

10:ماروولو گانت




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۰۰ جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲
ببخشید...........

چرا هیچ کس نمیاد ما رو در معرفی شخصیت تایید کنه......

از دیروز تا حالا کسی نیومده تاییدم کنه......:vay::vay:
:vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay::vay:
یعنی مشکل از منه......

آخه من نمایش نامم تایید شده ولی معرفی شخصیت من نه........!!!!!!!!!!!

لطفا یکی بیاد این معرفی ها رو تایید کنه.......خسته شدیم

اگه امکان داره با ناظر اون بخش صحبت کنید و یا ناظر دیگه ای رو انتخاب کنید برای این بخش


با تشکر:ویلبرت اسلینکرد

نویسنده ی کتاب دفاع در برابر جادوی سیاه به صورت تئوری
:








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.