اســتــــاد!
ایــــن هم
کــــــار عــمــلی، رفتم با یک عدد خون اشام گرگینه شناس در راستای کلاس شما مصاحبه کردم! و هر چی میدونست راجع به گرگینه هارو از حلقش بیرون کشیدم! منتظر نمره ی کاملم هستم! ^___^
یک مقاله در مورد گرگینه ها به صورت کامل حداکثر 10 امتیاز.گرگـــینه چیست؟گرگینه، گرگ نما، وِر ولف یا قطــرب نــژادیست از نصف انسان ها که در زمان حال در معرض انقراض هستند و فقط تعداد مــــــعـدود و بـسیـــــار کــمــی از آن هـا مـــــانـــده. نــیمـــــه انــســان هـــا از پــیــونــد طــبــیعی یا مــصـنــوعــی انـســـــــان، با مـــوجـودات دیگر بوجود مــی آیند. گرگینه ها در زمان ماه کامل از انسان به گرگ تبدیل می شوند و البته نه گرگی مـعـــمــولی. بـعـضــــــی می گویـنـــد لـیـــکــــانـتـــروپی نوعی بیماریــ مسریست و بعضی نیز می گویند در ژن افرادی خـــاص بــه صــورت نـهـــــان وجـــود دارد و در سنینی خاص یا شرایطی خاص خود را نـــشـــان می دهد حتی بعضی اعتقاد دارند که لیکانتروپی نــفــرین مرلین بر جادوگران است!
مــشـنگ ها گرگینگی را نوعی بیماری روانی می دانند. ولی تا به حال تغییرات بدن را نتوانستند توجیح کنند!
تاریخچه و نحوه ی بوجود آمدن آنانداستان های زیادی در مورد نحوه بوجود امدن گرگینه ها وجود دارند و هیچ منبعی نیست که آن را تائید یا تکذیب کند. یکی از داستان های معروف مال زمانیست که انسان ها و جادوگران کنار هم زندگی می کردند و در برابر حریفی قدرتمندتر، دیموناتا، می جنگیدند!
تا آن که پیوندی بین یک شیطان و یـــک انــســان بسته شد. عشقی دروغین... که نسل ها تمام خاندان را گرفتار نفرینی مرگبار کرد...!
در نظریه دوم،
لیکانتروپی بیماری ای است، که اولین دفـعه هنگامی که گرگی توسط الهه ماه سلنه نفرین شده بود به انسانی انتقال داده شد.
این گرگ با خیانت به ماه به بیماری ای دچار شد، که درک و فهم را از دست می داد و به انسان شبهت پیدا می کرد! اما با گاز گرفتن انسانی، این بیماری را به نـژاد آدمیان نیز انتقال داد. این انسان در همان شب به گرگینه تبدیل شد و بسیاری را گاز گرفت و به این بیماری دچار کرد. اما گرگینه های اولیه نه فقط در هنگام ماه شب چهارده بلکه در تمامی روز ها و سال ها گرگ می ماندند.
اما با دیدن غم آشکار در چشمان گرگینه ها سلنه چنین وضعی را تحمل نکرد که موجودات شب را چنین آزار دهد، پس مجازاتشان را به یک شب در هر ماه کاهش داد.
روش های گرگینه شدن
بانو آیوانا می گوید:
نقل قول:
روش اول:
باید عضو خاندانی نفرین شده باشید. اون وقت در دوره ی نوجوانی در یک شب که ماه کامل است به گرگینه تبدیل میشوید.
روش دوم:
باید توسط یک نوع گرگ ویژه یا یک گرگینه گاز گرفته بشید و پس از طی دوره ای پر از درد در اولین شبی که ماه کامل میشود مراحل تغییر شما آغاز میشود ؛ بافت اسکلتی شما به هم میریزد، روی صورتتان به سرعت مو رشد میکند، ناخن هایتان بلند میشود، صورتتان پوزه دار میشود و چشم هایتان تغییر میکند. در واقع پس از چند دقیقه به گرگینه ای تمام عیار تبدیل میشوید!
روش سوم:
این روش خیلی راحت است. شما فقط باید لباس هایتان را در بیارید و کمربندی از جنس پوست گرگ به کمرتان ببندید.
روش چهارم:
لباس هایتان را دربیاورید و دل و روده ی یک گرگ بزرگ را بیرون کشیده و در شبی که ماه کامل است درون آن بروید.
روش پنجم:
از یک جادوگر حرفه ای و قدرتمند، یا یک الهه درخواست کنید شما را نفرین کند که تبدیل به یک گرگینه بشوید.
تفاوت گرگینه با گرگگرگینه ها از قامت راست تر، چشمانی زرد رنگ و بی رحمی تمام بر خوردارند. و مانند دیگر جانوران فقط برای خوردن نمی کشند. بلکه از روی نفرت قتل عام راه می اندازند.
به نظر شما در زمانی که کلاس پشت در های بسته برگذار شد چه اتفاقی افتاد رولی در این باره بنویسید حداکثر 10 امتیاز-دانــش آموزای خوش مزه ی گوگولی مگولی من!
-بله آغــای لوسیوس مالفوی داشتم می گفتم، که اوردن چنین جانورانی توی مدرسه کاملا بر خلاف قوانین مدرســس...
لوسیوس و گری بک کاملا تو حالت پــوکــر فیس به هرمیون گرنجر که با عصبانیت نطقی آتشین ادا می کرد خیره شده بودند. هرمیون کمی چپ چپ آن دو را که در سکوت فقط گوش می دادند را نگاه کرد و ادامه داد:
-بعله داشتم عرض می کردم! طبق قوانین اساسی کشور ایشون اصن باید توی آزکابان باشه! البته با این وضع مدیر و وزارت مسلمه که چنین اتفاقی میفته... در هر حال...
لوسیوس آهی کشید و از گری بک پرسید:
-نمی خوای کسیو نوش جان کنی؟ مثلا این دختررو؟
گری بک چینی به دماغش داد و جواب داد:
- بوی بدی میده... تازه اون موهای اسکاچیشو نگا... اصن هیچ علاقه ای به نزدیک شدن بهش ندارم..
هرمیون صدایش را بالا برد:
-شرم نمی کنین؟ درسته توی گروه اسلی هستین ولی با توجه به خط دویه کتاب آن سوی جاده اثر پروفسور ویل...
یکی از دانش آموزان که سرش از صدای هرمیون درد گرفته بود به گری بک با بغض نگاه کرد و خواهش کرد:
-لـــــــــــطــــــــــفـا... ســرم... هرمیون... صــدا... به فــنـا...
گری بک با تاسف به مزه ی هرمیون فکر کرد و گفت:
-چرا فک می کنین اون دختر از نظر من خوشمزس؟
یکی از دختران زار زنان جواب داد:
- نخورش! فقط خفش کن...
گری بک سرش را تکان داد و گفت:
-اونوقت میشه یه گندزاده گرگینه ای! ما گرگینه ها احترام داریم... چرا چنین کاریو از من می خواین؟
هرمیون همانطور در پس زمیزه ادامه می داد:
-البته اگه این نکترو در نظر بگیریم که وزیر آمبریج اصلا لاق چنین مقامی نبودن و تدی هم که قبو نمی کنه...!
اشک در چشمان گری بک جمع شد. باید این کلاس را نجات می داد. صدای هرمیون داغانشان می کرد... به فنایشان می داد... آه!
سپس گری بک روی هرمیون پرید و او را ساکت کرد و پس از جیغ و هلهله ی دانش آموززان از کلاس خارج شد!
صاحب این عکس یک خون آشام است یا یک گرگینه با ذکر توضیحات و دلایل حداکثر 10 امتیاز.گرگینه!1.خون آشام ها معمولا خــــــــــــــــیـــــــــلــــــــــــی تمیز ترند و تمیز شکار می کنند!
2.صورت ظــــــریف تری دارند و زیبایی فوق العاده زیادی...!
3.دندان هایشن مرتب، بلــنــد و بسیار تیز است!
4.دندان هایشان زیر نور برق می زند.
5.در چشم های خون آشام ها برقی از زیرکی وجود دارد، بر خلاف قیافه بوقه این آغا! :دی
+
6.فـــک این آغـــا بسی محکم و قدرتمند و پهنه، پس گرگینس!
7.چشمای بـــــــــــــــــــه شــــدت خــمــــار داره! یـــعـنـــی نمی دونسته داره چی کار می کنه!
8.رنگ چشماش آبیه یعنی صبح روز بعد از ماه کامله!
9.موهاش به هم ریختس که به همون بر می گرده که امروز روز بعد از ماه کامله و حالش خوب نیست!
10.دور دهان خونی...
خون اشاما دور دهنشون هیچ وقت اینقد خونی نیست!
11.به علاوه شباهت بسیاری با دیگر گرگینه ها داره... صورتی به همون بی رحمی و وحشتــــــــــــــــنـــــــــــــاکی!
+نکته ی مهم:
درس ما درس گرگینه هاس! چرا خون اشام باشه؟!
+خــــــــــــــــــون آشاما تو عکس نمیفتن! محو میشن! همونطور که تو آینه معلوم نمیشن!
بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)