هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (لایتینا.فاست)



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲ جمعه ۱۵ تیر ۱۳۹۷
#51
1. ويژگي‌هاي خودتون، اعم از ظاهري و باطني رو در نظر بگيرين و براساس اون بگين اگه قرار بود جانورنما بشين، جانوري که بهش تبديل مي‌شدين چي بود. شکل و رنگ و سايز و هرچي از جانورتون لازم مي‌دونين رو توصيف کنين. (5 امتياز)

استاد من فکر کردم دیدم که من عاشق آهنگم، پس در نتیجه به دوتا گوش درست حسابی نیاز دارم. بعد از طرفی وجود یه هدفون همیشه برای من نیازه و برا همینم من مثل کانگورو یه کیسه روی شیکمم تعبیه شده تا هدفونمو همیشه داشته باشم. اینو هم فراموش نکنید که متال گوش دادن لازمه‌ش هد زدنه درنتیجه موی سیاه بلند افشون رو سرم دارم تا دیوانه وار هد بزنم. قد و قواره ام از انسانا کوچیک تره تا بتونم راحت یه گوشه رو پیدا کنم و برا خودم قر بدم. ولی روی دوتا پام وایمیستم و شاید باورتون نشه دوتا دست دارم!
خلاصه که جانوری میشم با رگه ای از تمامی حیوانات. یه چیزی تو حدودای این که تو معجونای هکتورو بریزی رو هم بعد بدین من بخورم.

2. فرض کنين گروهي از مردم بي‌فرهنگ شما رو با يه جانور واقعي اشتباه گرفتن و بهتون حمله مي‌کنن. تصويري از خودتون در حالتي که جانورنما هستين و حسابي لت و پار شدين بکشين! (5 امتياز)

آقا ملت تسترال ما رو دیدین؟ وقتیم میخوان لت و پارت کنن درست حساب جاهایی رو میرسن بیشترین اهمیت رو برات داره. اینجوری زندگی مو مختل کردن.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: جانورنماها
پیام زده شده در: ۰:۳۷ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۷
#52
در همین حینی که یکی جانتورها که رفته بود برای لینی قلم و کاغذ جور کنه، یکی دیگه هم باز رو طوری تنظیم کرد که درست زیر لینی‌ای قرار بگیره که در جا و تو هوا بال بال میزد.
لینی به نشونه رضایت سری تکون میده و آروم آروم از ارتفاعش کم میکنه و خودشو تنظیم میکنه که درست روی شکم بانز بشینه که راحت باشه...
- چرا اینجا انقدر کثیفه؟

لینی که به دلیل سوراخ بودن شکم بانز، وارد محتویات معده بانز شده بود. زیر لب ایشی گفت و در حالی که بال هاشو متکوند تا اسید روشون پاک بشه گفت:
- بانز تو اصلا اهمیتی به بهداشت معده میدی؟ دلیل نمیشه که وقتی دیده نمیشی انقدر معده کثیفی داشته باشی.
- اصلا تو مگه میبینی اونجا چجوریه؟

بانز خواست بلوف بزنه و بحث رو منحرف کنه تا لینی بیشتر به کند و کاف توی معده‌ش نگذره و آبروش نره!

- نه معلومه که نمیبینم.
- یعنی نمیبینی چه وضعیتیه؟
- نچ، ولی حسش میکنم بانز، قشنگ معلومه که معده‌ت و روده‌هات روی زمینه. واقعا که خجالت داره.

بانز که خیالش راحت شده که لینی ندیده محتویات معده‌ش رو، نفس عمیقی کشید و همین باعث شد لینی از توی شکم بانز شوت شه بیرون و روی دست مرگخوار نامرئی فرود بیاد.

- ملکه من، اینم چیزی که میخواستین.

جانتور یه برگ و یه تیکه چوبی که از سرش مایع مشکی‌ای میچکید رو جلوی لینی گذاشت. لینی نگاهی به چیزی که مثلا قرار بود قلم و کاغذ باشه نگاهی انداخت و بعد با خودش گفت که اینجا جنگله و به همین کفایت کنه.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۵:۴۷ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۷
#53
1- توی پست غیر رولی با محدودیت حداقل پنج خط ( یک پاراگراف) و کمتر از ده خط ( دو پاراگراف) بنویسین با این معجون چیکار می‌کنین. در واقع وقتی که ویبره زدن رو یاد گرفتین، چه استفاده‌ای ازش می‌کنین. (7نمره)

من کلا علاقه زیادی به کلکسیونر شدن دارم. بعد از اونجایی که آدم کمال طلبیم، اگه ویبره یاد بگیرم، ویبره معمولی که نمیرم، خوب و خفن و ده ریشتریشو میرم. بعد میرم وسط بازار - ترجیحا بازار هدفون فروشی- هی ویبره میرم، هی ویبره میرم، تا این که همه وسایلی که میخوامم برای همزاد پنداری ویبره میزنن، اونام هی ویبره میرن و میان کنارم. بعد باهم ویبره میریم تا دست صاحب مغازه‌ها به وسایلی که حالا مال من شدن نرسه. درواقع حالا ویبره برای من تبدیل شده به یه روش دفاعی. بعدش وقتی که وسایلم دست به دست هم دادن و منم دستشونو گرفتم با هم ویبره میریم.

2- رز از کجا و چگونه هکتور ویبره زن عمده‌ای گیر آورد؟ (3نمره)

رز همون روز که داشت توی تالارش جیغ میزد که چه خاک مهرگیاهی به سر بگیره، رفت پیش هکتور تا ببینه اون که تو این چندسال که استاد معجون سازی بوده چی درس میداده. اما متاسفانه توی زمان بدی ویبره زنان وارد آزمایشگاه هکتور میشه و باعث میشه هکتور حواسش پرت شه و در دقایق آخر، ترکیب اشتباهی رو به کار بگیره و به جای شال مامان بزرگش، دمپایی ابریشو توی پاتیل معجون سازیش بندازه. همین کارش باعث میشه معجون بپاچه روی خودش و هکتور تکثیر شه. البته حالا معلوم نیست که اگر هکتور موفق میشد ترکیب درستی رو به کار ببره، معجون قرار بود چیکار کنه.
اما در هرحال چون رز آدم مسئولیت پذیری بود و نمیخواست هکتورها که دست گل خودش بودن همین طور ول بگردن؛ اونا رو جمع میکنه و توی گونی میریزه و توی کلاس معجون سازی ازشون استفاده میکنه.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۵:۰۹ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۷
#54
سلام استاد.
کف دستمونو بدیم فالمونو بگیرین استاد؟

۱_ توی چه شرایطی رنگ مه توی گوی عوض میشه؟ (۷ نمره)

میدونین این رگ گوی کاملا به حال و هوای گوی ربط داره. میپرسین یعنی چی؟ توضیح میدم الان.
یعنی این که مثلا شما توی یه روز بارونی میاین پیشگویی کنین و گوی‌تونو میذارین جلوتون و دستتونو با حالت خیلی خفنی روش میکشین که پیشگویی کنین و آینده رو بینین، بعد یه مه خاکستری توی گوی پخش میشه. حالا منو شما که ریونی‌ایم استاد و زود اینو میفهمیم که این یعنی گوی حال و هوای پیشگویی نداره و درحال حاضر افسرده شده. گاها دیه شده که توی مه خاکستری، یه رگه‌های نسکافه‌ای رنگ هم توی گوی هست که معنیش اینه که گوی ترجیح میده بره لب پنجره و در فراق اون گوی خوشگل جذابه، وقتی داره بارونو میبینه قهوه یا نسکافه بخوره.
بعد حالا در عوض شما یه روز دیگه میاین پیشگویی کنین، گوی از دستتون لیز میخوره و کلی روی زمین قل میخوره و درنهایت شما میگیرینش و جلوی خودتون می ذارین. بعد وقتی که منتظرین یه چیزی توی گوی ببینین، یه مه سبز توی کل گوی پخش میشه. این یعنی که گوی گلاب به روتون، میخواد بالا بیاره.
اما به هرحال شناخت گوی‌ها کار ساده‌ای نیست، مخصوصا که گوی‌تون نوجوون باشه، اما به همین خاطر من یه کتاب خوندم که اسمش "چگونه گوی‌های خود را بشناسیم" رو خوندم و خیلی هم موفق بودم تو این امر.

۲_ چرا گوی پیشگویی گرده؟( ۳ نمره)

جونم براتون بگه استاد، بازم تصور کنین که میخواین پیشگویی کنین، بعد کلیم ژست گرفتین که و دستتونو میخواین بذارین رو گوی و هی دستتونو این ور اونور ببرین رو گوی تا مه توی گوی پدیدار شه و پیشگویی کنین، بعد که دستتونو میذارین... اوخ میشین! چرا؟ چون گوی پیشگویی‌تون چینیه و مکعبیه -مثل هندونه هاشون- بعد شما هم زارت دستتونو میذارن روی نقطه تیز و زاویه دار گوی و کلا بیخیال میشین پیشگویی رو.
اما اگه گوی شما اصل و خارجکی باشه، گرده و اینجوری میتونین با خیال راحت دستتونو روی سطح گوی حرکت بدین و ژست بگیرین که شما پیشگویین!


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: انـجــمـن اســـــلاگ
پیام زده شده در: ۲۰:۱۷ چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۹۷
#55
سلام مدیر هاگوارتزمون.

ما جزو ساحره های جذاب به حساب نمیایم نوشیدنی کره‌ای مفت بدین؟ اینو بدیم خدمتتون چی؟


ویرایش مدیر: سلام دوشیزه فاست. در مورد نوشیدنی با معاونم هاگرید صحبت کنید. جزوه رو هم ایشون تحویل می‌گیرن. موفق باشید.

+4


ویرایش شده توسط هوريس اسلاگهورن در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۱۴ ۲۳:۳۴:۳۹

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۳ دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
#56
یکی از خوابگاه‌ها

حالا صبح شده بود. گنجشک ها جیک جیک نمیکردن چون تابستون بود و میخواستن از فرصتشون استفاده کنن و تا لنگ ظهر بخوابن. اما از طرفی دانش آموزای بدبخت چون میدونستن توی مدرسه‌ن و باید صبح ها زود پاشن، درحالی که زیر لب میگفتن "پنج دقیقه دیه" سعی میکردن دوباره بخوابن و نور آفتاب رو که از پنجره می تابید رو نادیده بگیرن.

همه دانش آموزا در یک حرکت انتحاری و اعتصابی خواستن پتوهاشون رو روی سرشون بکشن، اما متوجه شدن اصلا نمیتونن تکون بخورن.
حتی نمیتونستن حرف بزنن و اعتراض کنن، درواقع انگار به یه جسم بی خاصیت تبدیل شده بودن.

یکی از دانش آموزا با تلاش فراوان و درحالی که تو ذهنش "یا جای کش جوراب مرلین" میگفت، تونست توی تختش غلتی بزنه و با اقتدار مثل یه قهرمان سرشو بالا... نه سرشو بالا نکرد! همین که چرخیده بود هنر کرده بود دیگه انتظار زیادی نباید داشت.

اما وقتی دانش آموز مذکور غلت زد تونست دانش آموزای دیگه رو ببینه که همشون به یک شکل شده بودن و دیگه ابهت انسانی نداشتن.

همون زمان- دفتر هوریس

- کلی جوجه کباب چشم دار توی تالارا داریم هوریس. برم یه چن پرس بیارم بزنیم تو رگ؟ تازه شاید باورت حتی توی تابلوها هم جوجه کباب داریم.

هوریس اول متفکرانه و فیلسوفانه چونه‌ش رو خاروند و بعد متوجه شد که یه جای کار اشکال داره!
- جوجه کباباش گوجه ندارن؟
- نه ولی انقدر کباب داریم که نگران گوجه نباشیم.

اما بعد هوریس فهمید که چه نکته‌ای جا انداخته و با فهمیدن این که چه اتفاقی افتاده، با دستاش بر فرق سرش کوبید اما این دفعه سرش کمی قر شد.
- اونا دانش آموزامن!


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۴ ۲۱:۲۷:۰۹

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۲۵ دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
#57
سلام ارباب.

ارباب یه مدتی رول ننوشته بودم، البته این که یه مدتی رول ننوشته بودم خودش مال یه مدت پیشه ارباب.
خلاصه که ارباب اومدم بگم که میشه اینو بی زحمت نقد کنین؟

مرسی و خیلی ممنون پیشاپیش.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: زندگی به سبک سیاه
پیام زده شده در: ۳:۱۶ دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
#58
وقتی که بلاتریکس هکتورو دید توی پاتیل نشسته و زانوهاشو بغل کرده و هنوز به نپختگی چند ساعت پیش و حتی چند ماه پیششه، حتی بیشتر از چند ساعت پیش مایل به خوردن اون شد اما این دفعه با عصبانیت.
- تیکه تیکه‌ت میکنم!
- اممم یه لحظه اجازه بدین...

هکتور عینکی از توی جیبش بیرون آورد و روی چشمش گذاشت و با حالت فیلسوفانه‌ای جا به جاش کرد. بعد یه تخته شاسی و خودکار از اون یکی جیبش درآورد و وانمود کرد داره بررسیش میکنه.
- خانم لسترنج این یک میلیارد و دویست و هفتاد و پنج میلیون و صد و...
- هکتور!
- ... سی و پنجمین باری هست که شما به من میگین که تیکه‌ تیکه‌م میکنین. تا کی وعده و وعید؟ ما تا کی باید منتظر عملی شدن این قول ها و وعده ها باشیم؟
-

حتی با این که بلاتریکس اون مرگخوار همیشگی نبود و به نظر نمیومد که مغزشم کاملا درست کار کنه، اما این رو میفهمید که این چیزی که هکتور گفت کاملا لایق یه پوکرفیس شدنه!

- خب حالا چجوری تیکه تیکه‌ام میکنی؟

ویبره های هکتور - حتی از توی پاتیل - باعث شدن بلاتریکس هم به مود قبلیش برگرده و دوباره رسالت مرگخوارخوریش رو ادامه بده.
- برین برام ماهیتابه و روغن بیارین. از شنبه رژیم میگیرم ولی اینو سوخاری میکنم!


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۴ ۳:۲۷:۵۱

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: اتاق تسترالها
پیام زده شده در: ۳:۰۷ یکشنبه ۳ تیر ۱۳۹۷
#59
کراب همینجوری جلو رفت. هی جلوتر میرفت. قدم پشت قدم... با اقتدار، مثل یه کراب با عظمت، همین طور به صورت حماسی جلو میرفت...

- داداش دنده عقب بگیر زیاد رفتی جلو.

اقتدار کراب خرد و خاکشیر شد. اما کراب دست بردار نبود. یه جارو و شیشه مربا برداشت، با جارو اقتدارشو از روی زمین جمع کرد و توی شیشه مربا ریخت.

- کراب اگه به خاطر تاخیر تو ارباب خودمونو به عنوان تسترال بذاره توی طویله قول میدم حتی ازت تسترالم نمونه.

اما تهدید بلا تهدیدی نبود که کراب اونو نادیده بگیره، اقتدار خرد و خاکشیر شده ش هم اینو درک میکرد پس سری به نشانه‌ی این که "برو من درکت میکنم" ـی تکون داد. کراب هم سریع با دستمال اشک هاشو پاک کرد، نه برای این که کسی گریه‌شو نبینه، بلکه به خاطر این که ریمیلش گرون بود و نمیخواست خراب...

- کراب!

کراب با فریاد مرگخواران دوون دوون عقب رفت و رو به روی هکتوری وایستاد که خودشو به مردن زده بود.

هکتور همیشه کراب رو اذیت میکرد، ویبره میرفت و باعث میشد دست کراب موقعی که داشت آرایش میکرد بلرزه و تمام زحمتاش به باد بره، وسایل کراب رو بر میداشت و از اونا برای معجون درس کردن استفاده میکرد یا حتی گاها بعضی شبا معجوناشو روی اون امتحان میکرد و بعضی صبحا کراب وقتی بیدار میشد که شبیه ملاقه س!

کراب با به یاد آوردن تمام این ها و کینه‌هایی که از هکتور داشت با خودش فکر کرد که شاید وقت انتقامه. پس هرکاری رو میتونست انجام داد تا مثلا امتحان کنه و ببینه هکتور مرده یا نه.
برای هکتور لاک ارزون زد، روی صورتش کرم پودر فاسد شده زد، هکتور رو به طرز افتضاحی آرایش کرد و درنهایت میشد گفت که چیز فاجعه آمیزی رو ازش ساخت.
اما هکتور برای اولین بار توی عمرش مفید واقع شد و تکون نخورد!


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۴۸ جمعه ۱ تیر ۱۳۹۷
#60
سلام دارین.

تاپیکای همه انجمنای ایفا، جز انجمنای خصوصی و محفل و خانه ریدل، به دلیل کارای وزارت و فعالیت هایی که انجام میشد قفل شدن و به طبع باز کردنشون زمانبره.
اما در هرحال، الان تاپیکای انجمنا باز شدن و میتونین فعالیت کنین.

موفق باشین.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.