هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۷:۰۳ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰
اگر شما حواستان به کلاس بود، بفرمایید آن دانش آموزِ فوق الذکر که بود ؟!

چشمم روشن!هری رفته یه زن دیگه گرفته, شما دونسته مخفی کاری میکنی؟!اون وقت به بچش میگی خاله تابلو نشه؟!!!



2- آیا میتوان گفت " رافائل نادال " یک چماق زن ( مدافع) خوبی خواهد شد ؟


مدافعین به نیروی بدنی بسیاری نیاز دارند. آن ها باید حس تعدل عالی هم داشته باشند زیرا گاهی ممکن است برای ضربه زدن از هر دو دست استفاده کنند.
حالا راف با هیکل مردنیش که فوتش کنن از جارو افتاده چطوری می خواد مدافع _ اون هم ار نوع خوبش _ بشه؟


3- در مورد پروفسور! جسیکا پاتر ( ینی من ، استادتون ) چه میدانید ؟!


این دفعه با دست پراومدم.

[spoiler=واسه خشمل سازی پست این روش را ابداع کردم]عضویت از: ۱۳۸۴/۰۵/۳۰
عضو تيم كوييديچ گريفيندور ،
در پست مهاجم و دروازه بان! ( درگذشته )
عضو ارتش قدرتمند وايت تورنادو !
عضو دانش آموزان پايه ي گريفيندور !
عضو كتابخانه ي مكانيزم و محرمانه ي گريفيندور!
فرمانده ي سابق ارتش وايت تورنادو !
ناظرسابق تالار خصوصي گريفيندور !
عضو گروه الف دال !
عضو محفل ققنوس !
دانش آموزان مدرسه ي علوم و فنون جادوگري هاگوارتز!
عضو افتخاري ارتش وزارت سحر جادو( در زمان وزير مردمي)!
معاون دوم زندان آزكابان ( در زمان وزير مردمي)!
معاون سابق محفل ققنوس !
ناطر سابق انجمن محفل ققنوس !
عضو سابق گروه خادمان ارباب سياه ( مرگخواران)!
عضو تيم كوييديچ "ريش سفيدان" در پست مهاجم!
قهرماني تيم ريش سفيدان در ليگ سوم كوييديچ !
جادوکار اعظم و نماینده ی محفل در شورای ویزنگاموت !
بهترين بازيكن كوييديچ گريفيندور=== < 2 بار !
فعالترين عضو گريفيندرو ===< 4 بار !
بهترين نويسنده ي گريفيندور ===< 3 بار !
برترين دانش آموز گريفيندور در ترم تابستاني هاگوارتز !
دارنده ي كارت زرشك و هزار آفرين و ده آفرين از تاپيك زنگ انشا !!![/spoiler]

همه رو با چشم خودم دیدم, جون تو

4- نام 4 خطای عمده در فیلم را بیان کنید !

1.طلسم کردن واستفاده از چوبدستی
2.ضربه زنی
3.ارنج زنی
4. تعداد بازیکنان (با پنج نفر یارانتم نمیدن چه برسه بزارن بازی کنی)

منبع: کوییدیچ در گذر زمان


ویرایش شده توسط لی جردن در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۱۷:۰۶:۴۶
ویرایش شده توسط لی جردن در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۱۷:۲۱:۳۶
ویرایش شده توسط لی جردن در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۱۷:۲۸:۳۰
ویرایش شده توسط لی جردن در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۱۷:۳۱:۴۳

Modir look at that ticket
I work out
Modir look at that ticket
I work out
When I go to "contact us", this is what I see
Modirs are in bed and they wont answer me
I got passion in my head and I ain’t afraid to show it

I’m ANGRY and I know it


تصویر کوچک شده



Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱۲:۳۶ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰
امتیازات جلسه ی اول کلاس ماگل شناسی


گریفندور

جینی ویزلی: 22
هری جیمز پاتر: 30

جمع نمرات: 26




راونکلاو

چو چانگ: 26
لینی وارنر: 30
آماندا بروکل هرست: 30

جمع نمرات: 30



اسلایترین:

لی لی لونا پاتر: 29

جمع نمرات: 15


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۱۲:۳۸:۰۸
ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۲۳:۲۷:۱۱

Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۲۸ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰
تدریس جلسه ی دوم ماگل شناسی

بعد از پخش شدن تمام تکالیف همهمه ای در کلاس ایجاد شد و لونا گذاشت دانش آموزان کم کم با میل خود سکوت کنند و وقتی بلاخره ورقه ها را در کیف گذاشتند و کتاب هایشان را از کیف بیرون آوردند لونا از جای خود برخاست.

- درس دوم درباره ی آدم های مشهوری هست که برای جامعه ی مشنگی خیلی مفید بودن و کارهای مفیدی برای اونا کردن. حالا من یکی از این مشنگ های معروف رو نام میبرم.

سپس به تخته ی کلاس نزدیک شد و شیء سفید رنگ که جلسه ی قبل با آن اسم خود را بر روی آن نوشته بود برداشت و شروع به نوشتن کرد.

" توماس ادیسون "

- اون زمان هایی که ما جادوگرا با گفتن "لوموس" اطراف خودمون رو روشن میکردیم، حتی نصفه شب و اول صبح که هنوز هوا تاریک بود، مشنگ ها از تنها منبع نور یعنی خورشید استفاده میکردند و وقتی خورشید شروع به غروب کردن میکرد مشنگ ها ناچار بودن که بخوابند! چون بدون نور هیچ کاری نمیشد کرد.

گاها با نور ماه راه خودشون رو پیدا میکردن یا از کرم های شبتاب کمک میگرفتن. اما سرانجام یه پسر باهوش تونست با استفاده از قدرت عقلی که داشت چیزی به اسم "لامپ الکتریکی" رو بسازه که اوایل حدود چهارصد ساعت فقط نور میداد. بعد کم کم ترقی کرد و حالا مشنگ ها میتونن هر موقع از روز که بخوان از روشنایی ها استفاده کنند. البته به ازای مصرف این منبع نوری مجبورا پول قابل توجهی رو پرداخت کنند!

ادیسون قبل از این اختراع خیلی مهمش اختراعات دیگه ای هم داشته ولی این یکی از مشهور ترین اختراعاتش بوده.

البته جدیدا دانشمندای جادوگر به این نتیجه رسیدن که ادیسون یه همکار یا همون دستیار جادوگر داشته که خیلی بهش کمک کرده!

خب دیگه توضیح بسه! حالا میریم سراغ تکالیف!

تکالیف:

1. اون وسیله ای که لونا باهاش شروع به نوشتن کرد چه بود؟ توضیح مختصری از اون رو بنویسید! ( جواباتون قابل قبول باشه و حتما توضیح بدید درباره ش) ( 7 نمره)

2. نام پنج نفر از افتخار آفرینان مشنگ ها رو نام ببرید، حتما لازم نیست دانشمند باشن و چیزی اختراع کرده باشن، میتونن در زمینه های هنری و ورزشی یا هر چیز دیگه ای هم باشند. در حد "یک خط" در مورد هرکدوم توضیح بدید.(10 نمره)

3. اسم اون جادوگری که به ادیسون کمک کرد رو نام ببرید و بیوگرافی کوتاهی ازش بنویسید. (13 نمره)


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۱۳:۰۰:۵۰

Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۲۵ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰
نمرات جلسه ی اول کلاس ماگل شناسی


این دومین باری بود که دانش آموزان وارد کلاس ماگل شناسی میشدند و هنوز به خوبی با کلاس جدیدی که پر از وسایل عجیب و غریب مشنگی بود ارتباط برقرار نکرده بودند.

دقایقی بعد لونا وارد کلاس شد و بعد از اینکه نفسی تازه کرد پشت میز نشست و کیفش را روی میز گذاشت.

- خب. یکی یکی اسما رو میخونم بیاید گلایی که کاشتین رو تحویل بگیرید.

وقتی قیافه های هاج و واج دانش آموزان را دید (حتی شاهد بود چو روی زمین را در جستجوی یافتن گل نگاه میکرد) توضیح داد:

- جمله ی " بیاید گلایی که کاشتید رو تحویل بگیرید" یه اصطلاح مشنگی هست به معنی " بیاید نتیجه و ثمر کاری رو که قبلا کردید ببینید.

و سپس شروع به خواندن اولین اسم کرد ...

گریفندور

جینی ویزلی:

10 + 2 + 10 = 22

توضیحات: در مورد سوال اول که کامل جواب داده بودی و 10 رو از 10 گرفتی. در مورد سوال دوم، من قصدم از اون سوال این بود که به طور کامل توضیح بدی اون وسیله (که قطعا چیزی که باهاش تلوزیون رو روشن میکنن کنترل هست) چیه، جوابای فضایی تحویل ندین لطفا! و درمورد سوال سوم! رول ضعیفی بود، در مورد جو گیر شدن خودتون زیاد چیزی ننوشتین و در انتها رول بی سر و ته تموم شد.

هری جیمز پاتر:

10 + 7 + 13 = 30

توضیحات: سوال دو رو خلاقانه نوشتین خوشمان آمد!

تعداد شرکت کنندگان: 2 نفر!

جمع نمرات گروه گریفندور: 26



راونکلاو

چو چانگ:

10 + 5 + 11 =26

توضیحات: سوال دومت خیلی خلاصه بود، بهتر بود یه کم دیگه توضیح میدادی. در مورد سوال سوم هم غلط املایی داشتی و کیفیت رول زیاد خوب نبود.

لینی وارنر:

10 + 7 + 13 = 30

آماندا بروکل هرست:

10 + 7 + 13 = 30

تعداد شرکت کنندگان: 3 نفر! (1 نفر اضافه = 2 امتیاز)

جمع نمرات گروه راونکلاو: 30

اسلایترین:

لی لی لونا پاتر:

10 + 7 + 12 = 29

توضیحات: در مجموع خوب بود. فقط سوال آخر اگه یه کم بهتر مینوشتی کامل میشدی.

تعداد شرکت کنندگان: 1 نفر!

جمع نمرات گروه اسلایترین: 15


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۱۲:۲۷:۰۶
ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۱۲:۲۹:۴۸
ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۲۳:۲۸:۳۲

Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: شهر لندن
پیام زده شده در: ۱۰:۰۵ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰
سیبل وحشتزده سرش را در میان دستانش پنهان کرد.
-نه ارباب!باور کنین.کشتی های ماگلا هم از فلز ساخته شده.شما مطمئن باشین روی آب شناور میمونه.تازه من کی گفتم کشتی؟من گفتم یه وسیله!

لرد سیاه با عصبانیت به سیبل نزدیک شد.حالت تهدید آمیز نگاهش سیبل را به وحشت می انداخت.مشخص بود که حرفهای او را باور نکرده است.وقتی لرد چوب دستیش را بلند کرد سیبل برای چند ثانیه مرگ را در مقابل خودش دید.ولی بلافاصله فکری به ذهنش رسید.
-صبر کنین ارباب!دست نگه دارین!یه پیشگویی داره میاد.حس میکنم...صدام داره دو رگه میشه...اینم از گردنم که یه وری شد...از اونجایی که همگی متوجه شدیم که شما استعدادی در کشتی سازی یا وسیله سازی ندارین بهتره بیخیالش بشیم! باید بهتون بگم که دلیل نابودی دنیا پلیدی ما سیاههاست!بله...بدی همه دنیا رو فرا گرفته و ما باید پاکش کنیم!برای جلوگیری از نابود شدن دنیا باید از خودمون شروع کنیم.

لرد سیاه با تردید به سیبل خیره شده بود.
-تو الان به ارباب گفتی پلید؟

سیبل با ترس و لرز به مرگخواران اشاره کرد.
-نه ارباب.اینا پلیدن!نگاهشون کنین.کل وجودشونو سیاهی و بدی و حسادت و شرارت فرا گرفته.درون اینا باید تمیز بشه!

لرد سیاه چوب دستیش را بطرف یکی از مرگخواران تازه وارد تکان داد.چشمان مرگخوار برای لحظه ای گرد شد و بدون هیچ تقلایی روی زمین افتاد.بدنش به آرامی از وسط به دونیم شد.بقیه مرگخواران مات و مبهوت به این صحنه نگاه میکردند.لرد با خونسردی بالای سر مرگخوار رفت و پوستش را کنار زد.
-هوم...راس میگی.این توش خیلی کثیف بود!همه جاش خونیه.مطمئنم توی بقیه بدتر از اینه.مثلا آگوستوس!پلیدی از چشماش میباره.چطوره درون آگوستوس رو هم کنترل کنیم؟پلیدیش سرمونو به باد نده!

آگوستوس نگاه ملتمسانه ای به سیبل انداخت.سیبل جلو رفت.
-نه ارباب...درونشون یعنی قلبشون....صبر کنین.دارین چیکار میکنین.قلبشو چرا له کردین؟...منظورم توی قلبش نبود!روحشو میگم.روح اینا باید تمیز بشه.مثلا همین آگوستوس!به بدترین کاری که تا حالا انجام داده اعتراف کنه.از ته دل پشیمون بشه و بعد سعی کنین اگه ممکن باشه جبرانش کنین که وجود منحوسش پاک بشه!در مورد بقیه هم همین کارو بکنین.فکر میکنم این کار یه مدتی طول بکشه حداقل و جون من در امان باشه فعلا!




Re: شهر لندن
پیام زده شده در: ۸:۴۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰
تجزیه تحلیل کردن لرد کمی طول کشید مرگخواران شروع به خمیازه کشیدن کردند.
بالاخره لامپ بالای سر لرد روشن شد.
لرد:موافقم.این ایده فوق العاده ایه.کشتی رو بسازین.من و نجینی میریم توش.
لودو بگمن با تعجب پرسید:ارباب؟پس ما چی؟
لرد با بی تفاوتی شانه هایش را بالا انداخت و گفت:مگه نشنیدین سیبل چی گفت؟هرموجود بدرد بخوری رو باید ببرم تو کشتی.من اینجا بجز خودم و نجینی موجود بدرد بخوری نمیبینم.

ایوان دستش را روی قفسه سینه خالیش که توی آن هم دیده میشد گذاشت و با لحن سوزناکی گفت:آه ارباب شما قلب منو به درد آوردین.
لرد بدون توجه به قلب ایوان شروع به زدن قهقهه های شیطانی کرد تا این که صدای گوشخراش سیبل را از لابلای خنده هایش شنید.
سیبل:ارباب گفتم یک جفت.شما و نجینی به تنهایی که نمیتونین به زندگی ادامه بدین.
لرد ساکت شد.کمی فکر کرد و گفت:
ارباب هیج همتا و جفتی روی زمین نداره.نجینی؟تو داری؟
نجینی با خوشحالی سرش را به نشانه مثبت تکان داد.درحالیکه ایوان دنبال دارویی برای قلب دردش میگشت لرددر حالیکه چانه اش را میخاراند شروع به قدم زدن در اتاق کرد.
لرد:صبر کنین ببینم.این سیبل گفت کشتی رو باید از فلز بسازم؟اینا فکر کردن ارباب ابلهه؟فلز که روی آب نمیمونه.هی سیبل؟تو میخوای ارباب غرق بشه؟


ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


Re: ماجراهای کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱ یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
درود!

به علت اینکه از این دوره(دومین دوره) از مسابقات تک نفری استقبال چندان زیادی نشد و همینطور تنها یک شرکت کننده داشتیم،مسابقات تا اطلاع ثانوی به پایان میرسد.با پایان رسیدن این مسابقات این تاپیک فعلا به کار خود پایان می دهد و بسته میشود تا در موردش تصمیم گرفته شود.

از شرکت گودریک عزیز هم در این مسابقات ممنونیم.خوشحال میشیم در بقیه مسابقات هم در کنار ما باشید.

موفق و سربلند باشید!


»»» ارزشـی گولاخ «««


Re: جادو رو به خاطر خودش مي خواي يا به خاطر هري ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
Just Do magics Harry Potter is not too important


Just Love is stonger than Magic.


Re: تاثیرگذارترین قسمت کتاب...
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
لحظه ی مرگ سوروس خواست تا هری توی چشاش نگاه کنه.
اون موقع که جیمز و لیلی مرده بودن رفت خونشون و اون طور گریه کرد و کلا خاطرات سورس.
واین لحظه که همیشه کلماتش توی ذهنم هستش:

دامبلدور: بعد این همه سال؟؟؟

اسنیپ: همیشه


فراست بیش از هرچیزی، بزرگترین گنج انسان است که وقتی بر سر نهاده شود، هوش و خرد می آورد ...

Only Raven


هیچ چیز غیر ممکن نیست


جادوگران ، ریون ، ارباب=♥♥♥

تصویر کوچک شده



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱:۲۹ یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
در میان همهمه دانش آموزان، در کلاس باز شد اما اینبار به جای پروفسور پای، قامت بلند مدیر مدرسه در آستانه در پدیدار شد. آبرفورث در حالی که کاغذ پوستی که در دست داشت را باز میکرد، جلو آمد و گفت : روزتون بخیر، من...

ناگهان رو به سمت راست کلاس کرد و به دخترک موطلایی گفت : بله دوشیزه وارنر، ریش های من از موهای شما بلند تره!

دخترک آشکارا از اینکه آبرفورث حرفش را شنیده بود خجالت زده شد و سر به زیر انداخت.

- پروفسور پای به دلیل مشکلاتی که داشتن نتونستن امروز برای ارائه نتایج تکالیفتون بیان.

با حرکتی موجی شکل، چوبدستی اش را به سمت تخته سیاه گرفت و کلماتی آرام آرام بر سطح صیقلی آن پدیدار شدند.




امتيازات جلسه اول درس معجون ها


گريفندور:28 امتیاز

1.هری جیمز پاتر:28 ( نمی دونم چرا نمی تونم بعد از خوندن پست شما 28 و 30 رو از هم تشخیص بدم!)
2.جینی ویزلی:23 فکر کنم سوال دوم رو بد خوندی که این جوابو به من داده بودی! معجون سازِش نه معجون سازی
3.آماتا:30(تکلیف شما تا سه روز موجب خنده ما گشت و ما را به یاد جوانیمان انداخت! فوق العاده بود!)


هافلپاف: 0
بدون شرکت کننده( جاتون خالی)

راونکلاو:31 امتیاز

1. لینی وارنر: 30(دلایلتون گاملا خردمندانه بود! کلا حال نمودم)
2.تری بوت:30(خوشم اومد از این حرف و درایتتون)
3.آماندا بروکل هرست:30
4.لونا لاوگود:30
5.فلور دلاکور:29

اسليترين: 14 امتیاز

1.لی لی لونا پاتر:28( کلا بعد از خوندن تکلیف شما تا دو ساعت حالم خراب بود!)



سپس چشمکی به دختر موطلایی زد و از کلاس خارج شد.


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۶ ۱:۳۳:۵۴
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۶ ۱:۳۸:۳۰

seems it never ends... the magic of the wizards :)






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.