هرکی میشینه رو این صندلی امیدی به زنده موندن من نداره و همه فک میکنن به زودی دامبلدور میمیره. نکنه تو گروه های خصوصی نقشه ریختین و وقتی خوابم میخواین بیایین ریش هام رو مسموم کنید؟
دامبلدور هست و زنده است. واسه اینکه دامبلدور یه ایده ست، شخصیت و یه فرد خاص نیست. تا وقتی که حتی یه نفر با عشق جادوگران رو باز میکنه و به پست های اخیر نگاه میکنه، تا وقتی که دوستی و رفاقت بین اعضا وجود داره، دامبلدور تو دل همتون زنده میمونه ، نگرانش نباشید.
---
این دفعه هم مثل مصاحبه های قبلی همش رو نخوندم، همون مصاحبه ای که 9 سال پیش ازت خونده بودم واسم کافیه.
اما جدی، همیشه و حتی اون قدیم ها که تازه عضو سایت شده باشی مشخص بود که عضو سر حال و با مرامی هستی. پیش دوستات موندی، پشتشون وایستادی و هر چی رو شروع کردی هم خیلی قدرتمند ظاهر شدی. از اوباش هاگزمید گرفته تا خود هافلپاف و هاگوارتز که به قول خودت دانش آموز نمونه بودی اکثرا.
قدیم شاید درگیری هایی داشتیم با هم، خیلی وقت ها با کل هافلپاف درگیر بودیم. جالبه بدونی که این درگیری از دوره قبل شما با "زاخی" و "سرژ" هم در جریان بود. کلا اعضای گروه هافلپاف همیشه خیلی با روحیه حاضر میشن تو جادوگران و هیچوقت کم نمیارن که این یه نشونه خیلی خوبی هست و این پشن (Passion) واقعا همیشه ستودنی بوده.
یادش به خیر هم من ، هم آرش چقد (مخصوصا با دنیس) تو هاگوارتز درگیر شدیم. همیشه دفتر مدیریت هاگوارتز حضور داشت و مراقب بود ما از حد خارج نشیم ( که شاید خیلی وقت ها میشدیم). در کل ولی خارج این بحث ها ، همیشه دوستان و رفیق های خوبی از هافلپاف پیدا کردم. میگم چون معمولا اعضای با معرفت و سر حالی داره و از باهاشون حرف زدن و بودن آدم لذت میبره. "درک" که یکی از بهترین نویسنده های جادوگران و هافلپاف بود مثلا. خودت و بقیه، حتی نسل قبلیتون که الان اکثرشون دوستای خوبم هستن. آلبوس سوروس پاتر هم که جز بهترین دوست های جادوگرانیم بود که واقعا خاطرات خوبی از فعالیت باهاش تو محفل دارم.
در کل خوشحالم که به سایت برگشتی. سعی کن بمون و فعالیت کنی و بنویسی. پست هات یه طنز خاصی دارن و من شخصا خیلی لذت میبرم از خوندشون.
---
در مورد هری پاتر و سایت و مقایسه ای که کردی هم بسیار موافقم. شدیدا مخالفم که بعضی ها فکر میکنن یه سری ساختار باید حتما مثل کتاب باشه. این در حالی هست که خیلی از افرادی که خودشون این ایراد رو از هرمیون ورژن من گرفتن، مثل ریتا، خودشون از شخصیت هاشون خیلی افراد بهتری هستن. ریتا یه موجود واقعا کثیفی بود تو کتاب ها که شخصا دوست نداشتم لحظه ای در کنارش باشم ولی ریتای این سایت فردی بسیار مهربون و خوش اخلاقه که از حرف زدن باهاش لذت میبرم.
همیشه هم وقتی سوال در مورد شخصیت سازی میگم که هر کسی باید شخصیت خودش رو بسازه. اگر همه رون ویزلی ها، همه پیوز ها، همه دامبلدور مثل هم باشن که ایفای نقش خیلی خسته کننده میشه. اون حتی یه ذره خاص بودن شخصیت هاست که ایفای نقش رو جذاب میکنه.
در مورد نظارت و مدیریت و این صحبت ها هم، کاملا باهات موافقم. اون موقع ( که نمیدونم کی بوده دقیقا، من بودم تو سایت؟ نبودم؟ ) که نذاشتن تنهایی محفل رو مدیریت کنی واقعا کار اشتباهی بوده. من شخصا دوست دارم که چند تا شخصیت جدید بیان محفل رو مدیریت کنن. انصافا همگی خسته نشدین که دامبلدور و ولدمورت جلوی هم قرار بگیرن؟ خودم ترجیح میدم مدیرهای جبهه ها عوض شه و منظورم این نیست که شخصیت ها عوض شن. ولدمورت فعلی رو من نمیتونم حتی تصور کنم کی میتونه جایگزین کنه. این باعث میشه سوژه های خیلی زیادی وارد ایفای نقش بشه و شاید نحوه نوشتن ها هم تغییر کنه.
هم از ریتا و هم از پیوز بابت این مصاحبه تشکر میکنم، جفتتون زحمت کشیدین و وقت گذاشتین. خسته نباشید.