هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: ویلای بزرگ آباء و اجدادی بلک !
پیام زده شده در: ۰:۳۹ یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
#71
لرد با عصبانیت گفت

_ او چطور جرئت می کند از دست ما فرار کند . وقتی ما کاری خواستیم او باید انجام دهد.

رودولف که بسیار از این موقعیت راضی بود ، با خوشحالی گفت

_ ارباب مهم نیست. بهش توجه نکنین. حالا که دیگه فنر نیست اگه میشه اون دفترچه رو بدین به من

ناگهان لرد کروشیویی نژار رودولف کرد.

_ تو بسیار به این دفترچه چشم داشتی . چه به او گفتی که این گونه از اینجا فرار کرده؟ همین حالا بهتر است اعتراف کنی.

رودولف که بسیار ترسیده بود عقب عقب می رفت و مرگخواران به خصوص بلاتریکس به او چشم غره میرفتند.

بلاتریکس
_ راستشو بگو تو چیزی بهش گفتی ؟

_ باور کنین من هیچی نگفتم. من که از اول کنار شما بودم خودتون دیدید که بهش چیزی نگفتم.

_ سرورم هر چند خیلی مشکوک میزنه اما راست میگه از اول پیش ما بوده ، چیزی به فنر نگفته.

_ پس هر چه سریعتر بروید او را بیابید و اگرنه کروشیویی نژار همه تان می کنم.

مرگخواران به سرعت برای پیدا کردن فنر از خانه خارج شدند.


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲:۱۵ شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
#72
کی؟
هری پاتر


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: حکومت تاریکی
پیام زده شده در: ۱۲:۲۳ جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
#73
گابریل و بانز پشت باجه بلیط فروشی ایستاده بودند و سعی داشتند مشنگ را بیدار کنند .

گابریل با فریاد

_ آهای مشنگ بهتره بیدار شی واگر نه بد میبینی.

_ گیر عجب مشنگی افتادیما.

گابریل با جادو مقداری آب درون فنجان مرد مشنگ درست کرد و آن را روی سر او ریخت اما مرد تکانی نخورد ، معلوم بود به خواب عمیقی فرو رفته .

گابریل برای تلاش دوم ، با یک تکه سنجاق به دست و صورت مشنگ می زد اما او هر بار فقط با دستش آن را دور می کرد . گابریل این بار فقط فهمید که مرد زنده است.

_ بانز تو هم یه کاری بکن

ناگهان بانز آن چنان به پشت گردن مرد مشنگ زد ، که به دیوار چسبید و بالاخره به هوش آمد و کبودی بزرگی روی سرش نمایان شد .

مرد بلند شد تا به سوی آنها برود و بابت کارشان با آنها برخورد کند اما بانز دوباره از کوره در رفت ، چشمانش قرمز شده بود ، یقه مرد را گرفت و به او گفت

_ ما برای ماموریت ارباب اومدیم و اون هیچ از دیر کردن خوشش نمیاد، تو چطور جرئت می کنی با خوابیدنت وقت مارو تلف کنی.

مشنگ که به طرز عجیبی وحشت کرده بود کبودی سرش یادش رفت و فورا برایشان بلیط تهیه کرد .

_ بفرمایید ، چرا عصبانی میشید من بابت تاخیر واقعا متاسفم
( با خودش : ارباب کیه ؟ اینا چرا اینطورین ؟ معلوم نیست از کجای دنیا اومدن.)

بانز و گابریل بلیط را از مرد گرفتند و به سوی در سیرک به راه افتادند.

_ تو هم بدجور بلدی از کوره دربریا


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۱:۱۶ پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
#74
کِی؟
شب کریسمس


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۰:۵۵ پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
#75
با کی ؟
با مرلین


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۱:۴۶ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#76
با کی ؟
با پیتر جونز


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: قصر خانواده مالفوی
پیام زده شده در: ۹:۳۶ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#77
لوسیوس که کاملا واضح بود سکته شدیدی را رد کرده با عصبانیت اما به آرامی در گوش دراکو گفت

_بهت گفتم چند تا چیز بیار بزار این دور و بر ، بعد تو رفتی وان حمام آوردی گذاشتی وسط آشپزخونه

_ خب چیکار کنم ؟تو خونه هیچی نداریم همه رو توقیف کردن ، فقط همینا مونده

_ نارسیسیا یه جوری جمعش کن

_ ارباب ، ما ، ما این وانو برای شما آوردیم اینجا که اگه خواستید استفاده کنید و راه دور نرید

_ برای ما ؟ رفتارتان چقدر عجیب شده

_ رفتار ما ارباب ؟ نه اشتباه می کنید ما هیچ فرقی نکردیم هنوز همون ثروتمونو داریم و هیچ مشکلی هم نیست

_ گفتید ما اشتباه می کنیم ؟

-نه نه من این حرفو نزدم

_ ما منظورمان این بود که شما شما بسیار به فکر ما شده اید و این خوب است اما ما الان نمی خواهیم دوش بگیریم ان هم وسط آشپزخانه ما می خواستیم برویم .

_ ارباب ....

تق تق

مالفوی می خواست چیزی بگوید که ناگهان صدای کوبیده شدن در شنیده شد.


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۹:۱۵ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#78
کِی؟
نصفه شب


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۴:۱۳ سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
#79
با کی ؟
با وزیر سحر و جادو


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: زمان برگردان مرگخواران
پیام زده شده در: ۱۴:۰۹ سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
#80
پرستار
_ نگران نباش درد نداره.

لرد
_آری جان خودت .اگر جلوتر بیایی جوری طلسمت می کنم که نفهمی از کجا خورده ای .

_ گفتی چیکار می کنی ؟ فکر کنم باید از مغزت یه عکس بندازم .

_ آری ما عکس را ترجیح می دهیم

اما پرستار دیگر توجهی نمی کرد

_ تو حق نداری خون با اصالت ما را در شیشه بکنی، چطور جرئت می کنی از خون ما برداشت کنی.

پرستار ( با خودش )
_بابا این یارو قاطی داره

_ دامبلدور هم که هیچ وقت برای ما خیر نداشت

پرستار همین طور با سوزن جلو می آمد و لرد هم آماده بود تا چوب دستی اش را بکشد


Happiness cannot be found But it can be made






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.