جیمز در حال ویبره زدن در اثر فشار نقشه محشرش بود که مورفین گانت را رویت کرد.مورفین رو به رودولف کرد و گفت:
- به به! آق رودولفِ قمه کش! انتظار نداشتیم شوما رو اینجا ببینم
...
سپس رویش را به سمت جیمز برگرداند و گفت:
- چی شده جیمز؟ زنگ زدی به ما گفتی بیام پارک محلتون که با هم دیگه یه کوچولو چیژ بزنیم.البته منم تو موقعیت چیژ زدن بودم گفتم بیام با چیژ تمدد اعصاب کونیم.
اما جیمز با حالت "
" به افق خیره شده بود و دهانش تا حدی که استخوان فَکش اجازه میداد باز کرده بود.مورفین دستش را برای امتحان حد هوشیاری جیمز، جلوی صورتش تکان داد. اما باز هم جیمز درحالت ویبره بود.موریفبن رو به رودولف کرد و گفت:
- این چش شده؟!
.منبع چیژش که من بودم و واسش چیژ ناب می اوردم.نکنه منبع جدید پیدا کردی چیژ نامرغوب بهت فروخته؟
رودولف در فکر فرو رفت.رودولف وارد حالت"
" شد.رودولف وسوسه شد!... شاید بهتر بود چون خودش هم با زنش کمی مشکل داشت از آن چیژ های ناب مورفین میگرفت و میزد بر بدن! رودولف با یک حرکت"
" به خود آمد و گفت:
- چی؟ نه بابا! به سرش زده برای این که با زن و بچه هاش مشکل پیدا کرده ولدرمورت رو پیدا کنه تا بزنه اونارو بکشه و از دستشون راحت شه!
موریفن که انگار به شدت به توضیح خود جیمز نیاز داشت یک کشیده آب دار در گوش جیمز خواباند و اورا از حالت ویبره زنان خارج کرد.مورفین خطاب به جیمز گفت:
- رودولف راست میگه؟می خوای همچین کاری کنی جیمز؟ من خودم یکم چیژ ناب بهت میدم آروم میشی ها!
- نه داداش مورفین...همه این چیژا و اینا موقتیِ.من یه چیزی می خوام که این درد منو دوا کنه...نه این که آرومش کنه
.
مورفین چند لحظه ای انگشت به دهان فکر کرد و سپس افزود! :
- میگم احتمالاً بیاد اونجا میزنه خودتم میکشه ها! خودتم میری اون دنیا بعد اون دنیا دوباره همین مشکلات پیش میاد...البته بستگی داری بهشت بری یا جهنم...شایدم بری برزخ...
- خب فرار میکنم داداش مورفین! یه بار این کارو کردم...بازم میکنم
.
رودولف قیافه ای متکبر به خود گرفت و گفت:
- من خودم کمکت میکنم جیمز! میبرمت پیش ارباب این بار رو از رو دوشت بر میداره!
جیمز از جایش بلند شد و مانند فیلم های جیمز باند با یک موسیقی متن خفن و سکانس های اسلوموشن به همراه رودولف، به سمت خانه ریدل روانه شد.