پادما کاغذ پوستی های حاوی تکالیفش را در دست گرفت و دوان دوان خودش رو به در دفتر پرفسور ویزلی رساند نفسی تازه کرد در زد .
- بیا تو عزیزم
- سلام پرفسور ! خیلی متاسفم که کمی دیر شد . اما اینا تکالیفمه !!!
- فقط یکم ؟
- شما که امتیازا رو روی برد نزدین !!! زدین ؟
- استثناء ان ایندفعه رو شانس آوردی چون هنوز امتیازا رو وارد نکردم . اما از جلسه بعد زودتر تحویل بده اینو به دوستای ریونیتمـ بگو .
- حتماً پرفسور
تکالیف خود را روی میز کار پرفسور گذاشت و با ادای احترام از در خارج شد .
تکالیف حاوی مطالب زیر بود :
*********************
1. از نحوه تدریس استاد راضی هستید؟ ۳نمرهبشدت !!! پرفسور باید اغراق کنمـ که اگرچه در رقصیدن دستی ندارید و توی یول بال اونجوری منو پیش پسرای دور مشترانگ ضایع کردین اما الحق و الانصاف که تاریخ جادوگری رو باید پیش شما آموخت و این تدریس های ماهرانه شماست که منو این همه مجذوب این درس کرده !!!
۲.فردی که در اول کلاس سوال پرسید که بود؟ ۲ نمرهسوال سختیه اما قطعا اون فرد کسیه که زیاد رول مینویسه و از رول نویسی خسته شده باشه !!! حدسم اینه که شاید لینی باشه {شایدم بانو ویولت}!!! چون همیشه حداقل یه بار اسمش توی رول پلینگ هست !{منظورم این بغله }
۳ هرچه در مورد مرلین و کارها و افتخارات وی میدانید بنویسید. ۱۸ نمره.مرلین برخلاف اونچه که همه فکر میکنن بنیان گذار جادو و جادوگری نیست چون همونطور که میدونیم جادو یک استعداد ذاتیه که در انسان ها پدیدار میشه . بلکه اون مشهورترین جادوگر در اساطیر انگلیسی است. در افسانهها او همعصر پادشاه آرتور بوده و عبارت " شمشیر در سنگ " نیز در ارتباط با همین موضوع است. قبل از اینکه شاه ارتور به عنوان بزرگ ترین شاه آن سرزمین شناخته شود مرلین جادوگر شمشیری جادویی را درون سنگ قرار میدهد که تنها ارتور باید ان را از سنگ بیرون کشد وسپس این اتفاق می افتد .
مرلین یکی از مدبر ترین و خردمند ترین جادوگران تمام اعصار محسوب می شود. او جادوگری بسیار ماهر بود و گفته میشود مشاور وورتیگرن اوتر پندارگون و آرتور بوده است که همگی آنان شاهان بریتانیای کبیر بوده اند.
به احتمال زیاد مرلین مبتنی بر شخصیت جادو گری واقعی باشد اما کاملا مشخص است که مرلینی که ما میشناسیم حاصل مبالغه های بیش از اندازه از مرلین اصلی است درست مانند شخصیت رستم دستانکه یکی از فرماندهان ورزیده ایران باستان بوده اما آشکار است که توانایی گذراندن تیری از تنه درخت سالخورده ای را ندارد.{البته پرفسور شما اینا رو باور نکنید این حرفا ساخته و پرداخته ی ذهن مشنگ هاست و دلیل این نوشته هامـ چیزی جز حسادت نمیتونه باشه ویلا همه ی ما به قدرت جادوی مرلین کبیر ایمان داریم }
به عنوان مثال عده ای معتقدند سنگهای بزرگی که در استون هینج وجود دارند را مرلین به آن ترتیب در آن مکان چیدهاست.عده ای دیگر معتقدند او از توانایی پیشگویی بر خوردار بوده است زیرابه سوی گذشته می زیسته است و به همین دلیل آینده را می دانست.
مرلین بیش از هر چیز دیگر به این دلیل مشهور است که معلم شاه آرتور بوده است.او آرتور را در دوران نوزادی مخفی نمود. شاعری به نام آلفرد تنیسون در شعری به نام چکامه پادشاه آن بخش ازداستان را به این ترتیب حکایت می کند :
آرتور متولد شد و به محض ورود به این جهان/در نزدیکی دری مخفی شد/به مرلین سپرده شد تا او را در مکانی دور دستنگه دارد/تا زمان مناسب آن برسد/زیرا فرمانروایان آن روز گاران سبع و وحشی/چونان فرمانروایان این دوران / خشن بودند و ددمنش و به یقین آن کودک راهم می دریدند / اگر کودک را می دیدند مثله اش می کردند / هر یک از فرمانروایان حکومت خود را می طلبید / بسیاری از آنان از اوتر نفرت داشتند/ پس مرلین کودک را با خود برد / او را به سر آنتون که شوالیه ای پیر بود سپرد / سر آنتون دوست قدیمی اوتر و همسرش / در کنار فرزند خود آرتور را پرورش دادند / احدی از اینموضوع مطلع نشد و از آن پس / فرمانروایان همچون حیوانات وحشی با هم جنگیده اند / جنگهایی که ویرانی این سرزمین را سبب گشته است !
سپس مرلین خود معلم و مشاور آرتور شد. او از هوش سرشار و نیز جادو های بیشمار خود استفاده کرد تا به پادشاه جوان درجنگ با دشمنان بریتانیا کمک کند.
آن گونه که در داستانها روایت شده است مرلین به بانوی دریاچه علاقه زیادی داشت اما بانوی در یاچه او را فریب دادتا ستونی جادویی از هوا ایجاد کند و سپس او از همین ستون هوا استفاده کردتا مرلین را برای همیشه در آن محبوس سازد.
۴ مرلین در راه رسیدن به آرزوهایش چه چیزی را از دست داد؟ ۳ نمرهزندگی مادی اش رو از دست داد و روحش برای همیشه در آن ستون جاویدان ماند . یعنی در واقع روح مرلین در این دنیا وجود داره و جسمش پس از سالها زندگی مث بقیه انسان ها فانی شد . همینطور میگن در جنگ هایی که در جبهه ی شاه آرتور با دشمنان بریتانیا میجنگیده جراحات قابل توجهی دیده و همونطور که می دونیم زخم گوشه ی چشمش همـ در اثر یکی از این جنگ ها بوجود اومده .
۵. در حد یک پاراگراف، احساستون رو در صورت مواجه شدن با مرلین بنویسید .۴ نمره.با عرض پوزش از ریش هاش آویزان شده و مقداری از اون رو کنده و برای خودمـ نگه می دارم چون میگند که اجزای بدن مرلین مقدس بوده و به همین دلیل همـ هست که به آن قسمـ میخورند . بعد کمی با ایشون صحبت میکنمـ راز موفقیتشون رو میپرسمـ . و در مورد عصر حاضر دنیای جادو از ایشون سوال میکنم که ببینم با توجه به آینده بینیشون چه آینده ای رو برای جوونای ساحره و جادوگر این مملکت پیش بینی میکنن .