اما در واکنش خاصی نشون نمیده.
- هی در! با تو بودیم! خواستهت عملی شد. باز شو ببینم.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil53cfcaaa5eebb.gif)
در میخواست باز بشه، اما مرگخوار عجولی که این دیالوگو به زبون آورده بود کارو خراب میکنه. در بسیار حساس بود و تو لجبازی کم نداشت.
- اصلا دیگه باز نمیشم هیچوقتِ هیچوقت. من قهرم.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil45fd4da7e157c.gif)
لیسا بهش برمیخوره.
- وقتی میخوای وارد ایفاینقش بشی سعی کن شخصیت خودتو خلق کنی نه این که از این و اون کش بری. با تقلب به هیچجا نمیرسی!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil45fd4da7e157c.gif)
در ناگهان تو فکر فرو میره. مرگخوارا که اینو میبینن دستهجمعی شروع به تشویقش میکنن تا به سمت نقشههای شوم خودشون هدایت شه.
- درسته! مثلا ما رو نگاه کن! همهمون سیاه و پلیدیم. نوبتشه تو سفید و مهربون بشی.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5890df2f054ed.gif)
- عشق بورز و هی در رو به روی همگان باز کن.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5890debd1935f.gif)
- مطمئنم این مدلش اصلا تو ایفای نقش وجود نداره و سریع جا میفتی.
- شخصیت جدیدتو نمایش بده عمو ببینه.
در تحت تاثیر قرار میگیره و صدای قیژی ازش بلند میشه که به معنای صاف کردن گلوش بود.
- همگی بفرمایید تو.
مرگخوارا باورشون نمیشد که در به این سادگی حاضر به تغییر شخصیتش شده بود! قبل از این که بخواد پشیمون بشه جماعت مرگخوار به سرعت ازش عبور میکنن!