آهای ونوس تو از روزی که دوباره با من روبه رو شی نمی ترسی...اون وقت خواهم گفت که کی سوپ میشه...من مثل این جادوگرای زز در پیت سایت نیستم از شما ساحران ضعیف بترسم...حال همتون رو می گیرم...اگه در اون آداسو تخته نکردم...
اجرای پرواز دستمال کاغذی ها از طرف ساحران بود که موجب شد تا ما رو دیگه تو بوف راه ندن ما هرچی مشکل داریم زیر سر این ساحره هاست...
یکی از ساحره ها به صورتی خوف ناک میز رو بلند کرد و کوبید به زمین و همین قضیه موجب شد که یکی از ساحره ها به چسبه به سقف بوف...
شیشه های رستوران بوف بسیار تمیز بود و یکی از ساحره ها شیشه رو ندید و با کله سرش خورد به شیشه...
ساحره ها هر کدوم به غذاشون یه گاز زدن و بقیش رو گذاشتن...
سالی تنها کسی بود که ساحره ها رو حمایت می کرد و این نشان از بی یارو یاور بودن ساحره هاست...بودن یک مار در میان ساحره ها به مانند بودن یک سوسک در میان پیف پاف است
ستاره ها پریدن قلب ها موندن رو بنده به خوبی می تونم تعبیر کنم ولی خوب اینجا جاش نیست
ولی هرچی هست به این ساحره های نامشکوک ربط داره
در ضمن آداس ورشکست شده دیگه دیگی وجود نداشت که سالی بره اونو بیاره
سال کریچر یه دروغ بزرگه و هیچکی همچین حرفی رو نزد در نتیجه ونوس دروغ گفت همه بهم گفتن کفی زنده باد کفی
اعضای آداس کلا رو هم رفته 3 نفر بودن...نمی دونم با 3 نفر میشه جلسه تشکیل داد یا نه
میتینگ بعدی من شخصا حال این ساحره ها رو می گیریم شوخی شوخی با دم ققی هم شوخی
[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo