هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۷:۵۱ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
#27

آناکین مونتاگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
از 127.0.0.1
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1391
آفلاین
تمرین کویدیچ تیم اسلیترین یونایتد 2

مثل اینکه این بچه های تیم ما نمی خوان بیان سر تمرین

تمام بازی کنان روی هوا بودن ماروولو داشت دنبال گوی زرین میگشت

سه تا مهاجم تیم ( میکی و الکتو و تیکا سعی میکردن به زوپیس قهرمان گل بزنن
ولی نیمتونستن چون هم از یه طرف زوپیس دربازه بان خوبی بود و از طرف دیگه میترسیدن بلاک بشن

مونتاگ و بارتیموس هم داشتن با چماق هاشون ور میرفتن یعنی یه بلوجر انداخته بودن وسط و به جای اینکه ملت رو ( هم تیمی ها رو ) بزنن داشتن با هم پاس کاری میکردن

ماروولو که کلا تو نخ خودش بود افتاده بو دنبال یه توپ کوچولو دیگه به بقیه کار نداشت

مهاجم ها هم بعد از یه مدت حوصلشون سر رفت و به جای تمرین گل نزدن با زوپیس تصمیم گرفتن به دربازه های روبه رو که خالی بود گل بزنند شاید رستگار شوند زوپیس قهرمان هم با تمام وجود ازشون حمایت میکرد و با استفاده از جملاتی نظیر تو رو ناظر میکنم و ... سعی میکرد به بچه ها روحیه بده

مونتاگ و بارتیموس هنوز داشتن با چوباشون بازی میکردن
ماروولو دونبال توپش بود
و....

بعد از یک ساعت تمرین مفید ماروولو که توپش رو پیدا کرده بود گفت تمرین تمومه و ملت رفتن خونشون



Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۶:۱۶ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
#26

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
در ادامه ی رول فدراسیون
بلرویچ و بینز تا شب همینطور صحبت می کردن و گهگاهی هم به جاسم و نور ممد که مثل فشنگ ساختمون رو بالا می بردن نگاه می کردن.
بلرویچ:"آهای جاسم.چقدر دیگه کار ساختمون تموم می شه؟"
نورممد:"بابا جاسیم که این چیزا حالیش نیست اون فگت کارشو می کنه و پولشو می گیره.این چیزا رو باید از من بپرسید؟"
جاسم:"بو نمنا دییر؟"
نورممد:"هش زات جاسم جان.سن ایشین گور."
بلرویچ:"جاسم چی گفت؟
نورممد:"گفت که پروفسور بینز چی میگه؟"
بینز:"چی گفتی بهش؟"
نورممد:"بهش گفتم هواسش یه کارش باشه.کار ساختمون هم تا یک ساعت دیگه تمومه گربان."
بلرویچ گفت:"باشه.به کارت برس." و بعدش به همراه بینز به سمت زمین تمرین به راه افتاد.
بینز:"این ملت هنوز دارن به سختی تمرین می کنن.چقدر اینا پر انرژین."
بلرویچ:"آره!اونجا رو نگاه کن." و به هدویگ اشاره کرد که داشت گوی زرینو می کرد تو حلق آلبوس.
بینز که دید کار داره به جاهای باریک و ضد آسلامی می رسه جلو رفت و گفت:
"وقت تمرین تموم شده.تا سه میشمرم.رفتید رفتید.نرفتید حاج آقا و منکرات و ستاد آسلامی و اینا رو خبر می کنم."
همه تا اینو شنیدن پریدن پشت جاروها و به سرعت نور از اونجا دور شدن.
بلرویچ:"حوب اینم از اینا حالا بریم یه سر تو محوطه بگردیم.باید برای پایگاه درمانی هم یه جا پیدا کنیم تا سریع اونم بسازیم.خیلی واجبه."
بینز و بلرویچ داشتن همینجوری از خودشون قدم در می کردن و گل می گفتن و گل مشنیدن.


ساعتی بعد بینز و لرد به محوطه ی ساختمون فدراسیون برگشتن.نورممد و جاسم جلو ساختمون رو خاکا لم داده بودن.
جاسم داشت با فریادی هم تراز فریاد سرژ می خوند:"پنجره دن داش گلیـــــــر..."
ولی تا بلرویچ رو دید خودشو جمع و جور کرد و به پهلوی نورممد زد تا اونم حواسشو جمع کنه.
ولی نورممد تو یه دنیای دیگه بود...
نورممد:"بیا بیا اینجا...بیا اینجا...بیا اینجا اونجا نـــــــــه..."
بینز:"هوی نورممد پاشو ببینم."
نورممد که خفن تو حس بود ادامه داد:"از روزی که رفتی می دونستم چی می شه..."
ولی دیگه نتونست ادامه بده.فریادی از روی درد کشید و شکمشو گرفت.مثل اینکه لگد جاسم کارساز شده بود.
بلرویچ:"نورممد خوب حواستو جمع کن.فردا بینز جایی که پایگاه درمانی باید اونجا بنا بشه رو بهت نشون می ده.تا شب تمومش می کنید وگرنه تیمتون هوتوتو...




Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۹:۴۶ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
#25

ارگ كثيف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۹ دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۳۲ پنجشنبه ۷ تیر ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 486
آفلاین
در این بین که الستور با پای چلاقش ضربه توپ مهاجم را دفع میکند با چشم جادویش که اکنون به پس سرش چسبیده گوی زرین را تعقیب میکند.گوی زرین که در این بازی دو بار با توپ های مهاجم بر خورد کرده در حالی که یک بالش شکسته خسته بر سر حلقه وسط دروازه بلغارستان لمیده و فکر میکند از دید همه پنهان است اما امان از چشم مودی!!!
-وای این گوی زرینه!چرا این پاداما نمیبینتش؟عجب کور کچلیه ها! حالا خوبه من یه چشم دارم.
در این بگیر و ببند و شلوغی بلید که سرخگون رو در دست داره به سمت رینا پرواز میکنه تا سرخگون رو به اون بسپاره.الستور هم که میبینه حواس پاداما پرته سعی داره اون رو متوجه گوی زرین کنه برای همین به توپ مهاجمی رو که سمتش میاد با ناشی گری تمام ضربه میزنه و توپ چرخشی میکنه و به پس سرش میخوره و چشم جادویش از حدقه میزنه بیرون با این ضربه یک دفعه از خواب میپره!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۸ ۱۱:۰۶:۱۳
ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۹ ۷:۳۵:۱۵

ببین در مورد دیشب.
دعا رو اگر دوست


Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۶:۰۵ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
#24

بلید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۴ شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۵۹ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰
از هر کجا که خون اشامی باشد بلید هم هست .
گروه:
کاربران عضو
پیام: 251
آفلاین
ساعت 2 ظهر بود و هوا گرم .
خورشيد در اسمان به شدت ميدرخشيد و همه را كه به طرف استاديوم كوييديچ در حال حركت بودن مي ازرد .
جرج با صداي بلند بچه ها رو دلگرمي ميداد و ميگفت كه اين افتاب سوزان نميتونه جلوي تيم قدرتمند بلغارستان وايسته.
اما چهره ي در هم رفته ي بچه ها چيزي غير از اين را نشان ميداد مخصوصا اين كه اصلا حوصله ي تمرين نداشتن ولي جرج اسرار داشت تا حتما تمرين هاشون زياد وقوي باشه
...................................................................
"پانسي اون فاير بالت رو بده به من "
چهره ي پانسي در هم رفت فاير بالت را به جرج داد و گفت "براي كيه؟"
جرج با هيجان گفت"بليد"
"كي؟؟؟؟؟؟بليد؟؟؟؟؟؟همون شكارچي خون اشام؟"
جرج كه مغرور به نظر ميرسيد شانه هايش را بالا انداخت و با افتخار گفت"بله"
تالاس جلو پريد وبا هيجان گفت "اين غير ممكنه بليد بياد اينجا چه طور قبول كرده"
"به زور اوردمش"
"مگه ميشه اون رو به زور اورد شنيدم خيلي غلدره "
قيافه ي جرج در هم رفت وگفت"لرد بلرويچ ازش خواست اون هم قبول كرد البته سرش خيلي شلوغه براي همين ممكنه توي بعضي از تمرينه يا شايد خيليشون شركت نكنه البته به تمرين نياز نداره اون ورزيدست"
"ولي اگر بياد كار از محكم كاري عيب نميكنه"
-----------------------------------------------------------
يكي حالا به من بگه توي اين تيم چي كاره حسنم.


خوشحالم كه دوباره برگشتم.


Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۳:۱۰ یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵
#23

جان راونکلاو old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۹
از مثلث برمودا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 181
آفلاین
تمري ن تيم بلغارستان:
يك ربع به تمرين مانده بود و جان در زمين حاضر شده بود.مدتي گذشت و كم كم بازيكنان تيم به زمين آمدند.
جان:سلام.5 دقيقه زود اومديد.
جرج:سلام تو چرا اينقدر زود اومدي؟
جان:من كاري نداشتم اومدم.يه ده دقيقه اي ميشه...
نيكل:بابا ايول...چه پسري!!!
جرج:فك كنم بهتر باشه تمرين رو شروع كنيم. همه هستن؟
فرد لوپين:آره همه هستن.
جرج:پس بريم ديگه.توپا رو آوردي جرج؟
دولوروس:آره.آره
جرج:پس شروع ميكنيم...
و شش بازيكن به هوا برخواستند.اوج گرفتند.هم سطح و هم طراز در نقطه اي از آسمان ديده مي شدند.
لوپين:من مي گم بهتر نيس برم شروع كنيم.ديگه پاس كاري و اينا رو بي خيال.
جان:ولي من ف كميكنم او نطوري با طرز با زي كردن هم ديگه آشنا مي شيم.مخصوصا اينكه منم تازه واردم.ولي بازم هر چي كاپيتان بگه.
سپس رو به كاپيتان كرد و با صورتي كه نمايانگر سؤالش بو د به او خيره شد.
جرج:حق با جانه.با همون پاس كاري شروع مي كنيم.
جرج سرخگون رو به دولوروس ميده.دولوروس به خوبي اون رو ميگيره و به نيكول ميده.نيكول توپ رو به جان ميده.جان به زيبايي توپ رو ميگيره و به لوپين پرتاب ميكنه.توپ از دست لوپين ليز مي خوره ولي او با سرعت و با شتاب به سمت زمين خيز بر ميداره توپ رو ميگيره و به سمت پانسي مي فرسته.
دولوروس:خيلي خوبه...ايول ...اين عاليه. جرج:ساكت باش جرج.
مدتي پاس كاري ادامه پيدا مي كنه.و بعد از گذشت حدود 10 دقيقه جرج ميگه:خوب ميريم سراغ بازي.همه آماده باشن.وقتي صوت زدم شروع ميكنيم.
صوت به صدا در مياد.و تمرين شروع ميشه لوپين بلافاصله به دنبال گوي ذرين ميره.مهجم ها به زيبايي توپ رو به يكديگر پاس ميدادند و به سمت حلقه ها حمله ور ميشدند.نيكول با چماقش بازدارنده اي رو به سمت پانسي مي فرسته. ولي اون به خوبي جا خالي ميده و توپ رو به جرج پاس ميده.جرج بعد از گرفتن توپ بلا فاصله اون رو به جان ميده كه از دو نفر ديگه جلو تر بود.جان توپ رو ميگيره وبه سمت حلقه ي سمت چپ پرتاب ميكنه.دولوروس روبروي حلقه ي سمت راست بود.ولي با شتاب به سمت حلقه ي سمت چپ پرواز كرد.سرخگون با انگشتان دروازه بان برخورد ميكنه و از كنار حلقه به بيرون ميره.در همون لحظه بازدارنده اي به سمت پانسي حركت ميكنه كه اصلا حواسش به اون نبود.و با سر پانسي بر خورد مي كنه...



Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۲:۲۷ یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵
#22

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
یاهو




نسیم صبحگاهی در حال وزیدن بود و صدای پرندگان نغمه خوان تمام محوطه ی حیاط ورزشگاه را پر کرده بود .
تعدادی از بازیکنان گریف یونایتد به سمت رختکن در حال حرکت بودند ، به محض ورود هدویگ را دیدند که روی چهارپاره ای نشسته بود و منتظر ورود هر کدام از بچه ها !
هدویگ همین که بچه ها را دید بلند شد و گفت:
_ ساعت رو دیدین چنده ؟؟ ... اگه بخواین همین الان بی انضباطی کنین کلامون میره تو هم ... راستی شما را دو تاتون کمه ؟
جسی در حالی که جاروش رو روی زمین می گذاشت و خمیازه میکشید گفت:
_ بقیه خوابیدن ... آخه سر صبحی کی تمرین میزاره ... ملت همه در خوابه صبحگاهی به سر میبرند ! ... سارا که خیلی خسته بود هنوز خوابیده منم با صدای لوییس بیدار شدم اینقدر که صدامون کرد دیونه شده بودیم به هر حال تا چند دقیقه ی دیگه پیداشون میشه !
هدویگ نگاهی به لوییس کرد و گفت:
یادم باشه بعدا بهت یه قاقالی لی با طعم همه چیز بدم !
لوییس خنده ای کرد و گفت: مرسی


^^^^ 5 دقیقه بعد ^^^^

کم کم صدای بچه ها به گوش میرسید که جز اعتراض چیزه دیگری را در بر نداشت !
همین که سارا ، آرتیکوس ، نیک و الیور وارد شدند هدویگ رو به آنها کرد و گفت:
_ شما 10 دقیقه تاخیر دارین پس بهتره 20 تا شنا برین !....تا یادتون نره که کوییدیچ رو جدی بگیرین و برای موفقیت تلاش کنین!
بچه ها:
هدویگ سوتش را در دهانش گذاشت و گفت:
_ از همین حالا شروع شد ... هر کسی انجام نده از بازی خبری نیست ... ضمنا این به نفع تونه خواب از سرتون میپره !
سارا: ....آرتیکوس: ... اولیور : و نیک:
هنوز 17 تا از حرکات آنها تمام نشده بود که مثل جنازه وی زمین دراز کشیده بودند ...
جسی که فکر نمیکرد اولین جلسه ی کوییدیچ را این گونه بگذراند گفت:
_ هدویگ فکر نمی کنی خیلی سخت میگیری؟... ما در جام جهانی اینقدر خشونت نداشتیم .... خوب بار اول بود بابا
هدویگ رو به جسی کرد و گفت:
_ اینجوری حساب همه میاد دستشون !


#×#×#×#×#×#× داخل زمین #×#×#×#×#×#×

بازیکنان به سمت آسمان حرکت کردند .
آثار مفرط خستگی در چهره ی اکثر بازیکنان گریف یونایتد دیده میشد ... به خصوص با آن حرکت هدویگ
سرخگون در دست لوییس بود و او همینطور مستقیم جلو میرفت ... اولیور که از شدت درد هم دستش را میمالید و هم نگران سقوط از جارویش بود به سمت لوییس حرکت کرد تا شاید با پرتاب یک بازدارنده به طرف وی او را مانع از هجومش ببرد که موفق نیز شد .... اما نه جسی که در فاصله ی کمی از لوییس در حرکت بود توپ رو از آن خودش میکنه و بعد از عبور مارپیچ از چند بازدارنده و بعد از تک به تک شدن با نیک توانست گل اول رو بزنه ...
کمی گذشت و لوییس و جسی به حملات خود به سمت دروازه ادامه میداند در بین راه دفاع عالیه آرتیکوس و الیور باعث شد چند تا از گلهای صد در صد وارد دروازه نشود ...
نیک نیز هر از چند گاهی توپها را میگرفت ...
در آن سمت ، سارا در تعقیب گوی زرین بود تا آنجا که با یک پرش آن را از آن خود کرد ....

سوووووووووووت
هدویگ در حالی که دستش را به علامت پایان بازی تکان میداد از همه خواست تا کمی استراحت کنند و دوباره از نو تمرین را شروع کنند ....


××××××××××××××××××××××××××××××××××



ویرایش شده توسط جسيكا پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۸ ۹:۲۳:۴۲


Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵
#21

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
تمرین گریف یونایتد

هدویگ:"خوب برو بچ رسیدیم به زمین.بپرید تو رختکن.سه سوت حاضر شیدا کلی کار داریم."
آرتیکوس:"می گم هدویگ این صداها چین؟"
هدویگ:"کدوما؟آها.شنیدم.نمیدونم والا .از زمین میاد.تو برو به کارت برس من می رم یه سر می زنم ببینم چه خبره."
هدویگ دو سوته لباساشو عوض کرد و دوید تو زمین کوییدیچ.
هدویگ:"ای بابا بازم که اینان."
بعدش بلند داد زد:"بابا شما روتون کم نشد سری پیش پکوندیمتون؟ "
بقیه ی اعضای تیم اومدن ببینن چه خبره.همه شاخ در آوردن.
دراکو و آلبوس و سالازار باز داشتن با اعتماد به نفس خفنی تمرین می کردن.
بچه های تیم گریف پریدن رو جاروهاشون و رفتن طرف آلبوس که ایندفعه موهاشو بنفش کرده بود و ار پشت بسته بودشون.
هدویگ:"آلبوس این چه مدل موییه؟بابا بیخیال پیرمرد."
آلبوس:"کار آنیتاست دیگه.دخترمه نمیتونم دلشو بشکنم ."
یهو استادیوم رفت رو هوا.برو بچ گریفف به زور تعادلشونو حفظ کرده بودن.خنده نمیگذاشت که هیچ حرفی بزنن.
آرتیکوس:"آ...آن...آن...آنیتا؟ "
آلبوس:"آره. "
آرتیکوس دوباره ریسه رفت.باور این که این مدل موی وحشتناک کار خواهرش باشه براش سخت بود.
نیک گفت:"راستی شما که بازم اینورا پیداتون شد. "
دراکو:"برو کنار بزار باد بیاد.مگه زمین مال شماست؟"
الیور گفت:"مثل اینکه دلت بازدارنده می خواد... " و چماقشو تو هوا به علامت تهدید تکون داد.
سالازار:"برو بچ بهتره در ریم.جاسم و نور ممد که نیستن هوامونو داشته باشن.اوضاع خیطه فراااااااااااااااااااااار..."
بعد پنج ثانیه غیر برو بچ گریف یونایتد کسی تو زمین نبود.
هدویگ:"خوب.همه برین سر پستاتون.تمرین امروز از دفعه ی قبل سختتر و طولانی تره.سارا چیزی که راجع به گرفتن گوی زرین بهت گفتم که یادت نرفته؟"
سارا:"نه یادمه.هواسم جمع جمعه."
جسیکا:"هدویگ بهتره توپا رو زودتر در بیاری.من هوس گل زدن کردم."
نیک:"دویگ بدو که می خوام امروز جسی لوییس رو آرزو به دل بزارم."
هدویگ:پس همه آماده این دیگه؟
همه با هم:"بله کاپیتان"(تریپ فوتبالیستایی!!!)
هدویگ رفت و توپا رو آزاد کرد.اول بازدارنده ها ، بعد گوی زرین.ولی سرخگون رو دست خودش نگه داشت.
جسیکا که تعجب کرده بود گفت:"چی کار می کنی هدویگ؟"
هدویگ:"فعلا 15 دقیقه ی اول سرخونی در کار نیست.شما فقط پرواز می کنین و مدافعا سعی می کنن شما رو بزنن.فهمیدین؟"
لوییس و جسیکا با تکون دادن سرشون به شروع به پرواز کردن.
هدویگ آرتیکوس رو دید که با لبخندی موزیانه پشت سر لوییس پرواز می کرد و سعی می کرد بازدارنده ای رو که به سمتش میاد رو به لوییس بزنه ولی مثل اینکه لوییس از اون زرنگتر بود چون با یه حرکت چرخشی عمودی جا خالی داد و با آرتیکوس لبخندی زد...

----------------------------------
فقط برو بچ تیم گریف یونایتد این پست رو ادامه بدن لطفا...




فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵
#20

لرد بلرویچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۳ یکشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۴۴ پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
از bestwizards.com
گروه:
کاربران عضو
پیام: 403
آفلاین
از تیم بلغارستان 1
دوستان حال کنید که تیم ما در چه حدیه که از 20 پست تو فدراسیون 10 تا پست واسه تیمهای بلغارستانه پس دیگه کسی نگه که تیم ما سوسکه تا حالا که شما ها کم آوردید ها ها ها
---------------------------------------------------------------------------
ماجرای داخل زمین

جرج ویزلی که ناراحت و خشم گین در بین دستهای دراکو بود با فریادی خود را از دست دراکو آزاد کرد و گفت: آی نفس کش کی می خواد سر منو ببره من 10 سال تو کاره سر بریدن بودم
در یک لحظه بازی های دوستانه می ایستد و داور مسابقه که با بینز در حال صحبت بودند وارد زمین می شوند
لربلویچ با آرامش خاصی شروع به صحبت میکنه:دوستان ما باید با هم دوست باشیم مثل من و بینز
بعد رو به هدویک میکنه و میگه:هدوک عزیز میای با هم دوست باشیم خیلی خوبه ها
ملت که از خشم لبریز بودند با هم بر سر آن 2 نفر می پرند و.....
10 دقیقه بعد
جاسم و نور ممد با یک بیل و کلنگ وارد دعوا می شوند
جاسم:آی ملت هوی
نور ممد:ااااای ملت
آرتیکوس :هی منتاگ دستت رو از چشمای جرج بیار بیرون
ملت همه ساکت شدن
نورممد:دوشتانی که دوشت دارن دعوا بگیرن می تونن با منو جاسیم دعوا کنن
ملت که از قدرت افراد کارگری مثل جاسم و نور ممد با خبر بودن حرفی نزدن و.................
--------------------------------------------------------------------------
دوستان منظور از دوشتان و دوشت این بود که دندون نداره
حالا این رو ادامه بدید


ویرایش شده توسط جرج ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۷ ۲۰:۵۳:۳۱
ویرایش شده توسط جرج ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۷ ۲۱:۰۵:۰۵

هریپاتر را هنوز هم دوست میداریم


فدراسیون کوییدیچ ( FICO )
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵
#19

بلرویچ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۰ یکشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
از گاراژ ابی تیزی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 264
آفلاین
سلام دوستان ورزشکار من .
نام این تاپیک به فدراسیون کوییدیچ تغییر کرد .

فدراسیون کوییدیچ در همان محل زمین تمرین احداث شد و شامل ساخمان مرکزی فیکو ( فدراسیون کوییدیچ ) ، چندین زمین تمرین برای هر تیم ، مرکز پزشکی و درمانگاه بازیکنان و کلیه امکانات ورزشی لازم برای برپایی اردوهای آمادگی تیمهای مختلف می باشد .

لطفا هر تیم که برای تمرین پست میزند در بالای پست خود به نام تیمش اشاره کند تا همتیمی او از پست او برای تمرین ادامه دهد .

دوستانی که برای تمرین پست نمی زنند هم می توانند سوژه شکل گرفته در فدراسیون را ادامه دهند و در رولپلیینگ آن شرکت کنند .

مطمئن باشید بنده در فکر زمین تمرینی مجزا برای شما هستم ، ولی فعلا بودجه کافی به ما اختصاص داده نشده است . شما فدراسیون رو با پستای قشنگتون بترکونین ، زمین تمرینتون با من .

---------------------------------------------------------

بلرویچ : میگم بینز خوب شد تیم پاور داس تشکیل شدا !

بینز : آره ... اگه جاسم و نورممد توی تیم پاور داس نبودند ، حالا حالا ها ساختمون فدراسیون ساخته نمیشد .

بلرویچ و بینز با نیشخندهای شیطانی خود ، نظاره گر تلاش جاسم و نورممد ، مدافعان تیم پاور داس ، برای ساخت ساختمان فدراسیون کوییدیچ بودن .

جاسم : اوهووووووووی نور ممدو ....

نورممد : ها .. چی میگی جاسمو ....

جاسم : آهای نورممدو ، یه فرقون شن بیار پشت بوم .

آنجا مکانی سرسبز و خوش آب و هوا در شمال لندن بود و بزودی فدراسیون مرکزی کوییدیچ در آنجا تاسیس میشد . قبلا این مکان محل تمرین تیمهای کوییدیچ بود . تعدادی از زمینهای تمرین برای ساختمان فدراسیون تخریب شده بود ، ولی تیمهای حاظر در جام جهانی در آن شرایط هم به تمرین خود ادامه می دادند . برای آنها بازی جوانمردانه و عشق به کوییدیچ و بازیکنان حریف ، از بردن و تصاحب جام مهمتر بود . آنها هیچگاه برای بردن دست به کارهای غیر ورزشی نمیزند .

مونتاگ : آهای نفس کش ... ملت قهرمان اسلیترین یونایتد بزنین این گریفیندوریهای نامردو بپوکونین .... آهای نفس کش .

هدویک : آگومبا گومبا کوبا آگومبا ... آرتیکوس پاتو بکن تو چشمش ...

دراکو مالفوی : بچه های بلغارستان جلو نیاین ، اگه جلو بیاین گردن جرج ویزلی رو می برم . این زمین امروز مال ماست ...

آلبوس دومبول : آهای جاسم ... آهای نورممد ... بیاین که وزیر مردمی رو کشتن .

آخرامووویچ : یوخدون وزیروویچ بیختین کوشتین بوردین خوردین . آلویچ قاطییوویچ کالبین خرابیویچ . غدیر ژانگولویچ

چلنگر ( مترجم ، در ترجمه حرف آخرامووویچ ) : شما وزیر مردمی رو کشتین بعد پختین و بعد بردین خوردین ... من قاطییما ، کلم خرابه ها . بچه گاراژ غدیر ژانگولرما .

خب البته گاهی در تمرنهای دوستانه تیمها در گیری های بسیار کوچکی هم بوقوع میپیونده که اصلا جای نگرانی نداره .
در سمتی دیگر بلرویچ و بینز همچنان مشغول تعریف از سرعت بالای جاسم و نور ممد در ساختن ساختمان فدراسیون بودند . آنها هیچ توجهی به تمرین پربار و بدور از خشونت تیمها نداشتند .

بلرویچ : میگم بینز می خوام به جاسم بگم توی دفترم یه سونا برنه . نظرت چیه ؟

بینز : نه باب ... سونا خوب نیست . یه دوتا کامپیوتر بخر ، یکی تو دفتر من ، یکی تو دفتر تو ... با هم دیگه وارکرفت و کانتر بزنیم . اینقدر حال میده .

و اینگونه شد که بودجه برای احداث زمین تمرین هاپولی شد .

----------------------------------------------------------
دوستانی که می خوان سوژه فدراسیون رو ادامه بدن هر جور مایل بودن ادامه بدن .
بازیکنانی که قصد استفاده از زمین تمرین رو برای تمرین تیمی دارن هم لطفا در بالای پستشون ذکر کنن که تمرین مطعلق به فلان تیم است تا همتیمی اون پستش رو ادامه بده .
لطفا دیگه عنوان تاپیک رو عوض نکنین .


دلبستگی من به پیکان جوانان گوجه ایم [size=large][color=000066]و[/color


Re: تمرین کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵
#18

جيمز ايوان تالاس ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۵ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۵۴ شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳
از در آغوش سلنا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 254
آفلاین
ببخشيد كه من يكم ديرتر از بقيه‌ي بچه‌هاي رئال بلغارستان نمايشناممو مي‌زنم
كامپيوترم يه ايرادي پيدا كرد ولي برطرف شد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@يكشنبه شب بود كه اعضاي تيم رئال بلغارستان به سمت زمين كه اون شب در اختيارشون بود مي‌رفتند ...
كاپيتان براون در جلوي اونا در حال صحبت در مورد كوييديچ و نصيحت اونا براي زياد كردن تمرينات و از اين حرفا بود ...
ولي كو گوش شنوا
سيمون ، پتيل و بليد در حال پچ پچ در گوش يكديگر بودند ... موناليزا و مودي هم داشتند نون بيار كباب ببر بازي مي‌كردند و تالاس هم در خيال قهرماني تيم بود
لاوندر كه متوجه اين موضوع شده بود ناگهان برگشت و بچه‌ها سرجاهاشون خشك شدن
سيمون تو گوش پتيل . بليد در حال خنده . مودي در حال زدن روي دست موناليزا(داشت كباب رو مي‌برد)
براون : طلسم سفيد تو گوش ولدمورت خوندن همينه ديگه ( ضرب المثل)... گوش نكنيد ، آخر هم كه باختيم من ديگه به حرفاتون گوش نمي‌دم
از همون لحظه تا رسيدن به زمين ديگه جيك كسي در نيمد (عجب جذبه‌اي)
بعد از عوض كردن لباس در رختكن همه به زمين رفتند . ولي با ورود اونا باروني گرفت كه تمامشون مثل موش آبكشيده شدن
لاوندر با ديدن چهره‌ي‌هاي مايوس بچه‌ها گفت : چيه ؟ شما بايد به بازي در هر هوايي عادت كنيد ... بريد سر جاهاتون
با شنيدن اين حرف تالاس به درون دربازه رفت ، بليد و موناليزا جولوتر از اون چماغ به دست ايستادن ، سيمون ومودي و خود لاوندر به عنوان مهاجم آماده شدن و پادما در محل جستجوگر
تمرين
اول جستجو گر
لاوندر توپ رو رها كرد و پادما با سرعت به سوي اون رفت پس از حدود 16 ثانيه در حالي كه بال‌هاي توپ از كنار دستش بيرون برگشت
لاوندر با اين حالت : گفت : اين باورنكردنيه
پادما : ما همونيم ... كه مي‌تونيم ... زمين كوييديچ رو تو 16 ثانيه دور بزنيم ... ما رو دست كم نگير (سروده شده توسط پادما مرتضوي )
سه مهاجم هم به زيبايي تونست با پاس‌كاري هاي منظم به طرف دربازه‌ي خالي برن و گل بزنن
لاوندر :مودي و سيمون ، با من ميايد ... مي‌خوايم دفاعمون و دربازه‌بانمون رو بسنجم
بليد و سيمون با حركت سر جواب مثبت دادن
با سرعت سرسام آور به سوي دربازه‌ي تالاس رفتن... بليد و موناليزا تونستن جلوي مودي و سيمون رو بگيرن ولي لاوندر تونست از بينشون رد شه
تالاس بوسه‌اي به گردنبند شانسش زد و گفت : بيا جلو ...
با گفتن اين حرف تالاس به بالاي در‌بازه رفت طوري كه معلوم نباشه
لاوندر كه ديد تالاس خوب دربازه رو نپوشونده از فا‌صله‌‌ي دور شوت زد
توپ در حدود 30 سانتي دربازه بود كه به يك باره (چه ادبي !!!) چوبي به اون نواخته شد و توپ به سوراخ وسطي دربازه‌ي مقابل رفت
همه در تعجب بودند چون تالاس با پا از چوب آويزون شده بود و به توپ ضربه زده بود
لاوندر با ديدن اين صحنه گفت : كوييديچ ...بهتر از اين نمي‌شه ...كوييديچ
پايان.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.