نیم ساعت بعد !
- آیییی ... آیییی.... ای خدا قلبم ... ای مردم وزیرتون گور به گور شد ... آیی ... ناکام شدم !
این صدا از سوی همان وزیر مردمی اسبق بود که به هوا بلند میشد . یکی از شفادهنده ها که مشغول گرفتن خون از دراکو بود گفت :
- باید خیلی استراحت کنی وگرنه از دست میری !
ناگهان دراکو قاطی کرد و نعره زد :
- مگه این دو تا جونور میزارن من استراحت کنم !
.. بلافاصله دوربین چرخید و روی زمین زوم کرد ... ! استرجس و ققی روی زمین بر روی هم افتاده بودند و مشغول مبارزه بودند و هی روی هم قلط میزدند یه بار استر روی ققی میامد دوباره ققی روی استر میامد .
استر در حالی که دو دستی منقار ققی رو گرفته بود :
- دراکو به نفعه من میره کنار فهمیدی !
- راست میگی نوکمو ول کن بهت بگم ! بغ بغ بغوووو !
دراکو : بلیز کجایی منو از دست این دو تا خلاص کنی !
- اهم اهم اهم دست به آب میباشم الان دردست رس نیستم
دراکو
در همون لحظه استر ققی میرن روی سرم دراکو و سرم رو از جا میکنن !
دراکو
سپس هر دو روی تخت دراکو و همچنین روی دراکو روی هم می افتن و شروع میکنن به کتک کاری ! تا اینکه دراکو با تخت بر میگرده !
دراکو در حالی که سرش به زمین خورده و گیچ میره نعره میزنه :
- آخه مگه شما عقل تو کلتون نیست ؟
ققی و استر : ببخشید
در همون لحظه در های بیمارستان باز میشه و زاخی با کت و شلواری خوش دوخت همراه با یک شاخه گل وارد میشه و یکراست میره سمت تخت دراکو !
زاخی : به به وزیر سابق خودم ! ماچ ماچ ماچ ! خوبی جیگر !
دراکو : چی بگم والا ...
و در حالی که به ققی و استر اشاره میکنه :
- مگه این دو تا میزارن یه لحظه خوب باشم . همه بدنم درد میکنه !
زاخی : خوب چرا به من نگفتی !
زاخی دوبار دستاشو میزنه به هم بلافاصله در باز میشه و نورممد و جاسم میپرن تو و شروع میکنن به ماساژ دادن دراکو !
دراکو
ققی و استر نگاهی به هم میکنند بدین شکال=>
زاخی در حالی که یکی از پاهای دراکو رو گرفته بالا و داره پاچشو میخارونه
:
- ای تمام درد و بلات رو سر من خراب شه ! کی تو رو به این روز انداخته ! آخییییییی . بیچاره وزیر من !
ناگهان چهره زاخی متغیر میشه .
زاخی : راستی شنیدم میخوای به نفع یکی از کاندیدها بکشی کنار !
دراکو : راستش ..... ( در همین حالت احساس میکنه ماساژ ها چند برابر شده ) خوب فکر میکنم که تو ......
در همون لحظه استر : اهم اهم اهم
ققی میپره وسط : زاخی جیگر یه لحظه بیا این پشت اتاق من با شما کار دارم !
زاخی : نه من نمیتونم یه لحظه وزیر رو تنها بزارم
ققی : میای یا ...... !
قبل از اینکه زاخی بخواد تصمیم بگیره بال های قدرتمند ققی او رو از جا میکنه ....!!!