سلام .
شاید خیلی عجیب باشه ، ولی من از این جمله ی مودی :
هوشیاری مداوم !
خیلی چیزا یاد گرفتم و به نظرم توی این دوتا کلمه خیلی چیزا نهفته اس . و یه تیکه ای از کتاب هفتم ؛ به نظرم جمله ی کاملا ساده ، ولی باحالی داخلش بود . فکر میکنم فصل ی وصیت نامه بود . که هری به فاج گفت :
- من از روش های شما خوشم نمیاد ، یادتونه ؟
و من عجیب از این جمله لذت بردم . چونکه هم فاج رو ساکت کرد ، هم حرف آخری بود که هری زد . هم اینکه خیلی چیزا رو با همین یک جمله توضیح داد . اینکه از فاج خوشش نمیاد ، کاملا راه دامبلدور رو ادامه میده ( نه اون راه ها ، راه خوبشو میگم !:دی ) و همین اینکه هری به تنهایی تصمیم میگیره و کاری رو که میخواد ، انجام میده . چه وزارت خونه موافق باشه ، چه نباشه .
بعدشم ، به ناظر :
پست ِ تک خطی رو ایراد نمیگیری ؟
البته ببخشیدا من دخالت میکنم ولی چیز میشه آخه !