نقل قول:
اه اه اه!همینمون مونده بود تو راضی باشی!واقعا ما چقدر احتیاج داشتیم که تو راضی باشی!نه تو رو خدا بیا از من و سارا هم راضی باش ما شب خوابمون نمیبره!

نقل قول:
آره پرسی جون،از وقتی دنیا برعکس شده به خوف میگن خز،به خز میگن خوف!راستی پرسی یادم رفت بگم تو چه شخصیت خوفی داری!

نقل قول:
بچه شدیا بابا!اینا نمیخوان خوابگاه برگردونن یه امر محال رو گفتن اگه تو انجام بدی ما این کار رو میکنیم!مثلا اینه که به یه نی نی کوچولو بگن اگه تو بری سیبیلای باباتو بکشی ما بهت آب نبات میدیم!حداقل چونه میزدی یه کار آسونتر از تو بخوان!مثلا بخوان بری اورست رو فتح کنی یا یه همچین چیزایی.از این کار که تو بر نمیای آخه!


پس بگو چرا چند وقت پیش دوسه نفری جمع شده بودین داشتین با هم ماشین بازی میکردین!نگو میخواستین امر ارباب رو اجرا کنین!خب پرسی شما که اومدی اینجا پست زدی بوقیدی به هرچی حرف ارباب بود که برادر من!نکن این کارا رو قباحت داره!


پرسی جون بر خلاف شماها که آیکیوتون در حد نخود فرنگی ما نیازی نداریم به خودمون فشار بیاریم تا هر مطلب پیش و پا افتاده ای رو بفهمیم.
واقعا شماها چقدر خفنین!توی گفتن و تایپ کردن یه اسم معمولی اینطوری مشکل دارین اونوقت حرف از گولاخ بودن میزنین؟!حداقل میخوای اسم یه ساز رو ببری بگو ویولن تا ملت نفهمن سوادت نم کشیده!

نقل قول:
نه برادر من آرمینام متین کریچه!میخوای صداش کنم!
بعدشم باز تو حرف متین رو پیش کشیدی؟باز تو گفتی متین؟امکان نداره از این یکی دیگه بگذرم!در ملا عام؟!
نه اشتباه اومدی در ضمن!اینجا از تو گنده تر خیلی هست ولی انگار بین مرگخوارا از تو گنده تر نیست!اگرم خیلی شاخی بیا مسنجر اینجا دلم نمیاد جلوی همه توجیهت کنم!
برو کوچولو برو دیگه که حسابی آب کشی شدی!

خوب خوب ... من به خواسته ای که داشتم رسیدم ! خواسته من شناسایی ملت بوقیده بود که خوب ، سارا و پنسی که شکی در بوقی بودنشون نبود ... ولی خوب اثبات شد . به سایر اعضای ارتش تبریک میگم که چون میدونستن جلوی من شانسی ندارن بوقی نزدن و الکی چیز میز ! نگفتن ؛ پرسی از شما راضیه

ولی خوب ، حیفه که جواب این دو نفر رو ندم ؛ بالاخره پست نباید بی محتوا باشه دیگه ، نه ؟ هر چند جواب دادن کلا محتوای پستو بهم میریزه ! هوووم ... یه سری از حرفا رو نقل میکنم و جواب میدم !

نقل قول:
انقدر پست زدم توی این ماموریتا که ... دیدم نه ، انقدر این محفل ترسوئه که جرات نمیکنه ، گفتم توی مدیریت بی صاحبشون بزنم ! ولی نه مثله اینکه بی صاحبه بی صاحبم نیست ، البته خز که هست !


نقل قول:
نه باب ، مدیریت کجا بود ... یه بحثایی شده که اگه اینجا شاخ و شونه بکشم ، خوابگاه مختلطه کارمندا رو برمیگردونن


نقل قول:
ببین سارا جون ( هه هه ، بدت میاد از جون ؟ ) مثله بچه آدم اومدم و بوقیت شما رو ثابت کردم ! برو برای بچه محلاتون تعریف کن که پرسی اومد بوقید به ما برو دیگه ... برو که خندیدم به روت جو گیر شدی اینجا و سارا سارا میکنی ، بپیچ برو دختر کوچولو ، بیا این آبنباتم بگیر


نقل قول:
ایول ، به جانه این استرس بوقی خیلی حال کردم


نقل قول:
ارباب ما رو توی انجمن خصوصیمون به بچه بازی دعوت میکنه


نقل قول:
پنسی جون ، تو نمیخواد به خودت فشار بیاری این چیزا رو بفهمی ! تو همون برو سراغ اون یوزره خزه ویالونت به بقیه چیزا بوقی نداشته باش


نقل قول:
فعلا رسیده به مرلینگاه


نقل قول:
خوشم میاد متینی ! کلا از من گنده تر پیدا نمیشه اینجا ها


برید دیگه ... برید یه پست زدم جوابتونو دادم جو گیر نشید ، خوشتون بیاد هی پست بزنیدا ! پیشته

سارا جون آخه بدبختی اینه که زورشون به ارتشم نمیرسه!

اینا رو جمیعا بذاری رو هم حریف یه عضو از ارتش نیستن!

الان این طفلک رو آوردن اینجا که مثلا شاخ بشه که اگه کم آورد بگن یکی بود !

برو پرسی جون این گنده بازیا به تو نیومده برو دست بزرگترتو وردار بیار ما اهل بچه بازی نیستیم اینجا!

سارا جان آخه جربزه ای نیست که رو کنه!میخوای چی بگه؟الان تو رو جلوی خودش ببینه میزنه زیر گریه عزیز دلم!

ولدی رو که نگو اصلا جرئتشو نداشته حتی پاشو بذاره اینجا چون میدونه در جا میشوریمش میذاریمش تو آفتاب.
پرسی جون نمردیم و معنی گولاخ رو هم فهمیدیم!خوب شد گفتی ها!دوستان از همینجا اعلام میکنم که کلمه گولاخ به شدت دچار خز زدگی شده چون که جدیدا به ماندی هم لقب گولاخ رو دادن!
پرسی جون تا وقتی داری بزن به چاک.ما هم اصلا به روی خودمون نمیاریم فقط تا مدت های مدید به این صورت: به ریش شما و اون ولدیتون میخندیم.
راستی کار کاشت مو تا کجا پیش رفت؟!
در کل گفتم اخطارشو بدم.فردا پس فردا جسدتو انداختیم تو بغل ولدی نگی نگفتیا!(البته این امر در صورتی انجام میگیره که ولدی هنوز زنده باشه و به دست ماها نیفتاده باشه!)

برو عزیزم برو با بزرگترت بیا هرچند میدونم از تو بزرگتر پیدا نمیشه اونجا!

به به ... مي بينم كه دوباره مرگ خوارا بيكار شدن و ديد زورشون به محفل نمي رسه اين طرفا پيداشون شد!

پس ما هم بايد به ريش اين جماعت بوقي و اون ولديشون كه بلده پست بزنه و يه كاراي ديگه بكنه به اين صورت بخنديم!

خب اينكه پرسي هم مثل بقيه بوقي هست كه توش شكي نيست!

مشخصه كه حسابي ترسيده و من تعجب مي كنم چطوري بعد از اين همه مدت از پشت سر ولدي در اومده و اينجا پست زده!

البته من تا حالا به هيچ كدوم از اين مرگ خواراي بوقي افتخار ندادم كه باهاش رو در رو بجنگم... آخه خود ولديشم از من مي ترسه!
مگه نه ولدي جون؟ لو بده... اشكال نداره!

ولي انگار اين دفعه ديگه به پرسي پيشنهاد مديريت دادند كه اومده اينجا داره واسه من شاخ و شونه مي كشه!

خب پرسي جون مثل بچه آدم بگو ازت مي ترسم سارا! قشنگ بگو كه نمي تونم باهات بجنگم...چرا اينجوري مي آي مي گي ازاينكه با سارا رو در رو بشم موهاي بدنم از ترس سيخ مي شه هان؟
من دركت مي كنم ... همتون همين طوري بوديد!

بهرحال پرسي هر حرفي داري بزن خودم جوابتو مي دم...
چون اعضاي الف دال اون قدر وقت آزاد ندارن كه با توي بوقي كل كل كنن!
هرچي جربزه داري رو كن!
منتظرم...

هوووووم ... من میخوام به نمایندگی از لرد سیاه ... قدرتمند ترین جادوگری که تاریخ جادو و جادوگری به خودش دیده ، اینجا رو منفجر کنم ، بطوری که هیچ اثری از اینجا نمونه و بتونیم همراه لرد و بلیز و باب و اینا به ریشه ارتش سیفید میفید شما بخندیم دوره هم ( بصورت )

در نتیجه مدیر این ارتش ، نظرشو بگه که چه زمانی رو برای ترکوندن اینجا در اختیار من قرار میدن و آیا کسی از این ارتش جرات میکنه جلوی یکی از اعضای قوی ترین ارتش قرن ها رو بگیره یا همه رفتن پشت دامبل خطر

برای اثبات وفاداری و گندگی و از این مسائل به لرد کبیر ، اینجا آمادگی کنید ... این کار برای زنده کردن یاد و خاطره ماندانگاس فلچر ، یکی از بچه های گولاخی که قبلا در مرگخواران بود هم هست ... منتظریم دیگه ... همین !



ویرایش :
جهت نشون دادن ، فرا بوقیه اعضای ارتش ، یک تنه با داوطلبان میجنگم ، فقط اینکه سارا اوانزو نیارید که حوصله ندارم جیغ و ویغ ساحره بعد از اینکه یه آواداکداورا نوشه جونش کردم تو گوشم بپیچه یه عمرا !

نقل قول:


ايگور عزیز فکر کنم این اشتباه از من بوده.لطفا درستش کنید.

لرد بسلامت

چند هفته پيش باب آگدن از من درخواست تاپيك نقد براي الف دال كرد.

در حال حاضر اونجور كه من ميبينم بعد از حدودا 3 هفته هنوز هيچ نقدي در اين تاپيك صورت نگرفته است.بنا به شرايط كه ماموريتي نبوده يا اينا نبايد نقدي صورت ميگرفته ولي آيا نقد آخرين ماموريت انجام شده!؟

و موضوع ديگه اينكه اگه اينقدر دير به دير ماموريت هست،واقعا نيازي به چنين تاپيك ويژه اي هست!؟

به هر حال من يه فرصتي ميدم كه تو اين تاپيك شما نقدي انجام بديد و گرنه مجبور ميشم تاپيك رو حذف كنم.

و موضوع ديگه اينكه تو اولين پست اين تاپيك چنين چيزي نوشته شده:

نقل قول:

اين در صورتيه كه من با اين شرايط اجازه زده شدن تاپيك رو دادم،كه هر شخصي بتونه پست اينجا نقد بكنه و اين فقط ويژه مسوولين نباشه.در اين مورد هم اگه توضيحي داريد بديد اگر نه هم كه من درستش كنم.

ممنون!

از بودنت خوشحال شديم باب عزيز ..زحمت كشيديد ممنون..

من به خوبي معني جملتو فهميدم باب..متشكرم ازت.. شمالطف داري واقعا.


اعضايي كه تو ماموريت پست نزدن هرچه سريعتر بزنن و داستانو تموم كنن چون ما مي خوايم استعفا بديم... پستاتونو بزنيد نقد كنيم استعفا بديم بريم خونمون.. وقتم خيلي كمه شما هم...هييعييي

با سلام
اینجانب من باب آگدن از ارتش دامبلدور استعفا داده و امید است ارتش در آینده موفق تر باشه.

با تشکر
باب آگدن.

منم با اجازه جواب شما رو بدم جيمز عزيز:

مشكل شما اين بود كه فقط پست سارا رو خونديد و به پست آلبوس سوروس توجه نكرديد. اصلا مينروايي در كار نبود كه بخواد بگه ما رو سر كار گذاشتن يا نه... اينو من آخر پستم هم گفتم سپر مدافع مينروا بود كه اين خبرو داد. شناختي هم كه ما از مينروا داريم مي دونيم كه آدم ترسويي و بي عقلي نيست كه تا يه حرفي رو از يكي بشنوه تا مطمئن نشده به همه بگه... اگه مرگخوارها توي هاگزميد نبودن مينروا چه طوري از يه مرگخوار شنيده؟؟
..موضوع رو پيچيده كرديد... من از سارا واقعا انتظار نداشتم، به خاطر زنده كردن شخصيتش اتفاقاي پست قبل رو تغيير بده.
من قصد نداشتم توي اين ماجرا دخالت كم ولي آلبوس سوروس از اين ماجرا شكايت داشت منم رسيدگي كردم.. حالا هم همه چيز تموم شد كارتون رو ادامه بديد.
با كمال احترام براي جيمز و مخصوصا سارا.
ديگه ادامه نديد..