بلا خيلي مشتاقانه از سر جاش بلند شد و گفت : اگه ارباب تاريكي اجازه بدن من وارد تيم ميشم! ميتونم براي جست و جوگر بازي كنم...
لرد با يك نگاه خريداري به بلا نگاه كرد...از پايين تا بالا...تا به صورت بلا رسيد كه لباش تا بنا گوش باز بود...بلا كمي سرخ شد و لرد هم به تته پته افتاد: خب همونطور كه ميدوني بارتي عزيزم!بلا بازيكن خيلي خوبيه! يه نگاه به قد و بالاي بلند و كشيده اش ...اي جونم!
بارتي:
ولي لرد! دراكو رو چي كار كنيم؟ تازه مگه خاله بازيه؟!؟! بلا كي كوئيديچ بازي كرده؟ نكنه وقتي تو آزكابان بوده؟!
لرد: كروشيو! هر كاري كردم كه شكنجه ات نكنم ,نشد...يادت باشه خودت خواستي و نبايد تلافي كني! دراكو رو هم ميذارم رو يه ماموريتي ...مثل سال 6ام..ميذارم رو پروژه ي قتل ...هاگريد كار كنه!
بارتي: بله ارباب من هم از قبل گفته بودم كه بانو بلا خيلي مناسب هستن ولي شما نشنيدين!
بلا با حالت تشكر آميزي :
-خب كس ديگري نبود؟؟
كسي حاضر نشد.. -اين طور كه نميشه!
لرد: اصلا خودم ميگم كي چي كاره بشه: رودولف تو و خواهر زنت سيسي مهاجم ميشيد...( لوسيوس: اين چه بازي بيناموسيه ,آخه!) براي دفاع هم بارتي و مونتاگ يا اينيگو كه هيكل درشتي داره خوبن!
بارتي: آخه من هيكلم اندازه ي موشه! چطور به توپ ضربه بزنم؟!
لرد: همون كه گفتم!
لوسيوس : ولي من هنوز به بازي بلا و رودوولف اعتراض....
شتررررررق! (لوسيوس:
)
لرد: گفتم خف! همون كه گفتم ! ناسلامتي اينجا دموكراسي برقراره!
خب براي دروازه باني هم....
-من داوطلب هستم! (اني موني دستشو بالا برده بود!)
لرد:
بارتي: ولي لرد ! پيشنهاد خوبي ميتونه باشه: آني موني ميتونه هر سرخگوني كه به سمتش مياد رو بخوره!
لرد:
آخه چرا من يك اسليتريني هستم؟! اين بچه كه نميتونه روي چوب جارو بشينه !كروشيو بارتيو!
-... ... ... ... .... ...
(بارتي از اين به بعد به علت شدت جراحات وارده با ادا اطوار حرف ميزنه!)
آني موني: خب حالا كه به من نميدين اين پست رو ,كس ديگه اي هم نيست ,منم باهات قهرم
...بايد بياي منت كشي تا حاضر بشم تو اين پست بازي كنم!
لرد اول پوزخندي زد ولي وقتي دقيق تر شد ,متوجه شد كه از اين ملت داغون اسليتيريني ديگه كسي نمونده ...
-سلوين تو چي؟
-ارباب آخرين دفعه چوبدست و چوب جارويم رو با هم خورد كردين يادتون رفته؟
و لرد به تفكر عميقي فرو رفت:
...يعني چه كار بايد ميكرد؟
بدون دروازه بان كارشان در اولين بازي ساخته بود
...به بلا هم كه اميدي نداشت! از اول بنا رو بد سر هم كرده بود....شايد ...آره!
- از اول هم بايد به همين فكر ميكردم! آره, دروازه بان خارجي ترانسفر ميكنم! وحيد طالب لو!
كل ملت اسليترين:
لرد ! اون يك مشنگه!
لرد: اوه shit!
رودوولف: ولي فكر خوبيه...ميتونيم به جاي يه مشنگ يه جادوگر رو ترانسفر كنيم! رون ويزلي چطوره!؟
همهمه در سرسراي تالار عمومي(!) پيچيد.. كسي نميدانست چه اتفاقي خواهد افتاد؟!
بلا فرياد كشيد: نه اون يه دورگه است!
اما لرد كه دستي به ريشش ميكشيد گفت: بلا چاره ي ديگه اي نداريم!
_هرگز!بادي وزيد ...پرده هاي تالار كنار رفتند و نوري به سمت در ورودي تالار تابيدن گرفت..مردي آرام و با چهره اي مصمم ايستاده بود ..پرتوي نقره اي فام ماه به چهره اش كه تابيد, چند نفر آهي عميق كشيدند!
نفس ها در سينه ها حبس بود و جز لرد سياهي كه در او متمركز ميشد بقيه به لرد نگاه ميكردند!
- من دروازه بان خواهم بود!
ملت:
آني موني:
لرد: تو كي هستي؟
-ريگولس بلك!
- اسمت برام آشناست...ولي يادم نمياد كجا...
-لرد سياه من براي جبران خيانتي كه به شما كردم الان برگشته ام! و اطلاعات خيلي خوبي براتون از تيم كوئيديچ گريفندور آوردم ...البته آلبوس بهم گفته بود كه ساختن هوركراسس به تعداد زياد شما رو ضعييف ميكنه...!
- كي ؟ من؟ خيانت؟ آلبوس؟ هوركراسس ديگه چيه؟
- فكر ميكردم وضعت خراب باشه ولي نه اينقدر! به هر حال ... من دروازه بان خواهم بود و بايد بهتون بگم كه سيستم 3-3-4 ديگه براي كوئيديچ مفيد نيست! آلمان تو euro2008 با اين سيستم مقابل اسپانيا باخت!
سيستم گريفندور 1-3-2-4 خواهد بود كه بهترين سيستم براي رويارويي با اون 2-5-3 نوينه! مثل ذوب آهن و همون اسپانيا! كار بعديمون بايد شناخت تك تك بازيكنان گريفندور باشه....راستي كاپيتان تيم كيه؟!
ملت اسليترين: (هنوز!)
بارتي: من!
***********************
خب اعضاي تيم رو كه مشخص كردم و همينطور سيستم بازي...ديگه با شما!