[spoiler=خلاصه سوژه]پرسی به دلیل کارای ناشایستی که توی هاگوارتز انجام داده به آزکابان و بند جادوگران فرستاده می شه. اونجا ولدی و مرگ خوارا در پی تنبیه پرسی هستند به خاطر اینکه وقتی آزاد بوده نیومده و اربابشو نجات بده ! برای همین ولدی به پرسی میگه که بره و براش گالیون بیاره.
پرسی هم می ره و جیب مورفین( در حین رفتن به مرلینگاه ) که شامل ساعت مچیه سارا و کیف پول و چیزای دیگه بوده و جیب بقیه مرگ خوارا رو خالی می کنه.
از آن سو آبرفورث و ریتا به آزکابان میرن تا یه حسابی با سارا تصفیه کنن!
اما در زمانی که پرسی مشغول شمردن گالیونها بوده و آبرفورثو و ریتا هم به بند جادوگرا رسیده بودند سارا وارد می شه.[/spoiler]
سارا که سعی می کرد آرامش خودشو در مقابل آن هیئت اراذل و اوباش حفظ کنه ، خیلی خونسردانه چوب دستیشو در آورد و به صورت خیلی اکشن گرفت جلوی صورت آبرفورث :
_ تو! بگو اینجا چی کار می کنی؟
آبرفورث که متوجه شده بود تلاشش برای پشت ریتا قایم شدن بی فایده ست یه نگاهی به سقف انداخت و گفت :
_ ام... ام... ما ... اومدیم اینجا...
سارا سریع پرسید :
_ چجوری اومدید داخل؟
و بعد از چند لحظه سکوت با صدای بلند گفت :
_ دیوانه ساز ها آبرفورثو ببرید دفتر من! و اون دختره، یا شاید هم زنه(!) رو که از بند ساحران فرار کرده ببرید بندازید همونجا!
ریتا متعجبانه در حالی که دو تا دیوانه ساز به سمتش می اومدند، شروع کرد به داد و فریاد :
_ فرار کردم؟ بند ساحران؟ چی؟ من؟ زندان؟ من خودم یه موقع رئیس اینجا بودم.... منو کجا می برید!
و پس از اینکه بند جادوگران از وجود آن دو خالی شد( و در همین حین هم بز بع بع کنان فرار کرد!)، سارا برگشت به طرف مرگ خواران :
_ شما ها داشتید چی کار می کردید؟
و به طرف پرسی برگشت :
_ امیدوارم که فقط این کارا زیر سر تو نباشه! راستی اون چیه توی جیبت؟ اونا چیه تو دستت؟
پرسی :
_ ساعت مچیه من دست تو چی کار می کنه؟ این همه گالیون از کجا اومده؟
و سپس رو به دیوانه سازها :
_ پرسی رو ببرید انفرادی! نه... صبر کنید... مواظبش باشید چون میخواد کف اینجا رو تمیز کنه! مراقب خودتونم باشید توجیه نشید!
و بعد زندان رو ترک کرد و رفت تا به کار آبرفورث رسیدگی کنه!
( نکته مورفین برای اینکه دفعه بعدی راحت تر بتونه بره مرلینگاه ساعت مچی رو به پرسی پیشکش کرده بوده!)
****
دوستان عزیز خواهشا یه مقدار به پست قبلی و سوژه توجه بیشتری داشته باشن! خیلی به صورت پراکنده می نویسید. کلا که داستان از سوژه اصلی خارج شد ولی از این به بعد سعی کنید به داستان ملایمت بیشتری نشون بدید.