هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱:۴۹ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹

هلنا  راونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۰۶ پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۰:۴۵ یکشنبه ۱ اسفند ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
شبح دخترک به آرامی از سایه ها بیرون آمد و به کافه نزدیک شد و از لای در نیمه باز ،به داخل آن نگاهی انداخت.درون کافه ساکت بود.تاریکی هوا باعث میشد پیکر صاحب کافه که پشت به نور مشعل ایستاده بود،مانند هیولای سیاهی،وحشتناک به نظر برسد.همین که خواست از در وارد شود کسی محکم از پشت سر توی سرش زد.
-آییییییی
مادرش با چهره ای خشمگین پشت سرش ایستاده بود.
-چند هزار بار به تو بگم اشباح از دیوار میرن تو،از در نمیرن!! با این کارات همون یه ذره ترسناکیمون رو هم از بین میبری.
-ولی آخه...
مادرش در حالی که پشت یکی از میزها می نشست حرفش را قطع کرد و گفت: آخه چی؟مردم میرن سینما که چیز ترسناک ببینن،واسه همینه که هرچی قرارداد فیلمه با خون آشاما میبندن و کسی دیگه اشباح رو تحویل نمیگیره.چون اونا می دونن که باید خون بخورن نه آب هویج!!!
خون آشامی که پشت میز کناری نشسته بود پوزخندی زد و جرعه بزرگی از لیوان خونی که در دست سفیدش داشت،نوشید.سپس با بدجنسی لب های خون آلودش را لیسید.
-دیگه توی گرینگوتز پولی واسمون نمونده.باید قرارداد این فیلمو ببندیم...
در همین لحظه جن شیک پوشی از در کافه وارد شد و به محض دیدن آنها جلو آمد و کنارشان نشست.
-من تهیه کننده هستم.متاسفانه باید بهتون اطلاع بدم که قرار شده فیلم جدیدی که در هاگوارتز فیلم برداری میشه راجع به خون آشام ها باشه...
لبخند بر لب مادر خشک شد.

تایید شد!
موضوع متفاوت و خوبی بود ولی غیر از پایانش زیاد هری پاتری نبود و میتونستید کوتاه تر هم بنویسید.


ویرایش شده توسط The Little Witch from North در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۲:۰۴:۲۰
ویرایش شده توسط The Little Witch from North در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۲:۰۹:۱۲
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۱۲:۰۲:۵۵



Wit beyond measure is man's greatest treasure


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۹

دراکو  مالفوی oldd


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۴ پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۷:۳۸ شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۹
از ریش دامبل خنده ام میگیره!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 14
آفلاین
شبح - سایه - جن - هاگوارتز - گرینگوتز - خون آلود - وحشتناک - سفید - سیاه - تاریک

چندین هزار جن از گرینگوتز وارد هاگوارتز شده بودند. شبانه بدون آنکه به کسی اطلاع دهند آمده بودند تا پس از صد سال باز هم آن اتفاقات وحشتناک را بازسازی کنند.تاریک بود و پیکر کوتاه جن ها در سیاهی شب دیده نمیشد.جن ها به کار خود مشغول شدند. در سرسرا باز شد و سایه ای بلند قامت روی زمین افتاد. جن ها با دیدن پیکر سفید پوش دامبلدور سریعا فرار کردند. دامبلدور جلو آمد و چوبدستی اش را روشن کرد.نور چوبدستی بر اجساد خون آلود روی زمین افتاد. در انتهای صف طویل اجساد جسد هری پاتر ، پسری که زنده ماند، بیش از دیگر اجساد خودنمایی میکرد.

تایید شد!
آفرین خیلی خوب نوشته بودی.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱ ۲۲:۰۱:۳۵


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۹

هلگا هافلپافold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۵ یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۲:۴۷ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۰
از میستیک فالز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5
آفلاین
همه چیز در هاگوارتز نا آرام بود.در آن تاریکی اتفاقات وحشتناکی در حال وقوع بود، پیکر های بی جان خون آلود در اطراف دیده می شد که مو را بر اندام هر کسی سیخ می کرد!
شبحی در سیاهی سایه ها پنهان شده بود ولی نمی دانست سفیدی بی اندازه اش توجه هر کسی را به سوی خودش جلب می کند، آهی از سر نا امیدی کشید و به امید اینکه پروفسور دامبلدور را پیدا کند از مخفیگاهش خارج شد.

تایید شد!
آفرین چه قشنگ از تضاد استفاده کرده بودید. "در سیاهی سایه ها بود ولی نمیدانست سفیدی بی اندازه اش..."


ویرایش شده توسط هلگا هافپاف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۴ ۲۰:۴۹:۵۶
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۴ ۲۳:۴۰:۱۱


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۵۰ دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹

الستور مودي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۳ شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۲۸ پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
از بکستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
- جن عوضی.فکر نکردی در گرینگوتز می بیننت؟
-ببخشید رییس مالفوی.
-از کی تا حالا من را رییس مالفوی صدا می کنی؟
-از وقتی شما من را جن عوضی صدا می کنید!!!!
-فکر کردی خیلی بامزه ای؟چرا دست هات خون آلود هست؟
جن با قیافه ای وحشتناک به او زل زد.جوابی نداد.
-چرا جواب نمیدی؟
-وقتی رفتم گرینگوتز اشتباهی به قسمت ممنوعه رفتم و وارد هاگوارتز شدم.
شبح های ترسناک بر دیوار سایه انداخته بودند.
-لباس سیاه پوشیده بودی؟
-بله.
-خوب معلومه.شبح ها به لباس سیاه علاقه زیادی دارند.
-به هر حال ان شبح ها من را زخمی کردند.در آخر هم یک لباس سفید به من دادند.
مالفوی از کار دابی ناراضی بود و برای ادب او. او را در گودال تاریک انداخت.

تایید نشد.
خوب نبود. میتونی بهتر بنویسی. معنای درستی نداشت. ربط دادن قسمت ممنوعه گرینگوتز با هاگوارتز معقولانه نیست و دیالوگ ها هم خوب نبودند. ضمن اینکه یادآوری کنم لطفا عکسهایی که سایز صفحه را به هم میزنه در امضاتون قرار ندید.


ویرایش شده توسط الستور مودي در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۲۰ ۱۰:۵۱:۴۰
ویرایش شده توسط الستور مودي در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۲۰ ۱۰:۵۲:۵۶
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۲۷ ۱۱:۵۰:۲۴

کریسمس شما مبارک.
[img]http://www.roozgozar.com/piczibasazi/zibasaz/20/www.roozgozar.com


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۱۹ شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹

الستور مودي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۳ شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۲۸ پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
از بکستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
- - - - - - - - -

-مطمعنی؟
-آره.مطمعنم.آن جن توسط ولدمورت خون آلود شده بود.ولدمورت خیلی بی رحمه.
-دقیقا
-راستی از هاگوارتز چه خبر؟
-خبر خوبی ندارم.اسنیپ مدیر شده.
-شبح ها در چه وضعی هستند؟
-همه خوب هستند.
-کدامشان وحشتناک تره؟
-هیچ کدام.
-ااا آن جا رو سایه یک نفره؟
-اا سلام.شما؟
-من ارگم.یکی از کارکنان گرینگوتز.
-ببخشید شما می دونید خیابان سیاه سفید کجاست؟ما چند وقته داریم دنبالش می گردیم.
-خیابان تاریک شنیده بودیم ولی اینجوری نه.شما دو نفر مشنگید؟تصویر کوچک شده


ایندفعه را تایید کنید .


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۲ ۲:۳۵:۲۴
ویرایش شده توسط الستور مودي در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۲ ۱۰:۲۳:۵۷

کریسمس شما مبارک.
[img]http://www.roozgozar.com/piczibasazi/zibasaz/20/www.roozgozar.com


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۳ شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱:۱۴ سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۱
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
شبح - سایه - جن - هاگوارتز - گرینگوتز - خون آلود - وحشتناک - سفید - سیاه - تاریک

ردای سیاهــم رو پوشیدم و شروع به قدم زدن توی سرسرای تاریک کردم، برگه ی سفید رنگی در تابلوی اعلانات توجهم رو جلب کرد:
« آخر هفته: بازدید از گرینگوتز و آشنایی با جن ها »
با خودم گفتم:
- وحشتناکــه! دوباره همه ی دانش آموزها به بازدید میرن و من باید تمام شب رو توی سایه های هاگوارتز با شبح های خون آلود بگذرونم!

تایید شد!
خوب بود.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۱ ۱۶:۴۰:۱۴


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱:۰۱ شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹

دراکو مالفوی old7


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۱ جمعه ۱۰ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۰:۰۷ دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
از گیل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 43
آفلاین
سایه سیاه شبح خون آلود روی دیوار سفید گرینگوتز افتاده بود.
جن
با ترس و لرز در میان تاریکی وحشتناک قدم بر میداشت.
- نباید به هاگوارتز برسه ... نباید به هاگوارتز برسه!
صدای وحشتناک پروفسور کوییرل باعث شد جن درجا خشکش بزند!

آقا به خدا من بولدش میکنم سایتتون خرابه باور نمیکنید ویرایشو بزنید ببینید.

تایید شد!


مرسی!


ویرایش شده توسط لولو در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۱ ۱:۰۴:۱۵
ویرایش شده توسط لولو در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۱ ۱:۰۹:۳۹
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۱ ۱۲:۵۱:۳۰
ویرایش شده توسط لولو در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۱ ۱۳:۰۰:۲۴

بوق بر مدیران


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۱۶ پنجشنبه ۹ دی ۱۳۸۹

هرمیون گرنجرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۱ پنجشنبه ۹ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۲:۰۰ شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۰
از سرزمین مهتاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 14
آفلاین
شبح - سایه - جن - هاگوارتز - گرینگوتز - خون آلود - وحشتناک - سفید - سیاه - تاریک

ویکتوریا ویکتوریا بیدار شو!!!!
چشمان را باز کردم. همه چیز دور سرم می چرخید. نمی دانستم چه افاقی برایم افتاده است. گیج و سر در گم بودم.
_ویکتوریا حالت خوبه؟
_درد دارم!
به سختی از جایم بلند شدم. خود را در بیمارستان هاگوارتز یافتم. همه ی بچه ها ی گریفیندور و ریونکاو دورم جمع شده بودند. تمام دست هایم خون آلود بود. تنها چیزی که به خاطر می اوردم این بود که سایه ی سیاه رنگ وحشتناکی دیدم.
مادام پامفری به سراغم آمد و گفت:
_شانس آوردی زنده مانده ای!
گفتم:
_ چه بلایی سرم اومده؟
یکی از بچه ها گفت:
_کفن تاریک بهت حمله کرده بود!
تا به حال هیچ وقت در شکم شبحی نبودم.
گفتم:
_چه شکلی نجات پیدا کردم؟
_نمی دونیم، یکهو توی سرسرا آپارات کردی. وقتی اومدی وحشتناک بودی! همه جات خونی بود!!!

تایید شد!


ویرایش شده توسط Hermione Granger Shadowsong در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۹ ۱۳:۱۸:۲۰
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۹ ۱۳:۴۸:۰۸


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۹:۱۳ دوشنبه ۶ دی ۱۳۸۹



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۳ شنبه ۴ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۰:۲۲ شنبه ۴ دی ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
در روزگار قديم زن و مرد جادوگري بودند كه در خانه ي آنها انواع و اقسام ماكيان پيدا مي شد. در شبي باراني در حالي كه همه خواب بودند مرغ اين خانه تخم مرغي گذاشت! وقتي هوا روشن شد ولدمورت كه پسر همسايه ي اين خانواده بود شنل نامرئي را روي خود انداخت و چوب دستي را به دست گرفت و براي دزديدن تخم مرغ ها عازم شد! چون در خانه قفل بود ولدمورت مجبور شد از ديوارخانه بالا برود! در نتيجه بسيار خسته شد! وقتي وارد مرغ داري شد مرغ ها شروع كردند به بع بع كردن! پس ولدمورت هم آنها را با طلسم خفه خون جادو كرد! تخم مرغ ها را برداشت و به مغازه ي سر كوچه رفت و آن ها را با يك نوشيدني كره اي عوض كرد!

amirreza جان، باید کلمات داده شده را در متن مشخص و متمایز کنی. یا با تغییر رنگ یا با بولد کردن. بعنوان مثال: شبح


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۶ ۲۱:۳۲:۲۹


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۳:۱۰ دوشنبه ۶ دی ۱۳۸۹

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
کلمات جدید:
شبح - سایه - جن - هاگوارتز - گرینگوتز - خون آلود - وحشتناک - سفید - سیاه - تاریک

نقل قول:

پرفسور کوییرل نوشته:
يک داستان كوتاه و زيبا بنويسيد:
1) از 10 كلمه فوق حتما بايد حداقل 7 كلمه در داستان بكار برده شود.
2) از يك كلمه چندين بار و به شكلهاي گوناگون ميتونيد استفاده كنيد ولي يك كلمه به حساب مياد(حركت => حركتي-حركت كردم...)
3) كلمات تعيين شده بايد با رنگي غير از رنگ متن مشخص شود.
4) برداشتن و يا اضافه كردن پسوند به كلمات همچنين تغيير در نحوه گفتن آنها بلامانع است (چطور=> چطوري---دلم ميخواست=> دلت ميخواست)


_ چون میتوانید سه کلمه را حذف کنید پس میتوانید فضاهای گوناگون را توصیف کنید. فرضا، کسی که میخواهد پستش را در مورد هاگوارتز و اشباح آن بنویسد میتواند دو کلمه (جن و گرینگوتز) را حذف کند و کسی که میخواهد در مورد گرینگوتز و جن های آن بنویسد میتواند دو کلمه (هاگوارتز و شبح) را حذف کند.
ممنون دوستان








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.