چه جالب .....محفل بی صاحاب شده...
تو رو خدا نیگا کن...مردم با چه امیدی میان پست میزنن.
ما هم از جمله ی بیکارانیم پس میایم پست میزنیم!
*************
اینم رول های ما
اولیدومی۱. چند ساعت در هفته می توانید در خدمت محفل ققنوس و عملیات های آن باشید؟ 1ساعت در روز های عادی
3 ساعت در روز های تعطیل!
۲. اگر در محاصره همه جانبه باشید، کدام یک از روش های دفاعی زیر را برای جلوگیری از نفوذ مرگخواران به منزل شخصی خودتان استفاده خواهید کرد تا زمانی که یاران محفل برسند؟ (تست هوش ! )الف) ریختن پودر مرگخوار کش در میان درز های شیشه و درب ها
ب) کار گذاشتن افسون های دفاعی و مرگبارج) گروگان گرفتن زن و بچه خود به شکل نمایشی در برابر مرگخواران
د) کار گذاشتن چرخ گوشت درونی روی دستگیره درب ها
۳. در عملیات های انتحاری به تمامی اعضای بیرونی بدن شما بمب های جادویی حاوی افسون های آواداکداورا و کروشیو وصل می گردد و شما را به درون اماکن پر از مرگخوار و مدیر می فرستیم تا ضمن انفجار و تکه تکه کردن خویش، جمع زیادی از نیروهای پلید را با فدا کاری خویش نابود سازید. لازم به ذکر است که در صورت انجام این کار تابلوی نقاشی و مجسمه شما در تالار شهدای محفل قرار خواهد گرفت و خانواده ی شما نیز تا سه چهار نسل تامین خواهد شد. آیا حاضرید در عملیات های انتحاری شرکت کنید؟اوممم....با این که خود کشی گناه بزرگیه....باشه قبوله به یه شرطی که یه بدل برام جور کنین!!!
۴. می دانید که مدیران همگی متحد لرد سیاه هستند. اگر مدیری شما را تنها گیر بیارد و نتوانید از افسون آنتی بلاک استفاده کنید، بی شک به جزایر بالاک خواهید رفت. آیا در جزایر بالاک همچنان برای محفل ققنوس تا پای جان با نگهبانان جزیره می جنگید؟ آره بابا میجنگم...چه سوالایی میپرسینا!! والا!
۵. لطفا شیوه مرگ لرد سیاه و سقوط منوی مدیریت و متحدان وی را در حد یک پاراگراف رول یا قصه یا عبرت نامه یا مشابه آن توصیف فرمایید ! ناگهان چوبدستی از دستان نحیف و استخوانی اش سقوط کرد . نگاه خیره اش یه چشمان استاد پیشینش افتاد....سر انجام هم به دست او کشته شده بود!
قطره اشکی از چشمان آلبوس دامبلدور فرو ریخت.به آرامی چوبدستی اش را پایین آورد . چوبدستی ای که هنوز در اثر پرتاب طلسم مرگ داغ بود.به آرامی گفت:
تام...تو میتونستی خوب باشی ولی نخواستی...مجبورم کردی....برو به جهنم شیطان عوضی!