آیا اون جیمز پاتر نیست؟
چرا خودشه
جیمز در حالی که دست تکان می داد گفت: سلام ولدی،
سلام دامبی.
چه طورین؟ خوبین؟
چه خبر؟ می بینم پالام پولوم پیلیشت راه انداختین.
دامبی: سلام جیمز خوبی؟
ولدی: سلام جیمز، چه راه حلی داری؟
دامبی: آره بگو چه راه حلی داری؟
جیمز: الان بهتون می گم یه لحظه وایسین. و سپس دوباره به سمت تاریکی رفت ولی این بار با دو چهار چوب آهنی برگشت.
دامبلدور و ولدرمورت با تعجب به آن نگاه می کردند.
پرسی گفت: این چیه؟ نکنه می خوای مسابقات جادوگران آهنین برگزار کنی؟
جیمز: نه بابا می خوام مسابقات گل کوچیک برگزار کنم.
دامبل و ولدی با هم گفتند: چی: مسابقه گل کوچیک
آره هر تیم 5 تا بازیکن داره. سپس دروازه ها رو با فاصله از هم دیگه گذاشت و گفت: اعضای تیم ها رو مشخص کردین؟
دامبل گفت: آره، تیم ما متشکل از: من، پرسی، ریموس، کالین و استرجس هست.
ولدی هم گفت: تیم ما هم متشکل از: من، بلاتریکس، مالفوی، اوری، دم باریک هست.
جیمز گفت: خوب کاپیتان ها بیان جلو. هر تیم بتونه زودتر به اون یکی تیم 2 تا گل بزنه برنده است.
پرسی گفت: تو که فقط یه توپ دادی. چه طوری دوتا گل بزنیم.
جیمز گفت: با یه توپ دوتا گل بزنین.... حالا من توپ رو میندازم بالا سه بار خورد زمین بازی رو شروع کنین.
1... 2... 3 ...
بازی شروع شد و توپ دست ولدی افتاد، اما آلبوس با یه تکل قشنگ توپ رو از ولدی گرفت بعد توپ رو به پرسی پاس داد اما اوری با یه تنه پرسی رو به درون دروازه شوت کرد و توپ رو بدست آورد. اوری یکی یکی داشت بازیکنان سفید رو جا می ذاشت. حالا دیگه تک به تک شده بود، داشت شوت می کرد که ناگهان توپ رفت زیر پاش و باکله خورد زمین و توپ به دست ریموس دروازه بان تیم سفید افتاد.
حالا ریموس، توپ رو بلند فرستاد برای ولدی ولدی جناح بازی رو به پرسی تغییر داد. بعد پرسی رفت گوشه زمین توپ رو سانتر کرد، در یک چشم به هم زدن مالفوی و استرجس به هوا پریدند، اما استرجس سریعتر بود در نتیجه زودتر به توپ رسید و با یه برگردون زیبا گل اول تیم سفید رو به ثمر رسوند.
دوباره بازی شروع شد و این بار ولدی با توپ پیش می رفت، توپ رو داد به بلاتریکس، بلا داد به دم باریک، دم باریک به ولدی در این لحظه ریموس که دروازه بان بود به سمت ولدی رفت تا توپ رو بگیره اما ولدی توپ رو به مالفوی داد و مالفوی با یک ضربه آروم.... وای نه توپش گل نشد. عجب بازی شده. جیمز همینجوری داشت گزارش می کرد که یهو دامبل شروع به دویدن با توپ کرد. یه نفر ... دو نفر ... سه نفر رو جا گذاشت فقط ولدی رو به روش بود، اما دامبل با یه دریبل زیدانی ولدی رو جا گذاشت و یه شوت محکم به توپ زد که باعث شد توپ بترکه.
جیمز از گزارش کردن دست کشید دستش رو برد تو دهانش و سوت زد.
همه به جیمز نگاه می کردند. جیمز گفت: خطا شد چون البوس توپ رو ترکوند پس یه ضربه پنالتی برای تیم ولدی اینا زده می شه. سپس جیمز توپ رو برداشت و با یه طلسم اون رو به حالت قبل برگردوند.
ضربه پنالتی توسط ولدی زده می شد ولدی نیم خیز کرد به سمت توپ دوید و یه شوت محکم رو زد که توپ با ریموس به داخل دروازه رفتند.
جیمز گفت: نتیجه یک، یک به سود هیچ کس.
نزدیک به یک ساعت گذشت ولی هیچیک از تیم ها گلی نزدند. بنابراین جیمز گفت: بازی بسه. خیلی طول کشید. حالا ضربات پنالتی هر تیم 4 تا ضربه داره. تیمها دروازه بان هاشون رو مشخص کنن.
دامبل: دروازه بان ما ریموس هست.
ولدی: دروازه بان ما هم اوری هست.
ضربه اول تیم مرگ خواران رو ولدی به ریموس زد و گل شد.
ضربه اول تیم سفید رو هم آلبوس به اوری زد و گل شد.
در این بین بقیه بازیکنان بازیکن تیم خودشان را تشویق و بازیکنان تیم دیگر را هو می کردند.
ضربه های دوم و سوم هر دو تیم گل شد.
جیمز گفت: حالا نوبت ضربه آخر هست.
ضربه آخر تیم سفید رو استرجس زد و توپ از زیر پای اوری رد شد و گل به ثمر رسید.
ضربه آخر تیم ولدی رو هم بلاتریکس می زد. بلاتریکس نیم خیز کرد و به سمت توپ دوید در همین لحظه دامبل داد زد: پخ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ
و بلاتریکس که ترسیده بود پاش لغزید خورد به توپ و توپ به بیرون رفت.
در همین لحظه سفیدها فریاد زدند: هی بردیم، ایول دامبی.
و دامبل فریادزد: بچه ها سریع بریم عکس بگیریم و همه با هم به داخل عکاسی کالین رفتند.
_________________________________________
موضوع بسته شد موضوع جدید بدین.