هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   4 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۳ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

ریگولس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲
از ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 414
آفلاین
تکالیف فرضی ریگول فرضی


1. سیبیل تریلانی چجوری با ولدک خواهرن آخه!؟ توضیح کامل بدین. {راهنمایی برا تازه واردا: رابطه ی سیبیل و ولدک مث رابطه من و مورفین گانت هست} (10 امتیاز)

به نام مرلین ،
خب همونطور که مشخصه باید بگردیم ببینیم رابطه ی مورفین و من چیه. و جالب اینجاست که من من نیست! بلکه من در اینجا جیمز سیریوس پاتر هست. خب با این تناقض بسیار شدتی ، میریم سراغ رابطه ی جیمز سیریوس پاتر و مورفین گانت.

نوع رابطه ی اول : شرعی
به طور کلی دو نوع رابطه داریم یا مشروع هست یا غیر مشروع.
ما بر اساس اینکه شکلک قفل مدتها در سایت استفاده نشده ، فرض رو میذاریم که رابطه مشروع هست.

نوع رابطه ی دوم: چیزی

اگه مورفین گانت سلطان چیز باشه پس قاعدتا جیمز سیریوس پاتر ، نوکر چیز هست !
بعد از کمی تفکر متوجه چرت بودن رابطه میشویم و خط میزنیم .

نوع رابطه ی سوم : اصالتی

خب موشخصه که مورفین گانت، اصیل زاده بوده ولی جیمز سیریوس پاتر دورگه محسوب میشده. خب پس اینم نیست.

نوع رابطه ی چهارم: ژینیتیکی

خب جیمز سیریوس پاتر ، بچه ی هری پاتر بود که قاتل ولدمورت بوده. از طرفی ولدمورت قاتل پدربزرگ جیمز سیریوس بوده. پس جیمز پسر قاتل ِ خواهر زاده ی مورفین بوده. و همینطور نوه ی یکی از مقتولین خواهر زاده ی مورفین.

پس سیبیل ، پسر قاتل ِ خواهر زاده ی ولدک هست یا نوه ی کی از مقتولین خواهر زاده ی ولدک هست (آیا؟:hyp:) با نگاهی به خودمون متوجه میشیم که که ولدک خواهر نداشته! بعد به صورت سوال نگاه میکنیم میبینیم داشتیم اثبات میکردیم که خواهر داشته!!! ولی برعکسش نمیدونیم سیبیل خواهر داره یا نداره . پس فرض میکنیم بجه داشته باشه . از این تسترال تو تسترالی که شده میشه نتیجه گرفت که قضیه ناموسی بوده! مثلا اینجوری که سیبیل و لردی :
نقل قول:

خانواده ی تام ریدل میخواستن واسه پسرشون برن خواستگاری دختر مملاک الدوله ی بالا که از خاندان بسیار ثروت مندی بودن . عمده ی ثروتشون هم ناشی از پیش بینی های خیلی خوب در بازار ارز و طلا بود. خلاصه میرن خواستگاری و اینا... بعد میگن خب بیا عقد کنیم! میگردن دنبال عاقد پیدا نمیکنن . تام میاد میگه این حرفا رو نداره من سیبیلم رو گرو میذارم بذا ما دوتا کفتر عاشق بریم ماه عسل بعد برگشتن عقد میکنیم. اینا میرن ماه عسل و بر میگردن.
فرداش مروپ میاد تام ریدل رو اغفال و اینا میکنه و تام ریدل یه مدت گم و گور میشه. تو این مدت تام از زنش بچه دار میشه. اون هم به نشونه ی همون سیبیل شوهرش اسمش رو میذاره سیبیل. بعد تام سر و کله اش پیدا میشه ولی خب دیر شده بود و ثبت احوال اسم بچه رو عوض نمیکنه. چیزی که تام نمیدونست این بود که سیبیل مثل مادرش یه ساحره بود. وقتی میفهمه ، مادر سیبیل رو طلاقش میده. اونور هم مروپ، میره لرد سیاه رو به دنیا میاره. پس سیبیل و ولدی میشن خواهر برادر.
شونصد سال بعد : بوووووم!
در با شدت زیادی باز شد. پشت در یه هیکل عظیم و کلا ماهیچه ظاهر شد. مرد بلند و هیکلی، کت رو دوش ، پا پرانتز، سینه کفتری ، کلاه پهلوی ، مو فرفری در آستانه ی در در حالی که از نوک سیبیل عرق میچکید. قیصر وارد اتاق میشه میگه:
_ ننه سیبیل! فقط اسم اون نامردی رو بگو که نن جون رو نشونش کرد و تو رو انداخت تو دامنش !
سیبیل که به شدت ترسیده بود خونه ی بالای تپه رو نشون میده. قیصر یه چاخو از جیبش در میاره و رعد و برق میزنه و فضا ترسناک تر میشه. سیبیل جیغ بنفشی میزنه ولی قیصر با چاقو یه تیکه از سیبیلش رو میبره و میده دست ننه اش:
_ این رو نگهدار ... وقتی برگشتم و این لکه ی ننگ را پاک کردم میدم برام چسبش بزنی!
و پاشنه کفشش رو میکشه بالا و میره به سمت خونه ی بالای تپه که ریدلها توش زندگی میکردند. اونجا یه سری درگیری پیش میاد و خلاصه بابای تام ریدل ( یعنی پدر ِ پدر ِ سیبیل) و مامان تام ریدل( یعنی مادرِ پدر سیبیل) توسط قیصر و خود قیصر توسط تام ریدل ( یعنی پدر سیبیل) کشته میشن.
بدین صورت خواهر زاده ی ولدی (قیصر) توسط پدر سیبیل کشته میشه ولی پدر ِ پدر ِ سیبیل و مادرِ پدر سیبیل رو میکشه. درست مثل اینکه خواهرزاده ی مورفین(ولدک) توسط پدر جسپ کشته میشه ولی پدر ِ پدر ِ جسپ و مادرِ پدر جسپ رو میکشه!


2. چرا سیبیل تریلانی اسمش سیبیله؟ (5 امتیاز)

نقل قول:

خانواده ی تام ریدل میخواستن واسه پسرشون برن خواستگاری دختر مملاک الدوله ی بالا که از خاندان بسیار ثروت مندی بودن . عمده ی ثروتشون هم ناشی از پیش بینی های خیلی خوب در بازار ارز و طل...


عه توضیح دادم دیگه!


3. لی فرضی چیکار کرد که پرت شد بیرون؟ (5 امتیاز)

لی فرضی بدون اجازه دست تو تنگ آقای بلوپ فرضی کرد. شاهدان البته این صحنه رو تایید نکردند . چون خودشون فرضی بودند و اصن نمیتونستن این صحنه رو ببینن. ولی خب ما خودمون رفتیم از لی فرضی پرسیدیم گفت که این کار رو کرده ولی قصدش فقط ناز کردن آقای بلوپ بوده ولی استاد عصبانی شده و اصن مهلت نداده و شوتش کرده بیرون که خب ما حق رو به استاد میدیم. چه معنی میده که دست فرضی مون رو بکنیم تو تنگ فرضی آقای فرضی بلوپ؟ خب فرضا ناراحت بشه چی کنیم؟!

4. چرا سیبیل تریلانی همه ی پیشگویی هاش درست بود؟ این توانایی خارق العاده رو پیشگوها چجوری به دست میارن؟ آیا پیشگو زاده شده بود یا تواناییش اکتسابی بود؟ توضیح کامل لطفا. (10 امتیاز)

استاد این حرفا چیه؟! سیبیل و این حرفا؟! عمرا! این بنده خدا از وقتی اومده بود هاگ ، هی برای خودش هر سال میگفت یه دانش آموز میمیره ولی هیشکی نمیمرد. طفلی کلا دوتا پیشگویی درست کرد تو عمرش... اصن استعداد نداشت بیچاره.
به صورت کلی، اگه پیشگویی اکتسابی نبود که خب درسش نمیدادن! ولی خب هرکسی باید یه ذره استعدادی داشته باشه دیگه ... همینجوری نمیشه که! از اونجایی که استعداد این سیبیل ، به طور غیر ارادی و یهویی و الکی بود ، ما رو یاد یه نفر دیگه میندازه که اینجور استعداد های بی دلیل رو داشت و اون شخص هری پاتر بید!
سیبیل هم مثل هری که نمیدونست مار زبونه و یهویی یه دیالوگ فیش فیشی میگفت ، یه پیشگویی هایی از خودش در میداد! خب این چی رو میرسونه؟! چه ارتباطی بین این دو نفر هست؟
هاااااا !
ارتباط با ولدی! :pretty: ولدی از اونجایی که نواده ی اصیل سالازار کبیر بوده و خیلی پیور بلاد و اینا بوده انواع و اقسام قدرتهای جادویی میاد تو وجودش به طور ذاتی و از اونجایی که با سیبلی برادر ناتنی میشه، یه سری از این استعداد ها رو به طور غیابی و نیابی و یهویی و هوایی پرت میکنه تو سر سیبیل!
وگرنه این سیبیله خیلی سیب زمینی بوده و اصن هیچی حالیش نبوده... از اونجایی که خیلی تلاش کرد پیشگویی یاد بگیره و معنی و مفهوم چیزهایی که چشم درونش میبینه رو کمی درک کنه، ولی نتونست یه چندتا پیشگویی ساده هم بکنه... شما مشاهده میکنی این پیشگویی ها هم اصن جفتشون در مورد لرد سیاه بوده! خب این اصن حتی پیشگویی نبوده! تله پاتی لرد با این خواهر ش بوده.


ویرایش شده توسط ریگولس بلک در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۹ ۲۳:۴۳:۳۵
ویرایش شده توسط ریگولس بلک در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۹ ۲۳:۴۵:۳۱

اینم طاخچه ی افتخارات... ریا نشه البته!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۹:۴۳ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
1. سیبیل تریلانی چجوری با ولدک خواهرن آخه!؟ توضیح کامل بدین. {راهنمایی برا تازه واردا: رابطه ی سیبیل و ولدک مث رابطه من و مورفین گانت هست} (10 امتیاز)

پرفسور جیمز سیریوس پاتر شما احیانا بدنتون میخاره؟ نه جان من؟! هیووووم اولا که ما ولدک نمیشناسیم و اصلا با همچین کلمه ای اشنایی نداریم هر چند حدس میزنیم منظورتون چه جادوگر بزرگی است که اگر واقعا منظورتان ایشان باشد از حالا خودتان را قیمه و قرمه بدانید! پسری که زنده ماند هم یه بار بود فقط خز شد! شما میمیری به احتمال خیلی زیاد بعدشم پرفسور تریلانی چطور اصلا با همچین شخصیت بزرگی نسبت خویشاوندی میتوانند داشته باشند؟!
مگر در یک صورت، پرفسور سیبیل تریلانی بر خلاف ظاهرشان که انسان را گول میزد یک استعداد و قدرت فوق العاده در پیشگویی داشتند و تنها جادوگر زنده بودند که هنوز پیشگویی میکردند و به واقعیت میپیوست آن پیشگویی ها پس در این صورت ممکن است با آن جادوگر بزرگ که منظور نظر شما است باحتمال چند اپسیلیون نسبت خوبشاوندی داشته باشند و آن هم نه تازه خواهر! خواهر و برادر! عجبا! شیطونه میگه دوباره حمله کنیم هاگوارتزو بگیریم هر کی هم یویو داره دار بزنیم!


2. چرا سیبیل تریلانی اسمش سیبیله؟

پرفسور، شما سنتان قد نمیدهد. در زمان های قدیم یک چیزهایی وجود داشت که بسیار محترم و ارزشمند بود و اصولا هر کس نداشت جزو مردها و بلکن هم اصولا جزو آدم حساب نمیشد! یکی از آن ها سیبیل بود! با یک عدد سیبیل گرو گذاشتن میتونستی یه پیکان پرنده بگیری! بعله! علاوه بر این که سیبیل بسیار اجر و احترام داشت خاصیت های جادویی و قدرت های فوق العاده نیز داشت که فقط جادوگران از آن با خبر بودند! حتی بعضی از جادوگران اسم دخترشان را سیبیل میگذاشتند. بهمین خاطر وقتی سیبیل به دنیا اومد مادر و پدر محترمش تصمیم گرفتند اسم دخترشان را سیبیل بگذارند چون میدانستند قدرت های پیشگویی زیادی خواهد داشت!


3. لی فرضی چیکار کرد که پرت شد بیرون؟ (5 امتیاز
)

التماس دعا داشت! میخواست پرفسور پاتر پارتی بازی کند ولی خبر نداشت که پرفسور پاتر نماد مبارزه با فساد و پارتی بازی است! حتی قرار است از ایشان یک عدد مجسمه منقش به نقش یویوی صورتی بسازند و در وسط دریاچه هاگوارتز نصب کنند و تازه هر روز نهنگ مخصوصش آقای گلاوپ هم بیاید فواره در کند از خودش و کلی توریست زایی کند و بله لی اصولا درک نمیکند این چیزها را. سرش با سوسک هایش گرم است.


4. چرا سیبیل تریلانی همه ی پیشگویی هاش درست بود؟ این توانایی خارق العاده رو پیشگوها چجوری به دست میارن؟ آیا پیشگو زاده شده بود یا تواناییش اکتسابی بود؟ توضیح کامل لطفا. (10 امتیاز)

عرض شود خدمت شما که تا جایی که ما میدانیم جادوگری از طریق خون منتقل میشود البته در این مورد صحبت نشده که آیا تا به حال کسی که جادوگر به دنیا نیامده توانسته از طریق اکتسابی جادوگری را بیاموزد یا خیر و یا ما اطلاع نداریم که اوصولا اولین جادوگران چطور بوجود آمدند زیرا طبیعی بنظر میرسد که جادوگران هم بالاخره ابتدا و قبل از جادوگر بودن از نسل انسان ها هستند و اصولا اول انسان هستند و بعد میتوان گفت جادوگر هستند پس اولین جادوگران نیز انسان بوده اند و شاید انسان های طبیعی و غیر جادوگری و اینکه چطور جادوگر شده اند مرلین میداند.
در هر صورت بنظر میرسد پرفسور سیبیل تریلانی نیز جادوگر به دنیا آمده باشد منتها استعدادهایی مانند پیشگویی نیاز به پرورش و کار کردن دارند و محتمل بنظر میرسد که ایشان هم بصورت اکتسابی این تواناییشان را تقویت کرده باشند. نخطه سر خط.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۹ ۱۹:۴۸:۲۰
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۹ ۱۹:۵۰:۴۴


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

سالازار اسلایتیرین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۰ یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۳۵ یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۳
از ما هم نشنیدن . . .
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 618
آفلاین
1- سیبیل تریلانی چجوری با ولدک خواهرن آخه!؟ توضیح کامل بدین. (10 امتیاز)

طبق گفته ی مفسران و محققان ، دو روایت وجود دارد .

روایت اول :
این مروپ ذلیر شده رفت خاطرخاهه یه بوقی شد به اسم ریدل ، داستان عشق و عاشقی اینا رو همه ی ملت میدونن دیگه ، لازم به توضیح نیست که مروپ اصلا با معجون عشق سمت این تام نرفت و خود تام بود که هرروز مثل فرهاد کوه کن میومد زیر پنجره ی خونه ی مارولو و هی آواز عشق سر میداد .
خلاصه جونم براتون بگه که اینا بالاخره به وصال هم رسیدن و از روی عشق روزها و شب ها با هم به درگاه بنده راز و نیاز میکردن اما غافل از اینکه این راز و نیازها بی اثرن و اینا بچشون نمیشه .
به روز مروپ که رو کاناپه نشسته بود و از پنجره داشت تیلیفیزیون همساده رو میدید به پدیده ای به اسم فیلم "لیلا" آَشنا میشه .
شب که تام میاد میبینه مروپ داره گریه و زاری میکنه ، تام میگه چته زن؟ مروپ هم میگه تام ، تو باید بری یه زن دیگه بگیری تا نسلت عین ایسالواها منقرض نشه . حلاصه سرتون درد نیاد ، از لیلا ببخشید از مروپ اصرار از تام انکار ولی به هر ضرب و ضوربی که بود تام راضی میشه بره ازدواج کنه .
مادر تام دخترخاله ی ترشیده اش به نام ریش تریلانی رو براش لقمه گرفته بود. این دوتا با هم ازدواج میکنن و ما حصل این ازدواج بچه ای به نام سیبیل بود.
درهمون موقع هم مروپ ما باردار میشه و ولدی ما نه ساعته ، راه نه ماهه رو طی میکنه و به دنیا میاد .

روایت دوم :
زمانی که ولدی ما کچل شده بود ، اون اوایل عین الان به خوسه بودنش افتخار نمیکرد و دربه در دنبال راهی میگشت تا بتونه بر این مشکلش سرپوش بزاره .
یه بار توی چت روم با آیدی فردی روبه رو شده بود که اسمش سیبیل بود. این بنده خدا هم برا اینکه راه حلی پیدا کنه شروع کرد با این سیبیل چت کردن . خلاصه بعد از اینکه فهمید این بابا اصلا ربطی به مو نداره بازم نتونست دل از این بشر بگیره و هرشب با هزار ذوق و شوق این دوتا باهم چت میکردن. تا اینکه تو اکانت فیس بوکشون زدن برادر اند سیستر .


2. چرا سیبیل تریلانی اسمش سیبیله؟ (5 امتیاز)

روایت اول :
میگن وقتی بچه ی ریش به دنیا اومد ابتدا سیبیلی به کلفتی سیبیل چنگیز داشت ، از این رو پدرش تام به یمن زیبایی سیبیل های بچه اش اسمش رو گذاشت سیبیل ، اما چون میخواست لو نره که بچه ی به این زشتی از خاندانه ریدله فامیلیه ی ننش رو روش گذاشت .

روایت دوم :
چرا اسم تو جیمزه؟ چرا باند نیست؟
چرا مورفین مورفینه؟ تریاک نیست؟
چرا من سالازارم؟ گودریک نیستم؟

آیا دخالت کردن در زندگی دیگران کار درستی است؟ آیا احساسات یک خانم را بازیچه گرفتن کار درستی است؟
آیا فرستادن اون خانم تو دهن یک نهنگ صرفا برای گرفتن کلاسش و درآوردن یک مقدار پول بیشتر کار درستی است؟
خانم فَدَوی رو چیکارش کردی؟

3. لی فرضی چیکار کرد که پرت شد بیرون؟ (5 امتیاز)

احتمالا لی مشغول بازی کردن با تخم مرغهایی بود که شما جلسه ی پیش جا گذاشتی ،داشت با تخمی که شبیه لرد سیاه بود بازی میکرد یهو زد شکوندش . شما هم چون میدونستی مدیریت خیلی بی طرفه و به خاطر توهین به نوه اش شونصد و پونصد چهارصد دوازده هزار از گریف امتیاز کم میکنه انداختیش بیرون تا این اتفاق نیافته .

4. چرا سیبیل تریلانی همه ی پیشگویی هاش درست بود؟ این توانایی خارق العاده رو پیشگوها چجوری به دست میارن؟ آیا پیشگو زاده شده بود یا تواناییش اکتسابی بود؟ توضیح کامل لطفا. (10 امتیاز)

من که صرفا یادم نمیاد چیزی این بشر پیشگویی کرده باشه و درست بوده باشه . البته دوستان از پشت صحنه یه بسته قرص برام تکون میدن. من نمیفهمم منظورشون چیه . چـــــــی؟ یکیشون داد میزنه آلی زایمری. جیمز ما تو هاگوارتز دانش آموزی به اسم آلی زایمری داریم؟

به هرحال داشتم میگفتم .
معمولا پیشگوها یا پیشگو به دنیا میایند و یا با طی کردن پیشگوشناسی در دانشگاه آزاد جادویی واحد ساوه تبدیل به یک پیشگو میشوند .
مثلا زمانی که بنده در این داشنگاه درس میخواندم به ما میگفتند همیشه از همه ی اخبار اطلاع داشته باشید ، سپس با توجه به اطلاعاتی که دارید و احتمال هایی که میدهید ، آماری از روش مهندسی معکوس به دست آورید ، سپس از کرنشش تنش های موجود را حساب کنید و در مرحله ی آخر ، جواب را به عنوان یک پیشگویی مطرح کنید .

اما سیبیل نه اکتسابی است و نه مادر زادی .
این بشر دزد است ، توی اتاق پیشگوهای اکتسابی و مادرزادی های معروف میکروفن جادویی کار گذاشته است و قبل از اینکه آنها اعلام کنند این بشر به آلبوس میگه و به اسم خودش ثبت میکنه .


" -زندگي آنچه زيسته ايم نيست ، بلكه چيزي است كه به ياد مي آوريم تا روايتش كنيم ."
گابريل گارسيا ماركز




پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۳:۵۳ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
1. سیبیل تریلانی چجوری با ولدک خواهرن آخه!؟ توضیح کامل بدین. {راهنمایی برا تازه واردا: رابطه ی سیبیل و ولدک مث رابطه من و مورفین گانت هست} (10 امتیاز)

ها؟!
رابطه ی سیبیل با ارباب قدرقدرت مثل رابطه ی بوژبوژی با وزیر گانت است؟!
خب پس اگر بوژبوژی برای وزیر گانت یک مخالف معاند کوچک ذره بینی باشد یعنی می شود گفت که سیبیل مخالف معاند کوچک ذره بینی ارباب قدرقدرت است؟!
شاید بشود گفت!
اما چطور می شود گفت سیبیل خواهر ارباب قدرقدرت است؟!
آخر چرا اینقدر دروغ و فریب به خورد بچه های طفل معصوم مردم می دهید شما اساتید؟ اصلا تو چرا داری درس میدی بوژبوژی؟! مگه چندتا کلاس داری این ترم؟ در هر کلاسو باز می کنی یا نهنگ میاد بیرون! یا یویوهای جیغ کش صورتی پرتاب میشن! یا گرگینه ها و بوژبوژی ها بهت حمله می کنن! والا زبل خان هم این همه جا نبود!
سیبیل خواهر ارباب قدرقدرت است؟
نخیر! سیبیل یک کلاش کلاهبردار پیشگونمای همدست پشمک است مثل تو!
شاید این دروغ ها برای فریب خوردگان پشمک و ققنوس و ملت بی خبر از همه جا قابل قبول باشد ولی برای بنده که دایی ارباب قدرقدرت می باشم نیست! بنده این بچه را بزرگ کرده ام! به جای پدر و مادر بی مسئولیتش، پدری و مادری کرده ام برایش!
تام کوچولو تازه به دنیا آمده بود که آن داماد چلمنگ مشنگمان قدر خواهر دسته گل مرا ندانست و رفت زن دوم گرفت.
مروپ ماند و یک بچه ی صغیر کچل! دقت کن! یک بچه! خواهر کجا بود؟! ارباب قدرقدرت اگر خواهر داشت که الان بینشان جنگ جهانی میشد بر سر تصاحب قدرت! اصلا اگر دوتا بودند من زنده نمی ماندم تا حالا! تو خیال کرده ای مروپ مادری کرد برای این بچه؟ نه والا! صبح تا شب درس و دانشگاه و جزوه! بعد فارغ التحصیلی هم دنبال کار و شرکت!
همه ی کارهای تام کوچولو به گردن من بود. بعد توی بوژبوژی خیال کردی پرستاری از تام کوچولویی که در آینده ارباب قدرقدرت خواهد شد کار ساده ایست؟ ده تا آوادای خفیف و کلوشیو می خوردم تا این بچه سوپشو تموم کنه! حالا وای اگه یک بچه ی تخس دیگه عین خودش هم خواهرش میشد! هیچی دیگه! تا حالا شونصدتا کفن پوسونده بودم.
فلذا به عنوان دایی و دایه!ی تام کوچولوی دیروز و ارباب قدرقدرت امروز، شدیدا چنین شایعه ای را که ساخته و پرداخته ی اردوگاه پشمک و شرکاست تکذیب می نمایم.

2. چرا سیبیل تریلانی اسمش سیبیله؟ (5 امتیاز)

من نمی دانم این جبهه ی پشمکیون بر خلاف جبهه ی پرقدرت سیاهان چه علاقه ای به ریش و سیبیل و مو و پشمک دارند.
قصه از این قرار است که بابای تریلانی پسرخاله ی بابای هوریس سگ سیبیل بود و این دو پسرخاله خیلی سیبیلشان سیریوسی بود و در مسابقات زیباترین سیبیل های دنیا همیشه مقام اول را کسب می کردند و جزو هیئت رییسه ی فدراسیون سیبیلویان بودند.
وقتی هوریس به دنیا آمد سیبیل داشت! و مایه ی افتخار پدرش بود ولی وقتی تریلانی به دنیا آمد نه تنها سیبیل نداشت بلکه در آینده نیز سیبیل نمی داشت! این شد که بابای تریلانی از لج پسرخاله اش اسم دخترش را گذاشت سیبیل!

3. لی فرضی چیکار کرد که پرت شد بیرون؟ (5 امتیاز)

عه! اونی که پرت شد بیرون فرضی بود؟! ولی خعلی واقعی طراحی شده بودا لامشب!
من که چرت می زدم و حواسم نبود ولی احتمال میدم چون این لی دائاش مایکله؛ یه سوسکی چیزی رو پرتاب سه امتیازی کرده توی سوراخ روی کله ی آقای بلوپ که موقتا باعث انسداد مجاری فورانیش شده و عصبانیت بوژبوژی رو در پی داشته.

4. چرا سیبیل تریلانی همه ی پیشگویی هاش درست بود؟ این توانایی خارق العاده رو پیشگوها چجوری به دست میارن؟ آیا پیشگو زاده شده بود یا تواناییش اکتسابی بود؟ توضیح کامل لطفا. (10 امتیاز)

نگفتم؟! نگفتم دستت با اون کلاش کلاهبردار تو یه کاسه است؟!
تبلیغ درست بودن پیشگویی های سیبیلو می کنی؟
توانایی خارق العاده؟!
تواناییش کاملا اکتسابی بوده! البته نه توانایی پیشگوییش بلکه توانایی کلاهبرداریش!
داستان هم از این قرار بوده که تو و اون یکی بوژبوژی وقتی بنگاه املاک گرگینه صورتی رو تاسیس کردین گفتین خب قدم اول برای ایجاد شبکه کلاهبرداری برداشته شد! قدم دوم اینه که خودمون تنها کلاهبردارهای موجود باشیم و بقیه رو زیرمجموعه ی خودمون کنیم و از سیبیل شروع کردین و الان شاخه ی سوءاستفاده از جهل و اعتقاد مردم به خرافات و پیشگویی رو فعال کردین که سرشاخه تونم همین سیبیله!
الانم با طراحی این فرم سوالات سعی داری شاخه ی درآمدزای خرافات رو فعال کنی! من وزیرم! ساواج (سازمان اطلاعات و امنیت جادویی!) زیردست منه. اطلاعاتم موثقه. یه کاری نکن همه نقشه های پلیدتون رو بریزم رو دایره ها! 30 بده!



هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۰:۱۴ جمعه ۸ شهریور ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
من اعتراض دارم. قیافه من رو جلع (؟) جادویی نکنین.

سیبیل تریلانی چجوری با ولدک خواهرن آخه!؟ توضیح کامل بدین. {راهنمایی برا تازه واردا: رابطه ی سیبیل و ولدک مث رابطه من و مورفین گانت هست} (10 امتیاز)

رابطه؟ رابطه؟ باز یکی از اون پشت میگه بی ناموسی جادویی ننویس!

تازه دوباره می آد می گه چجوری خواهرش بود؟ من چی کار کنم آخه؟

خب، شوما ریگولس سیاه و سیریوس سیاه رو که می شناسین؟ اون یکی هر کاری می کرد؛ اون، اون یکی هم هر کاری می کرد که بگه من شبیه ـش نیستم.مثلا سیریوس حموم می رفت. ریگولس تا چهار ما حموم جادویی نمی رفت که بگه من مثلا شبیه داداش جونم نیستم.ریگولس آب جادویی می خورد؛ سیرویس هیچ مایعی کلا نمی خورد تا یکی دو سال که بگه من و داداشم عین هم نیستیم.آندرستند؟ (ویرایش: من این رو خوندم. هیچ ربطی نداشت. اما دل جادویی ـم نذاشت پاکش کنم.)

بهر حال..چون رابطه این دو تا، مثل رابطه شوما و وزیر گانت بود؛ اون دو تا با هم خوهر برادر ـن. بذارین قصه ـش رو برای شوما بگم:

روزی روزی گاری، زیر گنبد جادویی کبود؛ غیر از روونا هیچ کس نبود. ولی یه مستر ریدل پدر بود و یه خانم گانت مادر. اینا دو تا بچه داشتن.یکی تام ماروولو ریدل و اون یکی مروپ ماروولو گانت(!).

خلاصه، پدره همون اول گذاشت رفت. بعد داخل خونه، هر وقت ارباب کوچولو مامانش رو صدا می کرد؛ خوهار ـش هم جواب می داد.این شد که اون رو از خونه مجلل جادویی شون بیرون کردن و وجود اون رو مخفی کردن.

مروپ طرد شده، اسم ـش رو عوض کرد و در سایه های جادویی به زندگی ادامه داد... هم اکنون به اون دختر می گین سیبیل جادوگری!

چرا سیبیل تریلانی اسمش سیبیله؟ (5 امتیاز)


خواهر ولدک، نه... ارباب رو مسخره می کنی؟ آره؟ آرررررره؟ خو، حالا اشکال نداره.

گفته بودم مروپ ماروولو گانت اسمش رو عوض کرد؟ می دونین کجا عوض کرد؟ دم در سازمان اسم عوض کنی حاجی ولدمورت و بلاتریکس(!)... وقتی مروپ رفت؛ اون جا خیلی شلوغ بود و همه سرسری یه اسمی بر می داشتن و می رفتن. بعد سیبیل با خودش گفت: چون من این شکلی یا این شکلی م؛ بهتره یه اسمی بگیرم که به خودم بیاد...

همین دیگه...سیبیل هم فیری بود و اون... همین شد که می دونین!

3. لی فرضی چیکار کرد که پرت شد بیرون؟ (5 امتیاز)

واضح نیست؟ حتما سوسکیلاکسی رو پرت کرد تو صندلی ـتون.

خب، لی جردن، فردی ـه از خاندان جردن ها. یک پسره و فوق العاده حشره شناس جادویی خوبی ـه. چــــــــرا؟ الان می گم من. قصه ـش تو این کتابه.

لی: پروفسور؟ (با سوکس- زبانی جادویی، ماورا صورت)
لی: پروفسور؟ (با همر- زبانی، فرو صوت!)
لی: پروفسور؟ (با بچه بد بازی- زبانی، خود صوت(!))

پروفوسور دو تای اول رو نمی شنوه. اما آخری رو می شنوه و به روی خودش نمی آره. و لی روی اعصاب، طبق معمول(!)، دوباره ادامه می ده؟

- هوی جیمزک جون؟ پروفوک؟ جیمزکِ پروفک ِ ولدک دوست؟! هـــــــــــلو؟

خلاصه، اینقدر میگه تا پروفسور به روی خودش بیاره.

- چی ـه شلوارک؟
- چی چی ـه؟
- نخود چی ـه.
- فئونارد هویجی ـیه جادویی ـه.

خب، همین جوری کل کل می کنن و چرا اوستاد این ها رو نگفته؛ روونا می دونه... بعد لی میره سر اصل مطلب:

- کنار میز... یه گردالی صورتی بود... من اون رو خیلی دوس می داشتم؛ سر به سرش می ذاشتم... یه دفعه فهمیدم یویوی صورتی شوماست...

اوستاد هم در حالی که به یویوی جادویی ای که همین الان از جیب بیل ویزلی دزدیده بود؛ ساکت میشه و بعد، فوش جادویی می ده!

4. چرا سیبیل تریلانی همه ی پیشگویی هاش درست بود؟ این توانایی خارق العاده رو پیشگوها چجوری به دست میارن؟ آیا پیشگو زاده شده بود یا تواناییش اکتسابی بود؟ توضیح کامل لطفا. (10 امتیاز)


چرا اوستادا چیز هایی که نمی گن رو می پرسن؟ عاغا، من نمی دونم. حل ـه؟

خب، قسمت اول سوال:

چجوری بدست می آرن؟ نقل قول می کنم از خانم سیبیل تریلانی در فهمیدن روزی که پیشگویه:

من داخل اتاق تاریک جادویی بودم و به گوی کریستالی ـم زل زده بودم. هی می گفتم: بوگو! بوگو که من پیشگو ترین پیشگو هستم! بوگـــــــــــو.

اما مگه اون گوی نامرد جادویی می گفت؟ مردا همین ـن دیه.

یه دفعه، دیدم داخل رول، به جای این که صورت زیبای خودم () رو نشون بده؛ داره یه گاو جادویی رو نشون می ده که ماع ماع می کنه. من تعجب کردم. آروم دستم رو جلو بردم و وقتی نوک انگشتم به گوی خورد... باور نمی کنین چی شد. خیلی سرد بود. (انتظار نداشتین که برم توش؟! :دی) من گفتم: چقدر سرده!

یه دفعه، گاوه جادویی علف خوردن و ماع ماع رو ول کرد و به زبون من حرف زد! گفت: آره.خیلی سرده. کاپشن جادویی ـم کو؟

من که تعجب کرده بودم؛ گفتم:شوما حرف می زنین "سِر"؟

اون گفت: نه. تو فقط داری زبون ما رو می فهمی و از نظر بقیه، داری ماع ماع می کنی.

من یخورده شکه شدم. اما به رو نیاوردم. یک دفعه، گاوه تبدیل به مرلین پیر کبیر گنده هیکلی شد و گفت: هی سیبیل! تو پیشگو شدی - یعنی بودی و نمی دونستی و الان می دونی!-. خداحافظ!

بی مقدمه! منم گفتم: اِ؟ نه باو! خو، باشه.

به همین راحتی تموم شد رفت!


همین!

و آما... نحوه پیشگو شدن ـش- یعنی کلا چجوری پیشگویی کردن ش:

اون یه باو باو(!) داشت به نام تریلانی (فکر کنم اسمش کساندرا بود. حافظه رو حال کردی؟!) اون هم پیشگو بو. بعد برای همین سیبیل پیشگو شد.

اما الان این سوال پیش می آد که اگه این جوری بوده؛ پس چجوری سیبیل، مثل ولدک کوچولو نوه نتیجه سالازار بودن؟ خب، ما الان می گیم که سوال آخر به بقیه ربطی نداره و یک اثر مستقل می باشد!


پیشگو زاده شدن!


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۲

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
جلسه آخر پیشگویی:

- جلسه چارم پیشگویی استاد مهمان جیمز سیریوس پاتر! خیر سرم پیشگویی ورداشتم که کلاس پیش باشه و بعد عید نیام مئرسه! پیری آلزایمری جغد فرستاده که با این که من بی طرفم ولی پاشو بیا کلاس داری کلاس داری! کدوم کلا..

دهن کجی و غرغرهای جیمز، وقتی درب کلاس پیشگویی را باز کرد به پایان رسید. در کلاس، پرنده پر نمی زد.

- بیا! نگفتم! نگفتم هفته آخر کلاسا رو هواست!؟ نگفتم بچه ها نمیان بذا زندگیمو بکنم!؟

جیمز به سمت میزش رفت. پیراهن گل منگلی آبی آستین کوتاهی به تن آفتاب سوخته اش زار میزد. از عینک آفتابی ارزان قیمت بین موهایش و شلوارک ارتشی گل و گشادی که به پا داشت آشکار بود که به تازگی از سواحل قناری آپارات کرده.

جیمز آهی کشید و پشت یکی از نیمکت های جلوی کلاس نشست و تصویر کوچک شده
ترین حالت ممکن را به چهره اش گرفت و با هیجان از صندلی استاد پرسید:
پروفسور پروفسور من بگم؟!

جیمز بعد از گفتن این حرف پرید پشت میزش و جواب داف فرضی (!) را داد:
چیو بگی؟!

بعد جیمز دوباره از روی میزش به روی نیمکت پرید:
بازم ولدک شناسی داریم استاد؟!

جیمز برگشت پشت میزش. نگاهی عاقل اندر سفیه به داف انداخت و رو به کلاس گفت:
نه! ولدک شناسی تموم شد! امروز خواهر ولدک شناسی داریم! لی! این چه کاری بود!؟ چی؟! فرضی هستی؟! دلیل نمیشه! چی؟ به گریفندور رحم کنم انقد ازت امتیاز کم نکنم؟! هرگز لی جردن! من کارمند مدیر اعظم بی طرف سالازار اسلیترینم و خیلی بی طرفم!از کلاس من برو بیرون! گوش کنین ببینین چی میگم! پروفسور تریلانی خواهر ولدکه!
تریلانی از معدود کسانیه که پیشگویی هاش درست بود. همه پیشگویی هاش. تو کتاب سه سر کلاسش به اون خواهر پاتیل (نمیدونم کدومش، احتمالا پادما چون پادما رو واس پاراگراف بعد لازم دارم ) هشدار میده که مراقب یه مرد مو سرخ باش!
همه فک میکنن مزخرف میگه ولی مزخرف نمیگه! تو کتاب چارم رون ویزلی همون پاتیل رو به رقص دعوت میکنه و بعد هواشو نئاره و اخرشم دل دختر مردمو میشکنه و میره هرمیونو میگیره و اصن از اون واضح تر همین پست قبله که رک و راست به پادما میگه:

نقل قول:
ظاهرتون هم خوب نبود.


از ظاهر یه خانم متشخص ایراد میگیره! خیلی زشته!
و موارد دیگه ای که اگه بگردین پیدا می کنین تو کتاب ها و من الان وقتشو نئارم چون چیزی به نیمه شب نمونده و زودتر تدریس نکنم از گریف امتیاز کم میشه و تازه برگه های کلاس تغییرشکلتونم گم کردم تصحیح نشدن و استر کله منو میکنه و بریم سر تکالیف:

1. سیبیل تریلانی چجوری با ولدک خواهرن آخه!؟ توضیح کامل بدین. {راهنمایی برا تازه واردا: رابطه ی سیبیل و ولدک مث رابطه من و مورفین گانت هست} (10 امتیاز)

2. چرا سیبیل تریلانی اسمش سیبیله؟ (5 امتیاز)

3. لی فرضی چیکار کرد که پرت شد بیرون؟ (5 امتیاز)

4. چرا سیبیل تریلانی همه ی پیشگویی هاش درست بود؟ این توانایی خارق العاده رو پیشگوها چجوری به دست میارن؟ آیا پیشگو زاده شده بود یا تواناییش اکتسابی بود؟ توضیح کامل لطفا. (10 امتیاز)



پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۸:۵۸ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۲

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
از اسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
نمرات جلسه سوم پیشگویی:

اول از همه از همه تشکر میکنم و دوم اینکه اگه خیلیاتون تو سوال یک و دو امتیاز کم گرفتید به خاطر این بوده که باید تغییر شرایطتون منطقی بوده باشه.
*نمره کامل 45 می باشد.

گریفندور:
مینروا مک گونگال:3+5+4+4+1+4=20
الستور لنگ:10+9+5+5+9+5=43+2=45 از پست شما لذت بردیم.
جیمز جیغو:10+8+5+5+8+5=41+1=42 ظاهر قشنگی داشت.
مادام رزمرتا:8+9+5+5+10+5=42+1=43 ظاهرش خوب بود.

جمع:150


راونکلاو:
لینی وارنر:10+10+4+0+8+5=37+1=38 ظاهر قشنگ.
دافنه سبزه:10+8+10+5+5+5=43+2=45 شما خلاقیت خوبی را به کار بردید.
جیم جدیده:4+4+3+4+9+5=29
پادما پاتیل:4+8+5+3+4+3=27 ظاهرتون هم خوب نبود.

جمع:139


اسلیترین:
یاکسلی:4+6+4+4+0+2=20
ریگولی:10+10+4+5+9+5=43+1=44 خیلی خوب بود.
ایلین معجون ساز:10+9+4+2+10+4=39
پانسی:9+9+4+5+8+5=40

جمع:143


هافلپاف:
هیچ کس!


شیفته یا تشنه؟

مسئله این است!


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ دوشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۲

پادما پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۱ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۱۵ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
از چادر سرخ پوستى
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 271
آفلاین
1- یک پیشگویی ساده انجام دهید و بگویید چگونه شرایط را به نفع خودتان بر میگردانید(10 امتیاز)

پيشگويى مى كنم كه از دماغ الا خون خواهد آمد.

مراحل كار

اين قدر سر و صدا مى كنم و همش مثل جيمز جيغ مى زنم تا ميگرنش اود كند.( والبته صداى خودم را هم مرخص مى كنم .)

قرس هاى ميگرن واقعى اش را قايم مى كنم.

قرص هاى برادران ويزلى كه در كتاب پنجم براى فرار از كلاس ساخته بود را از نوع خون دماغ را بر مى دارم و جاى قرص هاى ميگرن مى زارم.

توجه : بايد قرص را تغيير شكل دهيم.

بعد از چند دقيقه از دماغ او مثل فواره خون خواهد آمد.

2- یک پیشگویی درباره ی لرد سیاه انجام دهید و بگویید چگونه جرئت دارید تا شرایطو تغییر دهید(بنویسید که چگونه تغییر دادید!)(10 امتیاز)

پيشگويى مى كنم كه لرد سياه مو در مى آورد.

مراحل كار

دزدين كمى از خاصيت پريزادى فلور.( كار سختى نيست اما نمى گم چطورى چون ممكنه سوء استفاده شه)

مى رم دم خونه ى ريدل روزى كه لرد سياه خونه نيست.

هركى در رو باز كرد مى گم با بلا كار دارم.

با كمى از ناز و عشوه ى پريزادى ازش مى خوام كه براى من يه تور توى خونه ى ريدل بگذارد.

وقتى وارد خونه شدم خودم را از قصد روى بلا مى اندازم و دو تا از مو هاى اون را مى كنم.

وقتى تور تمام شد بيرون مى روم و با يه نامه ى الكى اون رو از خونه بيرون مى كنم.

معجون مرك پيچيده رو آماده مى كنم و مى خورم و به شكل بلا در مي آيم و به همه مى گم كه نامه را اشتباه فرستاده بودن.

اون يكى موى بلا را تو معجون رشد مو انداختم و توى اسپرى براق كننده ى سر لرد سياه مى ريزم و از خونه بيرون مى رم.

بعد از چند روز لرد داشت موها ى بلا اى اش را مى بافت.


3- چرا پروفسور کلاسو تغییر داد؟(5 امتیاز)

چون كه مى خواست نشون بده همه ى پيشگويى ها ،پيشگويى نيستن و فقط ما آن ها را بوجود مى آوريم و هم اينكه ايشون استداد پيشگويى ندارن.

4- عاقبت هر کس که به رون بگوید رونالد چه میشود؟(5امتیاز) شما پيشگويى مى كنين كه سرش را به سيخ كشيده پيدا خواهند كرد.

شما شبانه او را از خواب گاهش مى دزديد و گردن او را مى زنيد و كله اش را به سيخ مى كشيد .

تکالیف پیشرفته:
یک پیشگویی درباره ی 25 سال دیگه انجام بدید و با توجه به این که ممکن است مرده باشید چگونه شرایطو تغییر میدید؟(10 امتیاز)

پيشگويى: نسل جن هاى خانگى منقرض خواهد شد.

اول گردن زنى جن هاى خونگى رو از دوستم الا ياد ميگيريم.

با استفاده از ماشين زمان به آينده مى رم و گردن تمام جن هاى خانگى دنيا را مى زنم.

و دوباره به گذشته بر مى گردم.
سوال امتیازی:
چند مورد از وجنات پروفسور ویزلی را بگویید!(5 امتیاز)

يك دو سه

دارم كك و مكاتون رو مى شمارم.

شما بايد باهوش باشين.

چون هرميون عاشق شما شد.

بايد مهربون هم باشين.



به ياد قديما


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۰:۱۶ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

جیم موریارتی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۷ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴
از کمی دور٬ کمی نزدیک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
1- یک پیشگویی ساده انجام دهید و بگویید چگونه شرایط را به نفع خودتان بر میگردانید(10 امتیاز)

به نام استاد!
با آچار پیچگوشتی
خب من پیشگویی می‌کنم که رون ویزلی وزیر وزارت خونه بشه٬ و در همین راستا به یه ملت عظیمی رشوه و از این چیزای خیلی خاک بر سری می‌دم تا رون وزیر بشه٬ اینجوری هم به نمره ام می‌رسم هم یه دوست خعلی قدرتمند توی وزارت خونه پیدا می‌کنم و اینا٬ البته هر چی استاد بگن همون کار رو میکنیم.

2- یک پیشگویی درباره ی لرد سیاه انجام دهید و بگویید چگونه جرئت دارید تا شرایطو تغییر دهید(بنویسید که چگونه تغییر دادید!)(10 امتیاز)

به نام شر
در این مورد یه گروه انتحاری تشکیل می‌دیم بیفتن به جونش تا می‌خوره بزننش تا هم شرایط تغییر کنه و هم دکوراسیون صورت لرد
البته می‌تونیم با سه چهار تا همستر هم لرد رو خر کنیم تا خودش شرایط رو عوض کنه
یا می‌تونیم به دختر پروفسور پول بدیم بیاد از پروفسور جواب سوال رو بپرسه و اینا
در آخر بازم هر چی استاد بگن!


3- چرا پروفسور کلاسو تغییر داد؟(5 امتیاز)

بس که ایشون باهوشن!
بس که خفنن! بس که گولاخن! بس که بسن! بس که رونه!
البته احتمالا به خاطر تغییر شرایط هم بوده٬ که اصلا مهم نیستش فقط استاد مهمه!

4- عاقبت هر کس که به رون بگوید رونالد چه میشود؟(5امتیاز)

آسفالتی٬ پکیدازوسیون٬ می‌دنش دست آلبوس تا شرایط آسلام رو براش همچین خوشگل تشریح کنه! میدنش دست هرمیون دم گوشش یه بند فک بزنه(البته بچگیاش نه ایال استاد :SOT3: ) در آخر می‌توان اشاره کرد که خونش مباهه! هر کار عشقتونه باهاش بکنید

تکالیف پیشرفته:
یک پیشگویی درباره ی 25 سال دیگه انجام بدید و با توجه به این که ممکن است مرده باشید چگونه شرایطو تغییر میدید؟(10 امتیاز)


خب همان گونه که مرسوم است من یه چند تا بمب چند جا کار میزارم که ۲۵سال دیگه بپکن!
بعد نوه و نتیجه هام رو با توجه به اصول خاندان موریارتی توجیه میکنم! که بیان از این خر تو خر استفاده کنن قدرت رو توی دستشون بگیرن و همه چی رو بندازن گردن قدرت مدرای اون موقع! بعد خودشون بیان بمب‌ها رو کشف کنن و بشن قهرمان ملی
ولی از اونجایی که کار باید کامل باشه از الآن چند تا گروه درست می‌کنم که در کل طرفدار موریارتی ها باشن هر چی اینا گفتن٬ اونا بگن چشم
البته از اونجایی که خاندان ویزلی خیلی خوفن اونا رو میکنم رییس ما میشیم معاون!
(پاچه خوار خودتونید٬ اگه چیزی بشه ما میتونیم همه چی رو بندازیم گردن رییس و همچنان بر مسند قدرت بشینیم! یک فازی میده که نگو و نپرس!)


سوال امتیازی:
چند مورد از وجنات پروفسور ویزلی را بگویید!(5 امتیاز)


پروفسور ویزلی خیلی پروفسور است٬ در وصف پروفسوری ایشان تنها می‌توان گفت که بس که پروفسور است پر فسفر است! ایشان خوشجلترین٬ گولاخترین٬ خوفـ ـترین استاد عرصه ی هستیست!
شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه یه مشت هوری و پری و یه چند تا موجود خاک عالمی دیگه افتاده بودن دنبال ایشون و ایشون هم گفتن نچ!(البته شایعه است به واقعتش کار نداریم چی کار کرده)
حتی به ایشون پیشنهاد شده بیان دامبولی و وزیر بشن ولی ایشون تنها به خاطر شاگردانش گفتن نه! بس که ایشون غیوره! بس که شرف داره
مرده شور مرامتیم پروفسورا!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

مادام رزمرتا old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۵ پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۵:۴۱ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۴
از کجا شروع کنم؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 43
آفلاین
۱-یک پیشگویی ساده انجام دهید و بگویید چگونه شرایط را به نفع خودتان بر میگردانید(10 امتیاز)

پیشگویی میکنم که قراره نفر اول کنکور ارشد مشنگی بشم! شرایطشم خیلی آسون و بی دردسره. تنها کاری که باید بکنم٬ اینه که٬ تمام شرکت کننده ها رو به مرلینِ مرلین بیامرز واصل کنم! اونقوت میتونم در میان یک شرکت کننده٬ نفر اول بشم و پدر و مادر جوبدستی به دستم رو بسی خوشحال کنم! بعدشم برای اینکه از دست دامبليـــــــــــــدور و وزارت سحر و کـــــادو در برم میگم مرگخوار صفت ها روم طلسم فرمان اجرا کرده بودند
هــــــــــــان چیه؟ مگه بار اولشونه؟ مگه قبلا از این کارا نکرده بودن؟ مگه از من سواستفاده نکرده بودن؟ خیلیم کار پسندیده ای میکنم! تازَشم مگه پیشگویی از این ساده ترم داریم؟


۲- یک پیشگویی درباره ی لرد سیاه انجام دهید و بگویید چگونه جرئت دارید تا شرایطو تغییر دهید(بنویسید که چگونه تغییر دادید!)(10 امتیاز)

پیشگویی میکنم که لرد سیاه قراره دماغشو اندازه ی دماغ پینوکیو (یکی از محصولات مشنگی :hammer” ) بکنه!
پس گوی جادوییم رو برمیدارم و میرم خونه ی لرد اینا! اول در رو به روم باز نمیکنند و احتمالا بخوان آوادام کنند ولی از اونجایی که من مادام رزمرتام :pretty: بالاخره راضیشون میکنم! پس دعوتم میکنند خونه و ازم پذیرایی میکنند. منم گویم رو در میارم و میگم:
-یا لرداااااااااا! اومدم خبری ناخوشایند بهتون بدم! هری پاتر کوچولوتنها یک برتری دارد که به وسیله ی آن میتواند روح های هفت گانه ی شما را نابود کند. این قدرت چیزی نیست جز دمــــــــــــــــــــــــــــــاغش که بسیار بزرگتر از دماغ شمــــــــــــاست!
بقیه شم که دیگه معلومه! لرد بالافاصه بلند میشه. جیغ میکشه. چند نفر رو کروشیو میکنه و مورفین رو هم لگد میزنه و پرت میکنه اونور. بعدش چوبشو در میاره و درازترین دماغ ممکن رو تو صورتش میکاره!


۳- چرا پروفسور کلاسو تغییر داد؟(5 امتیاز)

پرفسور که شروع کردند پست تدریس کلاس رو بنویسند٬ انگشت به چانه نشسته بودند و به این فکر میکردند که چی بنویسم تا همه بگن این استادمون گولاخه هرکی نفهمه خولاخه ( به خاطر قافیه٬ کلمه ی خل به خولاخ تبدیل شده )! این حالت تا وقتی که هر ۱۰ انگشتشون روی چونشون قرار بگیره ادامه پیدا کرد تا در نهایت به این نتیجه رسیدند که بهتره کلاس رو تغییر بدن تا هم پستشون طولانی بشه و هم به همه ثابت کنند که دلشون خواسته و این کلاس٬ کلاس استاد محوریه!

۴- عاقبت هر کس که به رون بگوید رونالد چه میشود؟(5امتیاز)

هیچی دیگه٬ عاقبت به خیر نمیشه! بدبخت میشه٬ بیچاره میشه! موش ها و عنکبوتها میان تو قبرش میترسوننش! مارا میان نیشش میزنن! بعد میره جهنم از موهاش آویزون میشه و ناخوناشو میکنند و هی آتیشش میزنند!
آخه عاقبت از این بدتر؟


تکالیف پیشرفته:

یک پیشگویی درباره ی 25 سال دیگه انجام بدید و با توجه به این که ممکن است مرده باشید چگونه شرایطو تغییر میدید؟(10 امتیاز)

خب اگه قراره مرده باشم و چشم از این دنیا و زیبایی هــــایش و قشنگی هــــایش و خوشی هـــایش و تفریح هـــــایش و ... ببندم و در تــــــــابـــــــــــــوت زیبــــــــایم همچون گلی زیبا بخسبم و در سحرگاه روزهای شنبه عاشقانم بر مزارم شاخه گل های رز سفید و نارنجی و قرمز و بنفش و سیاه بگذارند ترجیح میدم کرم بریزم و بیمیرم
پیشگویی میکنم که ۲۵ سال بعد لرد سیاه تمام قدرتشو از دست میده و تبدیل به سوژه ای برای خندیدن میشه.
پس اول از همه لرد سیاه و خانواده ی مرگخوار صفتشو به رستورانم دعوت میکنم و حسابی ازشون پذیرایی زهرماری میکنم. بعد که لرد کاملا از خود بیخود شد و پاشد بابا کرم رقصید٬ میبرمش به یکی از اتاقا :pretty: و طلسم فرمان رو روش انجام میدم! بعد که باهم اومدیم بیرون. میگم :
-یا لرد دست روی کمر قر بده وسط !
بعدش مجبورش میکنم یکی از کلاه گیسام رو رو سرش بذاره و ناخوناشو مانیکور کنه و ردای مجلسی ساحره ها روهم بپوشه و بره خیابون ها رو بگرده و آواز “ چینی چینی ردایـِت ٬ تو رو جون عمشون “ و بخونه و خلاصه همش حال میکنم و میخندم و اینا. بعدشم که تابلوست دیگه! وقتی اثر طلسم از بین رفت لرد در جا منو به اون یکی دنیا واصل میکنه!




سوال امتیازی:

چند مورد از وجنات پروفسور ویزلی را بگویید!(5 امتیاز)


شرمنده ها پرفسور ولی به نظرتون ۵امتیاز واسه این سوال کم نیست؟ آخه این سوال خودش به تنهایی میتونس تکلیف جلسه ی بعدی باشه و ۳۰ امتیاز براش در نظر بگیرید! مثلا الان اگه من بخوام فقط راجع به موهاتون بنویسم خودش سه صفحه ی وردی (word ای ) میبره! یا بخوام راجع به دماغ کوچولو و سربالاتون بنویسم چند ساعت وقت میبره! یا حتی بخوام راجع به فهم و شعور و کمالات و افتخاراتتون بنویسم هشت صفحه میشه! استــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد رحم کنید آخه








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.