نقل قول:
ما هم به عنوان یک محفلی و کمک یار دامبلدور بزرگ (بوق بر کچل) اعلام آمادگی کامل میکنیم برای شرکت در هر نوع ماموریت !
عاقای مدیر.. همراه عزیز!
آسوو من از وقتی که یادم میاد تو توی محفل ققنوس حضور داشتی! قدمت مساوی با قدمت محفله.. از این رو خیلی شایسته ای برای رفتن به
موزه! وزیر موتاد نامردمی بوژبوژی آزار(!!) دامبلدور و فاوکس رو از خونه ی گریمولد دزدیده و برده موزه.. محفلی ها هم از این موضوع خبر ندارن.. لازمه که حالا به هر طریقی که به روند داستان هم صدمه ای وارد نشه متوجه بشن و برن دنبال دامبلدور..
اون قفس شیشه ای خیلی تنگه.. رگ پام گرفت!
48 ساعت وقت داری ولی تاپیک ادامه داره و هرچه زودتر از دار و دسته ی کچلیان اونجا برسی بهتره!
میدان گریمولد یادواره ای از جنگجویان قدیم در میان دارد.نقل قول:
شب گذشته ماه کامل بود و زوزه های غمگین گرگینه ای در دل همه مرگ خوار ها ترس انداخته بود !
این گرگ پیر ، گرگ زیر بارون مونده ، این جادوگر فقیر و ژنده پوش آماده اس از جون خود بگذرد تا بار دیگر به سپیدان محفل خدمت کند و از همه چیز بگذرد تا پرچم سپیدان در تمام دنیا بدرخشد !
ریموووس! هاها..
انتظار نداشتم اینجا ببینمت به این زودی! زوزه های تو دست کمی از آواز فاوکس نداره و همه از شنیدنش خوشحال می شن مخصوصا تدی که دوباره سایه ی پدرشو داره!
به
همانند یک سفید اصیل برو و در مورد هرچیزی که می خوای روایت کن.. بذار شکوه جوانی دوباره تو چشمات بدرخشه و خاطرات زنده بشن.
به زودی یک ققنوس می خواند!نقل قول:
عضویت در محفل پرسی به درد خودش میخوره!
باری دیگر، فریاد طلسم های رنگارنگ و خطرناک رون رعشه ای بر سر کچل لرد می اندازد!
و این بار نوبت ان است که رون ویزلی بدرخشد و خنده های مرگخواران را تبدیل به فریاد کند.
رونالد ویزلی!
عا عا! حرف بد نزن پسرجون، عیبه!
رون ساحره ای که موهای رنگ شبی دارن(!) مسئولیت ویزنگاموت رو بر عهده گرفتن و از اون روز به بعد یه آینه اونجا قرار دادن برای بررسی شخصیتها..
می خوام اولین نفری که به
آینه ی ویزنگاموت می رسی تو باشی! توضیحات همونجا داده شده.. گزارش نقد پستت رو هم از ویزنگاموت بگیر و برای من بیار.
یکی از سه نفر هم می تونه بقیه رو جمع کنه!***
در مورد سوالات رون، جواب اولی خیره و جواب دومی بله!
به سلامت