نقل قول:
یا لردا! ما را به خاطر دارید؟
کنت الاف عزیز! از اون حرفا بود ها! چطور ممکنه شما رو فراموش کرده باشیم؟
تازه ما رفتیم فیلمتون رو هم دیدیم و بیش از پیش با شخصیت والای شما آشنا شدیم و بسیار شما رو تحسین کردیم.
نقل قول:
پ.ن: فکر کنم مشکل اصلی لحن پست باشه، شایدم نمیدونم!
لحن پست اهمیت زیادی نداره. شاید جزو آخرین ایراد هایی باشه که از پست ها می گیریم. کافیه لحن برای خواننده آزار دهنده نباشه و منظورتونو به درستی برسونه.
بررسی پست شماره
62 زمان برگردان مرگخواران، کنت الاف:
نقل قول:
- قربان میشه اول ناهار بخوریم بعد فرار کنیم؟
با همین جمله اولتون خواننده رو جذب می کنین...و این کار سخت و مهمیه!
طنزتون با شخصیت مرگخوارا هماهنگه. اینکه مرگخوارا وسط جنگ می خوان اول ناهار بخورن و بعد فرار کنن! عالی بود.
شکلک ها رو بهتره آخر جمله بزنین. مگه اینکه وسط جمله لحن و حالت عوض بشه. در دیالوگ لرد این تغییر لحن وجود نداشت.
نقل قول:
به واسطه سخن لرد ولدمورت مرگخواران سکوت کرده و چشم هایشان را به دهان مبارک ارباب دوخته بودند.
همین لحظه دوربین یه کلوزاپ از لرد میاد. لرد ارام لبشان را باز میکنند(همین لحظه که خمپاره پشت لرد میترکه! ) و میگویند:
اینجا دو لحن متفاوت وجود داره. ولی این اون تغییر لحنی نیست که می گم نباید انجام بشه...اینجا یه حالت خاص وجود داره. انگار دو راوی متفاوت وجود دارن. یکی به حالت عادی داره داستان رو توضیح می ده و دومی با یه حالت فضول و بی ادب می پره وسط حرفش.این آزار دهنده نیست. حتی اون لحن جدی یه حالت تمسخر آمیز داره که به این موضوع کمک می کنه.
نقل قول:
- کسی میدونه این دونه قهوه ای ها رو برا چی تو کوکو میریزن؟
- اون دونه قهوه ای ها پشگله!
- واس اون گوسفند های پشته؟
- اره فک کنم.
نکته هایی که شما روشون تاکید و توقف می کنین نکته هایی هستن که دیگران به سادگی ازشون عبور می کنن... اینا پشکل گوسفند خوردن و واقعا در اون لحظه چه اهمیتی داره که پشکل ها مال کدوم گوسفندا بوده؟! شما از همین نکته بی اهمیت برای طنر نوشتن استفاده می کنین و همین باعث می شه شما متفاوت باشین. خیلی خوب بود.
نقل قول:
اول پست شما مرگخوارا می خواستن فرار کنن...آخر پست شما هم مرگخوارا می خواستن فرار کنن. این یعنی شما چیزی از سوژه خرج نکردین! شما برای خودتون سوژه خلق کردین و درباره اون نوشتین. این کارتون عالیه. طنز پستتون حساب شده و هوشمندانه اس. تا جایی که من به عنوان خواننده ترجیح می دم مفصل تر بنویسین! دیالوگ هاتون به جا و به اندازه هستن و پایان پستتون تهوع آوره!
شما همچنان قدرتمند هستین!
_________________________
بررسی پست شماره
63 زمان برگردان مرگخواران، آرسینوس جیگر:
نقل قول:
- سرورم! شما همین الان جادو کردید.
- خوب که چی؟
لرد کجا جادو کرده بود؟ فقط جیگر پرسید طلسم بالا آوردن چیه و بعد بقیه دچار حالت تهوع شدن.
ویرایش: من به کلمه "نور" دقت نکرده بودم.البته هنوز فکر می کنم طلسمی در کار نیست ولی با وجود این کلمه می شه اونجوری که شما برداشت کردین هم برداشت کرد.
نقل قول:
اما ایندفعه خبری از جادو نبود، به نظر می آمد خشم چند ثانیه ای لرد موجب انفجار قدرتش شده است.
شما یه مشکل برای خودتون ایجاد کردین و خودتون هم حلش کردین. این قسمت آسیبی به کل نوشته شما نزده ولی لزومی هم نداشت. فقط پستتون رو طولانی تر کرده.
نقل قول:
مرگخواران نوک پا نوک پا به طرف در میرفتند
پاورچین پاورچین!
نقل قول:
لرد:
- خوب... اگر تعجبتان تمام شده این مردک گستاخ تسترال عمه را یک جا پنهان کنید، بعدش هم باید به وسیله ی یک جاروی مشنگی ای چیزی از اینجا برویم.
قضیه ورود فرمانده خوب بود.ولی با توجه به این که یه سوژه ذخیره(ماشین) داشتیم باید سریع تموم می شد. شما هم همین کار رو انجام دادین. ولی اشاره به "جاروی مشنگی" می تونه ذهن خواننده رو از اون سوژه ذخیره منحرف کنه. اگه پست شما قبل از رسیدن به ماشین تموم شده بود احتمال داشت نفر بعدی این سوژه رو فراموش کنه و بره دنبال جارو یا یه وسیله جادویی.
کندن زمین با قاشق ایده جالب و خنده داری بود. اگه قرار نبود اینا برگردن سراغ ماشین، بهتون توصیه می کردم بیشتر روی این سوژه های فرعی توقف کنین.
نقل قول:
مرگخواران پس از مقداری دعوا و درگیری موفق شدند درب ماشین را باز کنند که ناگهان.....
پستتون رو اینجوری تموم نکنین. با یه جمله ناقص! مخصوصا با این کلمه تاکیدی آخرش!
نفر بعدی مجبوره جمله شما رو تموم کنه و یه اتفاق برای اون "ناگهان" سر هم کنه. شاید ایده ای نداشته باشه و احتمالا این کار براش جالب و جذاب نخواهد بود.
پستتون کمی سر در گم بود.من رو یاد پست اولتون که نقد کرده بودم انداخت...سوژه هایی که میان و میرن. احتیاج به کمی تمرکز داشت. احساس می کنم اگه قرار نبود آخرش به اینجا برسه همون حالت رو پیدا می کرد.
از مرگخواراتون در همه جای پست به صورت گروهی اسم بردین. می تونستین گاهی از شخصیت های خاصی استفاده کنین. نوشتن بصورت گروهی دیالوگ هاتون رو آسون تر ولی کم اثر تر و خشک تر می کنه.
موفق باشید.