بررسی
پست شماره 476 کافه تفریحات سیاه، سینوس:
پستت کمی طولانیه. ولی می دونم که دلیل طولانی بودنش اینه که می خواستی سوژه رو به جایی برسونی.
این ویژگی خوبیه که استثنائا داری سینوس. دنبال سوژه های گیر کرده و راه حل های احتمالی نجاتشون می گردی.
نقل قول:
لپ تاپ هر لحظه به زمین نزدیک تر میشد و با این نزدیک شدن، چشمان رودولف وحشت زده تر و دهان وینکی از شادی گشادتر.
لپ تاپ به یک سانتی متری زمین رسیده بود که ناگهان متوقف شد، سپس با یک خنده ترولی به جاذبه زمین، روی هوا شناور شد و به سمت درب اتاق حرکت کرد و مستقیما در دستان لرد سیاه قرار گرفت.
این صحنه خیلی خوب بود...ولی تا یه جایی پیش می رین و بعد متوقف می شین. متوقف نشین. ادامه بدین. راه درسته.
الان لپ تاپ پرت شده...و درست نزدیک زمین متوقف شده.
خب این خیلی خوبه. این درسته. دنیای جادویی یعنی همین. یعنی هر لحظه باید منتظر هر اتفاقی باشیم. و همگی می دونیم که دنیای جادویی سایت قوانین آزادتری از دنیای جادویی کتاب داره.
این قسمت کمی باید جدی تر نوشته می شد. طوری که انگار این یه اتفاق عادیه! لپ تاپه پررو تر و حق به جانب تر می بود. جاذبه زمین هم همینطور. اینا می تونستن موقتا شخصیت پیدا کنن و با هم بجنگن. دو کلمه "ترولی" و "پوکر فیس" اون جدیت رو از بین بردن. بهتر بود حذف می شدن.
جسارت به خرج بدین. سعی کنین کمی بیشتر مرز ها رو بشکنین.
نقل قول:
لرد حالتی پر از تنفر به چهره خود داد، سپس چشمانش را از صفحه نمایش لپ تاپ بلند کرد و گفت:
- هکتور، نگران نباش، ما ندیدیمت، فقط سعی نکن از پنجره بپری بیرون، چمن های حیاط رو میزنی خراب میکنی با فرودت!
می خواستم بگم شکلک کمی غیر لردانه بود! لرد یه حالتای مشخصی داره. تو این جمله احتمالا این شکلی نمی شه. ولی یادم افتاد که اون لرد قبلی بود. هر لرد می تونه یه اخلاقی داشته باشه...برای همین نمی گم!
نقل قول:
هکتور که خود را تا نیمه از پنجره بیرون کشیده بود، دوباره وارد شد و پیش از آنکه زیر نگاه لرد سیاه ذوب شود، خود را در یک گلدان پنهان کرد.
اینجاش قشنگ بود. من جای شما بودم به گلدونه هم هویت می دادم. می رفت تو گلدون رز پنهان می شد. وقتی سوژه داریم چرا استفاده نکنیم؟
نقل قول:
- ما این لپ تاپ رو میبریم رودولف. لپ تاپ خودمون ویروسی شده بود، و تو هم آخرین کسی بودی که در حالی که سرما خورده بودی اومدی توی اتاق ما. نتیجتا لپ تاپت رو میبریم قبل از اینکه ویروس هاتو منتقلش کنی!
- ارباب میشه ببخشید که من یه چیزی بگم؟
- نمیبخشیم و نگو.
- ولی ارباب...
این دیالوگا و شکلکا همشون خوب بودن. دیالوگ های پشت سر هم یکی از قسمت هایی هستن که خیلیا اشتباه می کنن. شما هم چون نقد می کنی خواستم اشاره کنم که باید اینجوری باشه. بیخودی نوشته نشه...یه هدفی، یه فایده ای داشته باشه.
ویروسی بودن رودولف و دانش کم لرد(!) هم خنده دار بود.
نقل قول:
لرد بدون توجه به رودولف دستش را روی قسمت لمسی لپ تاپ گذاشت تا ابتدا تصویر زمینه را تغییر دهد که ناگهان...
اینم یه سوژه خوب بود. چی بود و به چی می خواست تغییر بده؟
ولی این جا می دونم که محدودیت داشتی. چون از زدن پست هدفی داشتی و باید جلو می رفتی. نمی شد درباره هر مورد جزئی توضیح بدی. پست ممکن بود خیلی طولانی بشه. فقط گفتم که بقیه ببینن. سوژه های ریز رو از دست ندن.
نقل قول:
لپ تاپ در دستان لرد منفجر شد!
لرد که چهره اش سیاه شده بود و میکوشید از تعجب چهره اش کاسته، به خشمش بیافزاید، گفت:
- فقط از جلو چشممون دور شو رودولف... تا سه میشماریم، فرار کن...
- ارباب به مرلین من خواستم بگم که به اثر انگشت حساسه!
- سه!
-
خیلی خوب بود. هم صحنه هم دیالوگا هم شکلکا.
صحنه رو کوتاه و جدی نوشتی. همین تاثیرشو بیشتر کرده. همون جمله ساده "لرد که چهره اش سیاه شده بود" به اندازه کافی خنده دار بود. دیالوگ ها هم به همون خوبی بودن.
نقل قول:
فلش فوروارد به روز رای گیری:
اینم که هدفی بود که می خواستی بهش برسی که خیلی هم درست بود. انتخابات وزارت تموم شده. چیزی که تموم شده، معمولا تو سوژه ها جذابیتش رو از دست می ده و باید ازش رد شد.
نقل قول:
رز و لینی پس از آنکه از وینکی که همچنان در حال تشنج کردن بود، فاصله گرفتند، مستقیما به سوی سایت رفتند تا "ترین ها" را به راه بیندازند...
ایده ترین ها، ایده خوبی بود!
این سوژه همینجوری باید پیش بره. مدتی درباره یه اتفاق نوشته بشه...و بعد بریم سراغ اتفاق سایتی بعدی.
خوب بود سینوس. نه طنز اجباری...نه توضیح اضافی...نه شخصیت بی مزه. نه اتفاق بی معنی! سوژه خوب پیش رفته. طنزش خوب و مناسبه. شخصیت ها هم خیلی خوب بود.
سلام سینوس...خوبیم سینوس!
سلام و احوالپرسی که نکرده بودی که سینوس!
چی شد پس؟
اونا فقط مال ارباب بودن؟
..........
بقیه بعدا! الان باید برم اون طرف!