هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:  hutan_Ignitus_Hufflepuff   الستور مون    4 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۰۶ دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۷

امیلی تایلرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۱ شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۲ دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۸
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 15
آفلاین
نام : امیلی تایلر

لقب : ام (m) , خرخون

تاریخ تولد : 31 می

گروه : گریفیندور

جارو : آذرخش ، نیمبوس

چوب دستی : چوب درخت صنوبر ، 25 سانت ، ریسه ی قلب اژدها

کوییدیچ : جستوجوگر

پوست : کرم روشن

شغل : دانش آموز

پاترونوس : خرگوش سفید

بوگارت : گربه و خانواده ی گربه ها ( یوزپلنگ و...)

خون : مشنگ زاده

اصالت : آمریکایی

ویژگی های ظاهری : موهای آبی با رگه های صورتی ، چشم های درشت و تیله ای ، قد بلند و اندامی کشیده و خوش فرم ، عاشق لباس های جذب ، ناخن های بلند و مرتب

ویژگی های اخلاقی : مهربون ، باهوش ، اجتماعی ، عاشق کمک کردن، یکی یدونه ی معلم ها

اسم کامل : امیلی الکس تد تایلر

زندگی نامه :
من تو یه خانواده مشنگ به دنیا اومدم . مامان و بابام دندوپزشک هستن و من از نظر مالی همیشه تامین هستم . در خانواده ی ما همه مشنگ هستن بجز مادربزرگم . البه همه فکر میکنن که مادر بزرگم دیوونه شده ، اما اون برای من تعریف کرده که وقتی خیلی جوون بوده عاشق بابابزرگم میشه و حاضر شده که دیگه جادو نکنه و مثل مشنگ زندگی کنه تا با پدر بزرگم ازدواج کنه . اون به خودش قول داده بود که به هیچ کس چیزی نگه اما بعد از به دنیا اومدن من دیگه نتونست خودش رو نگه داره ، از وقتی من یادم میاد اون بهم از سحر و جادو تعریف میکرد اما خیلی زود مامانم فهمید و من رو از مامانبزرگ دور کرد . چون اون معتقد بود که با این داستان ها من از دنیای واقعی فاصله میگیرم . بعد از چند سال من باید به مدرسه میرفتم . بعد از چند ماه پدر و مادرم به این نتیجه رسیدن که من معلم خصوصی داشته باشم چراکه تو مدرسه به ما درباره ی قهرمان داستان ها هم توضیحاتی میدادن تا از زندگیهاشون تصور داشته باشیم و یتونیم انشا بنویسیم ، اما مامانم معتقد بود که همه ی اینا خرافاتن و فقط ذهن رو خراب مکنن ، خلاصه من تا امسال تو خونه درس میخوندم ، تا اینکه اون جغد گرفتار حصار خونمون شد و من فهمیدم جادوگرم ، مامانبزرگ به من تو خریدن وسایل کمک کرد . بابام هم مقدار زیادی پول برای من در بانک گذاشت ، بالاخره با ورود مامانم به کوچه دیاگون اون قبول کرده بود که جادو وجود داره . حالا هم که من تو هاگوارتز ام و سعی میکنم جادوگر خوبی باشم .


تایید شد!
خوش اومدین.


ویرایش شده توسط Paris._.Potter در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۲۱ ۱۶:۴۲:۲۱
ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۲۱ ۲۳:۳۱:۱۰

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۸:۳۵ جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷

Rozham_Queen_Frye


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۳ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۴:۳۷ سه شنبه ۶ آذر ۱۳۹۷
از لندن انگلستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام و نام خانوادگی:رزهام الینس کویین
محل زندگی لندن انگلستان

شغل بازیکن کوییدیچ (جستجوگر)- طلسم نویس -ادمکش(اینده)

علاقه‌مندی‌ها کتاب _ طلسم وجادوی پیشرفته_زمان برگردان ها_افراد باهوش و غالبا اصیل_دوئل

اطلاعات بیشتر:
زرهام النیس کویین فرای یه دانش اموز ریونکلاویه خوش اندام باموهای مشکی چشمای ابی مژه های پر و بلند و قیافه ی جذاب اما سردی داره . مغرور شدیدا بی احساس و البته رک کمی هم خشن و به همان مقدار خل وعض(:| مشخصات اخلاقیش عین خودمه) میباشد خودخاه و جسوره و از نظر بعضی ها گستاخ و هوش فوق بالایی داره . هوشش باعث میشه دیگران از نظرش احمق بنظر برسند دارو دسته ی خودشو داره و توی هاگوارس به خاطر خلق و خوی خودخاهانه و غروروبی احساس و رحم بودن بهش لقب بدکویین رو دادند و این لقب براش تا اخر عمر باقی موند .یه دوئلیست ماهره و عضو باشگاه دوئل هاگوارسه.از جادوگر های اصیل انگلستانه و برای تحصیل به هاگوارس امده چون خانوادش موعتقدند هاگوارس بهترین مدرسه ی جادوگری تو کل جهانه چوبدستیش از چوب گردو و از پر ققنوس + سنگ های جادویی کالیب دارک بلو(سنگ ها و کریستال های ابی که دارای قدرت جادویی بالایی هستند) ساخته شده. علاقه ی شدیدی به زمان برگردان ها داره و میشه گفت از نسل سازندگان زمان برگردان هایی که در انگلستان بودنده و خانوادش هم علاقه ی خاصی به زمان برگردان ها دارند رزهام یه ساعت جیبی قدیمی که مال پدر بزرگش بوده داره اما نمیدونه اون زمان برگردانه امما بعدها میفهمه اگه یکی از عقربه های ساعت رو رو به عداد رمز بچرخونه ساعت تبدیل به زمان برگردان میشه و بعد از هر استفاده زمان برگردان به حالت اصلیش یعنی ساعت بر میگرده.
رزهامم سوگولی و فرد مورد علاقه ی معلم هاشه و درسش بطور شگفت انگیزی خوبه اونم با اینکه درس نمیخونه و بیشتر به خوندن کتاب های قطور یا دایرت المعارف های جادویی علاقه داره (حافظه ی جادویی تادا:|) جارو هم نیمبوس 2000
یه گربه هم داره به اسم گروبیل که اونو گروب صدا میزنه
پایان

:| این رول مال شخصیت الینسه و اینکه میدونم که خیلی با توجه به کتاب نیست ولی طی گفت و گوی من با مدیریت بهم گفتن میتونم یکی از شخصیت ها رو انتخاب کنم و ویژگی هایی که میخوام رو به اون اضافه کنم:| مرسی


متاسفانه همونطور كه تو بليط هم گفتن خدمتتون، شخصيت هاى خيالى تاييد نمى شن.
اگه اين معرفى مال شخصيتيه كه تو ليست شخصيت ها وجود داره، با همون اسم معرفى كنين.

تاييد نشد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۸ ۱۰:۰۲:۳۲

roz_bad.Queen_ham


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷

نیمفادورا تانکس old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۶ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۵۲ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 114
آفلاین
نام: نیمفادورا تانکس
گروه: هافلپاف
ویژگی ها: دگرگون نما، کارآگاه، خوش رو و بامزه
چوبدستی: 29 سانت چوب سرو با هسته ی موی تک شاخ
جارو: نیمبوس 2000
معرفی شخصیت: نیمفادورا شخصیتی خوش رو ایست که جنسیت او مونث و ساحره است.
او حاصل ازدواج اندرومیدا بلک که از خاندان بلک و اصیل زاده و تد تانکس که ماگل است در سال 1973 در لندن به دنیا آمد.
نیمفدورا از اسمش متنفر است و دوست دارد او را تانکس صدا کنند.
تانکس دگرگون نماست یعنی می تواند رنگ چشم و مو و مدل دماغ و... عوض کند، که در بیشتر مواقع موهایش صورتی و چشم هایش قهوه ای است.
او در محفل ققنوس عضو است و در وزارت خانه کارآگاه قابلی است که از ویژگی دگرگون نما شدن در فعالیت ها استفاده می کند.
مادرش به دلیل زیر پا گذاشتن رسوم خاندان بلک(او خواهر بلاتریکس لسترنج و نارسیسا مالفوی است.) و ازدواج با یک ماگل اسمش از فرشینه خانوادگی سوزانده شد و به همین دلیل اسم تانکس هم در فرشینه نیست.
عده ای فکر می کردند که او عاشق سیریوس بلک است اما نیمفادورا دلباخته ی ریموس لوپین بود.
با اینکه ریموس فکر می کرد تانکس بهتر است با مردی که گرگینه نباشد(برای محافظت جانی از او) ، جوانتر باشد واز نظر مالی بهتر باشد ازدواج کند، در آخر با تانکس عروسی کرد.
آن دو در جنگ هاگوارتز کشته شدند.( آنتونیون دالاهوف ریموس و بلاتریکس لسترنج تانکس را کشت )
آنها صاحب یک پسر به نام تد لوپین( برگرفته از اسم پدر نیمفادورا ) شدند، که پدر خوانده اش هری پاتر است.

تایید شد!
مجددا خوش اومدین.



ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۷ ۲۱:۳۹:۵۹

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۳۲ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷

نیمفادورا تانکس old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۶ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۵۲ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 114
آفلاین
نام: نیمفادورا تانکس
گروه: هافلپاف
ویژگی ها: دگرگون نما، کارآگاه، خوش رو و بامزه
چوبدستی: 29 سانت چوب سرو با هسته ی موی تک شاخ
جارو: نیمبوس 2000
معرفی شخصیت: نیمفادورا شخصیتی خوش رو ایست که جنسیت او مونث و ساحره است.
او حاصل ازدواج اندرومیدا بلک که از خاندان بلک و اصیل زاده و تد تانکس که ماگل است در سال 1973 در لندن به دنیا آمد.
نیمفدورا از اسمش متنفر است و دوست دارد او را تانکس صدا کنند.
تانکس دگرگون نماست یعنی می تواند رنگ چشم و مو و مدل دماغ و... عوض کند.
او در محفل ققنوس عضو است و در وزارت خانه کارآگاه قابلی است که از ویژگی دگرگون نما شدن در فعالیت ها استفاده می کند.
مادرش به دلیل زیر پا گذاشتن رسوم خاندان بلک و ازدواج با یک ماگل اسمش از فرشینه خانوادگی سوزانده شد و به همین دلیل اسم تانکس هم در فرشینه نیست.


معرفى شخصيتتون خيلى كوتاهه. لطفا كاملش كنين و دوباره بفرستيد.

فعلا تاييد نشد.



ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۷ ۱۳:۴۷:۵۴

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۰۷ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷

پروفسور فلیت ویکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۸:۵۲ یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷
از کرمان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 7
آفلاین
فیلیوس فلیت ویک Filius Flitwick


فلیت ویک استاد درس وردهای جادویی می باشد. او یک جادوگر کوچک اندام است ولی قدرت های جادویی اش اصلا کوچک نیستند. وی یک جادوگر ماهر است و بر طبق یک شایعه، در دوران جوانی اش قهرمان دوئل بوده. (ت.ا) فلیت ویک یک مرد احساساتی است.وی، زمانی که فهمید جینی ویزلی را به داخل تالار اسرار برده اند، شروع به گریه کرد. ظاهرا وی روح لطیفی دارد. در کلاس وردها، زمانی که دست و پا چلفتگی نویل باعث شد که فلیت ویک در هوا معلق باقی بماند، او این مسئله را با خوشرویی پذیرفت و به خاطر این کار با نویل با عصبانیت برخورد و او را مجازان نکرد. ولی او گذشته از اندام کوچکش و خوشرویی اش، انتظار احترام متقابل را دارد.

وقتی که فلیت ویک هری و مالفوی را در حال جدل کردن درباره جاروی جدید هری، نیمبوس 2000 ، دید مالفوی با او رفتار خنثایی داشت و هیچ گونه رفتار تحقیر آمیزی مثل رفتارش با لوپین دیده نشد.


ظاهر کلی

مو: سفید
ویژگی خاص: کوتاه قد
سن: پیر، با توجه به اینکه در جوانی قهرمان دوئل بوده و همچنین در دهه 1970 مشغول به تدریس در هاگوارتز شد.
تاریخ تولد: 17 اکتبر (جی کی)
گروه: راونکلاو (جی کی)
تخصص: طلسم ها
دفتر: طبقه هفتم، انتهای برج غربی (ز.آ)
علاقمندی ها: تزئین کردن هاگوارتز با پری های زنده
نوشیدنی: شربت گیلاس با سودا و یخ و نی چتر دار

فلیت ویک در فیلم ها
وارویک دیویس نقش پروفسور فلیت ویک را در سه فیلم اول هری پاتر بازی کرده است.


تایید شد.
خوش اومدین.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۷ ۹:۳۴:۰۸

S.o.l.t.a.n


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۷:۲۸ چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷

پروفسور فلیت ویکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۸:۵۲ یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷
از کرمان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 7
آفلاین
نام:رومیلدا
نام خانوادگی:وین
نام کامل:رومیلدا وین
گروه:گریفندور
تحصیلات:سال 7 هاگوارتز
جنسیت:ساحره
چوب جادو:پرققنوس چوب بلوط 35 سانتی انعطاف پذیر
اصالت:اصیل زاده با گرایش مشنگ دوستانه خاص
معرفی:موهایی مشکی و کمی فر قده بلندو خوشکل
چند باری هری رو میخواستم گول بزنم که معجون عشق بخوره ولی رون اون شکلات ها رو که اغشته به معجون عشق بود رو خورد.
شغل :ساحره
علاقه‌مندی‌ها :عاشقه داستان های تخیلی مخصوصاهری پاتر


سلام و خوش اومدين.

كلاه گروه شما رو ريونكلاو معرفى كرده. پس لطفا شخصيتى از اين گروه انتخاب و مجددا معرفى كنين.

تاييد نشد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۶ ۲۱:۳۴:۰۴
ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۶ ۲۱:۳۹:۰۴

S.o.l.t.a.n


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۳۱ یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷

ماتیلدا استیونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۱ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
از کالیفرنیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 359
آفلاین
نام:ماتیلدا استیونز

تاریخ تولد:۱۳سپتامبر

جنس:مونث

اصالت:آمریکایی

گروه:هافلپاف

رنگ چشم:آبی

مو:مشکی با هایلایت قهوه ای

پوست:سفید

ظاهرکلی:قدبلند و لاغر با صورتی گرد .موهای مشکی بلند.چشم های کشیده آبی.معمولا موهامو باز میذارم و همیشه یه گردنبند به سنگ مشکی به گردن دارم.♡

جارو:آذرخش

اخلاقیات:دختری مهربان .لجباز با روابط اجتماعی بالا.(زود دوست پیدا میکنم).
حساس و حسود.

چوبدستی:طول ۲۵ سانتی متر.چوب درخت گردو و موی اژدها

علاقه ها:تغییر شکل و معجون سازی

پاترونوس:دلفین

زندگی نامه: من دریک خانواده معمولی به دنیا آمدم که به جادو اعتقاد نداشتند.اسم پدرم جیمز استیونز و مادرم سوزان استیونز.
یه خواهرم داشتم یعنی دارم .اسمشم ناتاشائه.همه میگن چشماش شبیه منه و هردوی ما بقیه رو یاد مادربزرگمان میندازیم .اون وقتی من دوسالم بود در اثر یه گازگرفتگی مرد.آبی چشمای اونم متفاوت بود.
وقتی پنج سالم شد ،کارای عجیبی میکردم و یه جورایی اتفاقای عجیبی دور من اتفاق می فتاد.وقتی ده سالم شد دیگه همه مطمئن شدن که من عادی نیستم.
البته تعریف عادی بودن از نظر اونا با من متفاوت بود‌.همیشه دنیایی پر از سحر رو دورم مجسم میکردم دنیایی که پر از چیزای خارق العاده بود.جادوگرها،ساحره ها،چوبدستی هاو... .
ولی این تازه مقدمه ی زندگی من بود.درواقع داستان از اونجا شروع شد.من توی کتابخونه نشسته بودم.همیشه به اونجا میرفتم و کتاب مورد علاقم رو برای بار بیستم میخوندم."سفر به عالم جادو".اون روزم داشتم همینکارو میکردم تا اینکه صدایی شنیدم.اولش به نظرم عادی اومد ولی وقتی صدا تکرار شد،و این دفعه بلندتر از قبل بود،از جام بلند شدم و اطرافم رو نگاه کردم.
اونروز کتابخونه به طرز وحشتناکی ساکت و خلوت بود .قفسه ی کتابخونه روبروم به شدت داشت تکون میخورد.چند قدم عقب رفتم.نمیدونستم چه اتفاقی درحال رخ دادنه.تا اینکه اون اومد.یه مرد قدبلند درشت هیکل با کلی مو.بعدا فهمیدم که اسمش هاگریده.حرفایی که زد به نظرم یه رویا میومد تا اینکه اون کوچه رو دیدم.کوچه دیاگون...و از اونجا بود که من هم به عالم سحر و جادو وارد شدم.

تایید شد.
خوش اومدین.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۴ ۳:۳۶:۲۶

Cause i don't wanna lose you now
I'm looking right at the other half of me



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۵ یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷

ماتیلدا استیونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۱ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
از کالیفرنیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 359
آفلاین
نام:تریشا باترمیر

تاریخ تولد:۱۳سپتامبر

جنس:مونث

اصالت:آمریکایی

گروه:هافلپاف

رنگ چشم:آبی

مو:مشکی با هایلایت قهوه ای

پوست:سفید

ظاهرکلی:قدبلند و لاغر با صورتی گرد .موهای مشکی بلند.چشم های کشیده آبی.معمولا موهامو باز میذارم و همیشه یه گردنبند به سنگ مشکی به گردن دارم.♡

جارو:آذرخش

اخلاقیات:دختری مهربان .لجباز با روابط اجتماعی بالا .(زود دوست پیدا میکنم).
حساس و حسود.

چوبدستی:طول ۲۵ سانتی متر.چوب درخت گردو و موی اژدها

علاقه ها:تغییر شکل و معجون سازی

پاترونوس:دلفین

زندگی نامه: من دریک خانواده معمولی به دنیا آمدم که به جادو اعتقاد نداشتند.اسم پدرم جیمز باترمیر و مادرم سوزان باترمیر.
یه خواهرم داشتم یعنی دارم .اسمشم ناتاشائه.همه میگن چشماش شبیه منه و هردوی ما بقیه رو یاد مادربزرگمان میندازیم .اون وقتی من دوسالم بود در اثر یه گازگرفتگی مرد.آبی چشمای اونم متفاوت بود.
وقتی پنج سالم شد ،کارای عجیبی میکردم و یه جورایی اتفاقای عجیبی دور من اتفاق می فتاد.وقتی ده سالم شد دیگه همه مطمئن شدن که من عادی نیستم.
البته تعریف عادی بودن از نظر اونا با من متفاوت بود‌.همیشه دنیایی پر از سحر رو دورم مجسم میکردم دنیایی که پر از چیزای خارق العاده بود.جادوگرها،ساحره ها،چوبدستی هاو... .
ولی این تازه مقدمه ی زندگی من بود.درواقع داستان از اونجا شروع شد.من توی کتابخونه نشسته بودم.همیشه به اونجا میرفتم و کتاب مورد علاقم رو برای بار بیستم میخوندم."سفر به عالم جادو".اون روزم داشتم همینکارو میکردم تا اینکه صدایی شنیدم.اولش به نظرم عادی اومد ولی وقتی صدا تکرار شد،و این دفعه بلندتر از قبل بود،از جام بلند شدم و اطرافم رو نگاه کردم.
اونروز کتابخونه به طرز وحشتناکی ساکت و خلوت بود .قفسه ی کتابخونه روبروم به شدت داشت تکون میخورد.چند قدم عقب رفتم.نمیدونستم چه اتفاقی درحال رخ دادنه.تا اینکه اون اومد.یه مرد قدبلند درشت هیکل با کلی مو.بعدا فهمیدم که اسمش هاگریده.حرفایی که زد به نظرم یه رویا میومد تا اینکه اون کوچه رو دیدم.کوچه دیاگون...و از اونجا بود که من هم به عالم سحر و جادو وارد شدم.

سلام، خوش اومدین.

این شخصیت قبلا گرفته شده. لطفا یه شخصیت دیگه از لیست شخصیت‌ها انتخاب کنین.

فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۳ ۱۸:۵۴:۱۶

Cause i don't wanna lose you now
I'm looking right at the other half of me



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۲۱ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷

سوراو کارتیکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۰ جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۳:۵۵ دوشنبه ۲ مهر ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 20
آفلاین
نام:سوراو کارتیک

سن:١٢

تاريخ تولد:٢٣فوريه

جنس:مذكر

سال: سال دوم

اصالت: مصري

رنگ چشم:متغير با رنگ لباسي كه ميپوشه.

گروه: اسليترين

مو: بلند و بسته-مشكي-لَخت

ظاهر كلي:لاغر.قد بلند و داراي زخم يك گرگ روي چشم راست كه در درگيري با يك گرگينه به وجود آمده است.

نام كامل: سوراو هوگو كارتيك

كوييديچ:دروازه بان

جارو:آذرخش

چوب جادو:داراي رگ قلب اژهاي ولزي.٢٣ اينچ.مناسب براي طلسم كردن.

پوست:نيمه تيره

شغل:قاتل

علاقه ها:قتل.خون.تاريخ

تواناييهاي خاص:گرگينه بودن

جانور نما:يوزپلنگ

پاترونوس:يوزپلنگ

بوگارت:خنده

خون:اصيل زاده

زندگي نامه:در خانواده اي پولداري چشم به جهان گشود.تا ٨ سالگي زندگي بر وفق مراد بود.ولي روزي اشخاصي به خانه آنان حمله برده و پدر و مادرش را كشتند.او قسم خورد كه انتقام بگيرد و از همان سن در ٨سالگي شروع به قتل هاي ابتدائي كرد.ولي آن اشخاص خانه شان را براي او باقي گذاشتند.در ٩ سالگي شب براي قتل به خانه اي رفته بود كه گرگينه اي در آن سكونت داشت و زخم چشم راست و گرگينه بودنش را از آن شب به يادگار دارد.او تا ١١ سالگي مهارت هاي قاتل بودن را به خوبي فرا گرفت و بعد به هاگوارتز رفت.او اسليتريني خوانده شد.نمره هاي بسيار خوبي دارد.گوشه گير و تنهاست و براي نامه رساني از ققنوسش آرلايت استفاده ميكند.او معمولا دانش آموزان هاگوارتز را ميكشد و جسد شان را گم و گور ميكند.به همین خاطر روزانه تعدادی مادر و پدر را در دفتر دامبلدور میبینیم.جاه طلب است و هیچ دوستی ندارد و هرگز احساساتش را بروز نمیدهد.

جایگزین شه لطفا

انجام شد.
دسترسی اسلیترین هم داده شد.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۹ ۲۱:۳۰:۱۴

گاهي اوقات بايد براي رفتن به جلو بقيه رو پايين بندازي. اما اينا اصلا مهم نيست. برو جلو و اصلا هم برات مهم نباشه كه چند نفرو زمين ميزني.

آه از اين رنج و عذاب
ريشه كرده در نژاد
آه از اين فرياد مرگ
دلخراش و جان گداز
آه از عصيان جوش خون
بر در و ديوار رگ
خون و خونبارش كجاست
آنكه باشد سد آن
درد و غم نفرين عذاب
كو كه دارد تاب آن
ليك باشد چاره اي
چاره ها اندر سراست


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷

آنتونی گلدشتاین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۴ پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۹:۴۷ پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
نام:آنتونی گلدشتاین

گروه:ریونکلاو

رنگ چشم:مشکی

رنگ مو:مشکی

پوست صورت:سفید

متولد:30 اوت

پست در بازی کوییدیچ:جستوجوگر

جارو:آذرخش

خصوصیات اخلاقی:پسری مهربان و بازیگوش داشتن علاقه شدید به ماجراجویی .بسیار شجاع و با مرام.

چوبدستی:طول 20 سانتی متر از چوب درخت کریستال و الماس

زندگی نامه:
در 20 اوت در خانه ی پدر و مادرش در لندن چشم به جهان گشود پدر و مادرش جادوگر بوده و به دست پتی گروه بعد از فرار از چنگ هری و بلک به قتل می رسند.از آن پس نزد پدر بزرگش که در وزارتخانه سحر و جادو کار می کرد زندگی می کند.در سن 12.13 سالگی به هاگوارتز رفت و در آنجا به شروع به آموختن جادوگری کرد.در گروه ریونکلاو خوش درخشید و با هری پاتر در یک دوره زندگی می کردند.از آنجایی که پتی گرو خانواده اش را به قتل رساند شدیدا به دنبال انتقام گیری از او و از لرد سیاه بود.در گروه محفل ققنوس عضو شد تا در مقابل مرگخواران بتواند انتقام خون خانواده اش را از پتی گر بگیرد.او قسم یاد کرد که تا آخرین لحظه پشت و یاور دامبلدور و هری پاتر باشد.

معرفی شخصیتتون خیلی کوتاهه. لطفا در اولین فرصت ممکن برگردید و کاملش کنید.

تایید شد!
خوش اومدین.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۷ ۲۳:۴۲:۳۵

ali magicتصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.