ممنون که دو نفر از کسایی که دستی توی ترجمه دارن اینجا مطلب مینویسن
ببینید ما باید تکلیف هر چیزی رو که میشه و ممکنه تا قبل از کتاب ششم مشخص کنیم مثلا یکیش همین معادل کلماته از همین الان میشه بحث راجع به کلمه مثل دیمنتور یا اسکابر رو بست و حتی اینا رو روی اصول مشخصی درآورد.
نقل قول:
در مورد گفته جناب هری پاتر که فرموده اند : "برای من مهم نیست که اسم کتاب انجمن ققنوس یا فرمان و یا.... بشد. "
باید عرض کنم چطور انتظار دارید مترجمی که عنوان کتاب را درست متوجه نشده از پس ترجمه ظرایف کتاب برآمده باشد؟
بله منم تقریبا مطمانم مترجمی که فرمان ترجمه کرده قطعا چیزی متوجه نشده و بقیه رو هم غلط ترجمه کرده ولی من نوشتم روی کلمه قضاوت نهایی نکنید و با یه عنوان کتاب رو دور نندازید مثال بارزش همونطوری که همیشه نوشتم ترجمه کتاب 4 طوبی یکتایی هستش که پاتر رو پوتر و رون رو رونالد و هاگوارتز رو هاگوارت نوشته
از طرفی اگه فرمان رو کنار بزاریم که کاملا غلطه کسی نمیتونه به مترجمی که فرقه یا سازمان ترجمه کرده ایرادی بگیره هر دوی این کلمه ها قابل دفاع هستن و به نظر من یه جورایی با توجه به به روز بودن کتاب سازمان معادل دقیقتی برای order هست ولی من خودم محفل رو خوشم میاد چون به نظرم جادویی تره.
نقل قول:
مترجمی که به همین راحتی از روی اسم داستان رد شده باشه مترجم دقیقی نیست
این کاملا درسته و همونطوری که نوشتم نوشتن پوتر به جای پاتر و رونالد به جای رون به جز بی دقتی چیزی نیست ولی اون ترجمه که کلا غلط ترجمه کرده یا هر چی خودش خواسته رو اضافه و کم کرده رو به هیچ صورت نمیشه تحمل کرد.
ببینید ما اینجا با یه ترجمه نمره 50 از 100 ( همین طوبی یکتایی )از هری پاتر طرفیم که از همه بهتره چون بقیه 10 از 100 هم نگرفتن
من اولین پستی که توی فروم هفتم زدم ( علیه الرحمه ) که اولین پستم در یک فروم بود
یه رویه ای یا اصولی برای معادل سازی پیشنهاد کردم حالا دوباره اینجا مینویسم ببینید چطوریه:
1- کلماتی که در انگلیسی جدید هستن تا حد امکان باید کلمه جدیدی در فارسی که هیچ معنی دیگه ای نداشته و کاملا اختراعی باشن به جاشون گذاشته بشه.
مثلا همین ماگل که به شدت از اول بحث روش داغ بوده و اسلامیه اومد و معادل مشنگ رو گذاشت روش حالا من دارم کتاب یک رو میخونم میرسم به اونجایی که اول کتاب عمو ورنون از دور و اطرافش میشنوه اینجا پر از مشنگه و غیره و بعدش عمو ورنون تعجب میکنه چون بنا به نوشته رولینگ تا الان این کلمه رو نشنیده و معنیش رو نمیدونه ولی من که دارم میخونم پیش خودم میگم این ورنونم عجب آدم خنگیه یا این رولینگ چقدر ما رو اسکل فرض کرده مگه میشه کسی از دور و برش کلمه مشنگ رو بشنوه و بعدش بگه معنیشو نمیدونم در حالی که اونی که داره انگلیسی رو میخونه کاملا با عمو ورنون هم عقیده جلو میره و هم خواننده و هم عمو ورنون معنی ماگل رو نمیدونن با این همه تفاصیل میخوام لزوم ایجاد یک کلمه جدید رو بگم. پوتر ، هرمین و اینا این اهمیت رو ندارن در داستان خللی ایجاد نمیکنن شما میتونی اصلا اکس و اگرگ بزاری و رد شی اینا فقط اسمن و بعدا میتونی روشون برگردی ولی کلمه ماگل اینطوری نیست.
دقیقا به همین خاطر معادلی مثل جادوبند رو من قبول دارم و به نظرم تا وقتیکه عبارت بهتری که جدید و اختراعی باشه نیومده این کلمه از همه بهتره هر چند به زبون بد بیاد یا 1000 تا مشکل داشته باشه
2- وقتی کلمه ای در متن به یک معنی نوشته میشه در همه جا اون کلمه نوشته بشه
ببینید مثالی میزنم قشنگ این روشن میشه : ترجمه بهارک ریاحی پور رو بخونید برای عبارت Department of Mysteries معادل های زیر توی کتاب در جاهای مختلف به کار رفتن: بخش رازها - بخش اسرار - وزارت اسرار - قسمت رازها
حالا همه این یه جورایی درستن ولی حرف من اینه که باید یکیش همه جا به کار بره
حتی توی ترجمه وحید بهلول هم یه مورد پیدا کردم : کلمه Hearing که 2 معادل متفاوت محاکمه و استماع دادرسی براش به کار رفته
این همون چیزیه که من با خانم گنجی در مورد بی دقتی مترجم هم عقیدم
3- تمام کلماتی که اسم خاص هستن نباید ترجمه بشن و با حروف ایتالیک ( کج) نوشته بشن
نمیدومن چرا این مترجما فقط آدما رو آدم حساب کردن و وقتی به مکان یا حیوانات رسیدن سریع ورداشتن ترجمه کردن. اسکابر - هدویگ - باک بیک - بارو همه اینا اسامی خاص هستن چرا باید ترجمه بشن؟ اینا باید همینطوری بیان و زیر نویس بشن اصلا باید همه اسامی زیر نویس بشن هرماینی و هری و رون و ... همه باید زیر نویس بشن
نقل قول:
رابر quibble دقیقا همون طفره رفتن رو میده و سفسطه کردن که با منظور به اشتباه انداختن طرف مقابل هست اصلا درست نیس
کویبل به معنی زبان بازی و ایناس در ثانی مطالب توش همه به صورتی هستن که یا در نظر اول کاملا خالی بندی میان در حالی که درستن و یا برعکس یه جورایی روزنامه زرد جادوگریه به نظر من سفسطه باز معادل بهتریه
نقل قول:
در ترجمه با دو نگاه مواجه هستیم. ترجمهی آزاد و ترجمهی وفادار. ولی ترجمهی خوب از دید من مابین اینهاست.
اگه منظورت ترجمه کلمه و معادل سازیه من اصلا کلمه رو ملاک نمیدونم مهم محتوای اثره کلمه سازی و عبارت سازی باید در خدمت محتوا باشه بعضی جاها ترجمه عین کلمه بهتره بعضی جاها کلا باید از خودت یه کلمه بزاری من فقط یه چیز رو مهم میدونم باید منظور نویسنده از کتاب بی کم و کاست و بدون اینکه مفهومی که مد نظر نویسنده هستش عوض بشه بطور کامل بیاد توی زبان مقصد نمیدونم اسمش چیه شاید گرته برداری نحوی باشه اگه منظور از وفادار اینه که باید وفادار به مفهوم مورد نظر نویسنده باشه من اینو قبول دارم مترجم نباید از خودش دیدگاه جدید به اثر اضافه کنه اگه دیدگاه داری بفرما کتاب بنویس نقد کتاب بنویس ولی خود کتابو بی خیال شو
من برای اینکه مهم بودن خود محتوا رو نشون بدم و اینکه معادل سازی این اهمیت رو نداره دو پاراگراف رو از کتاب 4 یکی با ترجمه پرتو اشراق و یکی با ترجمه طوبی یکتایی اینجا میارم و همین اول بگم من نگشتم اینا رو انتخاب کنم اینا همینطوری جلوی چشمم اومدن:
فصل بیست و دوم- کار غیر منتظره
پرتو اشراق:
« یک هفته پیش اگر به او میگفتند باید همراه برای خود انتخاب کند به قدر جنگ با دم شاخی مجار از آن وحشت می کرد اما حالا اوضاع فرق کرده بود نمی دانست چه باید بکند آخر چطور ممکن بود پیش یک دختر برود و از او بخواهد همراهش باشد حالا فکر میکرد با یک اژدهای دیگر روبرو شده است.»
یکتایی:
« اگر یک هفته پیش از هری می پرسیدند حتما میگفت پیدا کردن یک شریک در مقایسه با درگیر شدن با یک دم شاخی مجاری مثل آب خوردن است. اما حالا که کار اول را انجام داده بود و باید از یک دختر برای مهمانی دعوت می کرد حاضر بود بار دیگر با دم شاخی روبرو شود»
متن اصلی:
A week ago. Harry would have said finding a partner for a dance would be a cinch
compared to taking on a Hungarian Horntail. But now that he had done the latter,
and was facing the prospect of asking a girl to the ball, he thought he'd rather have
another round with the dragon.
که پرتو اشراق کاملا از بیخ و بن غلط ترجمه کرده رفته پی کارش کلمه ها یکی هستن دم شاخی در هر دو به کار رفته ولی ترجمه از زمین تا آسمون متفاوته
یا در جای دیگه که هری داره از چو دعوت میکنه بعد از اینکه چو میگه با سدریک میره داریم:
His insides had come back again. It felt as though they had been filled with lead in
طوبی یکتایی درست ترجمه کرده و نوشته دل و روده هری وقتی برگشتن با سرب پر شدن و این حرفا ولی پرتو اشراق از خودش داستان نوشته و در اینجا نوشته که چو و سدریک چشم هری رو دور دیدن و استفاده کردن و فلان و فسار
امیدوارم این دو عبارت کافی باشه تا منظورم از غلط بودن یه ترجمه روشن بشه
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.