بازیگران:مانیا٬رودی٬پرمیس(باز این گفت پرمیس کیه!ببین!اوهوی!با تو ام!من پرمیس بیده بیدم!
)
توضیحات:ورود نقش های خارج از فیلم نامه اکیدا ممنوِغ!
(بیسوادا!کی اینجا نوشته ممنوغ؟!
ممنووووووووووووووووووع!صدام گرفت بس که داد زدم!
نمی دونم چرا هر وقت ورود نقوش اضافه! ممنوعه(نه ممنوغ!) سر و کله شون پیدا میشه!
)
-------------------------------------
در ردا فروشی:
مانیا:رودی جااااان!
رودی:بله؟
پرمیس:حاضر شدی بالاخره؟
مانیا:شب شد رودی.بیا دیگه.شب نشینی که نمیخوایم بریم.
رودی:جورابم سوراخ شده دارم میدوزمش.
پرمیس:بذار ببینم چه قدر دیگه کارش طول داره.
مانیا:باشه.من همین جا دم در منتظر میمونم.حوصله ندارم کفشامو در بیارم!
پرمیس:مانیا!
مانیا:بله؟!
پرمیس:اینجا مغازه است!خونه نیست که بخوای کفشاتو در بیاری!
مانیا:تو بهونه از این بهتر واسه نشستن سراغ داری؟!
پرمیس:
رودی:یه ذره دیگه تموم میشه.
پرمیس:رودی!چه قدر کار دار....رووووووووووووووودیییییییییییییییییی!
رودی:چیه؟چه خبرته؟چرا داد میزنی؟
پرمیس:رودی این سوراخ اندازه ی ۴ تا انگشته که!
رودی:خبر نداری!تازه نصفش تموم شد!
پرمیس:
رودی:
مانیا:اینجا چه خبره؟نصف سوراخو این حرفا چیـ...روووووووووووووووووووووودیییییییییییییییی!
رودی:شماها ترشی نخورین تو زمینه ی رسا حرف زدن یه چیزی میشینا!
پرمیس:تو چند وقته داری اینو میدوزی؟!
رودی:دقیقا یه ساعتو نیمه!
مانیا:خیلی تند میدوزیا!
رودی:میدونم!
همیشه من لباسای مامانمو میدوختم!
پرمیس:آخه آدم عاقل!الان چه وقته جوراب دوختنه؟!اونم با این سرعت شگفت انگیز!پاشو یه جوراب دیگه بپوش اینم بنداز دور مردم فکر میکنن بی جوراب موندی!
رودی:آخه این قشنگه!اینو میخوام.
مانیا:این کجاش قشنگه؟!من موندم سوراخه به این بزرگی چه جوری درست شده؟!
رودی:شاهکاره منه!
پرمیس:معلومه!کاملا پیداست!از ساعته ۱۰ صبح قراره بریم سه دسته جارو تا الان که ساعت ۱۱.۵ هستش.نکنه میخوای واسه ناهار بری؟!
مانیا:مگه با ناهار فرقیم داره؟
یه ذره دیگه وقته ناهاره.
رودی:حالا ۱ مگه عیبی داره؟
مانیا:۱؟
رودی:آره دیگه!یه ساعتو نیمه دیگه اضافه کنی جورابمو دوختم!
مانیا:پاشو بینم!جورابمو دوختم!راه میفتی همین الان میریم.
رودی:من میخوام جورابم قشنگ باشه.این از همه قشنگتره!
پرمیس:مخصوصا الان!
رودی:نه!یه ساعتو نیمه دیگه!
مانیا:حالا به کدوم کفشا میخواین افتخار بدین پاتون کنینشون؟
رودی:هموون کِرما.
پرمیس:کدوم؟
رودی:همون که اونجاست!
مانیا و پرمیس:رووووووووووووووووووووووودیییییییییییییییییییییییییییییی!
رودی:مجددا توصیه میکنم بهتون که ترشی نخورین!
مانیا:تو میخوای اون چکمه هاتو بپوشی؟
رودی:آره٬مگه عیبی داره؟
پرمیس:بله!عیبش اینه که چه جوراب پات باشه چه نباشه با اون چکمه ها چیزی معلوم نیست!
رودی:راست میگیا!
مانیا:یعنی تو به این موضوع فکر نکرده بودی دیگه؟!
رودی:نه به جان شما عزیزان دل برادر!
پرمیس:پاشو بریم.
رودی:آییییییییییی!چرا اینطوری میکنی؟!سوزن رفت تو دستم!جورابامو کجا میبری مانیا؟!
مانیا:سطل آشغال!
رودی:نه نه!اونا یادگار دوستمه.تولد ۱۳ سالگیم بهم داده بود!
مانیا:
پرمیس:
رودی:چیه؟!
-----------------------------------------
دم در مغازه ی سه دسته جارو:
رودی:خانوما مقدمن!
مانیا:اول پرمیس.
پرمیس:نه اول تو مانیا.
مانیا:نه دیگه اول بزرگتر میره تو.
پرمیس:چیییییییی؟
رودی:مانیا!با این حساسیت شما خانوما روی سن٬فکر کنم یه ذره حرفت نادرست بود!
مانیا:چیزه!من منظوری نداشتم که!نمیگم که تو پیری میگم یه کوچولو از من بزرگتری!
پرمیس:آهان!
مانیا:منظورم همون دو سه روزیه که از من بزرگتری!
پرمیس:شاید!
رودی:شاید؟!بذار بگم کودوم بزرگترین.پرمیس که...
مانیا:چیزه!هوا سرده!بریم تو!
رودی:چرا حرفمو قط...
پرمیس:مانیا راست میگه!سرده بریم تو!
رودی:ولی کی بزرگتر...
مانیا و پرمیس:بریم تو!
رودی:باشه!
مانیا:اول کی؟
رودی:من که داشتم حساب میکردم معلوم شه که کی...
پرمیس:ول کن اصلا!اول دوم چیه؟!
رودی:اصلا با هم برین!
مانیا:فکر خوبیه!
------------------------------------
در مغازه ی سه دسته جارو:
رودی:شماها همین جا بشینین من برم سه تا نوشیدنی کره ای داغ بگیرمو برگردم.
مانیا:باشه.
۲ دقیقه بعد:
رودی:اول به کی بدم؟
پرمیس:ااااااااااااا!به...
رودی:آهان!فهمیدم!به اونی که بزرگتره!
مانیا:نه اصلا با هم بده!
رودی:باشه!
مانیا:رودی!چرا دستاتو ضربدری کردی؟!خوب میشه صافم باشه بهمون بدی.اینطوری که سخته!
پرمیس:آره رودی!مانیا راست...روووووووووووووووودییییییییییییییییییییی!
رودی:چیزه!من...یعنی...
پرمیس:لباسمو تازه پدرم واسه تولدم بهم داده بود.ببین چی کارش کردی!
رودی:صبر کن!الان با این دستمال پاکش میکنم!
مانیا:این که بدتر شد!
رودی:چیزه!پرمیس!خودم یه دونه نوشو واست میخرم!
پرمیس:نمیخواد!لازم نکرده از این لطفا در حق من بکنین!همین قدر که لطف کردین با دستمال پاکش کردین کافیه!برم با آب بشورمش!
و پا میشه میره پیش مادام رزمرتا که بپرسه دستشویی از کودوم وره.
چرا انقدر اذیت میکنی زنتو رودی؟!
(و اینک خیر مقدم میگیم به همه ی نقوش الاضافه!)
رودی:کی بود؟
توماس:من!
مانیا:تو کی اومدی؟!
توماس:همون موقع که رودی آخرین شاهکارشو خلق کرد!
رودی:
توماس:تو هم ناراحت نباش!تا آخر هفته ی دیگه ۵۰۰ گالیونتو بهت میدم.
مانیا:۱۰۰۰!
توماس:۵۰۰ تا با ۴۵۰ تا چه فرقی میکنه؟
مانیا:چیییییییی؟
توماس:مگه تو نگفتی ۴۵۰ گالیونه؟!حالا من تخفیف میگیرم ازت ۳۵۰ تا میدم!
رودی:توماس!بیخیال!وگرنه کفری بشه...
توماس:کفری چیه؟بد میکنم مانیا میگه ۲۵۰ گالیونه من میخوام ۲۰۰ تا بدم؟!تخفیف چی میشه پس؟!
مانیا:اگه یه سیکل دیگه هم کم کنی حالتو جا میارم!فهمیدی؟!
توماس:باشه بابا!همون ۲۵۰ تا!
رودی:نخیر!۵۰۰ تا!
مانیا:جفتتون در اشتباهین!۱۰۰۰تا!
توماس:میگم رودی!خوبه دوتا زن داریا!
رودی:چرا؟
توماس:یکیشون یدکیه دیگه!
پرمیس:که یدکیه هان؟!
توماس:چیزه!من که تو رو...
پرمیس:منو نگفتی هان؟!
توماس:نه!من منظورم زن دومش بود!
مانیا:مگه فکر کردی زن دومش کیه؟
توماس:تویی دیگه!
پرمیس:نخیر!اول مانیا زن قانونیش شد بعد من!
مانیا:حالا پرمیس حالیت میکنه ولی اگه منم بودم زیاد فرقی نمیکرد!
توماس:
پرمیس:حالا نشونت میدم!وایسا!
توماس:وایییییییییییییی!نهههههههههههههههه!
رودی:پرمیس!بپا نخوری به اون میز!
مانیا:صندلیو بپا!
دیدی چی شد؟!
رودی:آره!ولی کی بود اینو گفت؟
هری:عینک میخوای بدم منو درست ببینی؟!
مانیا:نه تو داری کافیه!
رودی:زنده است پرمیس؟!
پرمیس:آره!داره نفس میکشه!
هری:هوم!قتل غیر عمد!
پرمیس:تو دیگه دهنتو ببند پاتر!
مانیا:چه ربطی به پرمیس داره؟!خودش خورد به دیوار!
عزیزان مسلمان!هری درست میگه!
رودی:باز دیگه کی بود؟!
حاجی:سلام علیکم!
پرمیس:و رحمت الله بخوره تو سرت با این قضاوتت!
رودی:حاجی!خودش رفت تو دیفال!
دیفال چیه بیسواد!دیوار!
مانیا:رودی!
رودی:آهان!آره!یادم نبود!باز کیه دوباره؟!
فرد:چه شود اوضاع مملکت با بیسوادایی مثل تو؟!
مانیا:تویی؟
پرمیس:بیسواد جد و آبادته!مواظب باش...
چی میگیا!
رودی:ایضا همون دیالوگ بالا!
سلزار:البته ببخشین من جای شما گفتما!
پرمیس:نه!اختیار دارین جناب سلزار!این حرفا چیه؟!شما این کارو بکنین استثنا عیبی نداره!
این استثنا شامل حال منم میشه؟
رودی:ایضا همون بالایی!
پدر:منم داماد گرامی!
مانیا:پیش بینیه خر تو خر!
چه کنید با شیر تو شیر؟!
رودی:این ایضا رو واسه من داشته باشین!
پرمیس:بله پدر!شمام شامل حالتون میشه.
هاگرید:من بودم رودی!
هری:مادام ماکسیم کوش پس؟
هاگرید:گفت چون به پیش بینیه اوا(بیسوادا همون هوا البته با طرز بیان ایشون!
)شناسی اوضاع جوی خر تو خره!منم ازخر تو خر بدم میاد و در ضمن مام بریم میشه شیر تو شیر!که دیگه نوره علی نوره!تنها برو!
حاجی:الخلاصة الحرف نصف الایمان!
سلزار:حاجی!مگه نمیبینی نمیشه!
فرد:میشه فرزندانم میشه!
هری:التمسخر المدافع الاسلام هو شرکة في المحاربه با اسلام!
پدر:
پرمیس:نمیدونستم عربی؟
هری:مثل تو و جاسم!
پرمیس:
هری:
مانیا:دیدین پیش بینیم درست دراومد؟!
پرمیس:مانیا!حالا که پیش بینیت درست دراومده پاشو برو پلاکارد درست کن که بازدید برای عموم مسلمین آزاد است!
پدر:بازدید؟!
سلزار:آهان!یعنی اینجا رو از اینی که هست هم شیر تو شیرتر کنیم!
مانیا:دقیقا!
فرد:اینجا که دیگه ردا فروشی نیست که اختیارش با شما باشه!
رودی:به هوش اومد!
حاجی:برادر رودی!بالاخره دیالوگات از ایضا خارج شد!
توماس:چیزه!اوکی!بای!خوبی!من کیم؟!تو چی کاره هستی؟! میای با من دوست شی؟!مامان من کو؟!
هاگرید:موضوع جدیه!جریانات داره اساسی میشه!
مانیا:هذیون میگه!
هاگرید:چی شده مگه؟!
هری:هیچی!داشت میدویید دیوار ندیدش خورد بهش!
فرد:میگم ما جادوگرا اشیا رو به چه کارا که وادار نمیکنیما!
پرمیس:جناب عقل کل!
فرد:چیه نابغه ی قرن؟!
هری:به قول توماس بنال!
رودی:
پرمیس:
سلزار:میفرمودین!
پرمیس:بله عرض میکردم!
کجا بودم؟!
هری و فرد:لیدیز اند...
پرمیس:سااااااااااااااااااااکتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت!
هاگرید:جناب عقل کل بودی!
پرمیس:بله!میگفتم!
دیوار نیومد که توماس دویید خورد بهش.
توماس:من پرمیس دورانینم!
پرمیس:
فرد:خوشبختم!منم رودولفس لسترنج!
هری:دخترم پرمیس!دلم واست تنگ شده بود!
همه به جز این سه نفر: