لی و سوسک از جا بلند می شن و بعد از عوض کردن لباسای خیسشون به سمت زمین راه میفتن.
زاخاریاس و ارنی مک میلان به جان میکروفون افتاده و میخواستن هر طور شده اون رو بدست بیارن!
سوسک از این دعوا عصبانی میشه و داد میزنه: نیازی به میکروفون نیست!!!
ارنی: پس ما چجوری تمرین کنیم؟
لی: یه ورد میخونم همتون صداتون میکروفون میشه..
سوسک: نه صبر کن این کارو نکن!...
اما دیگه دیر شده بود... لی فرمان میکروفونیوس رو اجرا میکنه...
به ناگاه همه شروع به گزارش خیالی میکنن!. سر و صدای ناهنجار تمام ورزشگاه رو فرا میگیره.. هر کسی برای خودش فریاد میزد و متوجه نبود که سوسک و لی از صدای زیاد غش کرده اند...

ساغت رسما نه صبحه .قراره بعد از دو ساعت تمرین همه برن امتحان بدن ولی از سوسک و لی به معنای واقعی کلمه هیچ خبری نیست.سیبل دارد بند انگشتاشو می شکنه
سیبل:مگه اینها نمی دو نند من رو امتحان حساسم باید حداقل از یه هفته قبل شروع کنم به تمرین.پس چرا نمی یان؟
بن و زاخاریاس که روی سر و کول هم خوابشون برده جوابشو نم دن ولی کوییرل چرا.
:خب اگه این قد نگرانی پاشو بیدارشون کنیم.
سیبل و کوییرل می رند اتاق سوسک و لی .سیبل چوبدستی شو در می یاره و به اون دو تا می گه.
سیبل:یا بیدار می شید یا بد بیدارتون می کنم.
لی یه قلت می زنه.
لی:برو باباو
سیبل چوبدستیشو تکون می ده و کل ابشار نیاگارا خالی می شه رو سر سوسک و لی.
سوسک:ما چرا اینجا وایستادیم لی؟
سیبل چوبدستیشو تکون می ده.
سیبل:عین پسر های خوب برید سر کلاس . گرنه هنوز هزار تا ابشار هست که ابشون رو رو سرتون خالی نکردم.

سوسک و لی همون طور می دون تا درسو شروع کنند...

--------------------------------
ادامه دارد
--------------------------

صبح فردا ساعت 6:30 صبح:
لی و سوسک تویه رختخوابشون که منتقل کردن به اتاق پشت دفتر خوابیده بودن که یه دفعه یه صدای بلند میاد و از خواب میپرن:
از بلندگو یه صدایی میاد:
خب حالا تیم کوییرل رو معرفی میکنم:کوییرل....ارنی مک میلان
و اینم تیم بن:بن.....و.....سیبل
حالا کوییرل توپو میگیره....................
سوسک و لی عصبانی میشن میرن به اتاق گزارشگری:
تا جون داشتن زاخی رو میزنن.
زاخی:من چی کاره بیدم؟؟؟؟؟؟؟؟
لی:مرد حسابی بیکاری صبح کله سحر داری گزارش میکنی؟
زاخی:بابا ما میخواستیم تمرین کنیم تازه قرار بود بقیه هم تمرین کنن.مگه خودت نگفتی فردا امتحانه؟
لی:آخه 6 صبح؟؟؟
یه دفعه همه میان تو اتاق و با سوسک و لی سلام میکنن.
سیبل:پس چی شد زاخی؟؟؟
زاخی:هیچی آقایان چون از خواب پریدن دارن با من دعوا میکنن.
بن:این سیاهی چیه زیر چشت؟
زاخی:کار این دوتاست.
بن:از ما پول گرفتن بعد کتکمونم میزنن؟
همه یه دفعه میریزن سر سوسک و لی و حالا نخور کی بخور.
خلاصه تصمیم میگیرن که کلاس از این به بعد دیر تر برگزار بشه و قبلشم تمرین بکنن.
ساعت 11 امتحان شروع میشه........
===========
حالا نمیشه کلاس بیشتر از پنج نفره بشه؟
=================
در ضمن باید بگم اینجانب یه زمانی تویه تاپیک دویل گروهی گزارش بازی رو نوشته بودم البته اونجا دویل بود و فرق داشت .
ولی میخواستم محض اطلاع بگم که بنده سابقه زیادی در گزارشگری دارم.
=================
بقیشو یکی دیگه بنویسه.
==================

لی:سلام امروز اولین جلسه رو شروع میکنیم.برای شروع نام چند تا از گزارشگرای معروف کوئیدیچ رو نام ببرید.
بن:لودو بگمن
سبیل:استاد لی جردن
کوئیرول:عادل فردوسی پور
لی :مگه فردوسی پور کوئیدیچ هم گزارش میکنه
بن:بابا این از ما پرت تره ،فینال امسال لیگ قهرمانانو بین لاشخور وراتسا و گردباد تاتشیل اون گزارش کرد.
سبیل:تازه یه برنامه داره به نام سه و نیم تو جادوگر تی وی (سه و نیم به افتخار رودریک پلامپتون بازیکن تاتشیل که تو سه و نیم ثانیه اسنیچ رو گرفت)

لی:خوب بچه ها تدریس برای امروز کافیه.امیدوارم مفید بوده باشه.
سوسک:مگه تو چیزیم درس دادی.
لی:نه مگه طلسم فرمان یادت رفته.

لی جردن و سوسک دستاشون رو به هم می مالن و مشغول شمردن پولها میشن...
بچه ها: پس کی شروع میشه؟
سوسک: متاسفانه برق رفته! برید فردا بیاین.
همه آه میکشن و به سمت در خروجی حرکت می کنند که ناگهان ورزشگاه روشن میشه و باندهای بالای ورزشگاه رو نمایان می کنه.
سوسک و لی جا می خورن..
سوسک روی شانه لی می پره و در گوشش میگه: مگه قرار نبود فیوز رو از بیخ بکنی؟ (تو گوشت چرا مورچه رفته؟ )
لی : به جون خودم قطعشون کردم.. اصلا این ورزشگاه قراضه تو که دو تا لامپ و یه باند خراب که بیشتر نداشت.. اینا از کجا اومدن؟
ناگهان مرلین جلوی آنها ظاهر شد!
مرلین: به منظور پیشرفت کوییدیچ و گزارشگری آن در سطح کشور به دستور رئیس اداره ورزشها و بازیهای جادویی لودو بگمن تمامی این وسایل به شما قرض داده شده.. در صورتی که بعد از 12 جلسه این 5 نفر گزارشگری رو یاد نگیرند شما رو به 2000 گالیون جریمه میکنیم و به یه ماه زندانی شدن در خانواده بیگانه محکوم می شین!
سوسک و لی:
بقیه:

بعد از چند روز همچنان لی و سوسک در به در دنبال نفر پنجم بودن که دیدن خودش داره میاد
ارنی:سلام من اومدم واسه کلاس ثبت نام کنم
لی :بله بفرمایید ما دو نوع کلاس داریم و ...
سوسک:مگه نگفتم که من مسئول ثبت نام هستم؟؟ بله ارنی ما ابنجا دو نوع کلاس داریم و...
ارنی که بعد از دوبار گوش کردن یه نمه گیج شده بود گفت خوب من میتونم توی کلاسای خصوصی شرکت کنم؟؟
بن در گوش کوئیریل گفت:نیگا کن دودره باز مایه دار میخواد بره خصوصی اگه اون بره که دیگه کسی نمیاد اینجا ما هم پول دادیم اخرشم هیچی یاد نمیگیریم باید یه جوری ببریمش توی کلاس خودمون
کوئیریل:اره اره راست میگی اگه اون بیاد دیگه کسی ما رو تحویل نمیگیره که همه اونو تحویل میگیرن
سیبل:فکر کنم من یه راهی پیدا کردم میرم دوسوت مخش رو میزنم که اموزش گزارش گری یه نفره حال نمیده حتما باید بیاد توی کلاسای عمومی و ...
و سیبل موفق شد {نمیگم چه جوری چون حسش فعلا نیست} و ارنی بالاخره توی کلاسای عمومی اسم نوشت

لی و سوسک ما منتظریم

همون موقع نفر چهارم هم میاد:
زاخاریاس:منم نفر چهارم
بن:یه نفر دیگه مونده.
زاخی:من جور میکنم نفر پنجمو.
زاخاریاس میره بعد از یه ساعت بر میگرده و با دست و پای شکسته میاد:
بقیه: چی شد پس؟
زاخی:به یه نفر گفتم که بیاد این شکلی شدم.
کوییرل:به کی؟
زاخی:اونش به خودم مربوطه.
====
خودمونیما تویه دنیای جادو به جای جادو شدن دست و پام شیکسته چه شکلی خدا میدونه.
===============

سوسك:كوييرل چند كلاس سواد داري؟
كوييرل: چه طور مگه؟
سوسك: آخه گفتي مي خواي دانش آموز پنجم باشي... در حالي كه اگر تعداد دانش آموزان اين كلاس رو جمع كني مي فهمي كه:
بن+ايزابل دورست+كوييرل=3 !!! نه 5!

كوييرل: اشتباه تايپي بود...
سوسك: مي بخشمت!

---
لي جردن: سوسك تو هم بايد به من پول بدي...
سوسك: من؟ من كه دستيارم! نه دانش آموز!
لي جردن: من به اين حرف ها كاري ندارم! طلسم فرمان مي خواي يا بدون جادو پول رو ميدي؟
سوسك: ميدم... ميدم...

دفتر سيبل

پرفسور کوئيرل:اوهوممم منم ميخوام کوئيديچ ياد بگيرم
بن:توبهتره بري مغازتو بچرخوني تو رو چه به کوئيديچ
پرفسورکوئيرل:بن عزيز در کنار کار استراحتم لازمه سيبل جون منم نفر پنجم باشه بابا
سيبل :قبول ولي بدون امامه
پرفسور کوئيرل:اءءءءءءءءءء گندش که درمياد من با طرف ارتباط دارم بدون امامه هرگز
بن:تو نباشي راحت تريم
پرفسورکوئيرل:فکر ميکني. سيبل اگه من نباشم ميدم......
سيبل:پرفسور بدون شما که نميشه
پرفسورکوئيرل:درضمن به پاتريشيا سفارش يه آذرخش دادم تا حاضر بشه منو بن با هم سوار يه جارو ميشيم کسي مشکلي داره

لازم نبود كسي نفر دوم رو پيدا كنه چون خودش داشت مي اومد.
سيبل:سلام .شما اينجا چي كار مي كنيد؟
سوسك:يعني واقعا نمي دوني.
سيبل:باشه .من داره مدرسم دير مي شه فقط اومد نام نويسي كنم و برم.
سوسك:پولش چي؟
سيبل:اونو بعد از تشكيل كلاس مي دم.
سوسك: نمي شد اينم طلسم فرمانش كني؟
لي :كردم نمي دونم چرا اثر نكرد.
------------------------------
ادامه دارد
--------------------------