کالین چو بیرون رود الستور در آید! .... آفتابه خالی شود و صدای آخت در آید!!!
الستور با قدمهایی ارزشی به سمت میز ققی هجوم میبره و با مشتش محکم روی میز می کوبه. پر های دم ققنوس فر میخوره! و چشماش رو میبنده و با بغضی بلند بلند میگه:
_خدایا من بنده ی خوبی نبود میدونم ...می خوام برای تجاوز به شصت هزار تا کفتر توی حادثه ی تسونامی و اختلاص شصت و سه میلیون گالیونیم توبه کنم!!...خدایا توبه!!!
الستور مشتش رو بالا میاره و نگاهی به میز ققی میندازه....دستش رو روی میز میبره و یک پشه له شده رو بالا میاره .
_این پشه سه روز بود داشت پشه ی اتاق منو دید میزد!!...بالاخره حالشو گرفتم!!...موهاهاها!
ققی و سیریوس در کف به مودی نگاهی میندازن.
_ سلام ققی!..سلام سیریوس...کریچر کجاست؟...
کریچر در حالی که غوز عمیقی کرده با صدایی بریده بریده از در میاد تو و میگه:
_ داشتم خودکارت رو از زمین ور میداشتم!...بیا الستور!...من وجدانم رو ببینم خیلی خوب میشه!
مودی لبخندی میزنه و میگه:
_خب ققی اومدم بگم که احساس میکنم فعالیت دوباره ی منکرات خیلی واجبه!....از وقتی کالین رفته آمار نشون داده توی اینترنت بیشترین جستجو ماله کلمه ی ...* و این خیلی بده چون توی پیش بینی های برنامه ی چهار ساله ی سوم قرار بود کلمه ی آخ بیشترین جستجو رو داشته باشه و این یعنی شکست!!..میفهمی!..باید منکرات رو دوباره باز کنیم....می خوام مسئولیتش رو بدی به من!...وگرنه باید
و دستشو میکنه تو جیبش و یک خودکار در میاره و روی زمین میندازه.
_ باید اینو بدیش به من!!...حالا چیکار میکنی؟!!
نگرانی توی چشمای ققی موج میزنه و آبی از صندلی ققی داره روی زمین میریزه!
برادر هر کاری دوست داری بکن یا خودت یه تاپیک بزن یا همون تاپیک منکرات جادو رو بگیر!!