"زندگی سخته. پول درآوردن از اونم سختتره. از اون سختترَم دکتر بودنه. دکتر بودن واقعاً از شغل معدن هم سختتره. آقا، اصلاً چی میشد اگه آدم با فوت کردنَم پول در میآوُرد؟ چی میشد مرلینوکیلی؟ یعنی فقط این زندگی برای زجر کشیدنه؟ مردهشور این زندگی رو ببرن! "این جملات، جملاتی بودند که آگلانتاین در دفترچه خاطراتش مینوشت. او ناراحت، افسرده و خسته بود.
آگلانتاین، هنگامی که برای استخدام شدن در این شغل به بیمارستان سنتمانگو آمدهبود، دورنمایی که از این شغل داشت کاملا متفاوت بود. او فکر میکرد که در بارانش، بهجای آب، الماس خواهد بارید و کاسه توالتش، از جنس طلا خواهد شد و حتی احتمال میداد که بهجای ادرارش، پروتئین و کربوهیدرات از او خارج خواهد شد. او ذرهای احتمال این را هم نمیداد که باید مشکلات شهین خانم در نینی سایت را پیگیری کند، با اژدهاهای سرماخورده طی کند و اعتماد به نفس از دست رفته افراد را برگرداند.
این وضع دیگر برایش قابل تحمل نبود!
- لعنت! من پول میخوام! من شادی میخوام! من عمر از دست رفتمو میخوام! من پیپ طلامو میخوام!
آگلانتاین داد میزد، فریاد میکشید و شیون میکرد.
او قصد داشت، مشت محکمی به تخریب کنندههای دورنماهایش بزند و دندانهای آنها را به غنیمت بگیرد. او قصد داشت خون تخریب کنندههای دورنماهایش را با عسل بمکد و مانند اودین، به عمری جاودان دست بیابد! آری، او قصد داشت، ولی همیشه قصد داشتن به معنی رخدادن کاری نیست.
- اون دهنتو ببند آگلانتاین! وقتی صداتو میشنوم تمرکزم برای دستشویی شماره دو از بین میره. پس دهنتو ببند وگرنه دفعه بعد دهنتو بهجای کاسه توالت میذارم!
- وای چقدر خشن! چقدر شما جذابی آقایی!
- مخلص شمام هستیم خانومی! میخواین بیام اونور کمی براتون چَه چَه کنم؟
- وای بفرمایین آقایی. من الان تو وقت استراحتم.
- تو مگه نمیخواستی بر***؟
- به تو چه فضولِ بد ریخت و قیافه!
آگلانتاین سرخورده شد. حتی مدیر بیمارستان نیز به او اهمیت نمیداد. او دیگر از این کارِ بدون حقوق، استراحت و مزایا خسته شدهبود. او میخواست برود و رویاهایش را زندگی کند.
- هی، آگلانتاین. میگم یه بیمار داریم که اعصاب نداره. نظرت چیه که درمانش کنی، دوستِ دوستداشتنیِ من؟
آگلانتاین، به مدیری که از اتاق پرستاران بیرون آمدهبود، نگاهی انداخت و پس از آن لرد ولدمورتی را دید که چوبدستیاش را در پشت یقهی مدیر بیمارستان قرار دادهبود.
- ما مایلیم با دکتر ملاقاتی دربارهی دخترمان داشتهباشیم.