هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷

آرتمیسیا لافکین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۳ پنجشنبه ۷ تیر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۳:۱۳ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
از زیرزمین هافلپاف و خانهٔ شمارهٔ ۱۲ گریمولد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 72
آفلاین
1. یه صورت فلکی رو در نظر بگیرین و توضیح بدین که شکل چیه.
ایندفعه تصمیم گرفتم با فشار آوردن به مخم زودتر یه صورت فلکی بیابم.واسه همینم با دقت بیشتری به ستاره ها نگریستم.طولی نکشید که ستاره هایی رو دیدم که یه دایره درست کرده بودن و دقیقا زیر اون یه لایه دایره شکل دیگه بود و زیر اون لایه هم یه لایه دایره شکل دیگه!دور تا دو اون لایه دایره شکل اولی ستاره ها به شکل استوانه بودن و وسط اون لایه دایره شکل اول...ستاره ها یه هلال با سری شبیه به سر کوزه تشکیل داده بودن!

2. نقاشی همون صورت فلکی رو بکشین.
صورت فلکی

3. حالا بر اساس همون صورت فلکی تحلیل کنین که چه اتفاقی قراره بیفته.
با توجه به لایه های دایره شکل ستاره ای و ستاره های استوانه شکلی که دور لایه دایره شکل اول قرار دارن با اون ستاره های هلالی که سری شبیه سر کوزه دارن و وسط اون لایه دایره شکل اول هستن...
احتمالا امروز هلگا یه کیک موزی بززززرگ با شمع برامون درست میکنه!
شکمم داره قار و قور میکنه بهتره خودمو واسه کیک موزی بزرگ با شمع هلگا آماده کنم...!


ویرایش شده توسط آرتمیسیا لافکین در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۲۰ ۲۰:۵۷:۳۵
ویرایش شده توسط آرتمیسیا لافکین در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۲۰ ۲۰:۵۹:۱۶
ویرایش شده توسط آرتمیسیا لافکین در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۲۰ ۲۱:۰۰:۱۹
ویرایش شده توسط آرتمیسیا لافکین در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۲۰ ۲۱:۰۱:۵۷

در کشاکش شجاعت و اصالت، در هیاهوی هوش و ذکاوت، اتحاد و پشتکار سوسو می‌زنند... فرزندان هلگا می‌درخشند!
***

شادی رو می‌شه در تاریک‌ترین لحظات هم پیدا کرد، فقط اگه یه نفر یادش باشه که چراغ رو روشن کنه!


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۳ جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷

ریونکلاو، مرگخواران

لایتینا فاست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۳ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۲۱:۲۴ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از زیر بزرگترین سایه‌ جهان، سایه ارباب
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
🔮 تدریس جلسه چهارم 🔮


جادوآموزان این جلسه میدونستن که باید برن تو حیاط چون استادشون اصولا آدم نرمالی از نظر فکری محسوب نمیشد. اونا همین طور منتظر شدن مثل جلسه قبل. میدونستن که باید صبر ایوب و ده بیست نفر دیگه رو هم داشته باشن که بتونن تحمل کنن.
اما این دفعه دقیقه ها گذشت، ساعت‌ها، کم کم خورشیدم یه سر به نشونه تاسف برای جادوآموزای اسکل شده تکون داد و غروب کرد. بعدش ماه درحالی که داشت خمیازه میکشید تو آسمون پدیدار شد. اما لایتینا نیومد.

جادوآموزان که داشتند چرت میزدند کم کم میخواستند بند و بساطشونو جمع کنند که لایتینا سوت زنان وارد حیاط هاگوارتز شد.
- خب چه جادوآموزای باهوشی که خودشون اومدن تو حیاط و برای درس آمادن.

جادوآموزا میخواستن هرچی که دم دستشونه رو به سمت لایتینا پرت کنند. نه حالا بر اساس عرف این کار که گوجه پرتاب میشه، بلکه کتاب ودفتر و موبایل هایی که توی کیفشون قایم کرده بودن. ولی وقتی فکر کردند متوجه شدن جلسه آخره و به نفعشونه امتیاز گروهشونو به قهقرا نبرن.

- خب درس امروز درباره ستاره‌هاس. میدونین که من از بس استاد خفنیم بر چندتا درس تسلط دارم.

لایتینا یه عینک آفتابی از جیبش در آورد و رو چشمش زد که خفنیتش چندبرابر شه.

- آفتاب بدم خدمتتون استاد؟

این بار لایتینا لنز عینک رو پرت نکرد بلکه یه تراکتور از تو کیفش بیرون آورد و روی جادوآموز انداخت!

جادوآموزان:

- خب داشتم میگفتم. هرچندتا ستاره یه صورت فلکی رو تشکیل میدن، حالا ما از روی صورت فلکیا میتونیم اتفاقات آینده رو پیش بینی کنیم!

بعد از این لایتینا میخواست یه صورت فلکی رو روی آسمون نشون بده و تحیلیلش کنه که متوجه شد همه چی زیاد تاریکه. در همین لحظه صدای جادوآموز کتلت شده تو ذهنش اکو شد... اصلا آفتاب نبود که.
لایتینا سوت زنان عینک شو در آورد و بعد به جادوآموزانی که چهارچشمی بهش خیره شده بودن، نگاه کرد. به نظر میومد اصلا متوجه نشده بودن که لایتینا عینک زده بود. لایتینا هم خوشحال شد و توضیحاتشو ادامه داد و به سمت آسمون پر ستاره اشاره کرد.
- اون سه تا ستاره رو میبینین؟ اون صورت فلکی بوقه! و من از اونجایی که ستاره هاش خیلی کم نور شدن میتونم بفهمم بوق گرون شده!

جادوآموزان که بازم پوکر شده بودن. نه به خاطر تحلیل لایتینا بلکه به خاطر این که اصلا متوجه نمیشدن لایتینا کدوم ستاره ها رو میگه!
اما به نظر نمیومد لایتینا براش مهم باشه چون شروع کرد به گفتن تکالیف این جلسه.

~ تکالیف ~


1. یه صورت فلکی رو در نظر بگیرین و توضیح بدین که شکل چیه.
2. نقاشی همون صورت فلکی رو بکشین.
3. حالا بر اساس همون صورت فلکی تحلیل کنین که چه اتفاقی قراره بیفته.


سوال یک: به هیچ عنوان از صورت فلکی های واقعی استفاده نکنین. از ذهن خودتون کمک بگیرین و خلاقیت فراموش نشه. مثلا میتونین بگین که دوتا ستاره‌س و میشه بین‌ش خط مواج کشید و حالا این یه دریاس. این یه مثال خیلی ساده‌س. انتظار خلاقیت بیشتری دارم.
سوال دوم: مثل همونی که توی خود متن درسم گذاشتم.
سوال سوم: بازم نمونه‌ش توی درسنامه‌م هست. محدودیتی ندارین. هرچی خلاقانه تر و بامزه تر خیلی بهتر.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۱:۲۰ جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷

ریونکلاو، مرگخواران

لایتینا فاست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۳ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۲۱:۲۴ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از زیر بزرگترین سایه‌ جهان، سایه ارباب
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
🔮نمرات جلسه سوم 🔮


همه خیلی خوب و بامزه نوشته بودین و کلا خیلی حال کردم با تکلیفا.مخصوصا سوال اول و سعی کردم نقاط قوت هر تکلیف و چیزایی که خیلی بولد و جالب بودن رو بگم.

اسلیترین

نجینی: 8+2 : 10
سوال دوم خیلی خوب بود. خیلی هوشمندانه و همین طور خلاقانه جواب دادی. =)))

گریفیندور

آلکتو کرو: 8+2 : 10
سوال اول بامزه بود. همین که آخرش به علامت ها دقت نکردی و گفتی قراره گاو بباره خوب بود.

پروتی پاتیل: 4+2: 6
کلی ناراحت شدم که چرا به سوال اول دقت نکردی و وقتی که براش گذاشتی عملا هدر رفته.
من گفته بودم که پیشگویی کنین چی از آسمون قراره بباره، اما تو درمورد اتفاقات و حوادث پیشگویی کرده بودی. به هرحال احساس کردم حداقل اون زمانی که برای تکلیف گذاشتی شایسته نمره‌س.

لیزا چادکس: 8+1.75: 9.75
سوال اول بامزه بود خیلی. همین گاز زدنا جالب بود.
ولی سوال دوم... احساس میکنم کم توضیح دادی. چون مثلا یه شی‌ای که برای یه نفر ارزشمنده رو که پرت نمیکنن تو حلق یه نفر دیگه. نتیجتا منظور رو به نظرم درست نرسوندی.

آرتور ویزلی: 8+2: 10
اون حلق دانش آموز لایق لنزه خیلی باحال بود.

هافلپاف


آرتمیسیا لافکین: 8+2: 10
دقت به نور خورشید و رنگ ابرا خوب و جالب بود.

ماتیلدا استیونز: 8+2: 10
توجه به این که بارم سوال اول زیاد بود و سعی کردی متناسب باهاش بنویسی رو خیلی خیلی تحسین کردم. بامزه و خلاقانه هم نوشتی.

نیمفادورا تانکس: 8+1.5: 9.5
همونطور که خودتم گفتی یه کم دلیلت به نظرم بی ربط بود. یعنی جا داشت که بازم روش فکر کنی یه چیز خلاقانه تر بنویسی.
و این که مثلا درسته.

ریونکلاو

پنه لوپه کلیرواتر: 8+1.5: 9.5
سوال اول خیلی خوب بود. همین سادگی ابرا رو که استفاده کردی خیلی خیلی خوشم اومد.
اون نیم نمره از سوال دومم برای این کم کردم که به نظرم جا داشت بیشتر تحلیل کنی و بنویسی درمورد سوال دوم.

لاتیشا رندل: 8+1.75: 9.75
این پیش‌زمینه‌ای که ساختی که لاتیشا همه چیو تلویزیون میدید به شدت جدید و جالب بود برام. آفرین.
فقط کاش یه دلیل بهتر مینوشتی برای سوال دوم. یعنی یه کم خلاقانه تر و این صبتا.

تری بوت: 8+1.75: 9.75
اون مخروطی بودن لنز رو هوشمندانه نوشتی و جالب بود واقعا. با این حال انتظار داشتم کلیت ایده‌ت یه کم بهتر باشه.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۱۹ ۲۱:۲۴:۱۲

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۰:۲۰ دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷

آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۰۲ جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۱۳:۲۰ جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱
از خانه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
1. برام از روی ابرا پیشگویی کنین که قراره چه چیزی ازشون بباره و چرا؟ مثل تحلیلی که من کردم تو درسنامه. به طبع هرچی خلاقانه تر بهتر. (8 نمره)

از اونجایی که ابرها، ظاهری مخروطی دارن و انتهاشون پف کرده و رنگشون نارنجیه، امروز بارش هویج داریم. لذا از تمامی جادوآموزان، اساتید و مدیران تقاضا دارم که داخل مدرسه بمونن و بیرون نیان تا شاهد کور شدگی چشم و سوراخ شدن اعضا و جوارحتون نباشیم. همچنین این بارش هویج، با سس فرانسوی نیز همراه بوده و لطفا هاگرید رو ببندید به صندلی و صندلی رو هم به زمین میخ کنید. نه با میخ ساده بلکه با میخ طویله. با تشکر ویژه.

2. چرا لایتینا لنز دوربین رو پرت کرده بود تو حلق جادوآموز مذکور؟ چرا وسایل دیگه نه؟ (2 نمره)

دلایل زیاده. میتونه لنز دوربین، دم دستش بوده باشه. میتونه به جز لنز دوربین، چیز دیگه ای دم دستش نبوده باشه. میتونه ارادت خاصی به لنز دوربین داشته باشه. اصا شاید حلق دانش آموز مذکور، لایق لنز دوربین بوده باشه و نه چیز دیگه ای. خلاصه پروفسور یه چیزی میدونستن که لنز دوربین رو پرت کردن تو حلق دانش آموز مذکور.


معتقد به روماتیسم در حد آرتریت و آرتریت روماتوئید

فرزند بیشتر، زندگی بهتر!


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۵:۱۹ یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۷

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین

1. برام از روی ابرا پیشگویی کنین که قراره چه چیزی ازشون بباره و چرا؟ مثل تحلیلی که من کردم تو درسنامه. به طبع هرچی خلاقانه تر بهتر. (8 نمره
)
سلام.
من تمام ساعت های امروزم رو به بررسی آسمون اختصاص دادم تا تکلیف مورد قبولی ارائه کنم.
صبح امروز با وجود هوای نسبتا خنک صبحگاهی، هیچ ابری در آسمون مشاهده نمیشد و نتیجه گیری من از این وضعیت این بود که هوا قراره خیلی غیرمنتظره و ناجوانمردانه عمل کنه.
باید بگم پیش بینی من درست از آب در اومد و ظهر ما با آفتاب وحشتناکی روبه رو شدیم. زاویه ی تابش خورشید کمی ناعادلانه بود و من پیش گویی کردم که امروز شاید عدالت به نحو دیگه ای هم بازیچه قرار بگیره.
وقتی خواهرم گرمازده شد؛ فکر نمیکردم پیش بینیم نه تنها درست باشه بلکه مربوط به خواهرم باشه! پادما به خاطر گرمازدگی از استاد درس معجون سازی اجازه گرفت تا به درمانگاه برگرده ولی به دروغگویی، ظاهرسازی و فریب به عمد استاد متهم شد.
با اینکه به خاطر جریانات پیش اومده سر کلاس معجون سازی متاثر و عصبی بودم تکلیفم رو رها نکردم و بعد از ظهر هم به تماشای آسمان نشستم.
نزدیک های غروب ابر سفید رنگ تپلی رو دیدم که به نظر من شبیه دختر جوان با طراوتی بود که مستقیم به خورشید نگاه میکرد. دامنش از ابرهای خاکستری رنگ پرمانند دوخته شد بود و موهای فِر و سفید شدش در پس زمینه ی آبی آسمان پخش شده بود.
باید بگم من از دیدن این صحنه ی غمگین به شدت در رویا فرو رفتم. اما اجازه ندادم رویا هام منو تحت تاثیر قرار بدن و پیش گویی بی کیفیتی به جامعه عرضه کنم.
من فکر میکنم جامعه ی جادویی در خطره!
چرا؟
ابر دیده شده به خورشید نگاه میکرد. خورشید را اگر نماد قدرت در نظر بگیریم به وزیر سحر و جادو میرسیم.ایشون در جامعه ی جادوگران قدرتمند و منشا اقتصاد جادویی هستن. اما یک دختر تو پر با موهای سفید و چهره ای مهربون و باطنی سیاه به ایشون قلاده ی از طلا و مزین به سنگ های جادویی ارزشمند هدیه میده و به این ترتیب جایگاه ارزشمندی در نظر جناب وزیر پیدا میکنه.
این موضوع مطمئنا خیلی از تصمیمات آینده ی وزیر سحر و جادو رو تحت تاثیر قرار میده و آینده ی همه ی ما به خطر خواهد افتاد.



2. چرا لایتینا لنز دوربین رو برای پرت کردن تو حلق جادوآموز مذکور انتخاب کرد؟ چرا وسایل دیگه نه؟ (2 نمره)


استاد من اونجا خودم شاهد بودم لنز دوربین دم دست ترین شی ممکن بود. اما با این حال تصمیم آنی شما رو میشه از دیدگاه های دیگه هم تایید کرد.
برای مثال قطر لنز با قطر دانش آموز مذکور هم خوانی داشت و نه تنها بهش آسیب نمیزد بلکه کمک شایانی بود تا بهتر صداش در گلو خفه بشه.
دومین مثال رو میتونم از موضوع ساده ای بزنم که نباید سرسری ازش بگذریم. لنزی که شما پرت کردید بدنه ی سیاه رنگی داشت و این باعث میشه جادوآموز هدف اگر خواست لنز رو در بیاره با این مشکل روبه رو نشه که دکترها لنز رو نبینن. تصور کنید اگر لنز با رنگ گلوی جادو آموز یکی بود. واقعا فاجعه ی بزرگی در علم پزشکی رخ میداد.


ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۱۴ ۱۵:۲۳:۳۹

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۶:۵۴ جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۹۷

لیزا چارکس old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۲ یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۳:۵۶ سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷
از دشت مگس‌ها!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 54
آفلاین
1. برام از روی ابرا پیشگویی کنین که قراره چه چیزی ازشون بباره و چرا؟ مثل تحلیلی که من کردم تو درسنامه. به طبع هرچی خلاقانه تر بهتر. (8 نمره)

ابرهایی که همین الان من در آسمان آفتابی و گرم نمیتوانم ببینم، بسیار بسیار سفید هستند و مرا یاد پشمک‌های حاج ‌برتی‌باتی می‌اندازد.
البته کمی تو رفتگی دارند که میتوان گفت کسی قبل از اینها از آن بالا آن‌را گازی کوچک زده است و دهنی و دستمالیش کرده است.

خب پیشگویی این است که فردا بامدادگاه برفی‌ پشمکی میبارد و موهای حاج برتی‌باتی را میریزد. اما نظر من این است که تا بامدادگاه فردا بروید ابرها را با قرمز رنگ کنید تا حداقل پشمک آلبالویی حاج برتی‌باتی را بچشیم.


2. چرا لایتینا لنز دوربین رو برای پرت کردن تو حلق جادوآموز مذکور انتخاب کرد؟ چرا وسایل دیگه نه؟ (2 نمره)


لایتینا به وسایل گران قیمت علاقه‌ی زیادی دارد، لنز دوربین هم از همان وسیله‌هاست. راستش لنز دوربین گران قیمت هم خودش دیازپام لازم شد با این حرکت لایتینا و به بخش منتقل شد.

خب وسایل دیگه هم گران قیمت شده‌اند. مخصوصا خود دوربین یا قلم پر طلایی بنده یا آن کاتانای تاتسویا موتویاما.


Courage doesn’t mean
.you don’t get afraid
Courage means you don’t
.let fear stop you



پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۰:۰۸ جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۹۷

نیمفادورا تانکس old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۶ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۵۲ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 114
آفلاین
سلام پرفسور فاست. خوبید ؟ خوشید؟ سلامتید؟

سوال اول:

روی چمن های سبز و نرم محوطه ی هاگوارتز دراز کشیده و به آسمان آبی نگاه می کردم.
ابر هایی سفید و پنبه ای در آسمان درست مانند گالیون هایی طلایی می درخشیدند.
چون انگار شکلی دایره ای به خود گرفته بودند و آسمان نیلگون، با نور خورشید آن هارا طلایی می کرد.

اگر درسی که پرفسور فاست آن روز سر کلاس پیشگویی تدریس کرده بود واقعی بود، آن شب، زمین گالیون باران می شد.

سوال دوم:

فکر می کنم لنز دوربین برمی گرده به خاطرات گذشته ی لاتانیا، مصلا شاید او در جوانیش دلش می خواسته به جای اینکه برای بچه های کند مغز درس پیشگویی را تدریس کند عکاس حرفه ای شود.

وقتی هم آن دانش آموز سوال از او پرسیده بود عصبانی شده و لنز دوربین پرت کرده است.
شاید از نظر شما ربطی نداشته باشد اما خب حدس من این است.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۸:۲۶ چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۷

تری  بوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۵ یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۲ چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 474
آفلاین
1. برام از روی ابرا پیشگویی کنین که قراره چه چیزی ازشون بباره و چرا؟ مثل تحلیلی که من کردم تو درسنامه. به طبع هرچی خلاقانه تر بهتر. (8 نمره)

استاد میشه کمکم کنین؟ من یه چیزایی دارم می بینم اما نمی فهمم چی به چیه.

یه سری ابر استراتوس اینور آسمونه، یه سری ابر کومولوسِ کوچولو و تیکه تیکه و سفید هم اینوره! بعضی از این کومولوس ها گرده، بعضیاشون قلبیه، بعضیاشونم مربعه حتی!

جـــــــــــــــیـــــــــــغ! دهناتونو باز کنین الان شکلات و چیز کیک از آسمون می باره!

2. چرا لایتینا لنز دوربین رو برای پرت کردن تو حلق جادوآموز مذکور انتخاب کرد؟ چرا وسایل دیگه نه؟ (2 نمره)

خیلی واضحه! دهن ما وقتی باز میشه گشاده بعد هرچی به سمت نای و مری میری تنگ تر میشه. پس باید یه چیزی داخل دهنمون قرار بگیره که حالت مخروطی شکل داشته باشه تا وقتی وارد حلق ما میشه کامل بتونه فضای خالی رو پر کنه. و چی بهتر از لنز دوربین؟


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۱۰ ۸:۳۱:۵۰
ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۱۰ ۸:۳۲:۱۴

Only Raven!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ سه شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷

لاتیشا رندل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۴ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۹ پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹
از مرگ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 34
آفلاین
1. برام از روی ابرا پیشگویی کنین که قراره چه چیزی ازشون بباره و چرا؟ مثل تحلیلی که من کردم تو درسنامه. به طبع هرچی خلاقانه تر بهتر. (8 نمره)

دراز کشیده بودم و به جای این که فیلم مورد علاقم رو ببینم داشتم ابر های خسته کننده رو تماشا می کردم. آخه چرا؟ چرا باید این کار خسته کننده رو بکنم؟ آخه مگه با ابر هم پیشگویی می کنن؟

همینطور ابر ها رو بدون هیچ ایده ای واسه پیشگویی نگاه می کردم و سعی داشتم تصور کنم به جای تماشای ابر ها دارم تلوزیون می بینم. تلوزیون خودمون خراب بود. اگه هم درست بود البته مامانم اجازه نمی داد نگاه کنم همونطور که الان اجازه نمی داد برم خونه دوستم تا اونجا تلوزیون ببینم. من جدا به یه تلوزیون احتیاج داشتم.

به برنامه مورد علاقم فکر می کردم و بیشتر حسرت تلوزیون رو می خوردم و هی برنامه مورد علاقم رو تصور می کردم. انقدر فکر کردم که همه چیز رو تلوزیون می دیدم. یکی از ابر ها رو نگاه کردم و دیدم که چه قدر شبیه تلوزیونه که یهو یه ایده ای به ذهنم رسید و با خوشحالی پریدم هوا

سریع شیرجه رفتم روی ورقه و نوشتم. «قراره تلوزیون بباره» و با رضایت کامل سر تکان دادم.
2. چرا لایتینا لنز دوربین رو برای پرت کردن تو حلق جادوآموز مذکور انتخاب کرد؟ چرا وسایل دیگه نه؟ (2 نمره)

از آنجا که لایتینا فردی بسیار با خرد است، قبل از پرت کردن وسیله به سمت دانش آموز در همان چند ثانیه پیش خودش کلی حساب کتاب کرد که چگونه آن دانش آموز را برای همیشه خفه کند. بعد از حساب کتابی بسیار سریع به این نتیجه رسید که باید کاملا حنجره‌ی آن فرد پوشانده شود تا دیگر کلمه ای از دهنش بیرون نیاید. با چند حساب کتاب سریع دیگر با نگاهی بسایر دقیق به گلو‌ی فرد مذکور و لنز به این نتیجه رسید که لنز مناسب بوده و کاملا گلوی او را پر می کند. در نتیجه لنز را پرت کرد.





مرگ!


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۷:۰۳ دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۷

ماتیلدا استیونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۱ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
از کالیفرنیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 359
آفلاین
۱- برام از رو ابرا پیشگویی کنین که قرار چه چیزی ازشون بباره و چرا؟ مثل تحلیلی که من تو درسنامه کردم. به طبع، هر چی خلاقانه تر، بهتر( ۸ نمره)

هشت نمره؟ چـ... آخ! ادبم کجا رفته؟ سلام به خوشگل، سلام به دی جی، سلام به استاد و سلام به لایتینا فاست. خوبین؟ یه چیزی بگم؟ رم هدفونتو بده که برات آهنگ رپ بریزم! یه بارم به من هدفونتو قرض نمیدی؟ ولش کن! بیا اینم از مشقت.

وقتی برگشتین به کلاستون، دیدین که من نبودم؟ خب من نبودم! چون محو ابرا شده شده بودم و بعضی وقتا هم ابر ها رو آقای فلیچ می دیدم که داره منو دعوا می کنه که بخوابم. البته اون فقط یه توهم بود. چون یه پلک که زدم، دیدم که آقای فلیچ نیست، به جاش چیز باحالی دیدم.

دو تا ابر دایره ای دیدم که با یه ابر شبیه به کرم، به هم وصل شدن. بعدش رنگین کمونم به پشت اون می زد. اما ابرا به جای هفت رنگ شدن، به رنگ آبی در اومدن. بعدش سه تا ابر حروف انگلیسی L وFو F نمایان شدن. که این مخفف فور لایتینا فاسته!
وقتی هم که پلک زدم، نرفت. پس توهم نبود. پس کل پیشگوییم این شد:


" هدفون های خیلی زیاد( وقتی که اون هدفونه انقدر بزرگ بود، یعنی زیاد. چون یه هدفون اندازه ی اون نیست که! پس باید خیلی هدفون کنار هم جمع بشن که اندازه ی اون بشه!!) و به رنگ آبی، قراره که مخصوص لایتینا فاست بیاد.

۲- چرا لایتینا لنز دوربین برای پرت کردن تو حلق جادوآموز مذکور انتخاب کرد؟ چرا وسایل دیگه نه؟( ۲ نمره)

وات؟ اوکی گرفتم! لایتینا یه دوربین و یه لنز زاپاس، آورده بود که از خودشو آسمونی که قراره پیتزا بباره،عکس بگیره. اون توی جیبش کلی چیز میز، مثل:" دوربین ،گوشی، رم زاپاس هدفون، مگس کش( با جادو گذاشته بودش اونجا) و سوییچ لیموزینش." با خودش داشت.

اون فکر می کرد که یکی ممکنه که یه همچین حرفی مثل جادو آموز بزنه. پس لنزش رو توی جیب راستش گذاشت که به جای لنز، چیز دیگه ای پرت نکنه. و اون وسایلاش خیلی مهم بودن. دوربین : عکس بگیره و بذاره تو اینستا.گوشی: اگه شارژ هدفونش تموم بشه، با گوشی گوش کنه.

رم زاپاس هدفون: اگه اون نباشه و گوشی و هدفونش شارژ تموم کرده باشن، اون میمیره! مگس کش: وسط عکس مگسی مزاحمش نشه. سوییچ لیموزین: اگه اون نباشه که نمی تونه بره جایی، هاگوارتز هم که سوییچ سازی نداره! اما لنز دوربینو می تونه دوباره بخره و بخاطر همین اونو پرت کرد.


Cause i don't wanna lose you now
I'm looking right at the other half of me








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.