هافلمون vs
ریونشونسوژه: کوییدیچ بدون مرگخوارا.
آدما دو دستهن. کوییدیچ بازها و کوییدیچ نباز ها. کوییدیچ باز ها که تلکیفشون معلومه ولی کوییدیچ نباز ها کوییدیچ باز های قبلی هستن یا کوییدیچ باز های آینده. از دسته بندی آدما هم که دست برداریم، همه ی چیز های دیگه ی کائنات هم دو دستهن؛ عادی یا رماتیسم آمین آبادی. عادی ها همان رماتیسمی هایی هستن که از ظرفیت رتمایسیمی شون استفاده نشده و چیزهای رماتیسیمی، خب دقیقا تعریفی براشون نداره.
چه ربطی داش؟
***
ما گلهاي گریانیم
فرزندان جادوگرانیم
ارباب جان اندر جان خود را
مانند جان مي دانيم
-
نه خیر آقا اینجا مناظرات انتخاباتی نیس. اصلا انتخابات هم نیس. مهدکودک دیاگون هم نیس. اینا به قول بودلرشون بدبختیه! بیچارگیه!
مرگ بر آمریکا با اون دسیسه هاشون. همش مال بازیه که با اسرائیل شد! اصلا همه سیاهیا تقصیر امین! همه شون رو می کنیم تا ته حلقش. تموم پیج های هک شده و آلبوم های نیومده هم گردن ما. آب دریاچه ی ....
- ناموسا این شر و ورا چیه داری می گی؟
- خف باو! اعصاب نداریم اینم روش با کله اژدری یورتمه می ره.
***
-
.
- پوکر نباش.
-
.
- نباش دیگه.
-
.
- بسه دیگه پوکری!
-
.
اینجا حتی پوکرستان هم نیس! پک پوکر فیس های مختلف چرخی و دوبل و غیره هم نیس. ینا تسترال وضعیه! بزبیاریه!
نه خیرم. اعصاب ندارم اصلا.
به ارواح جدم نیستی در حدم. بعدم گرگ باش ببر. دهه هشتادی خاص و مردادی مغرور...
اهم اهم. بله داشتم میگفتم اینا بزبیاریه. بزبیاری یعنی کل زندگی ریگولوس. یعنی درد و بلا و بدبختیای که بر سر تیم هافلپاف نازل شده بود.
توی این بزبیاری، آملیا رصد کوتوله ی کریچری دامبلدور رو توی آسمون میکرد و رز...خب از اونجایی که ملت و آدم و دیوار همگی بز ها رو برده بودن و چیزی برای این دلیر ققنوس نذاشته بودن (
) به ترتیب نگاه های پوکرفیسانه به منو، کوتوله و لشکر بز های معرکه، میانداخت.
- ستاره ها میگن لرد دیگه بر نمی گرده.
-
.
- ستاره ها میگن همه ی مرگ خوار ها بعد از شنیدن این خبر جامه دریدن و سر به بیابون گذاشتن.
-
به توان دو.
- ستاره ها میگن که رز و جسیکا و دورا هم جزو شون بودن.
-
به توان سه.
و این سیر اضافه شدن توان پوکر ها با افشای هر حقیقت از پیش دانسته از جانب آملیا بیشتر می شد.
بزبیاری اول!- مال منه!
- بدش به من!
- مال منه!
بدش به من!
-
-
-خرررررش.
خب شاید تا اینجاش به نظرتون بزبیاری نبوده ولی حتما وقتی اشاره کنم یکی از طرفین دعوا رز ویزلیه و اون یکی لینی وارنر و مهم تر، چیزی که عین برگ های دفتر مشق هافلپاف پاره شد منوی مدیریت بود، بزبیاری نمی شه؟
لینی و رز عین هو تسترال به نصف منو های توی دستاشون نگاه کردن. بعد تسترال وار تو چشای همدیگه زل زدن. در این بزبیاری و تسترال واری، عله خیلی یهویی و بدون دلیل خاصی از جمله اون یکی رز [
]پرید وسط سایت.
- بوق برشما زوپس نشینان.
بز بیاری دوم.قانون کائنات میگه حتی وقتی بدبختین نگین بدبختین که بدبختتر می شین. مثلا وقتی فقیرین بگین خیلیم پولداریم که البته در اون صورت دیگه بخت نمیاد در خونتون...پس بهتره کلا هیچی نگین. تو هر بزبیاریی امن ترین کار لال شدن و کاری نکردن تا گذشتن بزبیاریه. بعضی شبا بهتره از رخت خوابتون بیرون نیاین اصلا. ساعت دوی نصف شب مخصوصا. هیچ اتفاق خوبی تو این ساعت نمی افته.
رز ویزلی با خوشبینی گیاه وارانهای منو ی نصفه نیمه رو تحویل شیش مظلوم ننه هلگایی داد که تنها امیدشون برای بردن کوییدیچ و قهرمانی این ترم وابسته به منو بود.
- چیه رز این؟
- منوـه دیگه!
-
یک ساعت بعدشیش مظلوم:
رز :
یک و نیم.. عه نه یه دقیقه بعد یک ساعت بعد- عه! شهبا سنگایی که در اثر برخورد چاله ی سوی و شیشیم سینوس رادیکال جیگر با گاف مکسور، وارد فضا شدن رو الان میشه دید.
پنج تا مظلوم:
رز:
دقیقا از وقتی که رز با استدلال اینکه " منو که نصف شده. پنج تا مظلومم به خونم تشن. عله هم به بوقمون کشیده و توی برج ستاره شناسی نصفه شبی با لباس خوابیم. " میزان بدبختی شون رو اندازه زد، تموم کائنات شروع به مخالفت با پنج بچه به علاوهی یک چسبیده به تلسکوپ، کرد.
- امیدوارانه به قضیه نگاه کنیم بالاتر از شکنجه های ارباب که دردی نیس. هس؟
و اینگونه بود که شد اینچه که شد. منو منور شد، نورانی شد همه رنگی شد تا که بالاتر از شکنجه های لرد شد. بلیت باز با مضنون " خداحافظ " سکته ی قلبی شدیدی به رز وارد کرد.
- ارباب
.
- ما تصمیم خودمان را گرفته ایم رز!
بعد از این جمله جملگی مرگخوارها من جمله رز،آریانا، لاکرتیا و قاتلش، جسیکا و دورا که گرچه مرگخوار نبودن ولی مرگ خوار های آینده بودن، جامه دریدن و سر به بیابان های آتاکاما گذاشتن. رز و آمیلا هم تنها موندن با تیم کوییدیچ.
***
بزبياري چهارمما باید مرده باشیم
چونکه از بهر حفظ ارباب
نتوانستیم توانا باشیم.
-عر عر عر.
[صدا گریه]
- عقبیا صدای گریه هاتون نمیاد.
آراگوگ باشی ای لرد
برگشته باشی ای لرد
از ما مرگخواران خود
راضی باشی ای لرد!
سراینده ی ماگل شعر که به لطف لرد و مرگخوارانش قبری نداشت که درش بلرزد، این وظیفه ی خطیر رو به رز داد. رز با هشت ریشتر خودش به علاوه ی پنج ریشتر شاعر، ویبره زنان گفت:
- شون اینجا. چه ببریمشون طور؟
گربه، حشره و هر جاندار مرگخواری که اون اطراف وجود داشت، یه قسمتی از خاک گیاه رو توی سر خودش می ریخت و زار زار گریه می کرد. مداح مرگخوار هم شعر جدیدی رو شروع کرده بود تا داغ دل مرگخواران رو زنده کند:
دویدم و دویدم به یک ولدی رسیدم
گفتم ولدی...
عه. نه اشتباه شد این یکی مال ویولت بود. مداح اینو می خوند:
صد دانه مرگ خوار اینجا نشستن
هر دانه ای هست گریانِ گریان
- خاک به سرم شد! لردم ، تاج سرم اربابم رفت. دلفیم بی پدر شد. بلا_لردیام یتیم شدن. ای مرلین...
رز و آملیا به هم نگاهی انداختن. باید فکر دیگه ی می کردن وگرنه از اینا که خیری بهشون نمی رسید.
- د کرده بود هری اگه انگولک رولینگ مجبورش کنه تالار تا رو هافلپاف رو، داشتیم ما الان ذخیره.
- ستاره ها می گن با منو دموشونو بسازین.
***
بزبیاری پنجم- زمین بازی- سلام به همه ی محفلیای عزیز! ممد پاتر هستم و بازی بین هافلپاف و ریونکلاو رو براتون گزارش می کنم. تیم ریونکلاو با چهارعضو بازی می کنن. سه مهاجم و یه مدافع. بقیه هم...عه اینجا نوشته نپرسین کجان. خب باوشه نمی پرسیم.
جیسون:
-...ادامه می دیم. تنها انسان ریونکلاو جیسون سامولئزـه و توپ جمع کن و دستمال توالت و چراغ راهنمایی رانندگی بقیه ی پست ها رو دارن. چه ترکیب عجیبی! بدون جستجوگر کی می خواد گوی رو بگیره؟
ترکیب هافلپاف به این عجیبی نیس ولی...خب بهتره خودتون ببینین. جسیکا 001 با آملیا و کپتن زلر مهاجم هستن. مدافع ها دورا001 و لاکرتیا001 با قاتل 001. رز001 ویزلی جستجوگره. سوزان001 و بالش 001 با پاندا 001 توی دروازه ـن.
هافلپافی ها هیچ عجلهای برای پرداخت جریمه های سنگینی که از همون سوت اول چراغ براشون مینوشت، نداشتند. به خاطر تخلفات زیاد تیم001، چراغ گیج شده بود که کی رو جریمه کند.
- چرخش به راست ممنوعه. چهل گالیون و سی سیکل...چرا وایستادی تو چراغ سبز؟ صد سیکل و دو نات...مگه نمیبینی چراغ عابر پیاده قرمزه؟
- جای خالی اعضای تیم به خوبی پیداست. حالا سرخون دست دستگاه توپ پرت کنه. چه پرتــــــاب زیبایی! تـــووووی دروازه!
قاتل 001 رو ببینین که چِـه خَشمگینه! [ با گاف مکسون ] لاکرتیا001 پنجه نشون دستمال توالت می ده! داره تهدید می کنه که پارش می کنه.
توپ دست کپتن زلره. ویبره میزنه و توپ رو می ده دست چراغ. چیکار داره میکنه؟
- ویژژژ!
صدای گاز آذرخش رز001 بود که توپ رو از دست چراغ زرد دوباره پس گرفت.
- بهت اومده.
در همین حال دستمال توالت که دیگه سفید نبود و زیر بار سنگین زندگی کمرش خم شده بود، تمام سعی خود رو کرد تاچماغ رو بالا بیاره و جلوی رز رو بگیره. ولی...
- و یه گل دیگه برای هافلپاف از طرف رز001! ماشاالمرلین! چه مدیرتی! چه ساحرهی با کمالاتی!
آملیا با تلسکوپش تا آخرین درجه زوم رو روی کابین بالا برد. جیسون سریعا یکی از بلیط هایش رو در آورد و با زیگ زایر قرضی لوئیس به داخل کابین سفر کرد و رز ویبره زنان نیم منو رو از " باز " به حالت " در حال بررسی " تغییر داد. چند ثانیه ی بعد هرسه پوکرفیس شاهد گزارشگر، رودولف لسترنج بودند!
- تا اینجا هفتاد به ده به نفع هافلپافه. آفرین بچه ها! دقت کنین که این گلی که الان دورا با چماغش جلوش رو می گیره... عه جلو شو نگرفت.
دورا با یه حرکت کاراتهای که حتی بروسلی و قاتلش هم به اون افتخار میکردن، با چماغ کوبید تو سر دستگاه توپ پرت کن. دستگاه، توپ های پرتاب شدهی در حال گردش را دور سرش دید و از روی جارو افتاد.
- متاسفانه ریونکلاو یکی از مهاجمینش رو از دست داد و آفرین دورا. یه حرکت عالی که ناشی از شب زود خوابیدنه!
جیسون هنوز از بهت حضور رودولف بیرون نیومده بود که فهمید یه یار کمتر و اندکی برای جبران داره. سریع بلیت برگشتش رو اوکی کرد.
-خیلی زود جیسون جای دستگاه منهدم شده رو میگیره. ولی مثلا اینکه خیال نداره مهاجم باشه. جارو به جاروی رز001 ویزلی حرکت میکنه.
در طرف مهاجم ها، ساحره ی با کمالات رز رو داریم که توپ رو به سمت ساحره با کمالات دیگری میفرسته. آملیا نوشیدنی کره ای دوست داری؟
آملیا که میرفت گل کنه سرخون رو، به چراغ راهنمایی رانندگی گیر کرد:
- چراغ قرمزه. ایست!
مهاجم زرد پوش انگشتی به نشانهی موافقت برای رودولف بالا گرفت و چراغ رو دور زد.
- سی گالیون جریمهی رد کردن چراغ قرمز! سی گالیون جریمهی...
-تررق
.
- حالا آملیا رو دارین میبینین که یه تلسکوپ فدای تنها مهاجم ریونکلاو کرده. بلاخره بعد از ناکار شدن چراغ آملیا تونست سرخون رو گل کنه. صد و هشتاد به هیچ به نفع تیم ساحرگان!
جیسون ترمز آذرخش رو گرفت. صد و هشتاد به هیچ؟ صد و هشتادش قابل باور بود ولی حداقل یه گل رو دیگه خودش دیده بود که زدن.
زیگ زایر و بلیت هاش رو انداخت و دوان دوان به دفتر مدیریت رفت تا اعتراض روی داوری، گزارشگری، نحوه ی امتیاز دهی و هرچیزی که راجب کوییدیچ بود، بکند.
- تیم ریونکلاو واقعا کار سختی در پیش داره. دستمال توالت رو میبینین اون وسط که مهاجم، مدافع، دروازه بان و جست وجوگر تیم هستش. لازمه ی یه تیم خوب خواب سرشبه که هافلپافیا از لطف من داشتن. البته اینکه همشون ساحره ی باکمالاتن هم تاثیر داره...
- د منو داز نات هو چارج. پلیز چارج ایت!
- چی شده؟!
این بزبیاری پنجمه. نصفه نیمه منو شارژش تموم شده بود و آخرین چشمک هایش را می زد. رز و آملیا به هم نگاه کردند. آملیا تلسکوپ جدید به دست گفت:
- ستاره ها میگن اگه توی طول ترم گوی زرین رو میگرفتین، الان لازم نبود بگیرین.
رز :
رودولف با غم نهفته در صدایش، پرسید:
- ساحره های باکمالات رفتن. :ناراحت: الان من دیگه به کی ابراز علاقه خاص کنم؟ من به کی بگم بره زود بخوابه؟
تنها دلیل ماندن رودولف پس از رفتن اربابش، ساحرگان با کمالات بود که با رفتن آنها رسالت رودولف تموم شد و توانست با خیال راحت به جزایر بلاک سفر کند.
- سلام من ممدنور هستم که به جای آقای لسترنج ادامه ی بازی رو گزارش میکنم. این غیب شدن ناگهانی نصف بیشتر تیم هافلپاف به شدت به نفع ریونکلاوی شد که الان به سمت دروازه ی خالی هافلپاف هجوم برده. تنها رز هافلپاف به سرعت می ره تا جلوی جیسون رو بگیره و نذاره گل بشه.
آملیا بر طبق استراتژی دقیقه ی نود و نهمیش با رز، فقط به گوی زرین فکر می کرد و دروازه و مشکلاتش را به رز سپرده بود.
تیم مقابل هم تقریبا چنین برنامهای داشت. جیسون با دقت به دنبال گوی زرین می گشت و دستمال توالت سعی می کرد از سه حلقه دفاع کند.
بازی تنگاتنگی بود. هر گلی که دستمال میزد، رز دو برابرش رو وارد دروازه میکرد و دوباره دستمال سه برابر تعداد گل رز رو میزد و ...
- به سمت جست و جوگر ها نگاه کنین! جیسون مثل اینکه گوی زرین رو دیده. آملیا هم متوجهش هست یا نه؟
در شرقی ترین قسمت غرب زمین، آملیا در حال دل و قلوه دادن با ماه گرفته شده و صور فلکی مختلف بود. گوی زرین تنها شانس ریونکلاو برای قهرمانی بود و جیسون اصلا نمی خواست از دستش بدهد. یکی از بلیت های به مقصد گویش رو برداشت و اوکی کرد.
هر وقت که بلیتی رو میگیرین از درستیش مطمئن شوید. اشتباه بزرگ مهاجم آبی پوش، مشخص نکردن شمارهی گوی زرین بود که باعث شد بلیتش به سمت کوییدیچ جزایر بلاک برود.
بعد از رفتن جیسون، مقابله با دستمال توالت دیگه سخت نبود. مخصوصا اگه سفید کنندهی پرسیل رو توی جیب هاتون داشته باشین!
- برنده ی این دیدار، هافلپاف با... بی نهایت امتیاز.
بز بیاری سوم و آخر!سوزان بالش پانداییاش را در بالای برج ستاره شناسی بیشتر به بغل فشرد و گفت :
- ناناس کی بودی تو؟